مشاور شهرسازی و مدرس دانشگاه های تبریز در رشته شهرسازی به روزنامه امین گفته است: از یک نگاه متفاوت، تبریز نیازی به طرح جامع و تفصیلی جدید نداشت، این چه منطقی است که ما، هر 10 سال یک بار برای شهر، طرح جدیدی را ارائه دهیم؟ مگر می شود کالبد یک شهر را عوض کرد؟ ما مسیر اشتباهی را در این زمینه می پیماییم که سرمایه های اقتصادی و اجتماعی شهر را به فنا می برد.
بهشتی روی، اضافه کرده است: طراحی کوی ولی عصر انجام شده است، آیا نیازی بود برای آن مجدداً طرح جامع دیگری تهیه شود؟ شبکه ها و کاربری های اصلی آن مشخص شده است و در نهایت تراکم آن را دست کاری کرده ایم! و این امر نیازی به طرح جامع نداشت.
من معتقدم در کشور ما سیستم تهیة طرح های جامع و تفصیلی، سیستم غلطی است. تغییرات در کلانشهر ها به صورت لکه ای است اما نمی توان ساختار شهر را تغییر داد، مگر می توان کاربری های اصلی شهر مثل بازار، صنایع و ... را جابجا کرد؟
اگر چنین هم بشود هزینه هایش سرسام آور خواهد بود، که شهر نمی تواند از عهده این هزینه ها برآید.
تصور این که هر10 یا 15 سال بایستی طرح جامع بازنگری شود تصور غلطی است، وقتی طرحی را به عنوان یک طرح مصوب قبول کرده ایم، باید تا آخر اجرا کنیم، و اصلاح آن در واقع ضایع کردن حق و حقوق شهروندی است! چون به محض تغییر در تراکم ساختمانی، سرمایه های ساختمانی موجود شهر نابود می شود! نگاه جهانی این است که وقتی بنایی را درست کردیم، باید در حد 200 سال عمر کند! در حالی که ما از هر 10، 15 سال یک بار، ساختمان های شهری را تخریب و یا تغییر کاربری می دهیم، که خود همین موضوع از راه های تزریق تورم به شهر می باشد.
در همچون شرایطی ما برای ساخت یک بنای جدید، مدیریت هزینه نمی کنیم، عمدتاً یک سازه دارای استحکام ساختمانی را تخریب می کنیم تا یکی یگر با تراکم ساختمانی بیشتر بسازیم.
همواره این سئوال وجود دارد که: آیا سازة اولیه امکان تعمیر نداشت؟
به نظر می رسد: ما در شهر و شهرداری هم همچون دولت با این تصور که سیستمی متکی به درآمد های نفتی هستیم، قصد داریم یک سری کارها را در شهر ها انجام دهیم و قالبش را گذاشته ایم طرح جامع، ولی این طرح ها امکان اجرایی شدن ندارند! وقتی یک طرح جامع تهیه می شود بایستی برای آن لاجرم طرح تفصیلی تهیه شود، آیا در طرح تفصیلی گذشته قرار است تغییری بدهیم یا نه؟ اگر نمی دهیم پس طرح جامع بی خود است، اگر قرار است تغییر دهیم هزینه های آن از کجا تأمین خواهد شد؟ هزینه های تغییر یا تعریض یک معبر در طرح، بسیار بالاست، از سویی طرح از مشارکت مردمی بهره ای نبرده است! ما چقدر نظر متخصصین این حوزه را در این طرح جویا شده ایم؟ طراحی طرح های پی در پی و جامع برای شهر، غیر از به چالش کشیدن شهر، هیچ ثمرة دیگری برای شهر ندارد! لذا من از اساس به عنوان یک شهرساز، با تغییرات مداوم در طرح جامع مخالفم.
بزرگترین چالش تبریز در حوزه شهرسازی از نگاه شما چیست؟
ببینید، به اعتباری باید گفت : عدم وجود ضوابط و مقررات ثابت، لایتغیر و مشخص، تغییرات مداوم در ضوابط شهرسازی، اصلی ترین معضل شهر تبریز است.
در شهر ما نوسان و تغییرات در کاربری ها و تراکم ها و ضوابط شهرداری ها از اصلی ترین مشکلات شهر است.
شما ببینید در بافت مرکزی تبریز چه اتفاقاتی افتاده؟ ما کلی از خانواده های متشخص و اصیل تبریزی را مجبور به نقل مکان کرده ایم و با این مهاجرت، ترکیب خانواده های قدیمی در محلات اصیل دچار تغییرات اساسی شده و اینک چگونه می شود این ترکیب را بازیابی کرد؟
الان برای شما یک مثال ساده می زنم، من به عنوان یک شهروند قدیمی، به تبریز نگاه که می کنم، می بینم اثری از خانه ای که در آن متولد شده ام وجود ندارد! مسجدی که برای اولین بار در آن نماز خوانده ام، وجود ندارد! مدرسه ای که دوران ابتدایی خود را در آن گذرانده ام در توسعه شهری دچار آفت تخریب شده است و اثری از آن باقی نیست! دبیرستانی که در آن تحصیل کرده ام تخریب شده است! کتابخانه ای در آن مطالعه می کردم از بین رفته است! در این حالت من به عنوان یک شهروند چه علقه ای به این شهر می توانم داشته باشم که بتوانم در آن زندگی کنم؟ تنها حلقه اتصال، خانواده است که اگر مهاجرت کند بالطبع من هم مهاجرت خواهم کرد.
در اثر توسعه شهری نابجا و غیر اصولی همه خاطرات، پیشینه و علقه من در این شهر از بین رفت! برای همه این گفته ها مصداق دارم، من نوعی در دبستان شهاب درس خوانده ام، شما این مدرسه را در روی نقشه فعلی پیدا کنید! من در راسته کوچه زندگی کرده ام می توانید در نقشه پیدایش کنید؟ برای اولین بار با مسجد دیک باشی آشنا شده ام می توانید پیدایش کنید؟ همچنین دبیرستان بزرگمهر و کتابخانه ملی و... هیچ کدام از این ها را نمی توان پیدا کرد، یعنی همه دلبستگی های من نوعی در اثر توسعه غیر معقول شهری نابود شده اند! الان می می توانم در هر جای این کشور زندگی کنم! و تا من بتوانم در نظم جدید سازگاری پیشه کنم تغییرات بعدی از راه می رسد!
8023/
بهشتی روی، اضافه کرده است: طراحی کوی ولی عصر انجام شده است، آیا نیازی بود برای آن مجدداً طرح جامع دیگری تهیه شود؟ شبکه ها و کاربری های اصلی آن مشخص شده است و در نهایت تراکم آن را دست کاری کرده ایم! و این امر نیازی به طرح جامع نداشت.
من معتقدم در کشور ما سیستم تهیة طرح های جامع و تفصیلی، سیستم غلطی است. تغییرات در کلانشهر ها به صورت لکه ای است اما نمی توان ساختار شهر را تغییر داد، مگر می توان کاربری های اصلی شهر مثل بازار، صنایع و ... را جابجا کرد؟
اگر چنین هم بشود هزینه هایش سرسام آور خواهد بود، که شهر نمی تواند از عهده این هزینه ها برآید.
تصور این که هر10 یا 15 سال بایستی طرح جامع بازنگری شود تصور غلطی است، وقتی طرحی را به عنوان یک طرح مصوب قبول کرده ایم، باید تا آخر اجرا کنیم، و اصلاح آن در واقع ضایع کردن حق و حقوق شهروندی است! چون به محض تغییر در تراکم ساختمانی، سرمایه های ساختمانی موجود شهر نابود می شود! نگاه جهانی این است که وقتی بنایی را درست کردیم، باید در حد 200 سال عمر کند! در حالی که ما از هر 10، 15 سال یک بار، ساختمان های شهری را تخریب و یا تغییر کاربری می دهیم، که خود همین موضوع از راه های تزریق تورم به شهر می باشد.
در همچون شرایطی ما برای ساخت یک بنای جدید، مدیریت هزینه نمی کنیم، عمدتاً یک سازه دارای استحکام ساختمانی را تخریب می کنیم تا یکی یگر با تراکم ساختمانی بیشتر بسازیم.
همواره این سئوال وجود دارد که: آیا سازة اولیه امکان تعمیر نداشت؟
به نظر می رسد: ما در شهر و شهرداری هم همچون دولت با این تصور که سیستمی متکی به درآمد های نفتی هستیم، قصد داریم یک سری کارها را در شهر ها انجام دهیم و قالبش را گذاشته ایم طرح جامع، ولی این طرح ها امکان اجرایی شدن ندارند! وقتی یک طرح جامع تهیه می شود بایستی برای آن لاجرم طرح تفصیلی تهیه شود، آیا در طرح تفصیلی گذشته قرار است تغییری بدهیم یا نه؟ اگر نمی دهیم پس طرح جامع بی خود است، اگر قرار است تغییر دهیم هزینه های آن از کجا تأمین خواهد شد؟ هزینه های تغییر یا تعریض یک معبر در طرح، بسیار بالاست، از سویی طرح از مشارکت مردمی بهره ای نبرده است! ما چقدر نظر متخصصین این حوزه را در این طرح جویا شده ایم؟ طراحی طرح های پی در پی و جامع برای شهر، غیر از به چالش کشیدن شهر، هیچ ثمرة دیگری برای شهر ندارد! لذا من از اساس به عنوان یک شهرساز، با تغییرات مداوم در طرح جامع مخالفم.
بزرگترین چالش تبریز در حوزه شهرسازی از نگاه شما چیست؟
ببینید، به اعتباری باید گفت : عدم وجود ضوابط و مقررات ثابت، لایتغیر و مشخص، تغییرات مداوم در ضوابط شهرسازی، اصلی ترین معضل شهر تبریز است.
در شهر ما نوسان و تغییرات در کاربری ها و تراکم ها و ضوابط شهرداری ها از اصلی ترین مشکلات شهر است.
شما ببینید در بافت مرکزی تبریز چه اتفاقاتی افتاده؟ ما کلی از خانواده های متشخص و اصیل تبریزی را مجبور به نقل مکان کرده ایم و با این مهاجرت، ترکیب خانواده های قدیمی در محلات اصیل دچار تغییرات اساسی شده و اینک چگونه می شود این ترکیب را بازیابی کرد؟
الان برای شما یک مثال ساده می زنم، من به عنوان یک شهروند قدیمی، به تبریز نگاه که می کنم، می بینم اثری از خانه ای که در آن متولد شده ام وجود ندارد! مسجدی که برای اولین بار در آن نماز خوانده ام، وجود ندارد! مدرسه ای که دوران ابتدایی خود را در آن گذرانده ام در توسعه شهری دچار آفت تخریب شده است و اثری از آن باقی نیست! دبیرستانی که در آن تحصیل کرده ام تخریب شده است! کتابخانه ای در آن مطالعه می کردم از بین رفته است! در این حالت من به عنوان یک شهروند چه علقه ای به این شهر می توانم داشته باشم که بتوانم در آن زندگی کنم؟ تنها حلقه اتصال، خانواده است که اگر مهاجرت کند بالطبع من هم مهاجرت خواهم کرد.
در اثر توسعه شهری نابجا و غیر اصولی همه خاطرات، پیشینه و علقه من در این شهر از بین رفت! برای همه این گفته ها مصداق دارم، من نوعی در دبستان شهاب درس خوانده ام، شما این مدرسه را در روی نقشه فعلی پیدا کنید! من در راسته کوچه زندگی کرده ام می توانید در نقشه پیدایش کنید؟ برای اولین بار با مسجد دیک باشی آشنا شده ام می توانید پیدایش کنید؟ همچنین دبیرستان بزرگمهر و کتابخانه ملی و... هیچ کدام از این ها را نمی توان پیدا کرد، یعنی همه دلبستگی های من نوعی در اثر توسعه غیر معقول شهری نابود شده اند! الان می می توانم در هر جای این کشور زندگی کنم! و تا من بتوانم در نظم جدید سازگاری پیشه کنم تغییرات بعدی از راه می رسد!
8023/
کپی شد