اما چگونه میشود عروج فردی که بودنش همواره به ملتهای منطقه و استانهای مرزی غرب کشور از جمله آذربایجانغربی احساس امنیت میداد، چنان اتحادی بین مردم و جبهه مقاومت ایجاد کند که حتی صدای رییسجمهوری جنایتکار آمریکا را نیز در نشست خبریاش به لرزه بیاندازد.
در این بین نیز اتحاد مردم این استان مرزی برای اظهار همدردی و اعلام تنفر از تروریست آمریکا در شبکههای مجازی و زندگی واقعی مثالزدنی بودهاست؛ راستش را بخواهید محبوبیت حاج قاسم در ارومیه به اندازهای بود که در مراسم شام غریبان وی مردم برای ورود به مسجد «لطفعلی خان» ارومیه آن هم در دمای زیر صفر زمستانی، صفهای چند ۱۰ متری تشکیل دادند.
اما چگونه میشود در تاریخ ۱۰۰ سال گذشته ایران یک نظامی به این اندازه در داخل و خارج از کشور محبوب باشد؟ او چه کسی بود که اشکهای رهبر انقلاب بدرقه راهش شد؟ چگونه ممکن شد که از «سید محمد» تا «احمد» خاتمی، از منتقدان آبانماه تا راننده تاکسی ناراضی، از آن روحانی مسجد تا همسایه غیرمذهبی برای این شهید فرمانده سوگوار شدند؟
سردار دلها با دوری از سیاست نشان داده بود که همواره در خط امام و رهبری است؛ او با وجود این همه محبوبیت در خودشیفتگی و تکبر غرق نشد و در عرصه سیاست گام نگذاشت؛ میتوانست در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ موضعگیری کند ولی حتی حاضر به سکوت در برابر شبههها نیز نشد و طی بیانیهای اعلام کرد که از هیچ نامزد انتخاباتی حمایت نمیکند.
او از درگیریهای سیاسی و جناحی ارتفاع گرفته بود؛ فرمانده سلیمانی حتی در روابط شخصی هم درگیر جناحبندیها نشد و ارتباطش را با اسحاق جهانگیری و محمد خاتمی تا ناطق نوری و باقر قالیباف حفظ کرد؛ همه این عوامل سبب شد تا عکس شهید سلیمانی هم در دفتر انجمنهای اسلامی باشد و هم بر دیوار بسیج دانشجویی نصب شود؛ هم شورای اصلاحطلبان آذربایجانغربی برایش اطلاعیه صادر کند و هم احزاب اصولگرا در اندوه عروجاش بیانیه دهد.
او فرماندهی بود که هم به پای درد دل انتقادی فرزندان این مرز و بوم مینشست و هم مورد اعتماد جوانان اصولگرای عدالتخواه بود؛ معترضان آبان ماه نیز امروز در سوگ از دست رفتنش به خیابانها آمدند؛ چون ایرانیان او را وزنهٔ تعادل و ضامن امنیت و صلح و منافع ملی محسوب میکردند.
او را بیشک باید فرمانده صلح و نبرد دانست! فرمانده «سلیمانی» نه تنها در جنگ هشت ساله تحمیلی یک قهرمان ملی بود بلکه با نبرد علیه وحشیهای داعشی نیز به یک قهرمان فراملی در اذهان مظلومان و ستمدیدگان جهان بدل گشت؛ او با وجود اینکه یک فرمانده جنگ بود در مسیر صلح و ثبات منطقه با بهرهگیری از دیپلماسی و گفتگو با سایر دولتها و ارتشها مهارت و شجاعت داشت.
بیشک فقدان او ضایعهای بزرگ است ولی آمریکای جنایتکار و حامیانش بدانند که از قطرهقطره خون «حاج قاسم»، سلیمانیهای دیگر در عرصه دیپلماسی و نظامی ظهور میکنند تا صدا و مشت مردم ستمدیده جهان باشند.