زهرا حیدری آزاد: سالهاست همگی از سرانه پایین مطالعه مینالیم،اما راستش را بخواهید این نمایشگاههای کتاب و کتابخانههای عمومی هم نتوانسته ذائقه مردم ما را تغییر و آنها را کتابخوان بکند، دقیق تر بگویم قصه این است که مردم ما سمت کتاب نمیروند!
رتبه ایران در مطالعه
کمیت و کیفیت سرانه مطالعه در ایران، همواره موضوعی برای بحث، شوخی، تحلیل، پژوهش، تمسخر و... در میان بسیاری از ایرانیان بوده است. آمارهایی که تاکنون در این باره منتشر شده اختلاطی از شوخی و تراژدی است!
کارشناسان میگویند آمارهای مطالعه روزانه در ایران از ۲ تا ۷۹ دقیقه متغیر است. به نظر میرسد که این اختلاف عجیب و غریب بیشتر از هر چیز نشاندهنده تقلای برخی مسئولان برای ارائه تصویری بهتر از مطالعه در جامعه از یکسو و تلاش برخی دیگر برای هرچه بیشتر بحرانیتر جلوه دادن واقعیت است.
به هر حال اختلاف زیاد میان آمارها و تعاریفی که از میزان و نوع مطالعه وجود دارد، امکان اعتماد به هر یک از آمارهای ارائه شده را کاهش داده است. با این همه و بهرغم اختلاف زیاد میان آمارها، بعضی از آنها را میتوان نزدیکتر به واقعیت دانست. در میان عدد و رقمهایی که تاکنون ارائه شده است، زمان ۱۲ تا ۱۵ دقیقه بیشترین فراوانی را در میان این آمارها دارند و علیالحساب میتوان به عنوان یک آمار موقت از آن استفاده برد.
رتبه آذربایجانشرقی در مطالعه
سرانه مطالعه در استان آذربایجانشرقی ۲ تا ۱۰ دقیقه است، این را امان اللهی، مدیر روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان میگوید البته این را نیز گوشزد میکند که آذربایجان شرقی از نظر کتابخانه جزو استانهای الف کشور است، شاخصی که بر اساس سرانه مطالعه نبوده و بر اساس اعضا، تعداد کتابخانه ها و غیره تعریف میشود.
چند کتابخانهی کوچک و رایگان در سطح شهر
"کتابخانه" که میگویی همان مفهوم سنتی کتابخانهها با آن قفسههای بزرگ و عریض و طویل به ذهن میآید که کتابها از کهنه تا نو، به نوبت در آن خاک میخورند تا طالب علمی پیدا شود و برای چند روز هم که شده چند کتاب از کنج آن به امانت ببرد،با اینکه دوران این جور کتابخانهها به پایان نرسیده، کتابخانههای جدیدی هم متولد شدهاند.
«کتابخانهی کوچک رایگان»، ایدهای است که گفته میشود از شهر کوچکی در یکی از ایالتهای شمالی آمریکا پا گرفتi و به سرعت فراگیر شده است، تبادل کتابهای خوب و خواندنی و یاری گرفتن مردم از یکدیگر و همچنین ترویج کتاب و کتابخوانی از ارزشهای این نوع کتابخانههاست.
حال که مردم ما سمت کتاب نمیروند، باید کتاب را به سمت مردم ببریم، وقتی در کشور ما تیراژ هر عنوان کتاب زیر هزار جلد است نمی توان یک شبه انتظار معجزه داشت، تنها راه آشتی مردم و کتاب کم کردن فاصله دست رسی مردم به کتاب هاست. "ایجاد کتابخانههای کوچک و در دسترس مردم " راهی است که در شهرهای بزرگ جهان در حال پیادهسازی است.
با این کتابخانههای کوچک می توان تاریخ ادبیات شهر را به گردشگران مختلفی که از آن بازدید میکنند نیز معرفی کرد، تصور کنید در ۲۰۱۸ ( که تبریز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی جهان معرفی شده است) کتابخانههای کوچک در اقصی نقاط شهر تبریز چه جلوه زیبایی به این شهر میبخشند و از این طریق میتوان با بهرهگیری از مفاهیم مرتبط با تبریز اشکال فیزیکی این کتابخانهها را طراحی و کتابهایی را در اختیار مخاطبان قرار داد که با محوریت تبریز نوشتهشدهاند. کتابهای راهنمای سفر و غیر داستانی و رمانهایی که داستان آنها در تبریز پرداختهشده و یا نویسندهی آنها از بومیان تبریز است.
جدای از مزایای بی شمار چنین کتابخانههایی، ایجاد این کتابخانههای کوچک در سطح شهر اما و اگر هایی هم دارد، در چند سال گذشته مدیران ما تجربه ایجاد چنین کتابخانههایی را هرچند به صورت مقطعی داشتهاند، در اکثر این تجربهها هم، یا کتابها گم و گور شدند یا به سرقت رفتهاند و در نهایت کتابخانه برچیده شده است.
چه میشود کرد؟ زمانی از شهرداری اسبق تهران پرسیدند چطور تهران بزرگ بعد از جنگ مدرن شد؟ پاسخ داد: ما گل کاشتیم و مردم کندند. ما بازهم کاشتیم و مردم کندند و خسته نشدیم و گل کاشتیم.
و اکنون اکثر مردم به گلها دست نمیزنند و فقط از سیمای زیبایی که به شهر بخشیدهاند لذت میبرند، باید پذیرفت "کتابخانه های کوچک شهری" هم روال این چنینی را طی خواهند کرد، به شرطی که بپذیریم راه طولانی برای تثبیت فرهنگ این نوع کتابخانهها در پیش داریم.
46