ای علی! ای شهید راه عدالت؛ و ای کسی که نه مظهر عدالت بل خود عدل بودی و عدالت با تو معنی می یافت، ای امید محرومان، سرتاسر زندگی ات یک فریاد بود و تمام سخنانت یک پیام و تمام گریه ها و مناجات های شبانه ات سرشار از عشق بود.
ای علی، رب‌النوع عشق و شمشیر! تمام شمشیر زدن ها، جهادها و حماسه آفرینی هایت در پاسداری از یک حقیقت والا بود.
از آن روزی که به کانون وحی الهی ایمان آوردی تلاش ات را در جهت بسط دین نبوی به کار بستی و یکه و تنها دوشادوش پیامبر بودی؛ آنجا که لارم بود برای نجات جان پیامبر در بسترش خوابیدی و به تنهایی در پیرامون محمد (ص) استوار ایستاده بودی.
ای مرد خدا و ای به خون خفته! دل های ما را بیدار کن، ما شایستگی شناخت تو را از دست داده‌ایم، شناخت تو را از مغزهای ما برده‌اند، اما عشق تو را در عمق وجدان خویش، در پس پرده‌های دل خویش، همچنان مشتعل نگاه داشته‌ایم.
ای علی، ای مظهر لطف و رحمت! چگونه عاشقان خویش را در خواری رها می‌کنی، تو ستمی را بر یک زن یهودی که در ذمه حکومتت می‌زیست تاب نیاوردی و اکنون، مسلمانان را در ذمه یهود ببین! و ببین که بر آنان چه می گذرد.
ای علی که جمله عقل و دیده‌ای
شمه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
باز گو ای باز عرش خوش‌شکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشم های حاضران بر دوخته
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچه عقلت یافتست
یا بگویم آنچه برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان
می‌فشانی نور چون مه بی زبان
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
ور بگوید شد ضیا اندر ضیا
6132/6183
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.