'انااعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هوالابتر'
به تو' کوثر' عطا کردیم ای محمد (ص)، پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن. همانا، دشمن کینه توز تو ' ابتر' است!
آری ای محمد (ص) نبی بزرگوار اسلام ای آخرین فرستاده حق بر روی زمین؛ افتخار کن که خدا بزرگی را با تمام وجود به تو هدیه داده است،در جامعه سنتی عربستان و عصر جاهلیت که پسر را نماد برتری، فخر و ادامه نسل خاندان می دانستند و به تو بخاطر نداشتن آن خرده می گرفتند؛ امروز آنان دم بریده شدند و دین و نام و خاندان تو بر جهان حاکم است.
این همه بزرگی و شکوه از دامن فاطمه زاده شد، فاطمه در عربستان جمود فکری که فقط پسر را حامی پدر می دانستند پدر را یاوری بس بزرگ و پشتیبانی بی همتا بود؛ روزی که پیامبر (ص) در مسجدالحرام به سجده رفته بود و دشمن شکمبه گوسفندی را بر سرش انداخت، ناگهان فاطمه کوچک، خود را به پدر رسانید و آنرا برداشت و سپس با دست های کوچک و مهربانش سر و روی پدر را پاک کرد و او را نوازش نمود و به خانه باز آورد.
مردم، که همیشه این دختر لاغر اندام و ضعیف را در کنار پدر قهرمان و تنهایش میدیدند که چگونه طفل، پدر را پرستاری میکند و مینوازد و در سختی ها با وجودش، سخن اش و رفتار معصومانه انش او را تسلی میبخشد، به او لقب 'اُم اَبیها' (مادر پدرش) دادند.
آری فاطمه تنها پدر را یاور و حامی نبود، برای علی همسری بزرگ و چون کوهی سترگ پشتیبان بود؛ آن سان که عاقبت جانش را در راه جان و آبرو و حیثیت علی فدا کرد،مادری بس بزرگ چنان که قهرمانانی چون حسن، حسین و زینب پرچمدار راه حسین در کربلا ، به دنیا آورده بود.
آری فاطمه همه این بزرگی ها بود و فراتر از این ها؛ آن زمان که فرزندانش بعد از نماز دیدند فاطمه همه را دعا کرد جز خودش را و وقتی علت را پرسیدند فرمود: همه آرزوی من رستگاری و آرامش امت پدرم است.
و تو ای تاریخ! بر خود بناز و غرور کن که چنین نادره نابغه روزگار و رب النوع انسانیت و اخلاق و شرافت را دیده ای!
فاطمه کاملترین حلقه زنجیر تکامل انسان، در طول زمان و در همه دورههای تاریخ، و از زنان بی همتای جهان است، آنکه فرشتگان بر او سلام کرده و سجده اش می کنند.
ارزش مریم به عیسی است که او را زاده و پرورده؛ ارزش آسیه (زن فرعون) به موسی است که او را پرورده و یاری کرده؛ ارزش خدیجه به محمد است که او را یاری کرده و به فاطمه که او را زاده و پرورده است.
و اما ارزش فاطمه؟ هیچ در و گنج گرانبهایی را توان ارزش فاطمه نیست.
و اینک لحظه وداع علی (ع) با فاطمه
آری آسمان خون می گرید، ملائک غرق در ماتم و اشک ریز مرگ فاطمه اند، ترسم های های گریه فرشتگان زلزله ای مهیب بر جان زمین اندازد.
ناگهان از خانه شیون برخاست، شمعی از آتش و رنج ، در خانه علی خاموش شد و علی با کودکانش تنها ماند .
فاطمه از علی خواسته بود تا او را شبانه دفن کند تا قبرش را کسی نشناسد و علی چنین کرد.
اما کسی نمی داند که چگونه؟ و هنوز نمی داند کجا؟
آنچه معلوم است، رنج علی است، امشب، بر گور فاطمه .
مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی با فاطمه دارد.
و علی که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه، بی پیغمبر، بی فاطمه، همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.
و امروز ما در سوگ فاطمه عزاداریم، کسی که چون او هرگز نخواهد آمد.
خبرنگار: نعمت مرادپور ** انتشاردهنده:محمد رستگار
6132/6183
به تو' کوثر' عطا کردیم ای محمد (ص)، پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن. همانا، دشمن کینه توز تو ' ابتر' است!
آری ای محمد (ص) نبی بزرگوار اسلام ای آخرین فرستاده حق بر روی زمین؛ افتخار کن که خدا بزرگی را با تمام وجود به تو هدیه داده است،در جامعه سنتی عربستان و عصر جاهلیت که پسر را نماد برتری، فخر و ادامه نسل خاندان می دانستند و به تو بخاطر نداشتن آن خرده می گرفتند؛ امروز آنان دم بریده شدند و دین و نام و خاندان تو بر جهان حاکم است.
این همه بزرگی و شکوه از دامن فاطمه زاده شد، فاطمه در عربستان جمود فکری که فقط پسر را حامی پدر می دانستند پدر را یاوری بس بزرگ و پشتیبانی بی همتا بود؛ روزی که پیامبر (ص) در مسجدالحرام به سجده رفته بود و دشمن شکمبه گوسفندی را بر سرش انداخت، ناگهان فاطمه کوچک، خود را به پدر رسانید و آنرا برداشت و سپس با دست های کوچک و مهربانش سر و روی پدر را پاک کرد و او را نوازش نمود و به خانه باز آورد.
مردم، که همیشه این دختر لاغر اندام و ضعیف را در کنار پدر قهرمان و تنهایش میدیدند که چگونه طفل، پدر را پرستاری میکند و مینوازد و در سختی ها با وجودش، سخن اش و رفتار معصومانه انش او را تسلی میبخشد، به او لقب 'اُم اَبیها' (مادر پدرش) دادند.
آری فاطمه تنها پدر را یاور و حامی نبود، برای علی همسری بزرگ و چون کوهی سترگ پشتیبان بود؛ آن سان که عاقبت جانش را در راه جان و آبرو و حیثیت علی فدا کرد،مادری بس بزرگ چنان که قهرمانانی چون حسن، حسین و زینب پرچمدار راه حسین در کربلا ، به دنیا آورده بود.
آری فاطمه همه این بزرگی ها بود و فراتر از این ها؛ آن زمان که فرزندانش بعد از نماز دیدند فاطمه همه را دعا کرد جز خودش را و وقتی علت را پرسیدند فرمود: همه آرزوی من رستگاری و آرامش امت پدرم است.
و تو ای تاریخ! بر خود بناز و غرور کن که چنین نادره نابغه روزگار و رب النوع انسانیت و اخلاق و شرافت را دیده ای!
فاطمه کاملترین حلقه زنجیر تکامل انسان، در طول زمان و در همه دورههای تاریخ، و از زنان بی همتای جهان است، آنکه فرشتگان بر او سلام کرده و سجده اش می کنند.
ارزش مریم به عیسی است که او را زاده و پرورده؛ ارزش آسیه (زن فرعون) به موسی است که او را پرورده و یاری کرده؛ ارزش خدیجه به محمد است که او را یاری کرده و به فاطمه که او را زاده و پرورده است.
و اما ارزش فاطمه؟ هیچ در و گنج گرانبهایی را توان ارزش فاطمه نیست.
و اینک لحظه وداع علی (ع) با فاطمه
آری آسمان خون می گرید، ملائک غرق در ماتم و اشک ریز مرگ فاطمه اند، ترسم های های گریه فرشتگان زلزله ای مهیب بر جان زمین اندازد.
ناگهان از خانه شیون برخاست، شمعی از آتش و رنج ، در خانه علی خاموش شد و علی با کودکانش تنها ماند .
فاطمه از علی خواسته بود تا او را شبانه دفن کند تا قبرش را کسی نشناسد و علی چنین کرد.
اما کسی نمی داند که چگونه؟ و هنوز نمی داند کجا؟
آنچه معلوم است، رنج علی است، امشب، بر گور فاطمه .
مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی با فاطمه دارد.
و علی که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه، بی پیغمبر، بی فاطمه، همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.
و امروز ما در سوگ فاطمه عزاداریم، کسی که چون او هرگز نخواهد آمد.
خبرنگار: نعمت مرادپور ** انتشاردهنده:محمد رستگار
6132/6183
کپی شد