سعید فتح اللهی - شاید به جرات بتوان یکی از مهم‌ترین تغییرات بوجود آمده از پیدایش رنسانس در غرب را تغییر سبک‌زندگی مردم کل دنیا دانست. البته این تغییر سبک‌زندگی بعد از انقلاب صنعتی از اواسط قرن هجدهم میلادی به بعد شدت گرفت و امروزه شاهد تاثیر بیماری‌های غیرواگیر مرتبط با فعالیت‌بدنی بر تندرستی افراد کل دنیا هستیم. به طوریکه میزان چاقی و اضافه وزن به طور فزاینده‌ای در دنیا افزایش یافته است و این خود عاملی بر شیوع بیماری‌های غیرواگیر و به خطر افتادن تندرستی بشر امروزی شده است.

سبک زندگی ارزشها و نگرشهای فرد را نشان می‌دهد و به مجموعه عادات و الگوهای رفتاری انسان گفته می‌شود که می‌تواند از جنبه‌های مختلف بر سلامت روحی و جسمی انسان تاثیر بگذارد.
سبک‌های زندگی تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند و با تغییر هر یک از این عوامل سبک زندگی هم تغییر پیدا می‌کند.
به طور کلی سبک‌زندگی سالم به معنای رژیم غذایی سالم، زندگی عاری از تنباکو یا سایر مواد مضر سلامتی، فعالیت بدنی متناسب و کافی و روابط جنسی سالم است که هر یک از اجرای آن به تنهایی و یا در ترکیب با دیگران در ایجاد سلامتی موثرند.
اما شاید بتوان مهم‌ترین عامل را فعالیت‌بدنی و ورزش عنوان کرد. کشورهای مختلف دنیا برنامه‌های جامع و منسجمی را جهت ترویج ورزش در بین مردم خود در پیش گرفته‌اند.
در کشور ما نیز اصل سوم قانون اساسی به این مهم اختصاص یافته است و مقامات کشوری هم همواره بر لزوم ترویج ورزش همگانی تاکید داشته‌اند.
اما آنچه که در واقعیت با آن روبه رو هستیم رشد روزافزون آمار بیماری‌های غیرواگیر، عوارض و مرگ و میر مرتبط با آن بوده و این سوال را تداعی می کند که واقعا به چه دلیل علیرغم صرف بودجه‌های هنگفت و تربیت دانش‌آموختگان علوم پزشکی و ورزشی توفیقی را در این زمینه شاهد نیستیم.
ارگان‌ها و سازمان‌های زیادی همچون وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشکی، وزارت ورزش و جوانان، شهرداری‌ها و حتی برخی بخش‌های وزارت علوم خود را متولی امر بهداشت و سلامت افراد جامعه می‌دانند.
آن‌چه که مسلم است اینکه ارتباطی سازمانی و برنامه‌ریزی شده بین این بخش‌ها در راستای تندرستی و تغییر سبک زندگی افراد جامعه وجود ندارد و موازی‌کاری های فراوانی را در این حوزه شاهد هستیم.
وزارت بهداشت بنا به دیدگاه و سبک سنتی خود در نظام سلامت کشور برنامه‌‌ریزی‌ها و تربیت نیروی متخصص را بر پایه درمان بنا نهاده است و شاهد این مدعا عدم توجه به اصل پیشگیری در طرح تحول نظام سلامت کشور بود.
از طرفی وزارت ورزش و شهرداری‌ها علیرغم ادعایشان بخش بزرگی از بودجه‌های خود را صرف توسعه ورزش قهرمانی کرده‌اند هر چند که در این زمینه هم توفیقاتی حاصل نشده است.
همچنین اگر چنانچه‌ به توانایی و مهارت دانش‌آموختگان علوم ورزشی که در واقع متخصص‌ترین نیروی مورد نیاز جامعه جهت ترویج سبک زندگی فعال هستند بنگریم شاهد کارشناسانی با داشته‌های تئوریک بالا و نامتناسب با نیازهای جامعه هستیم که ادامه این روند باعث بالابردن خیل بیکاران تحصیلکرده ورزشی کشور بدون گره‌گشایی از مشکلات در این حوزه خواهد بود.
به نظر می‌رسد مدیران ارشد ارگان‌های مختلف بایستی بر اهمیت سبک زندگی سالم و جایگاه آن در توسعه پایدار کشور آگاه شده و انسجام برون سازمانی خود را در راستای این امر بالا ببرند و از موازی‌کاری جلوگیری نمایند.
فارغ‌التحصیلان علوم ورزشی نیز بایستی از انتظارات خود کاسته و به طور واقعی مشکلات جامعه را لمس بکنند و با بالا بردن مشارکت‌های اجتماعی خود در قالب NGO ها و علوم مارکتینگ درصدد مرتفع کردن نیازهای جامعه برآیند.

* فوق لیسانس فیزیولوژی ورزشی

 

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 775012
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.