به گزارش ایرنا، روزهای پایان سال در تبریز و دیگر مناطق آذربایجان شرقی را می توان در شلوغی بازارها و مراکز خرید معنا کرد؛ این مکان ها در ایام منتهی به سال نوی شمسی آکنده از اقشار مختلف مردم می شود؛ حضور در بازار، به معنای عام این واژه، سنتی دیرپاست و فلسفه آن بسیار فراتر از خرید صرف و خرج پول است.
به عبارت دیگر، خرید آخر سال در بازار سنتی یک هزار کیلومتر مربعی و مسقف تبریز با برداشت رایج از خرید کردن در روزهای عادی تفاوت دارد؛ مردم در این روزها به بازار می روند تا دفتر آرزوهای ریشه دوانده از دوران کودکی تا به امروز را ورق زنند و خاطرات نوستالژیک دهه های قبل را مروری دوباره کنند.
هر چند کلان شهر تبریز در 2 دهه اخیر همچون دیگر کلان شهرهای کشور با پدیده گسترش مراکز تجاری بزرگ و پر زرق و برق مواجه بوده است، اما حضور و خرید در بازار تاریخی و سنتی به درازی تاریخ و برآمده از میراثی شفاهی است که سینه به سینه از نسل های گذشته تا به حال منتقل شده است.
در هر حال منظره این روزهای بازار تاریخی تبریز و خیابان های منتهی به آن تماشایی و دلپذیر است؛ مردم در طول روز برای انتخاب کالای مورد نظر خود از این مغازه به آن مغازه و از یک راسته به راسته دیگر می پیچند.
حسین آقا، مردم میانسالی است که 49 سال از بهار زندگی اش سپری شده و در 'دیک باشی'(میدان نماز) همراه خانواده اش منتظر تاکسی است.
به او نزدیک می شوم، درباره خریدهایش می پرسم و او می گوید: همراه همسر و 2 فرزندم برای خرید عید به بازار آمده بودیم. طبق روال هر سال باید برای عید بچه ها و خودمان لباس می خریدیم و از روی عادت به بازار آمدیم.
حسین آقا که مغازه خوار و بار فروشی در محله تاریخی 'امیرخیزی' تبریز دارد، اضافه می کند: 40 سال قبل که من با پدر مرحوم ام برای خرید سال نو به بازار می آمدیم، خیابان ها بسیار خلوت بود؛ البته آن وقت ها مثل امروز نبود که همه به خودروی شخصی یا عمومی دسترسی داشته باشند و من دست در دست پدرم مسیر 'امیرخیزی' تا بازار را پیاده طی می کردیم.
خانم حسین پور نیز که با شوهر و فرزند خردسالش برای خرید آخر سال به ' ایکی قاپلی بازار' آمده است، به ایرنا می گوید: من عادت دارم در پایان سال به خاطر شگونش، علاوه بر لباس نو، مقداری ظرف و ظروف پلاستیکی تازه نیز بخرم و امروز برای همین به بازار آمده ایم.
این خانم خانه دار که ساکن محله 'قره آغاج' است، اضافه می کند: هر چند امروزه در محله خودمان مراکز خرید و مغازه های بزرگی وجود دارد که می توانیم احتیاجات مان را از آنجا رفع کنیم، اما رفت و آمد به منطقه بازار حلاوت دیگری دارد؛ شاید یادآوری خاطرات کودکی ما را همچنان به بازار می کشاند.
خانواده دیگری در پیاده روی جنوبی خیابان جمهوری از یک دستفروش در حال خرید است و بر سر خرید شلوار برای 2 فرزندش با فروشنده چانه می زند.
محمدعلی آقایی، سرپرست این خانواده چهار نفری تبریز می گوید: من پس از یکی دو ساعت گشت و گذار در مغازه های مرکز شهر، قیمت اجناس این جا را مناسب یافتم و تصمیم گرفتم شلوار مورد نیاز فرزندانم را از این آقا بخرم.
از جمله ویژگی های بازار تبریز در روزهای آخر سال، حضور دستفروش ها و فروشنده دوره گرد در کنار مغازه هاست؛ در مناطق مختلف منتهی به بازار می توان دوره گردهایی را دید که با فروختن چایی یا انواع نوشیدنی، کام تشنه و خسته از گردش چندساعتی شهروندان را سیراب می کنند.
فروش چای داغ، انواع نوشیدنی، تخم مرغ و سیب زمینی و آجیل و ... از حاشیه های شلوغی این روزهای بازار تبریز و خیابان ها و معابر منتهی به آن است.
در این میان، حکایت مغازه داران جالب توجه است؛ هر چند اغلب آنها در پاسخ به این سوال که وضعیت چگونه است، شکر می گویند، اما برخی دیگر از رکود بازار گلایه دارند.
آقای علی قلی پور، مالک یک مغازه طلافروشی در پاساژ امیرکبیر می گوید: شکر خدا هر چند فروش داریم، اما واقعیت این است که کاش وضعیت بازار مانند دو سال قبل بود.
وی اضافه می کند: در هر حال فرا رسیدن سال نو و خرید ویژه آن، شور و نشاط خاصی به بازار می بخشد و جان تازه ای به آن می دهد.
رحیم حسن پور، مالک مغازه کفش در بازار کفش تبریز، از شادی سال نو و روی آوردن مردم به بازار خوشحال است و می گوید: بالاخره همین که بازار سوت و کور نباشد و هیاهوی مردم در آن طنین انداز شود، جای خوشحالی دارد.
حسن پور اضافه می کند: البته واقعیت این است که درصد کمی از مردمی که به بازار می آیند، خرید می کنند، اما همین هم جای شکر دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از فروش راضی است یا نه، تاکید می کند: ما هم مثل همه در این جامعه زندگی می کنیم و به هر آنچه جاری و ساری است، راضی هستیم.
518/6183
به عبارت دیگر، خرید آخر سال در بازار سنتی یک هزار کیلومتر مربعی و مسقف تبریز با برداشت رایج از خرید کردن در روزهای عادی تفاوت دارد؛ مردم در این روزها به بازار می روند تا دفتر آرزوهای ریشه دوانده از دوران کودکی تا به امروز را ورق زنند و خاطرات نوستالژیک دهه های قبل را مروری دوباره کنند.
هر چند کلان شهر تبریز در 2 دهه اخیر همچون دیگر کلان شهرهای کشور با پدیده گسترش مراکز تجاری بزرگ و پر زرق و برق مواجه بوده است، اما حضور و خرید در بازار تاریخی و سنتی به درازی تاریخ و برآمده از میراثی شفاهی است که سینه به سینه از نسل های گذشته تا به حال منتقل شده است.
در هر حال منظره این روزهای بازار تاریخی تبریز و خیابان های منتهی به آن تماشایی و دلپذیر است؛ مردم در طول روز برای انتخاب کالای مورد نظر خود از این مغازه به آن مغازه و از یک راسته به راسته دیگر می پیچند.
حسین آقا، مردم میانسالی است که 49 سال از بهار زندگی اش سپری شده و در 'دیک باشی'(میدان نماز) همراه خانواده اش منتظر تاکسی است.
به او نزدیک می شوم، درباره خریدهایش می پرسم و او می گوید: همراه همسر و 2 فرزندم برای خرید عید به بازار آمده بودیم. طبق روال هر سال باید برای عید بچه ها و خودمان لباس می خریدیم و از روی عادت به بازار آمدیم.
حسین آقا که مغازه خوار و بار فروشی در محله تاریخی 'امیرخیزی' تبریز دارد، اضافه می کند: 40 سال قبل که من با پدر مرحوم ام برای خرید سال نو به بازار می آمدیم، خیابان ها بسیار خلوت بود؛ البته آن وقت ها مثل امروز نبود که همه به خودروی شخصی یا عمومی دسترسی داشته باشند و من دست در دست پدرم مسیر 'امیرخیزی' تا بازار را پیاده طی می کردیم.
خانم حسین پور نیز که با شوهر و فرزند خردسالش برای خرید آخر سال به ' ایکی قاپلی بازار' آمده است، به ایرنا می گوید: من عادت دارم در پایان سال به خاطر شگونش، علاوه بر لباس نو، مقداری ظرف و ظروف پلاستیکی تازه نیز بخرم و امروز برای همین به بازار آمده ایم.
این خانم خانه دار که ساکن محله 'قره آغاج' است، اضافه می کند: هر چند امروزه در محله خودمان مراکز خرید و مغازه های بزرگی وجود دارد که می توانیم احتیاجات مان را از آنجا رفع کنیم، اما رفت و آمد به منطقه بازار حلاوت دیگری دارد؛ شاید یادآوری خاطرات کودکی ما را همچنان به بازار می کشاند.
خانواده دیگری در پیاده روی جنوبی خیابان جمهوری از یک دستفروش در حال خرید است و بر سر خرید شلوار برای 2 فرزندش با فروشنده چانه می زند.
محمدعلی آقایی، سرپرست این خانواده چهار نفری تبریز می گوید: من پس از یکی دو ساعت گشت و گذار در مغازه های مرکز شهر، قیمت اجناس این جا را مناسب یافتم و تصمیم گرفتم شلوار مورد نیاز فرزندانم را از این آقا بخرم.
از جمله ویژگی های بازار تبریز در روزهای آخر سال، حضور دستفروش ها و فروشنده دوره گرد در کنار مغازه هاست؛ در مناطق مختلف منتهی به بازار می توان دوره گردهایی را دید که با فروختن چایی یا انواع نوشیدنی، کام تشنه و خسته از گردش چندساعتی شهروندان را سیراب می کنند.
فروش چای داغ، انواع نوشیدنی، تخم مرغ و سیب زمینی و آجیل و ... از حاشیه های شلوغی این روزهای بازار تبریز و خیابان ها و معابر منتهی به آن است.
در این میان، حکایت مغازه داران جالب توجه است؛ هر چند اغلب آنها در پاسخ به این سوال که وضعیت چگونه است، شکر می گویند، اما برخی دیگر از رکود بازار گلایه دارند.
آقای علی قلی پور، مالک یک مغازه طلافروشی در پاساژ امیرکبیر می گوید: شکر خدا هر چند فروش داریم، اما واقعیت این است که کاش وضعیت بازار مانند دو سال قبل بود.
وی اضافه می کند: در هر حال فرا رسیدن سال نو و خرید ویژه آن، شور و نشاط خاصی به بازار می بخشد و جان تازه ای به آن می دهد.
رحیم حسن پور، مالک مغازه کفش در بازار کفش تبریز، از شادی سال نو و روی آوردن مردم به بازار خوشحال است و می گوید: بالاخره همین که بازار سوت و کور نباشد و هیاهوی مردم در آن طنین انداز شود، جای خوشحالی دارد.
حسن پور اضافه می کند: البته واقعیت این است که درصد کمی از مردمی که به بازار می آیند، خرید می کنند، اما همین هم جای شکر دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از فروش راضی است یا نه، تاکید می کند: ما هم مثل همه در این جامعه زندگی می کنیم و به هر آنچه جاری و ساری است، راضی هستیم.
518/6183
کپی شد