در این مقاله آمده است: مکتب تبریز با گرفتن ایده های جدید و تلفیق آن با جانمایه و ساختار هنر پایه گذار سبک بدیعی دراین عرصه شد.
مکتب تبریز در دوره ایلخانان در اقصی نقاط ایران در تمام عرصه ها تسری پیدا کرد، در معماری و موسیقی نیز آثار ماندگاری به جا گذاشت که از اهم آن به بنای سترگ ارک علیشاه می توان اشاره نمود و از آثار خطی و نگارگری آن دوره بی شمار میراث گرانقدری بجا مانده که پرداختن بدان از حوصله این مقال خارج است؛ مکتب تبریز خاستگاه بزرگانی است که آزادی، عدالت، علم، صنعت، تجارت همه و همه را برای کشورایران به ارمغان آورده اند.
تبریز بلاگردان این کشور و فدایی مردمان دیار آذربایجان است؛از اعصار باستان هر بار که ایران بلایی از سرگذرانده، تبریز با مقاومت و مبارزه در برابر جور سر خم نکرده و همچنان سرفراز مانده است.
چه همین فرهنگ و اجتماعی پر صلابت ققنوس وار پس از هر یورش و تاراج از خاکستر خود برخواسته و پس از درآویختن با پلیدی دوباره جنبشی از شکوفایی، حرکت و زایش را پدید آورده است .
تبریزشهری است که سرمه چشم از غبارِ کفشِ مهمان می کند. تبریز در دامن سهند، این آتشفشان خاموش تاریخ آرمیده، اما خود آتشفشانی است که هر از گاه با خروشی سهم آگین سیمای تاریخ را دگرگون می کند.
شهر تبریز است و مشگین مرز و بوم کوی شمس و کعبه ملای روم
شهر تبریز است و پیر روزگار سرگذشت او بهین آموزگار
اگر بخواهیم نقاط عطف تاریخ تبریز را بطور خلاصه و با قصور در روایت بیان کنیم می توان این گونه عنوان نمود که تبریز در روزگار باستان بر سر چشمه تمدن سومری بوده که در گستره زمان تمدن های گوناگونی چه پیشا و چه پسا سومری بر تختگاه آن سر تعظیم فرود آوردند، که با کمی دقت می توان تمد نهاد و خاستگا ه های عیلامی،اورارتویی،هوری،هاتی،لولوبی و کاسی و... را مورد شناسایی قرار داد که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی قرابت بی همتای با این شهر داشته اند.
با برآمدن حکومت غزنویان و سلجوقیان در تاریخ دور، اسلام راستین از این منطقه و شهر طلوع نموده، خاورمیانه و بخصوص ایران کنونی با خورشید تمدن ناب اسلامی منور گشته و خود را به عنوان مرکز ثقل جهان از هر نقطه نظر مطرح نمودند و تبریز سفر آفریدن مکتب جاودانه و پرآوازه خود را در جهان به تدریج آغاز نمود.
در تاریخ میانی در حدود 500 سال قبل حکومت صفویه از این شهر سربرآورده و مذهب شیعه را به عنوان تنها ریسمان نجات دهنده عالم هستی به جهان عرضه نمود و تبریز اولین و بزرگترین پایتخت جهان اسلام و اسلام شیعی لقب گرفته و به عنوان قلب تپنده اسلام و شیعه در جهان شروع به تپیدن کرد که در آن دوران تبریز پرجمعیت ترین شهر جهان بود و درست در این دوره مکتب تبریز پا گرفته و به مرور عالمگیر می شود.
در هنگامه میانی تاریخ، تبریز با برآمدن قاجار به عنوان نماد مدرنیته و آغاز تفکر و آگاهی مدرن با عباس میرزا که در واقع هادی و الگوی بی همتای امیر کبیر بود سر برآورده و مکتب تبریز در هنرها و تفکرات گوناگون خود را در جهان مطرح نموده و مکتب تبریز آغازگر امیدها و اکتشافات و چاره گشایی ها در داخل ملک ایران شد.
در تاریخ همواره تبریز شهری بوده که حق و حقیقت را به خوبی شناخته و با بصیرت بی نظیرش در کنار حق و حامی حقیقت بوده است.معادلات و اندیشه ورزی این شهر متفاوت از سایر نقاط بوده و اسرار و دگربودگی ویژه ای در این شهر حاکم می باشد که بنیاد بوهمیایی شهر با این رموز همیشه در ارتباط می باشد.
اثبات این مدعا در تاریخ معاصر شکل گرفت که نظام مشروطه را شکل داده و نقوش تاریخی را رقم زده و یا در حکومت های پهلوی همواره در کنار مبارزان و یاور آنان بوده است تا آنجا که در دهه 50 شمسی با قیام 29 بهمن بنیاد انقلاب مردمی و برافروزاننده حرکت اجتماعی مردم بوده است.
شهر تبریز است و مهد انقلاب آشیان شیر و شاهین و عقاب 'شهریار'
تبریز موجودی زنده بوده است که همواره نفس در نفس مردم نیک و با ایمان می باشد و اگر چهار درجه و مرتبه تقرب و بندگی را اسلام و ایمان و تقوی و یقین بدانیم؛تبریز با تلاش مثال زدنی و با عشقی سترگ سر به آستان تمام درجات سوده است و در مرحله یقین آرام گرفته است.
تبریز در تاریخ درخشان و پرافتخار خود دست به آفرینش ها،نوزایی و خلق مدنیت ها بسیار زده است.یکی از این خَلقیات ظهور و بروز سبک و خط سیر؛ هنری،اندیشه ورزی، اقتصاد گری بوده است که از باستان تا بدین زمان ادامه داشته و خواهد داشت.
آگاهی و تفکر مدرن،هنر مدرن، اقتصاد و نوشتار مدرن همه و همه در 250 سال گذشته از این شهر سربرآورده است و شایان ذکر است که همواره در این روند فرازهایی مستمر ذاتی و فرودهای سهمگین تحمیلی داشته است.
مکتب تبریز همان طور که مَجازاً در سه درگاه؛ هنر،اندیشه و اقتصاد بیشتر از سایر جهات بازتاب یافته،بطور واقع نیز برای هر یک از این زمینه ها نمادی بر پهنه زمین با ظرافت و استواری حک نموده است که همانا نماد هنر نگارگری و مینیاتورِ کتب،نوشته ها و مصنوعاتِ کلیه هنرهای دستی،نماد اندیشه، آگاهی و آزادی ارک سترگ علیشاه و نماد اقتصاد بازار بزرگ تبریز می باشد.
مکتب تبریز در دوران طلایی خویش با پروراندن هنر در بطن خویش شروع شده که این امر نشان دهنده این واقعیت است که تبریز و تبریزی خلاقیت ماسوایی داشته و میل به تشریک با خَلق در خُلقیات و خَلقیات رهنمون ایشان و اشاعه این مکتب را از نان شب واجب تر می دانند؛ به همین سبب انسان ها و حتی امپراطور ی ها و سلسله ها در مواجهه با اندیشمندان و هنرمندان این خطه بناگزیر سر در جیب کشیده و بر کار ایشان احسنت گفته اند.
مکتب اول هنری- نقاشی تبریز (نگارگری مینیاتور) بوسیله خان دوم مغول در اواخر قرن 13 میلادی و بصورت فعال تا نیمه اول قرن 16 ادامه داشته است.در کل سبک این مکتب آمیخته ای از فرهنگ و سنن خاور دور و خاور میانه در نگارگری اسلامی می باشد.
کارهای معاصر مکتب تبریز دارای ویژگی هایی از جمله نور و روشنی،گسترش و پروبال دادن بوده و ضربات قلم و بسیار ملایم تر و روشن تر از رنگ های فارسی (ایرانی ) می باشد.از آثار بارز این دوره می توان به جامع التواریخ رشیدی (714 ه.ق) و تاریخ چنگیزی اشاره کرد که در ربع رشیدی تبریز تهیه شده بودند.
این مکتب (مکتب دوم هنری تبریز) در دوران صفویه وشاه اسماعیل و شاه عباس دوباره احیا گردیده و دست به خلق نمادها و اسطور ه هایی بی همتا از هنر زد که می توان در آثارمادی و معنایی بجا مانده از آن دوره به وفور مشاهده نمود.
پس از دعوت استاد کمال الدین بهزاد در زمان شاه اسماعیل مکتب تبریز نوزایی خود را مجددا آغاز نمود. از آثار مهم این دوره می توان از شاهنامه شاه طهماسب نام برد که دارای 258تصویر به شیوه مکتب تبریز که توسط هنر دست سلطان محمد،میرک نقاش،میر سید علیو و... بوجود آمده است.در ضمن صفحات این شاهنامه جز گرانبهاترین نقاشی های تاریخ هنر جهان می باشند.
اما مکتب تبریز در اقتصاد نیز نبض بازار، قلب تپنده تجارت و پل تجاری آسیا به اروپا بوده است.تبریز شاهراه تجارت و اقتصاد منطقه ای و قار ه ای بوده و با دوازده دروازه خود به تمامی جهات خدمت رسانی می کرده است.
همان طور که تبریزمرکزیت اقتصادی را در صفحات تاریخ به خود اختصاص داده است؛ دقیقا بازار تبریز نیز همچنان پس از گذر چندین قرن مرکزیت خود را در شهر تبریز حفظ و اهمیت خود را گسترش داده است و به نوعی علاوه بر کارکرد تجاری، کارکردهایی از قبیل گردشگری، ارتباطی، دینی- مذهبی و حتی سیاسی را برعهده خویش دارد.
با شکوفایی اقتصاد تبریز بخصوص در دوران قاجار به تدریج بازگانان و تجار شهری مستقل از ملاکین شده و ارتباطات تجاری بویژه با اروپاییان گسترش یافت که این شیوه بعدها به کل ایران گسترده شد.
با این رشد اقتصادی قشربندی شهری و طبقات شهری از هم منفک شده و تقسیم کار اجتماعی و تراکم اخلاقی قدرتمندی در شهر حاکم گردید که معادلات اندیشه ورزی شهر تبریز را در هر حوز های از نواحی دیگر جغرافیایی مستثنی می کرد.که دقیقاً همین روند به خَلق و بسط مکتب اقتصادی و تجاری تبریز انجامید.
این روند با ظهور کمونیسم در شوروی امپریالیست و احتیاط دول استعمارگر اروپایی از نفوذ این ایدئولوژی و نیز جهت گیری پان ایرانیستی و ضد مذهبی رضا خان میرپنج، در دوران پهلوی اول دستاویزی در جهت تخریب جسم و جان تبریز شد که تبریز علیرغم استقامت بی نظیر خویش لطمات فروانی را متحمل گردید که از جمله این روند می توان به پراکنده ساختن و مهاجرت نخبگان اقتصادی و فکری شهر،فرار کار آفرین ها و به تبع آن سرمایه از شهر تبریز و ویرانی اماکن تاریخی وکا خ های بی نظیر اشاره نمود.
اما مهم ترین وَجه مکتب تبریز بُعدِ اندیشه ورزی،آگاهی و آموزش شهر تبریز می باشد.مکتب اندیشه تبریز و تأثیر آن در جای جای تاریخ و در پهنه جغرافیایی خاورمیانه همیشه مورد توجه پژوهشگران،مستشرقین،علما و اندیشمندان بوده است.
نقش بهین و مستحکم مکتب فکری تبریز در فراز و فرودهای تاریخی منطقه در هر زمان جریان ساز بوده و چهارچوب خاصی را در معادلات بنیان گذاری کرده است.تفکر و اندیشه عنصر وجودی برخواسته از نهاد تبریز بوده و همیشه اندیشه وران به این موضوع خواسته یا ناخواسته اعتراف نمود ه اند.
از طرفی ذهنیت کلانِ این مکتب از برآیند فکر تک تک مردم و نخبگان همان شهر منتج شده و بطور ناخودآگاه و ناملموسی اعِمال و به کار بسته می شود.در واقع هر مکان جمعی دارای یک فکر کلی (هویت شهری یا روح شهری) بوده که تفکرمردم سازنده آن است و هر چه تفکر مردمی دارای شاخصه های جمعی، ارزشی و هنجارمند باشد در نتیجه شهر نیز همانند خواست آن مردم به نیکی عمل و فکر می نماید.
در مورد مکتب اندیشه و فکری تبریز نیز در امتداد امتزاج و آمیختگی کالبد شهری و روح افراد، این سبک فکری آفریده شده و موجب مباهات بوده است.
بی شک تبریزیان برای گشودن راز بقا و تضمین قدرت و شوکت خود در تاریخ معاصر در مقابله با صولت و تعرض بیگانگان با تدبیر و دور اندیشی از پذیرش نواوری غربیان چشم فرو نبستند و در قرون اخیر با استخدام مستشاران و الگوگیری از آنان سعی نمودند از قافله تمدن عقب نمانند.
به تدریج باب روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را با تمدن غرب باز کنند و با بازسازی دولت طلایه دار تغییر در جامعه ایرانی بشوند و بدین اساس برای اولین بار مدارس و مؤسسات جدید آموزشی در این شهر تاسیس شد و صنایعی از جمله چاپ و تلگراف در تبریز پدید آمد و از قَبلَ ان مطبوعات و احزاب سرزد و تجارب جدید غربی پشت سر هم وارد تبریز شد و در دل ها و افکار نخبگان فکری، غوغا یی برپا ساخت و دغدغه ها افکند.
گرچه اندیشه های جدید منشا و سابقه غربی داشتند ولی با صبغه و زمینه بومی نو اندیشان تبریزی بسان مکتب نگارگری به نوعی آمیختگی را به شیوه کاملا شرقی به منصه حضور گذاشت و به نوبه خود با عناصر غربی همزیستی پیدا کرد؛ چند و چون واکنش اندیشه ورزان تبریزی در برابر افکار جدید غربی و پیوند آن با معارف و شرایط و نیازهای خود فرایندی است که در آثار بزرگانی چون آخوندزاده، میرزا یوسف مستشارالدوله تبریزی، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی و... می توانیم مشاهده بکنیم.
انتشاردهنده: محمد عزیزی راد
518

منبع ‫:‬ ایرنا
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.