در این کتاب که اولین اثر «واحدی» است و نام خود را از داستان آخر این کتاب گرفته، داستان عاشقانهای است که مکان آن در روستاهای گمیچی و یووالار ارومیه اتفاق افتاده است. این داستان غیر واقعی بوده و توسط خود نویسنده خلق شده است.
شخصیت های محوری این داستان آیدین و سولماز، ۲ معشوق بداقبالی هستند که برای رسیدن به همدیگر سختیهای بسیاری را تحمل کرده و مجبور به تَرک وطن میشوند و ماجراهای مختلفی را تجربه میکنند.
در بخشی از این داستان میخوانیم:
«سئوگی هر زامان اورکلرینده یاشاییردی. اومید، گئجه-گوندوز اونلارلا بیرلیکده ایدی. گلهجکده خوش گونلره چاتاجاقلار دئیه، گوجلو قالیردیلار، انرژیلی یاشاییردیلار/عشق دلهایشان را تسخیر کرده بود. امید به زندگی و دستیابی به روزهای خوش شب و روز با آنها همراه بود. آنها برای اینکه در آینده روزهای خوب و خوشی را بهدست بیاورند، پرانرژی و پرقدرت بودند»
این مجموعه، موضوعات اجتماعی روز را وارد داستانهای خود کرده و خواننده در ذاین روایتها با مسایلی روبرو میشود و برای خود او هم ممکن است اتفاق بیافتد.
این کتاب از نثری روان و عباراتی ساده برخوردار است که در کنار پرداختن به مسایل اجتماعی، میتواند همه اقشار جامعه را در دایره مخاطبان خود قرار دهد.
همچنین داشتن پیامهای انسانی را میتوان از دیگر ویژگیهای این کتاب برشمرد.
«واحدی» از سال ۱۳۸۹ فعالیت روزنامهنگاری را با همکاری با مجله آفتاب آذربایجان آغاز کرد و از سال ۹۰ تا ۹۳ دبیر بخش ترکی دوهفتهنامهی شهامت بود.
وی در سال ۹۱ اولین کتابش با نام «سئوگی یولچولاری/ مسافران راه عشق» را به چاپ رساند و در سال ۹۵ چاپ و ترجمهی رمان «یابانجی/ بیگانه» به پایان رساند.
در سال ۹۶ کتاب «بیاض گئجهلر/ شبهای سپید» از «فیودور داستایفسکی» را که برای اولین بار در ایران از الفبای کریل برگردان شده بود را به چاپ رساند.
وی در این سالها به عنوان روزنامهنگار و دبیر سرویس ترکی با تولید داستان، مطالب فرهنگی و فولکلوریک با نشریات و سایتهای خبری محلی و سراسری همکاری میکند.
۹۹۳۹/۲۰۹۳