در این مطلب می خوانیم: «تنبلی به معنی بی میلی به فعالیت، با وجود برخورداری از توانایی کافی است و به طور کلی، به تأخیر انداختن کارها از سه ناراحتی «احساس خودکم بینی»، «پایین بودن سطح تحمل» و «خشم» منشأ میگیرد.
** احساس خود کم بینی
به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خود کم بینی میکند یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین تر از آنچه هست میبیند و از این نظر دچار ناراحتی میشود یا اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و احساس بی ارزشی میکند؛ این احساس از آن جهت در شخص ایجاد شده که «هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل تر انجام دهد»، «اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند» و «با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه میگیرد، غلبه ورزد» و خصوصیت های آن هم در رفتار هر کس به طور نسبی دیده میشود.
گاهی به دلایل مختلف موفق نمیشوید که کارتان را به موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی میکنید و احیاناً به خودتان می گویید: «من آدم بدی هستم، چون کارم را به موقع انجام ندادهام»؛ کسی که در ارزش وجود خود شک میکند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.
از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشته باشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی حاصل است و اگر شما به ایده آل میاندیشید، یعنی میخواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمیتوانید، طبعاً ناراضی میشوید.
نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد.
شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسن نیست. هر کار خوب و ظاهراً بی ایراد، خالی از نقص نخواهد بود پس سخت گیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید؛ یکی از دلایل بی علاقگی، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور کنید.
** پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل، افراط در توجه به خود است؛ مثلاً افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد مخدر وغیره؛ عوامل یاد شده موجب (سرخوردگی) نمیشود ولی به تدریج زمینه را برای آن مهیا می کند.
پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است؛ دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتماً نمره 20 بگیرید یا لااقل نمره 18 و 19، در غیر این صورت ترجیح میدهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق میدهد زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به کار نمیبرید در نتیجه نسبت به کار بی علاقه میشوید.
در حقیقت، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است.
هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای این که به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ زیرا توانایی شما نمیتواند بیش از حد کارایی تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت های خود بپردازید.
وقتی میزان توقع شما بیش از حد تواناییتان است، کار برای شما کسل کننده خواهد بود.
تنها اشتغال به کار شما را از اندیشههای مزاحم نجات خواهد داد و بخ تدریج درمی یابید که به سوی موفقیت گام برمی دارید و در کارتان احساس بهروزی میکنید؛ شما در هر کاری که شروع میکنید باید از پیش خود را برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید و این احتمال کاملاً طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به خود تلقین کنید که میتوانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو میدهد که در جهت مقصود پیش بروید.
** خشم
بسیاری از تنبلیها نتیجه خشم و پرتوقعی است مثلاً شاگردی از ترس مردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب میاندازد و از آن نظر که نمیتواند آن را به طور کامل انجام دهد، بهانه تراشی میکند. تقصیر را به گردن هم اتاقی خود میاندازد، استادش را مقصر میداند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش را مقصر میداند که او را به مدرسه بردهاند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنی میکند؛ به جای این که از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران میاندازد!
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنان از اشخاص میانجامد و بسیاری از تنبلیها نتیجه خشم و پرتوقعی است.
به گزارش ایرنا در این مطلب در مورد راهکارهای از بین بردن تنبلی آمده است: «از کلمه باید استفاده نکنید»، « قاطعیت نشان دهید»، « به خود پاداش دهید»، «مثبت فکر کنید»، «نگاه دقیقی به زندگی خود بیاندازید» و« زمان حال را با دقت بررسی کنید».
** «از کلمه باید استفاده نکنید»
تنبلها بیشتر به خود میگویند: باید آن نامهها را بنویسم، باید شروع کنم. عبارتهای باید دار معمولاً مؤثر نیست زیرا احساسی از گناه تولید میکند و در نتیجه شرایطی فراهم میکنند که شما از انجام آن خودداری میکنید. در همان لحظه که به خود میگویید: «باید این کار را بکنم» احتمالاً این اندیشه را در سر دارید ...«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر میکنم» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید که باید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار میشود.
** «قاطعیت نشان دهید»
خیلیها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقهای به انجام آن ندارند، مسامحه میکنند. البته همه ما در مواقعی برای کمک به دیگران تن به انجام کارهایی میدهیم که به آن علاقهای نداریم اما اگر احساس کنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی کنید، میتواند مسالهساز شود.
ممکن است بیش از حد خود را متعهد کنید و به جای آن که برخوردی صادقانه داشته باشید، تن به مسامحه دهید و آنوقت کار مهمتری را با تأخیر انجام دهید.
وقت مشخصی را تعیین کنید(.مثلاً چهارشنبه از ساعت 10 تا 15/10 دقیقه) و این وقت را منحصراً به انجام کاری که به تعویق انداختهاید اختصاص دهید. خواهید دید که همین 15 دقیقه کوشش، کل مشکل تعلل ورزی شما را از میان برمیدارد.
در به عهده گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید شجاع باشید. یک عمل شجاعانه میتواند همه ترسهای شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملکردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید که نفس عمل کردن بسیار مهمتر است.
کلمه های ای کاش، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف کنید؛ این کلمات ابزار به تعویق اندازی کارها هستند. هر وقت این کلمات وارد ذهن شما میشود، جملات تازهای را جانشین آنان کنید. مثلاً جمله «امیدوارم کارها رو به راه شوند» را به جمله «آن کار را عملی خواهم کرد» تبدیل کنید و این یکی را به زبان آورید.
** «به خود پاداش بدهید»
بزرگ ترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از کاری است که انجام میدهید و اگر احساس کنید که پاداش تلاش خود را میگیرید انگیزهای برای کار بیشتر به دست میآورید؛ اما اگر کاری که میکنید هرگز به قدر کافی خوب نباشد، زندگی، فعالیتی کسل کننده و بی نشاط میشود. اشخاص موفق و مفید اغلب به دلیل کاری که میکنند به خود امتیاز میدهند و احساس هیجان دارند.
** «مثبت فکر کنید»
وقتی به کاری که از انجامش طفره رفتهاید فکر میکنید، احتمالاً ناراحت میشوید و ترجیح میدهید کار دیگری بکنید. علتش این است که به خود پیامهای منفی میدهید و در اثر آن خود را گناهکار و شکست خورده میبینید. میتوانید برخورد با این افکار منفی را بیاموزید تا تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. این افکار را یادداشت کنید. کار بسیار مهمی است.
اجازه بدهید تکرار کنم. علت طفره روی شما از کار این است که درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه فکر میکنید. وقتی از کاری اجتناب میکنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب میدهید. اگر انام کاری برایتان سخت است، نگرش خود را نسبت به انجام آن تغییر دهید.
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید، کاری بکنید به جای این که لحظه های خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکتبار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عملکننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.
** «نگاه دقیقی به زندگی خود بیاندازید»
ببینید اگر میدانستید فقط 6 ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روشها و همین کارها را انتخاب میکردید؟ اگر نه بهتر است کارهایی که «میخواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، 30 سال یا 6 ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظهای بیش نیست و تأخیر در هر کاری بیمعنی است.
** «زمان حال را با دقت بررسی کنید»
ببینید اکنون از چه چیزی اجتناب میکنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده کنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده میشود و این نگرانی جانشین زمان حال شما میشود. اگر آن امر به صورت «اکنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعاً باید از بین برود.
منبع: دو هفته نامه آوای آزاد
9939/3072
** احساس خود کم بینی
به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خود کم بینی میکند یعنی شخصیت خود را در جایگاهی پایین تر از آنچه هست میبیند و از این نظر دچار ناراحتی میشود یا اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و احساس بی ارزشی میکند؛ این احساس از آن جهت در شخص ایجاد شده که «هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کامل تر انجام دهد»، «اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند» و «با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه میگیرد، غلبه ورزد» و خصوصیت های آن هم در رفتار هر کس به طور نسبی دیده میشود.
گاهی به دلایل مختلف موفق نمیشوید که کارتان را به موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی میکنید و احیاناً به خودتان می گویید: «من آدم بدی هستم، چون کارم را به موقع انجام ندادهام»؛ کسی که در ارزش وجود خود شک میکند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.
از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشته باشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی حاصل است و اگر شما به ایده آل میاندیشید، یعنی میخواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولی نمیتوانید، طبعاً ناراضی میشوید.
نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی دارد و دیگر حاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه جویی و سرانجام عادت ظهور خواهد کرد.
شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسن نیست. هر کار خوب و ظاهراً بی ایراد، خالی از نقص نخواهد بود پس سخت گیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید؛ یکی از دلایل بی علاقگی، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور کنید.
** پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل، افراط در توجه به خود است؛ مثلاً افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد مخدر وغیره؛ عوامل یاد شده موجب (سرخوردگی) نمیشود ولی به تدریج زمینه را برای آن مهیا می کند.
پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است؛ دوست دارید در آزمون ادبیات انگلیسی حتماً نمره 20 بگیرید یا لااقل نمره 18 و 19، در غیر این صورت ترجیح میدهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم و طرز فکری است که شما را به تنبلی سوق میدهد زیرا ترس دارید که توقع شما در حد انتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به کار نمیبرید در نتیجه نسبت به کار بی علاقه میشوید.
در حقیقت، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است.
هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خود فکر کنید، باید بدانید به جای این که به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجار از آن سوق داده خواهید شد؛ زیرا توانایی شما نمیتواند بیش از حد کارایی تان در آن باشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیت های خود بپردازید.
وقتی میزان توقع شما بیش از حد تواناییتان است، کار برای شما کسل کننده خواهد بود.
تنها اشتغال به کار شما را از اندیشههای مزاحم نجات خواهد داد و بخ تدریج درمی یابید که به سوی موفقیت گام برمی دارید و در کارتان احساس بهروزی میکنید؛ شما در هر کاری که شروع میکنید باید از پیش خود را برای مواجهه با برخی مشکلات آماده کنید و این احتمال کاملاً طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «به علت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم» پس در مواجهه با مشکلات شکیبا باشید. به خود تلقین کنید که میتوانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود این فکر به شما نیرو میدهد که در جهت مقصود پیش بروید.
** خشم
بسیاری از تنبلیها نتیجه خشم و پرتوقعی است مثلاً شاگردی از ترس مردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب میاندازد و از آن نظر که نمیتواند آن را به طور کامل انجام دهد، بهانه تراشی میکند. تقصیر را به گردن هم اتاقی خود میاندازد، استادش را مقصر میداند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش را مقصر میداند که او را به مدرسه بردهاند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنی میکند؛ به جای این که از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصیرها را به گردن دیگران میاندازد!
در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمده تنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنان از اشخاص میانجامد و بسیاری از تنبلیها نتیجه خشم و پرتوقعی است.
به گزارش ایرنا در این مطلب در مورد راهکارهای از بین بردن تنبلی آمده است: «از کلمه باید استفاده نکنید»، « قاطعیت نشان دهید»، « به خود پاداش دهید»، «مثبت فکر کنید»، «نگاه دقیقی به زندگی خود بیاندازید» و« زمان حال را با دقت بررسی کنید».
** «از کلمه باید استفاده نکنید»
تنبلها بیشتر به خود میگویند: باید آن نامهها را بنویسم، باید شروع کنم. عبارتهای باید دار معمولاً مؤثر نیست زیرا احساسی از گناه تولید میکند و در نتیجه شرایطی فراهم میکنند که شما از انجام آن خودداری میکنید. در همان لحظه که به خود میگویید: «باید این کار را بکنم» احتمالاً این اندیشه را در سر دارید ...«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر میکنم» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید که باید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار میشود.
** «قاطعیت نشان دهید»
خیلیها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقهای به انجام آن ندارند، مسامحه میکنند. البته همه ما در مواقعی برای کمک به دیگران تن به انجام کارهایی میدهیم که به آن علاقهای نداریم اما اگر احساس کنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی کنید، میتواند مسالهساز شود.
ممکن است بیش از حد خود را متعهد کنید و به جای آن که برخوردی صادقانه داشته باشید، تن به مسامحه دهید و آنوقت کار مهمتری را با تأخیر انجام دهید.
وقت مشخصی را تعیین کنید(.مثلاً چهارشنبه از ساعت 10 تا 15/10 دقیقه) و این وقت را منحصراً به انجام کاری که به تعویق انداختهاید اختصاص دهید. خواهید دید که همین 15 دقیقه کوشش، کل مشکل تعلل ورزی شما را از میان برمیدارد.
در به عهده گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید شجاع باشید. یک عمل شجاعانه میتواند همه ترسهای شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملکردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید که نفس عمل کردن بسیار مهمتر است.
کلمه های ای کاش، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف کنید؛ این کلمات ابزار به تعویق اندازی کارها هستند. هر وقت این کلمات وارد ذهن شما میشود، جملات تازهای را جانشین آنان کنید. مثلاً جمله «امیدوارم کارها رو به راه شوند» را به جمله «آن کار را عملی خواهم کرد» تبدیل کنید و این یکی را به زبان آورید.
** «به خود پاداش بدهید»
بزرگ ترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از کاری است که انجام میدهید و اگر احساس کنید که پاداش تلاش خود را میگیرید انگیزهای برای کار بیشتر به دست میآورید؛ اما اگر کاری که میکنید هرگز به قدر کافی خوب نباشد، زندگی، فعالیتی کسل کننده و بی نشاط میشود. اشخاص موفق و مفید اغلب به دلیل کاری که میکنند به خود امتیاز میدهند و احساس هیجان دارند.
** «مثبت فکر کنید»
وقتی به کاری که از انجامش طفره رفتهاید فکر میکنید، احتمالاً ناراحت میشوید و ترجیح میدهید کار دیگری بکنید. علتش این است که به خود پیامهای منفی میدهید و در اثر آن خود را گناهکار و شکست خورده میبینید. میتوانید برخورد با این افکار منفی را بیاموزید تا تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. این افکار را یادداشت کنید. کار بسیار مهمی است.
اجازه بدهید تکرار کنم. علت طفره روی شما از کار این است که درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه فکر میکنید. وقتی از کاری اجتناب میکنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب میدهید. اگر انام کاری برایتان سخت است، نگرش خود را نسبت به انجام آن تغییر دهید.
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید، کاری بکنید به جای این که لحظه های خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکتبار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عملکننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.
** «نگاه دقیقی به زندگی خود بیاندازید»
ببینید اگر میدانستید فقط 6 ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روشها و همین کارها را انتخاب میکردید؟ اگر نه بهتر است کارهایی که «میخواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، 30 سال یا 6 ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظهای بیش نیست و تأخیر در هر کاری بیمعنی است.
** «زمان حال را با دقت بررسی کنید»
ببینید اکنون از چه چیزی اجتناب میکنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده کنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده میشود و این نگرانی جانشین زمان حال شما میشود. اگر آن امر به صورت «اکنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعاً باید از بین برود.
منبع: دو هفته نامه آوای آزاد
9939/3072
کپی شد