به گزارش ایرنا، چهارشنبه سوری و یا چهارشنبه آخر سال یکی از آداب و سنت های قدیمی ایرانیان است؛ اگر چه امروز با شنیدن نام 'چهارشنبه سوری' ناخودآگاه واژه های خطرناک، خطر، ترس و... تداعی می شود،اما چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه پایان سال در ایام قدیم، به عدد رمزی چهار اشاره دارد، فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند؛ چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است.
بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند؛ به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید؛ دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد.
اما مردم آذربایجان در چهارشنبه پایان سال، رسم و رسوم فراوانی داشتند که هر کدام نیز برای خود حکایتی داشت؛ آن ها بر سر آب رفته و از روی آن می پریدند و می خواندند:
آتیل باتیل چرشنبه ( عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه (بختم بازشود چهارشنبه )
روستائیان، چهارشنبه آخر سال را 'چرشنبه خاتون' می نامیدند، به همین دلیل زنان، روی اجاق با آرد شکل زنی زیبا را می کشیدند و زیر آن یک آینه و شانه می گذاشتند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند، چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است.
در میان مردم آذربایجان شرقی هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند، مفصل ترین مراسم آذربایجانی ها متعلق به آخرین چهارشنبه سال بود که در آن شب حتما برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذاشتند.
**رسم شال ساللاما
مردم مرند نیز در این ایام آداب و رسوم خاص خود را داشتند، بعضی از آن ها، رسوم مشترک مردم آذربایجان است اما برخی به خود شهر مرند و روستاهای اطراف اختصاص دارد.
عزت شیخ علیزاده که دوران کودکی و نوجوانی اش را در یکی از روستاهای مرند سپری کرده است، با اشاره به برخی رسم و رسوم پایانی سال در این روستا می گوید: چهارشنبه آخر سال، پسران جوان یا نوجوان، واز پشت بام خانه شال خود را پایین می انداختند، صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ رنگی در گوشه شال می بست تا پسر آن را بالا بکشد؛ چنانچه پسر خواهان دختر خانواده بود، شال را بالا نمی کشید و اگر خانواده دختر راضی بودند، نشانه ای از دختر را به شال می بستند.
وی تاکید می کند: رسم شال ساللاما در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود، اما امروزه دیگر خبری از این رسم نیست.
اما لیلا غفارزاده که چهارشنبه آخر سال را در کنار فرزندان و نوه هایش سپری می کند، به آداب زنان در سال های نه چندان دور اشاره کرده و می گوید: صبح آخرین چهارشنبه سال، زنان بر سر رود یا چشمه رفته، کوزه ها را پر از آب می کردند، آنها زودتر ازهمه از روی آب می پریدند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می بردند، از آبی که از آنجا آورده بودند، برای خمیر کردن، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می کردند.
وی ادامه می دهد: از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول بود، فرستادن خنچه ای از میوه و شیرینی برای عروس بود، در شب چله نیز خنچه ای نظیر همین فرستاده می شد؛ خوردن هفت دانه روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه آخر سال در آذربایجان شرقی بود.
**حاجی فیروزهای مرند
میرهدایت سید مرندی، مورخ و پژوهشگر آداب و رسوم محلی ، در گفت و گوبا ایرنا اظهار کرد: تا 30 یا 40 سال قبل در شهر مرند چهارشنبه پایان سال آتش روشن می کردند و هرکدام از چهارشنبه ها نیز اسم خاصی داشت مثل یالانچی چرشنبه، کوله چرشنبه و... .
وی افزود: مردم مرند یک رسم منحصر بفرد داشتند و آن اینکه جشن آخیرچرشنبه(چهارشنبه آخر سال) را دو روز می گرفتند؛ یکی آخرین سه شنبه سال را که متعلق به مرندی ها بود و روستائیان حق آمدن به شهر و بازار را نداشتند و دیگری خود چهارشنبه که به 'کددیلر چرشنبه سی' (چهارشنبه روستاییان) معروف بود و مرندی ها برای خرید به بازار نمی رفتند.
این مورخ مرندی خاطرنشان کرد: یک مورد خاصی نیز که فقط در مرند جاری بود و من آن را در سال 1360 در کتاب 'آذربایجان صحیفه لری' تالیف مرحوم جاوید نوشته ام این بود که چند روز مانده به عید افرادی صورتشان را سیاه کرده و بر سر قیف های کاغذی گذاشته و بر سرکوی و برزن رقص و پایکوبی و شادی می آفریدند و تا از رهگذر پولی نمی گرفتند رهایش نمی کردند.
سید مرندی ادامه داد: حاجی فیروزهای مرندی قیشدان چیخدیلار (از زمستان در آمدیم) می خواندند: قیشدان چیخدیق یازه گیردیخ (از زمستان درآمدیم وارد بهار شدیم)، بیرپول وئرین کؤینک آلاخ (پولی بدهید لباس نو بخریم)، کؤینک آلاخ؟ (لباس بخریم)، کیمدن آلاخ؟ (از کی بخریم)، کیمدن آللاخ؟ (از کی بخریم)، حاجیدان آلاخ- هوجودان آلاخ (از حاجی بخریم)
شهرستان مرند با 250 هزار نفر جمعیت در 70 کیلومتری شمال غرب تبریز واقع است.
6132/518
بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند؛ به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید؛ دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد.
اما مردم آذربایجان در چهارشنبه پایان سال، رسم و رسوم فراوانی داشتند که هر کدام نیز برای خود حکایتی داشت؛ آن ها بر سر آب رفته و از روی آن می پریدند و می خواندند:
آتیل باتیل چرشنبه ( عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه (بختم بازشود چهارشنبه )
روستائیان، چهارشنبه آخر سال را 'چرشنبه خاتون' می نامیدند، به همین دلیل زنان، روی اجاق با آرد شکل زنی زیبا را می کشیدند و زیر آن یک آینه و شانه می گذاشتند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند، چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است.
در میان مردم آذربایجان شرقی هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند، مفصل ترین مراسم آذربایجانی ها متعلق به آخرین چهارشنبه سال بود که در آن شب حتما برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذاشتند.
**رسم شال ساللاما
مردم مرند نیز در این ایام آداب و رسوم خاص خود را داشتند، بعضی از آن ها، رسوم مشترک مردم آذربایجان است اما برخی به خود شهر مرند و روستاهای اطراف اختصاص دارد.
عزت شیخ علیزاده که دوران کودکی و نوجوانی اش را در یکی از روستاهای مرند سپری کرده است، با اشاره به برخی رسم و رسوم پایانی سال در این روستا می گوید: چهارشنبه آخر سال، پسران جوان یا نوجوان، واز پشت بام خانه شال خود را پایین می انداختند، صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ رنگی در گوشه شال می بست تا پسر آن را بالا بکشد؛ چنانچه پسر خواهان دختر خانواده بود، شال را بالا نمی کشید و اگر خانواده دختر راضی بودند، نشانه ای از دختر را به شال می بستند.
وی تاکید می کند: رسم شال ساللاما در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود، اما امروزه دیگر خبری از این رسم نیست.
اما لیلا غفارزاده که چهارشنبه آخر سال را در کنار فرزندان و نوه هایش سپری می کند، به آداب زنان در سال های نه چندان دور اشاره کرده و می گوید: صبح آخرین چهارشنبه سال، زنان بر سر رود یا چشمه رفته، کوزه ها را پر از آب می کردند، آنها زودتر ازهمه از روی آب می پریدند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می بردند، از آبی که از آنجا آورده بودند، برای خمیر کردن، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می کردند.
وی ادامه می دهد: از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول بود، فرستادن خنچه ای از میوه و شیرینی برای عروس بود، در شب چله نیز خنچه ای نظیر همین فرستاده می شد؛ خوردن هفت دانه روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه آخر سال در آذربایجان شرقی بود.
**حاجی فیروزهای مرند
میرهدایت سید مرندی، مورخ و پژوهشگر آداب و رسوم محلی ، در گفت و گوبا ایرنا اظهار کرد: تا 30 یا 40 سال قبل در شهر مرند چهارشنبه پایان سال آتش روشن می کردند و هرکدام از چهارشنبه ها نیز اسم خاصی داشت مثل یالانچی چرشنبه، کوله چرشنبه و... .
وی افزود: مردم مرند یک رسم منحصر بفرد داشتند و آن اینکه جشن آخیرچرشنبه(چهارشنبه آخر سال) را دو روز می گرفتند؛ یکی آخرین سه شنبه سال را که متعلق به مرندی ها بود و روستائیان حق آمدن به شهر و بازار را نداشتند و دیگری خود چهارشنبه که به 'کددیلر چرشنبه سی' (چهارشنبه روستاییان) معروف بود و مرندی ها برای خرید به بازار نمی رفتند.
این مورخ مرندی خاطرنشان کرد: یک مورد خاصی نیز که فقط در مرند جاری بود و من آن را در سال 1360 در کتاب 'آذربایجان صحیفه لری' تالیف مرحوم جاوید نوشته ام این بود که چند روز مانده به عید افرادی صورتشان را سیاه کرده و بر سر قیف های کاغذی گذاشته و بر سرکوی و برزن رقص و پایکوبی و شادی می آفریدند و تا از رهگذر پولی نمی گرفتند رهایش نمی کردند.
سید مرندی ادامه داد: حاجی فیروزهای مرندی قیشدان چیخدیلار (از زمستان در آمدیم) می خواندند: قیشدان چیخدیق یازه گیردیخ (از زمستان درآمدیم وارد بهار شدیم)، بیرپول وئرین کؤینک آلاخ (پولی بدهید لباس نو بخریم)، کؤینک آلاخ؟ (لباس بخریم)، کیمدن آلاخ؟ (از کی بخریم)، کیمدن آللاخ؟ (از کی بخریم)، حاجیدان آلاخ- هوجودان آلاخ (از حاجی بخریم)
شهرستان مرند با 250 هزار نفر جمعیت در 70 کیلومتری شمال غرب تبریز واقع است.
6132/518
کپی شد