حسن جان ! 34 سال صبر و انتظار، شب زنده داری و دعای شبانگاه بازگشت، صبر مادر را طاق کرد؛ 34 سال در تولدت اتاقی آراست و در سالگرد شهادتت شمعی برافروخت.
حسن جان؛ مادر می دانست که شهید شده ای، از همان روز اول که از زیر قرآن بدرقه ات کرد، می دانست که این راه بازگشتی ندارد مگر تن رنجور و پیکر بی جان دلبندش.
اما هر کوچی را منزلی است و هر شهیدی را مزاری؛ اما مادرت نشان تو را ز که جوید، کدامین در را بزند تا با فرندش مادرانه مویه کند؟ سر بر بالین کدام خاک بگذارد؟ هر پنجشنبه، شب قدر، لیلة الرغائب و نوروز را به دیدار که بیاید؟
حسن جان تو رفتی و مادر ماند با کوله باری از خاطره و غم؛ شب بیداری های دوران کودکی، و امروز با خاطرات دبستان و بازی های کودکی ات خود را تسلی می دهد.
حسن جان نمی دانم ایوب چقدر صبر کرد تا صبرش نماد صبرها شد؛ اما بدان که مادرت 34 سال تسبیح گویان و ذکر خوانان فقط در دل گریست تا خواهرانت اشکش نبینند و بیش ازین خاطر حزین خانواده مکدر نشود.
حسن جان؛ خواهرت می گفت مادر اسوه صبر و مقاومت بود و همیشه ما را دلداری می داد، اما دیگر صبرش لبریز شد و اینک مادری که 34 سال شب و روز، عید و نوروز آمدنت را چشم انتظار بود، با تنی خسته و نیمه جان بر روی تخت 'آی سی یو' بیمارستان نظاره گر بدرقه ات توسط دوستان و برادران و خواهران است.
راستی حسن جان! نگفتم از خواهرانت؛ تو گویی امروز شهید شدی و خبرت را امروز می شنوند؛ چه زار می گریستند، برخیز و بنگر که خواهرانت به پیشوازت آمده اند، یوسف شان از کنعان آمده اما افسوس که دیگر یعقوب زنده نیست تا یوسفش را در آغوش کشد.
آری حسن جان! پدر بیش از این داغت را دوام نیاورد و 26 سال قبل و هشت سال پس از سفر تو به دنبالت راهی شد.
خواهرت می گفت قرار بود اتاق دامادی ات را گل آرایند، اما اکنون گلی برای مزارت آورده اند؛ حسن جان ! بیا و آرام شان کن، تو که برای آرامش وطن، خواهر و برادر، جوانی را رها کردی، ببین که اکنون چگونه خویشانت آرام و قرار از کف بداده اند.
** ای شهید پرچمت را بر زمین نخواهیم گذاشت
فرمانده سپاه عاشورا در مراسم تشییع پیکر و بدرقه شهید حسن جنگجو گفت: شهیدان سنگرسازان بی سنگری هستند که با ارزش ترین متاع شان را بی منت در طبق اخلاص گذاشتند.
سردار غلام عسکر کریمیان با بیان اینکه شهیدان رفتند تا ایران و ارزش های والای اسلام برجا بماند، اظهار کرد: یادی هم از قافله سالار شهیدان عاشورائیان شهید مهدی باکری بکنیم که به جهت اخلاص ،شهامت ، مدیریت و تواضع در میان همه فرماندهان سپاه و ارتش زبانزد بود.
وی با بیان اینکه بهانه تجمع امروز ما بازگشت پیکری از شهیدان دوران طلایی دفاع مقدس است، خاطرنشان کرد: شهید حسن جنگجو با صغر سن در کنار شهید چمران جنگید و در عملیات های مختلف شرکت کرد.
سردار کریمیان افزود: همه شهیدان ما عاشورایی و ابالفضلی بودند و در نبردها نیز به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین تاسی می کردند و این شهید نیز راه و مرامش امام حسین بود.
وی با نثار درود و حمد به روان پدر مرحوم این شهید، گفت: آفرین بر پدر بزرگواری که چنین فرزندی را تربیت کرد تا فدایی اسلام و میهن شود.
فرمانده سپاه عاشورا خطاب به شهیدان و حسن جنگجو خاطرنشان کرد: ما پرچمی را که شما برافراشتید هرگز بر زمین نخواهیم گذاشت و نسل های سوم و چهارم انقلاب نیز به رغم شبیخون فرهنگی دشمن، از اسلام ناب در مقابل اسلام مرتجع دفاع می کنند.
شهید حسن جنگجو در سن 22 سالگی در چهارم اسفند سال 1362 در منطقه عملیاتی خیبر در جزایر مجنون به فیض شهادت نایل شد.
میدان شهدای تبریز امروز در آئین تشییع پیکر پاک این شهید فدایی دین و وطن، انبوه از مردمانی بود که با اشک و سرشک خود آسمان و زمین را لرزاندند تا به جهانیان بگویند که همچنان قدر 'آلاله' هایشان را می دانند.
گزارش: نعمت مرادپور**انتشار: عزیزی راد
6132/518
حسن جان؛ مادر می دانست که شهید شده ای، از همان روز اول که از زیر قرآن بدرقه ات کرد، می دانست که این راه بازگشتی ندارد مگر تن رنجور و پیکر بی جان دلبندش.
اما هر کوچی را منزلی است و هر شهیدی را مزاری؛ اما مادرت نشان تو را ز که جوید، کدامین در را بزند تا با فرندش مادرانه مویه کند؟ سر بر بالین کدام خاک بگذارد؟ هر پنجشنبه، شب قدر، لیلة الرغائب و نوروز را به دیدار که بیاید؟
حسن جان تو رفتی و مادر ماند با کوله باری از خاطره و غم؛ شب بیداری های دوران کودکی، و امروز با خاطرات دبستان و بازی های کودکی ات خود را تسلی می دهد.
حسن جان نمی دانم ایوب چقدر صبر کرد تا صبرش نماد صبرها شد؛ اما بدان که مادرت 34 سال تسبیح گویان و ذکر خوانان فقط در دل گریست تا خواهرانت اشکش نبینند و بیش ازین خاطر حزین خانواده مکدر نشود.
حسن جان؛ خواهرت می گفت مادر اسوه صبر و مقاومت بود و همیشه ما را دلداری می داد، اما دیگر صبرش لبریز شد و اینک مادری که 34 سال شب و روز، عید و نوروز آمدنت را چشم انتظار بود، با تنی خسته و نیمه جان بر روی تخت 'آی سی یو' بیمارستان نظاره گر بدرقه ات توسط دوستان و برادران و خواهران است.
راستی حسن جان! نگفتم از خواهرانت؛ تو گویی امروز شهید شدی و خبرت را امروز می شنوند؛ چه زار می گریستند، برخیز و بنگر که خواهرانت به پیشوازت آمده اند، یوسف شان از کنعان آمده اما افسوس که دیگر یعقوب زنده نیست تا یوسفش را در آغوش کشد.
آری حسن جان! پدر بیش از این داغت را دوام نیاورد و 26 سال قبل و هشت سال پس از سفر تو به دنبالت راهی شد.
خواهرت می گفت قرار بود اتاق دامادی ات را گل آرایند، اما اکنون گلی برای مزارت آورده اند؛ حسن جان ! بیا و آرام شان کن، تو که برای آرامش وطن، خواهر و برادر، جوانی را رها کردی، ببین که اکنون چگونه خویشانت آرام و قرار از کف بداده اند.
** ای شهید پرچمت را بر زمین نخواهیم گذاشت
فرمانده سپاه عاشورا در مراسم تشییع پیکر و بدرقه شهید حسن جنگجو گفت: شهیدان سنگرسازان بی سنگری هستند که با ارزش ترین متاع شان را بی منت در طبق اخلاص گذاشتند.
سردار غلام عسکر کریمیان با بیان اینکه شهیدان رفتند تا ایران و ارزش های والای اسلام برجا بماند، اظهار کرد: یادی هم از قافله سالار شهیدان عاشورائیان شهید مهدی باکری بکنیم که به جهت اخلاص ،شهامت ، مدیریت و تواضع در میان همه فرماندهان سپاه و ارتش زبانزد بود.
وی با بیان اینکه بهانه تجمع امروز ما بازگشت پیکری از شهیدان دوران طلایی دفاع مقدس است، خاطرنشان کرد: شهید حسن جنگجو با صغر سن در کنار شهید چمران جنگید و در عملیات های مختلف شرکت کرد.
سردار کریمیان افزود: همه شهیدان ما عاشورایی و ابالفضلی بودند و در نبردها نیز به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین تاسی می کردند و این شهید نیز راه و مرامش امام حسین بود.
وی با نثار درود و حمد به روان پدر مرحوم این شهید، گفت: آفرین بر پدر بزرگواری که چنین فرزندی را تربیت کرد تا فدایی اسلام و میهن شود.
فرمانده سپاه عاشورا خطاب به شهیدان و حسن جنگجو خاطرنشان کرد: ما پرچمی را که شما برافراشتید هرگز بر زمین نخواهیم گذاشت و نسل های سوم و چهارم انقلاب نیز به رغم شبیخون فرهنگی دشمن، از اسلام ناب در مقابل اسلام مرتجع دفاع می کنند.
شهید حسن جنگجو در سن 22 سالگی در چهارم اسفند سال 1362 در منطقه عملیاتی خیبر در جزایر مجنون به فیض شهادت نایل شد.
میدان شهدای تبریز امروز در آئین تشییع پیکر پاک این شهید فدایی دین و وطن، انبوه از مردمانی بود که با اشک و سرشک خود آسمان و زمین را لرزاندند تا به جهانیان بگویند که همچنان قدر 'آلاله' هایشان را می دانند.
گزارش: نعمت مرادپور**انتشار: عزیزی راد
6132/518
کپی شد