مژگان ستاری: یکی از اختراعات تعیین کننده و پر پتانسیل حسین قره خانی ، دستگاه برداشت حبوبات است که با عدم استقبال مسئولین و بازار خرید مواجه شده است. وی در خلال صحبت هایش از تلاش و جدال هایی که برای ارتقاء و نوآوری در پروژه هایش متحمل شده است واز علل اتخاذ تصمیم به مهاجرت صحبت کرده است. مصاحبه ی زیر چند روز قبل از سفرش انجام شده است که در پی می آید:
آقای حسین قره خانی در ابتدا و برای ورود به بحث، در مورد تخصص خودتان توضیح دهید و از اینکه از کی به ابداع و اختراع روی آورده اید؟
رشته ی من مکانیک ماشین های کشاورزی است که مکانیک بیوسیستم هم نامیده می شود. کارشناسی ام را در دانشگاه تبریز وکارشناسی ارشدم را در دانشگاه تهران به اتمام رسانده ام. رتبه ام در کنکور ارشد چهار بود و علاقه ی زیادی به رشته ام داشتم. اولین اختراعم را در زمان تحصیل و در مقطع کارشناسی به ثبت رسانده ام.
تاکنون در چه حوزه ای نوآوری داشته اید و مهمترین اختراعات شما چه هست؟
من در زمینه ی ماشین های کشاورزی نوآوری و خلاقیت داشتم که مهمترین آنها دستگاه برداشت حبوبات مثل؛ نخود و عدس است. از آنجایی که برداشت این محصولات فوق آعادههزینه بر و انرژی بر هست و در کشور ما و کشورهای مشابه ، مثل؛ ترکیه، سوریه وآذربایجان این حبوبات به صورت یدی و دستی برداشت می شوند، خلاقیت در این زمینه را مهم و قابل اهمیت می دانم. نوآوری دیگر من کار بر روی پروژه ای در تراکتورسازی تبریز تبریز کار بر روی یک مجوعه ی خاص یا همان انتقال توان وبحث "پاویرترنسمیشن" هست که من این مجموعه را طراحی کردم و اکنون فاز نیمه صنعتی خود را طی می کند و در آینده هم فاز صنعتی اش به صورت انبوه تولید خواهد شد.
مهمترین کاربرد اختراع شما چیست؟
مهمترین کاربرد اختراع من در مورددستگاه برداشت حبوبات، جلوگیری از اتلاف هزینه، وقت و انرژی گزاف هنگام برداشت است.در مورد مجموعه ی انتقال توان "پاویرترنسمیشسن" هم باید گفت قیمت مناسب و کیفیت عالی محصول از ویژگی های این محصول است و به مکراتب از سیستم های قبلی کاربردی تر و بهینه تر است.
آیا نهادی از شما حمایت کرد؟ یا بهتربگویم: برای جلب حمایت با چه موانعی روبرو شدید؟
دررابطه با حمایت نهادها در ایران باید گفت، مدت خیلی کوتاهی در پارک علم و فناوری در قالب شرکت، مشغول به کار شدم. آنها به شرکت من وام تزریق می کردند و من هم پروژه ی خود را توسعه می دادم؛ ولی چون پس از ارتقاء خلاقیت و یک فرصت یک ماهه برای تست دستگاه، فرصت محدودی در اختیار داشتم تا اختراع و تولیداتم را به فروش برسانم، پس موفق به بازپرداخت به موقع وام و سود عظیمش نشدم و این باعث شد که در پارک علم و فن آوری به نتیجه ی خاصی در مورد توسعه شرکت و پیشرفت کاری نرسم و تا امروز وام دریافتی ام را به صورت اقساطی پرداخت می کنم.
آیا نزد مسئولان ارشد و نمایندگان مراجعه کردید؟
بله؛ به سازمان ها و ارگان های متعددی مراجعه کرده ام و از آنها درخواست حمایت و پشتیبانی نمودم؛ ولی در نهایت حرف اول را نقدینگی و سرمایه و روابط زد و من در نهایت باز هم موفق نشدم طرح های خود را نهایی بکنم و نتوانستم قابلیت تولید داشته باشم.
منظورتان از ارتباط چیست؟
این حمایت ها مستلزم داشتن ارتباط وپارتی بود تا موفق بشوم وام بلاعوض دریافت کنم و در بازپرداختش تعجیل نداشته باشم و با خیال آسوده به کار تحقیق و نوآوری وتولید و فروش بپردازم.
شنیده ام عزم مهاجرت دارید. چرا به فکر مهاجرت افتاده اید؟
من بعد از اخذ مدرک ارشد و بی نتیجه ماندن اهدافم در زمینه ی ارتقاء نوآوری هایم، تصمیم گرفتم به حوزه های دیگری وارد بشوم تا شاید به موفقیت هایی دست یافتم، پس اینبار وارد حوزه ی صنایع چوب شدم و یکسری مواد و محصولات از کشور ترکیه وارد ایران کردم و یک سری ابزارآلات از روی این مواد طراحی نمودم؛ ولی به خاطر قدرت خرید کم و تقاضای محدود بازار، کیفیت و ایده های جدید وزیبایی محصول توجه چندانی به خود جلب نکرد و اینبارهم موفق به ادامه ی فعالیت نشدم. پس از مدتی در تراکتورسازی تبریز مشغول به کار شدم و از لحظه ی ورود، روی تعدادی پروژه که قبلا اشاره کردم، مجوعه ی انتقال توان که آخرین پروژه ام در آنجا هست، کار کردم؛ ولی شرایط مالی و کاری این گروه صنعتی هم نتوانست مرا به رضایت خاطر برساند که در مجموع این اتفاقات و شرایط کاری نامساعد زمینه ساز این شد که به فکر مهاجرت وادامه تحصیل در کشورهایی که فرصت تحصیل در اختیارم می گذاشتند، بیافتم و در واقع به جایی رسیدم که با خود گفتم" بگذار و بگذر" و دقیقاُ همینجا بود که همه چیز مرتبط با تخصص و کارم، اهمیتش را از دست داد و تصمیم به رفتن گرفتم.
چگونه اقدام به پذیرش کردید؟
از آنجایی که در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا برخلاف ایران، برروی ماشین های صنعتی تمرکز می گذارند و در ایران در حالی که این دو از موضوعات مهم و تعیین کننده هستند، این صنعت هیچ متولی ندارد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم برای ادامه ی تحصیل به یکی از این کشورهای پیشرفته مهاجرت کنم و بلافاصله روی مقاله ام کار کردم و به طور جدی به یادگیری زبان انگلیسی روی آوردم و همزمان روی فرصت های شغلی و تحصیلی چند کشور مطالعه ی وسیع کردم و درنتیجه از میان کشورهایی که اپلای کرده بودم، چند دانشگاه از کشور آمریکا و یک دانشگاه از کشور کانادا برایم پذیرش دادند و ا بین این دو کشور، درنهایت دانشگاه "تگزسیین ام" در کشور آمریکا؛ که دانشگاه به روز و پیشرفته ای است، برای ادامه تحصیل برگزیدم.
چگونه از سوی دانشگاه آمریکا پذیرش شدید؟
در آمریکا سازوکار و مکانیسم جذب دانشجو بسیار دقیق و کامل است؛ طوری که درابتدا استاد شرایط و رزومه ی دانشجو را چک و برآورد و سپس کمیته ی ارزیابی دانشگاه آن را بررسی می کند و در آخر، زمانی اجازه ی تحصیل وورود به خاک آمریکا را می دهند که شخص از تمامی فیلترها عبور کند.
آیا می دانید اگر همه ی نخبگان بروند، این کشور را چه کسانی خواهند ساخت؟
واقعیت این هست که وطن مکانی هست که نمی شود با آن بیگانه شد و در ایران در برهه ای از زمان، صاحبان ایده و خلاقیت به این نتیجه می رسند که "بگذارند و بگذرند" و از وطن بروند؛ ولی علی رغم اینها من یقین دارم که اگر وضعیت کشور تا حدی درست بشود و از این حرکت قهقرایی خارج بشویم و امید به اصلاح باشد، مغزهای رفته مجدداَبه کشور بازخواهند گشت؛ در غیر اینصورت و با وجود سیر روزافزون خروج نخبگان و نیروی تحصیلکرده و کارآزموده از کشور، نگران کننده هست و ادامه ی این روند کشور را دچار قحط الرجال خواهد کردو باعث به روی کار آمدن افراد ناکارآمد و کسانی که صاحب هیچ گونه تخصصی نیستند، خواهد شد.
آیا تصمیم دارید روزی به میهن بازگردید؟
نمی توانم به این سوال شما با قطعیت پاسخ بدهم، زیرا آینده ی ایران برایم مبهم و تار است و هیچ نمی دانم که ایران فردا به کجا خواهد رسید؟!از یک سو گرانی و ناشفاف بودن سیاست های دولت و هم دل نبودن مسئولین با ملت، و از سوی دیگر وجود مدیریت ناکارآمد در کشور، پیشگویی آینده ی ایران را مبهم و پیچیده می کند؛ ولی آرزو دارم که شاهد حرکت های مثبت و سازنده در کشورمان باشیم.
در چه شرایطی حاضر به بازگشت خواهید بود؟
من استادی دارم که سالها به اتفاق خانواده اش ساکن آمریکا هست و اظهار می کند که اگر سی درصد شرایط و امکانات موجود در آمریکا در ایران خودمان بود، بدون تاّمل و علی رغم تحمل گرانی، آلودگی هوا، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به ایران باز میگشتم. من این نظر را به دوستانم تعمیم می دهم؛ چنانچه وضعیت ایران تا حدی بهبود پیدا کند و حکومت و جامعه ی ما به" ریفرم" تن بدهد، بدون شک انگیزه ی ماندن بین نخبگان و انگیزه ی برگشتن بین مغزهای رفته تقویت می شود.
آیا می دانید قرار است چه آینده ای در انتظارتان باشد؟
واقعیت این است که در آمریکا زیر پایمان فرش قرمز پهن نکرده اند و اگر من امروز به آمریکا می روم، می دانم که حمایت های این کشور در حد امکانات مکفی است و با حقوق دانشجویی زندگی و تحصیل خواهم کرد؛ ولی همین حمایت مالی مکفب باعث ایجاد آرامش و احساس امنیت مادی در دانشجو و فرد جویای علم می شود و بستری فراهم می کند تا نوآور بدون دغدغه و نگرانی مالی و با اطمینان خاطر به تحقیق و تحصیل علم و نوآوری بپردازد و من در مورد آینده ی پیش رو حقیقتا هیچ گونه نگرانی ندارم چراکه با رفتنم نه تنها چیزی را از دست نمی دهم؛ بلکه حتی بعد از چهار سال تحصیل، مدرک دکترایم را اخذ کرده و صاحب انبوهی از تجربیات خواهم شد و افزون بر اینها در دانشگاهی معروف و به روز خواهم توانست خدمتی علمی انجام دهم و از خدمات علمی شان بهره مند بشوم. درواقع مهاجرت من به آمریکا یک مبادله ی برد برد است.
48