موسیقی «عاشیقی» یکی از مکاتب مهم و مادر موسیقی آذربایجان است که تاریخ
هزاران سالهى آن ریشه
در اعماق فرهنگ این مرز و بوم دارد و از «شامانلیخ» در آغاز، با طى مسیر ترقى چند
هزار ساله و با تغییرات بسیار در عناوین و محتواى آن به «اوزانلیخ» رسیده و با ادامه
این مسیر تکامل، تبدیل به «عاشیقلیخ» شده است. طبق اسناد تاریخى موجود، قدمت
موسیقى عاشیقى حداقل به 600 سال قبل مىرسد و در
واقع با عاشیق «قربانى» که در دربار شاه اسماعیل صفوى حضور داشته، آغاز و با
تغییرات اندکى تا به امروز رسیده است، «عاشیق»، نوازنده ساز، راوی دردها،رنج ها،
شادیها، قهرمانیها و در یک کلام، تاریخ یک ملت است که در ادبیات شفاهی از او
به عنوان ریش سفید یک قوم نیز یاد شده است.
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجان شرقی، موسیقی عاشیقی طی مدتهای مدید با جریان ادبیات شفاهی که به صورت سینه به سینه از یک نسل به نسل
بعدى منتقل شده، پیش میرفت که تدریس، یادگیرى و انتقال آن به نسلهاى بعدى با این روش بسیار سخت
و طاقت فرسا بود و برخلاف سایر مکاتب موسیقی، کسی نبود که الفبای این نوع از
موسیقی را در قالب «نت» به صورت علمى و
متدیک به رشته تحریر درآورد، عاشیق «چنگیز مهدیپور»، اولین
کسی بود که موفق به انجام این کار شد و به این ترتیب تاریخ موسیقی عاشیقی را متحول
کرد؛ به طوری که کتب تالیفى او، در دانشگاههای جمهوری
آذربایجان به عنوان ماده درسى تدریس میشود و به عنوان منابع علمى، استاندارد و
مورد قبول محافل رسمى موسیقى، مورد استفاده قرار میگیرد.
عاشیق «چنگیز مهدیپور»، در سال 1342، در یکی از روستاهای شهرستان خداآفرین به نام «شیخ حسینلو»
که در حاشیه رود ارس قرار دارد، متولد شد، آوازه این هنرمند نابغه موسیقی از مرزها
فراتر رفته و شهرت جهانی او در خطه آذربایجان، بر کسی پوشیده نیست. برای آشنایی
بیشتر با موسیقی عاشیقی به گفتوگوی صمیمانه با او مینشینیم:
برای دیدن قطعهای از پنجه نوازی سحرآمیز استاد مهدی پور کلیک کنید
قبل از شما کسی در خانوادهتان عاشیق بود؟
عموی من عاشیق «عینالله مهدیپور» از عاشیقهای نامدار منطقه بود و من از کودکی این فضا را لمس کرده و از وقتی چشم بازکردم، صدای ساز در گوشم طنین انداز بود، به طور کلی در منطقه ما عموم مردم با ساز، انس میگیرند و امروز هم آن منطقه به نام «عاشیق بشیگی» یا مهد موسیقی عاشیقی شناخته میشود، عاشیق عین الله نقش بسزایى در قدم نهادن من در این عرصه داشت. چه شد که ساز به دست شدید؟ از سرنوشت کاریتان برایمان بگویید:
در12 سالگى به تهران رفتم، دوستی داشتم که برای خرید ساز از من راهنمایی خواست و تصور میکرد چون از خانواده عاشیقها هستم، حتما در مورد کیفیت ساها شناخت دارم، علیرغم اینکه شناخت چندانى از کم و کیف سازها نداشتم، او را همراهى کرده و براى خرید ساز راهى خیابان بهارستان تهران شده و یک ساز براى او خریدیم، پس از مدتی دوستم راهی سفر شد و سازش را به امانت دست من سپرد و من تا برگشتن او، بدون داشتن هیچ استادی و با تلاش خودم، حدود 10 قطعه را آموخته و نواختم و اندک اندک نوازندگى ساز را یاد گرفتم، به مدت دو سال با جدیت به نوازندگى ساز پرداختم و در سال 57 به روستایمان برگشتم تا تمامی کوکها و تکنیکها و اصول اولیه و بنیادین موسیقی عاشیقی را از عمویم بیاموزم، دو سال بعد با یکی از اساتید نامی این موسیقی، زنده یاد «استاد حسین اسدی» که اصالتا اهل منطقه ما بود، آشنا شدم و تکنیکهای پنجه را از او آموختم، در آن مقطع زمانى استاد اسدی در نواختن ساز در ایران، بینظیر بود و تنها شخصی بود که پوزیشنهای قرار گرفتن انگشت بر روی ساز را به خوبی میشناخت و قابلیتش در نواختن ساز بسیار بالاتر از دیگران بود.
به مرور با قوانین و نتهای موسیقی آشنا شدم و به این فکر افتادم که موسیقی عاشیقی را هم در قالب نت درآوره و آموزش ساز را از روش سنتىِ سینه به سینه به روش علمى مکتوب تغییر دهم، اما هر چه آموزشگاههای تهران را گشتم، منبعى که در این راه کمکم کند پیدا نکردم!، دوستی به نام «عمران حیدری» پیشنهاد داد تا تئوری موسیقی را در یکی از آموزشگاههای موسیقی با استاد «محمد رضا درویشی» کار کنم که ایشان هم از اساتید شناخته شده موسیقی ایرانی هستند، پس از شرکت در دورهها و کلاسهای مختلف، در سال 68 به تبریز بازگشتم و کتاب «آذربایجان خلق موسیقیسی اساسلاری»، نوشته موسیقیدان داهی «اوزییر حاجی بی اوف» را با استاد «یحیی اسماعیل زاده» کار کردیم و همزمان شروع به تدریس در آموزشگاههای موسیقی تبریز کردم، در سال 69 گروه موسیقی «دالغا» را تشکیل دادم و با گروه ارکسترهای صداوسیما نیز همکاری داشتم، در سال 71 آموزشگاه موسیقی روشن را تاسیس کردم که تا به امروز به فعالیت خود ادامه میدهد، در ابتدای تدریسم به هنرجویان ساز، نت و آموزش متدیک ساز را در قالب جزوه دست نویس خودم آموزش میدادم و از سال 72 نوشتن کتابى دو جلدى براى آموزش ساز را شروع کردم که این کتاب در سال 79 به چاپ رسید، پنج سال بعد با تجارب به دست آمده در این مدت دوباره کتاب را اصلاح کردم و ویرایش جدید در سال 83 به چاپ رسید.
در سال 2010، این کتاب در باکو مورد تقاضا و توجه قرار گرفت و با تایید شورای عالى موسیقی، در سال 2012 در باکو به چاپ رسید، کتاب دیگری نیز تحت عنوان «عاشیق هاوالاری» را در سال 83 تالیف و به چاپ رساندم، این دو کتاب به دو زبان ترکی و فارسی نوشته شده و هم اکنون در دانشگاههای باکو تدریس میشوند، کتاب دیگرى نیز در دست تالیف دارم که مشتمل بر 72 قطعه جدید است که به زودى آماده چاپ خواهد شد. از حضور در کشورهای خارجی و عکسالعمل خارجیها بگویید؟
در بیش از 30 کشورجهان، برنامهها و کنسرتهاى مختلفى داشتهام، در تمامی جشنوارهها در ایران، چندین بار به عنوان گروه برتر شناخته شدهایم، مقام اول را در «جشنواره موسیقی فیتور اسپانیا» کسب کردهام و بسیاری از آثارمان به صورت لوحهای فشرده صوتى و تصویرى به بازار موسیقى عرضه شده است. در کنسرتهای تهران، بیش از نصف حضار، ترک زبان نیستند و این نشان دهندهى جذابیت این موسیقى است. در کنسرتهاى خارجى، یکى از نکات جالب و قابل تامل براى من این بود که برخى از تماشاگران پس از شنیدن اجراى من، بیان مىکردند که این موسیقى از منطقه جغرافیایى کوهستانى، سردسیر و به شدت محروم و رنج کشیده سرچشمه مىگیرد و به نظر من این نشان دهندهى عمق ارتباط «موسیقى عاشیقى» با شنونده و مخاطب آن است. سبک موسیقی عاشیقی، چگونه سبکی است؟
ایران اقوام مختلفی دارد و مثلا «تنبور» و «دف» در میان کردها رایج است و لرها کمانچه مخصوص به خود را دارند، موسیقی آذربایجان نیز، مکاتب مختلفی دارد که موسیقی عاشیقی، «موغام»، «اوپرا» و «سمفونیک» از آن جمله هستند و میتوانم بگویم تمامی ژانرهای موسیقی در موسیقی آذربایجانی وجود دارند، من از این میان، موسیقی عاشیقی را انتخاب کردهام که در اصل ریشه موسیقی آذربایجان بوده و این ساز هم از نوع ساز «قوپوز» و یکی از قدیمیترین سازهاى جهان است، در میان مجسمههای موزه لوور فرانسه، مجسمهی گِلی کوچکی مربوط به 4800 سال پیش قرار دارد که از اطراف همدان پیدا شده، آن مجسمه ى انسانی است که سازی را در سینهاش نگه داشته و مىنوازد که امروزه تنها سازی که به این شکل نواخته میشود، ساز عاشیقی است. تاریخ ظهور هنر عاشیقی به چه زمانی برمیگردد؟
عاشیق صنعتی (هنر عاشیقى) در اصل «اوزان صنعتی» بوده است که در زمان شاه اسماعیل صفوی ظهور پیدا میکند و تاریخ مدون آن از دوران عاشیق قربانی که در دربار شاه اسماعیل بوده، شروع شده است، از هنر اوزان به هنر عاشیقی رسیدن، چند صد سال طول کشیده است. ساز عاشیقی قدیمیترین آلت موسیقی است که قابلیت هاى بسیار زیادی دارد
خیلیها فکر میکنند که ساز عاشیقی، قابلیت اجرایی پایینی دارد، که این تصور مطلقا اشتباه است و جالب اینکه حتی «اوزیر حاجی بی اوف»، معتقد بود که ساز به تنهایی یک ارکستر است، ساز عاشیقی قدیمیترین آلت موسیقی است که قابلیتهاى بسیار زیادی دارد، متاسفانه تا قبل از بنده، تغییرات و نوآوری قابل توجهی در بخش فنی و فیزیکی ساز دیده نمیشود. درخصوص تغییرات و نوآوری هایی که بروی ساز اعمال کردهاید، توضیح دهید
تعداد سیمهاى ساز در اکثر مواقع 9 رشته است که این 9 رشته به سه گروه سه رشتهاى تقسیم شدهاند، سه رشته سیم گروه پایین Re و سه رشته سیم گروه وسط Sol و سه رشته سیم بالا Do هستند، به این ترتیب، دیاپازون ساز به یک اکتاو و پنج نت میرسد، در حالی که فواصل پردهبندی و نواهایی که در ساز وجود دارد، نوید قابلیتهای بسیار بیشتری را میدهد، همین سبب شد که مدت زیادی روی این موضوع تمرکز کنم، با تلاش چندین ساله به این نتیجه رسیدم که به جای سیم اول گروه بالا Do و سیم اول گروه وسط Sol، یک سیم ضخیمتر جایگزین کنم که با این تغییرات دیاپازون صدای ساز از یک اکتاو و پنج نت به دو اکتاو و پنج نت افزایش یافت، با این تغییرات سیستم آکورد و هارمونی ساز، پیشرفت شگرفی کرده و قابلیت هماهنگی و اجرای هر نوع ملودی، از موسیقی اصیل و سنتی گرفته تا سمفونیک و ... را دارا شد. سازهایی مثل ساز عاشیقی در دنیا کمتر شناخته شدهاند
متاسفانه سازهایی مثل ساز عاشیقی در دنیا کمتر شناخته شدهاند، این نشان میدهد که تبلیغات خوبی برای شناساندن این ساز انجام نشده، آلت موسیقی مثل «بالابان» امروزه تبدیل به یکى از محبوبترین آلات موسیقى در جهان شده و این مدیون تبلیغات سایر کشورهاست نه ما، یا در همین شهر خودمان 80% خانهها گیتار دارند، از این جمله من برداشت بدى نشود، منظورم این نیست که گیتار آلت موسیقى بدی است، اتفاقا من گیتار را دوست دارم، اما هر آلت موسیقى زیبایىهاى خاص خود را دارد و ساز کار گیتار را نمیتواند انجام دهد و بالعکس. موسیقی عاشیقی گذشته و کنونی چه تفاوتی با هم دارند؟
عاشیقها در گذشته، هم ساز میزدند، هم آواز مى خواندند،هم داستان سرایی و هم آهنگسازی میکردند و ... و در کنار آن بازیگر هم بودند، مثلا اگر در داستانی 20 کاراکتر وجود داشت، تمامی آن 20 کاراکتر را خود به تنهایی ایفا میکردند، گاهی اجراى داستان تا یک هفته به طول مىانجامید!، اما امروزه شاید به این دلیل که مردم باسوادتر شدهاند و این داستانها را زیاد شنیدهاند و موضوع داستانها نیز امروزی نبوده، کمتر استقبال میکنند و شاید دنبال چیز تازهتری هستند .داستانها پلههای ادبیات شفاهی ما هستند و شاید لازم باشد به روشی غیر از نقل قول در مجالس عروسی که قبلا انجام میشد، حفظ شوند، امروزه همه چیز تخصصی و متفاوت از گذشته است و یکی خوب مینوازد و دیگری خوب آواز میخواند. درخصوص نوآوریهایتان در قسمت فنی و فیزیکی ساز توضیح دادید، در گروه موسیقی دالغا چه نوآوریهایی دارید؟
در گروه موسیقیمان هم سعی کردهام به طور تخصصی از آلات موسیقی سایر ملل مانند «پرکاشن»، مشتمل بر «کاخون»، «تومبا» و ... استفاده کنم، برای اولین بار از سه نوع ساز بزرگ، متوسط و کوچک که اصطلاحا «آنا ساز»، «جوره ساز» و «تاوار ساز» نامیده میشوند، استفاده کرده ام، در حالی که این سه ساز قبلا در دل داستانها مانده بودند و بنده پس از مطالعه عمیق در این مورد برای اولین بار از آنها استفاده کردم. استقبال جوانترها از این ساز چگونه است؟
20 سال قبل شاید خوب نبود، اما الان به دنبال آرانژمانهای (تنظیم) جدید در موسیقی عاشیقی، تعداد علاقهمندان بیشتر شده است، این نوع از موسیقی را نمیتوان با موسیقی آسانی مثل پاپ مقایسه کرد، آموختن، هضم و درک موسیقی جدی مثل عاشیقی بسیار سخت است. در کشوهاى پیشرفته موسیقیهای اصیل را دولت حمایت میکند
معمولا در همه جای دنیا دولت خود را نگهبان و مسئول حفاظت از موسیقیهای اصیل میداند و باید در تبلیغ و پاسداری از آن نقش مهمی را ایفا میکند، در کنسرتهای موسیقی اصیل در اکثر کشورها میبینیم که مقامات همگی در ردیف اول نشستهاند و این نشان دهنده حمایتشان از این موسیقی است، چرا که موسیقی فولکلور ریشه و بن مایه هر ملتی است. ارتباطتان با ساز چگونه است؟
ساز در طول تاریخ همیشه در بین مردم بوده و در اختیار افراد خاصی نبوده است، مثلا برخی آلات موسیقى درباری بودند، اما ساز جزء آلات موسیقى است که همیشه در دست عموم مردم بوده است، صدای ساز بیانگر سبک زندگی مردم این منطقه بوده و با خون ما عجین شده است، هر وقت که آن را به دست میگیرم، احساس میکنم که این ساز امکان برقراری ارتباط با اساتید 10 هزار سال پیش را به من میدهد و حس آنها را میفهمم و تاریخ این ساز و ملت در ذهنم تداعی میشود. چنین آلت موسیقی در تاریخ هیچ ملتی نیست، ساز تاریخ و هویت ما است، ساز فقط مختص عروسی نبوده و حتی در مراسمات سوگواری ما نیز تاثیر داشته است، مثلا برخی قطعهها وقتی ساخته و نواخته شدهاند که جوانی در روز عروسیاش، فوت شده است، عرفان، سئوگی (عشق)، حماسه، وطن پروری و جنگآوری و بزمی از شاخههای موسیقی عاشیقی هستند.
سخن آخر
سبکهای مختلف موسیقی، فرزندان زشت و زیبای مادری هستند که هر چقدر هم بد باشند، باید برای بقا و ماندگاری آن تلاش کرد. این موسیقی هم متعلق به ملت است و تنها عاشیقها در حفظ آن نقش داشتهاند؛ چرا که ادبیات عاشیقی به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است و هیچ اثر مکتوبی در این خصوص وجود نداشته و قهرمانان این ملت مثل «بابک» و «کوراوغلی» را عاشیقها زنده نگه داشتهاند. میتوان گفت این ساز هویت ما را برای مدتهای طولانی از نابودی محافظت کرده و حال این وظیفه تک تک ما است که ساز و موسیقى عاشیقى را حفاظت کنیم تا به نسل هاى بعدى منتقل شود.
گفتوگو از نسرین سوار-خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
برای دیدن قطعهای از پنجه نوازی سحرآمیز استاد مهدی پور کلیک کنید
انتهای پیام
برای دیدن قطعهای از پنجه نوازی سحرآمیز استاد مهدی پور کلیک کنید
قبل از شما کسی در خانوادهتان عاشیق بود؟
عموی من عاشیق «عینالله مهدیپور» از عاشیقهای نامدار منطقه بود و من از کودکی این فضا را لمس کرده و از وقتی چشم بازکردم، صدای ساز در گوشم طنین انداز بود، به طور کلی در منطقه ما عموم مردم با ساز، انس میگیرند و امروز هم آن منطقه به نام «عاشیق بشیگی» یا مهد موسیقی عاشیقی شناخته میشود، عاشیق عین الله نقش بسزایى در قدم نهادن من در این عرصه داشت. چه شد که ساز به دست شدید؟ از سرنوشت کاریتان برایمان بگویید:
در12 سالگى به تهران رفتم، دوستی داشتم که برای خرید ساز از من راهنمایی خواست و تصور میکرد چون از خانواده عاشیقها هستم، حتما در مورد کیفیت ساها شناخت دارم، علیرغم اینکه شناخت چندانى از کم و کیف سازها نداشتم، او را همراهى کرده و براى خرید ساز راهى خیابان بهارستان تهران شده و یک ساز براى او خریدیم، پس از مدتی دوستم راهی سفر شد و سازش را به امانت دست من سپرد و من تا برگشتن او، بدون داشتن هیچ استادی و با تلاش خودم، حدود 10 قطعه را آموخته و نواختم و اندک اندک نوازندگى ساز را یاد گرفتم، به مدت دو سال با جدیت به نوازندگى ساز پرداختم و در سال 57 به روستایمان برگشتم تا تمامی کوکها و تکنیکها و اصول اولیه و بنیادین موسیقی عاشیقی را از عمویم بیاموزم، دو سال بعد با یکی از اساتید نامی این موسیقی، زنده یاد «استاد حسین اسدی» که اصالتا اهل منطقه ما بود، آشنا شدم و تکنیکهای پنجه را از او آموختم، در آن مقطع زمانى استاد اسدی در نواختن ساز در ایران، بینظیر بود و تنها شخصی بود که پوزیشنهای قرار گرفتن انگشت بر روی ساز را به خوبی میشناخت و قابلیتش در نواختن ساز بسیار بالاتر از دیگران بود.
به مرور با قوانین و نتهای موسیقی آشنا شدم و به این فکر افتادم که موسیقی عاشیقی را هم در قالب نت درآوره و آموزش ساز را از روش سنتىِ سینه به سینه به روش علمى مکتوب تغییر دهم، اما هر چه آموزشگاههای تهران را گشتم، منبعى که در این راه کمکم کند پیدا نکردم!، دوستی به نام «عمران حیدری» پیشنهاد داد تا تئوری موسیقی را در یکی از آموزشگاههای موسیقی با استاد «محمد رضا درویشی» کار کنم که ایشان هم از اساتید شناخته شده موسیقی ایرانی هستند، پس از شرکت در دورهها و کلاسهای مختلف، در سال 68 به تبریز بازگشتم و کتاب «آذربایجان خلق موسیقیسی اساسلاری»، نوشته موسیقیدان داهی «اوزییر حاجی بی اوف» را با استاد «یحیی اسماعیل زاده» کار کردیم و همزمان شروع به تدریس در آموزشگاههای موسیقی تبریز کردم، در سال 69 گروه موسیقی «دالغا» را تشکیل دادم و با گروه ارکسترهای صداوسیما نیز همکاری داشتم، در سال 71 آموزشگاه موسیقی روشن را تاسیس کردم که تا به امروز به فعالیت خود ادامه میدهد، در ابتدای تدریسم به هنرجویان ساز، نت و آموزش متدیک ساز را در قالب جزوه دست نویس خودم آموزش میدادم و از سال 72 نوشتن کتابى دو جلدى براى آموزش ساز را شروع کردم که این کتاب در سال 79 به چاپ رسید، پنج سال بعد با تجارب به دست آمده در این مدت دوباره کتاب را اصلاح کردم و ویرایش جدید در سال 83 به چاپ رسید.
در سال 2010، این کتاب در باکو مورد تقاضا و توجه قرار گرفت و با تایید شورای عالى موسیقی، در سال 2012 در باکو به چاپ رسید، کتاب دیگری نیز تحت عنوان «عاشیق هاوالاری» را در سال 83 تالیف و به چاپ رساندم، این دو کتاب به دو زبان ترکی و فارسی نوشته شده و هم اکنون در دانشگاههای باکو تدریس میشوند، کتاب دیگرى نیز در دست تالیف دارم که مشتمل بر 72 قطعه جدید است که به زودى آماده چاپ خواهد شد. از حضور در کشورهای خارجی و عکسالعمل خارجیها بگویید؟
در بیش از 30 کشورجهان، برنامهها و کنسرتهاى مختلفى داشتهام، در تمامی جشنوارهها در ایران، چندین بار به عنوان گروه برتر شناخته شدهایم، مقام اول را در «جشنواره موسیقی فیتور اسپانیا» کسب کردهام و بسیاری از آثارمان به صورت لوحهای فشرده صوتى و تصویرى به بازار موسیقى عرضه شده است. در کنسرتهای تهران، بیش از نصف حضار، ترک زبان نیستند و این نشان دهندهى جذابیت این موسیقى است. در کنسرتهاى خارجى، یکى از نکات جالب و قابل تامل براى من این بود که برخى از تماشاگران پس از شنیدن اجراى من، بیان مىکردند که این موسیقى از منطقه جغرافیایى کوهستانى، سردسیر و به شدت محروم و رنج کشیده سرچشمه مىگیرد و به نظر من این نشان دهندهى عمق ارتباط «موسیقى عاشیقى» با شنونده و مخاطب آن است. سبک موسیقی عاشیقی، چگونه سبکی است؟
ایران اقوام مختلفی دارد و مثلا «تنبور» و «دف» در میان کردها رایج است و لرها کمانچه مخصوص به خود را دارند، موسیقی آذربایجان نیز، مکاتب مختلفی دارد که موسیقی عاشیقی، «موغام»، «اوپرا» و «سمفونیک» از آن جمله هستند و میتوانم بگویم تمامی ژانرهای موسیقی در موسیقی آذربایجانی وجود دارند، من از این میان، موسیقی عاشیقی را انتخاب کردهام که در اصل ریشه موسیقی آذربایجان بوده و این ساز هم از نوع ساز «قوپوز» و یکی از قدیمیترین سازهاى جهان است، در میان مجسمههای موزه لوور فرانسه، مجسمهی گِلی کوچکی مربوط به 4800 سال پیش قرار دارد که از اطراف همدان پیدا شده، آن مجسمه ى انسانی است که سازی را در سینهاش نگه داشته و مىنوازد که امروزه تنها سازی که به این شکل نواخته میشود، ساز عاشیقی است. تاریخ ظهور هنر عاشیقی به چه زمانی برمیگردد؟
عاشیق صنعتی (هنر عاشیقى) در اصل «اوزان صنعتی» بوده است که در زمان شاه اسماعیل صفوی ظهور پیدا میکند و تاریخ مدون آن از دوران عاشیق قربانی که در دربار شاه اسماعیل بوده، شروع شده است، از هنر اوزان به هنر عاشیقی رسیدن، چند صد سال طول کشیده است. ساز عاشیقی قدیمیترین آلت موسیقی است که قابلیت هاى بسیار زیادی دارد
خیلیها فکر میکنند که ساز عاشیقی، قابلیت اجرایی پایینی دارد، که این تصور مطلقا اشتباه است و جالب اینکه حتی «اوزیر حاجی بی اوف»، معتقد بود که ساز به تنهایی یک ارکستر است، ساز عاشیقی قدیمیترین آلت موسیقی است که قابلیتهاى بسیار زیادی دارد، متاسفانه تا قبل از بنده، تغییرات و نوآوری قابل توجهی در بخش فنی و فیزیکی ساز دیده نمیشود. درخصوص تغییرات و نوآوری هایی که بروی ساز اعمال کردهاید، توضیح دهید
تعداد سیمهاى ساز در اکثر مواقع 9 رشته است که این 9 رشته به سه گروه سه رشتهاى تقسیم شدهاند، سه رشته سیم گروه پایین Re و سه رشته سیم گروه وسط Sol و سه رشته سیم بالا Do هستند، به این ترتیب، دیاپازون ساز به یک اکتاو و پنج نت میرسد، در حالی که فواصل پردهبندی و نواهایی که در ساز وجود دارد، نوید قابلیتهای بسیار بیشتری را میدهد، همین سبب شد که مدت زیادی روی این موضوع تمرکز کنم، با تلاش چندین ساله به این نتیجه رسیدم که به جای سیم اول گروه بالا Do و سیم اول گروه وسط Sol، یک سیم ضخیمتر جایگزین کنم که با این تغییرات دیاپازون صدای ساز از یک اکتاو و پنج نت به دو اکتاو و پنج نت افزایش یافت، با این تغییرات سیستم آکورد و هارمونی ساز، پیشرفت شگرفی کرده و قابلیت هماهنگی و اجرای هر نوع ملودی، از موسیقی اصیل و سنتی گرفته تا سمفونیک و ... را دارا شد. سازهایی مثل ساز عاشیقی در دنیا کمتر شناخته شدهاند
متاسفانه سازهایی مثل ساز عاشیقی در دنیا کمتر شناخته شدهاند، این نشان میدهد که تبلیغات خوبی برای شناساندن این ساز انجام نشده، آلت موسیقی مثل «بالابان» امروزه تبدیل به یکى از محبوبترین آلات موسیقى در جهان شده و این مدیون تبلیغات سایر کشورهاست نه ما، یا در همین شهر خودمان 80% خانهها گیتار دارند، از این جمله من برداشت بدى نشود، منظورم این نیست که گیتار آلت موسیقى بدی است، اتفاقا من گیتار را دوست دارم، اما هر آلت موسیقى زیبایىهاى خاص خود را دارد و ساز کار گیتار را نمیتواند انجام دهد و بالعکس. موسیقی عاشیقی گذشته و کنونی چه تفاوتی با هم دارند؟
عاشیقها در گذشته، هم ساز میزدند، هم آواز مى خواندند،هم داستان سرایی و هم آهنگسازی میکردند و ... و در کنار آن بازیگر هم بودند، مثلا اگر در داستانی 20 کاراکتر وجود داشت، تمامی آن 20 کاراکتر را خود به تنهایی ایفا میکردند، گاهی اجراى داستان تا یک هفته به طول مىانجامید!، اما امروزه شاید به این دلیل که مردم باسوادتر شدهاند و این داستانها را زیاد شنیدهاند و موضوع داستانها نیز امروزی نبوده، کمتر استقبال میکنند و شاید دنبال چیز تازهتری هستند .داستانها پلههای ادبیات شفاهی ما هستند و شاید لازم باشد به روشی غیر از نقل قول در مجالس عروسی که قبلا انجام میشد، حفظ شوند، امروزه همه چیز تخصصی و متفاوت از گذشته است و یکی خوب مینوازد و دیگری خوب آواز میخواند. درخصوص نوآوریهایتان در قسمت فنی و فیزیکی ساز توضیح دادید، در گروه موسیقی دالغا چه نوآوریهایی دارید؟
در گروه موسیقیمان هم سعی کردهام به طور تخصصی از آلات موسیقی سایر ملل مانند «پرکاشن»، مشتمل بر «کاخون»، «تومبا» و ... استفاده کنم، برای اولین بار از سه نوع ساز بزرگ، متوسط و کوچک که اصطلاحا «آنا ساز»، «جوره ساز» و «تاوار ساز» نامیده میشوند، استفاده کرده ام، در حالی که این سه ساز قبلا در دل داستانها مانده بودند و بنده پس از مطالعه عمیق در این مورد برای اولین بار از آنها استفاده کردم. استقبال جوانترها از این ساز چگونه است؟
20 سال قبل شاید خوب نبود، اما الان به دنبال آرانژمانهای (تنظیم) جدید در موسیقی عاشیقی، تعداد علاقهمندان بیشتر شده است، این نوع از موسیقی را نمیتوان با موسیقی آسانی مثل پاپ مقایسه کرد، آموختن، هضم و درک موسیقی جدی مثل عاشیقی بسیار سخت است. در کشوهاى پیشرفته موسیقیهای اصیل را دولت حمایت میکند
معمولا در همه جای دنیا دولت خود را نگهبان و مسئول حفاظت از موسیقیهای اصیل میداند و باید در تبلیغ و پاسداری از آن نقش مهمی را ایفا میکند، در کنسرتهای موسیقی اصیل در اکثر کشورها میبینیم که مقامات همگی در ردیف اول نشستهاند و این نشان دهنده حمایتشان از این موسیقی است، چرا که موسیقی فولکلور ریشه و بن مایه هر ملتی است. ارتباطتان با ساز چگونه است؟
ساز در طول تاریخ همیشه در بین مردم بوده و در اختیار افراد خاصی نبوده است، مثلا برخی آلات موسیقى درباری بودند، اما ساز جزء آلات موسیقى است که همیشه در دست عموم مردم بوده است، صدای ساز بیانگر سبک زندگی مردم این منطقه بوده و با خون ما عجین شده است، هر وقت که آن را به دست میگیرم، احساس میکنم که این ساز امکان برقراری ارتباط با اساتید 10 هزار سال پیش را به من میدهد و حس آنها را میفهمم و تاریخ این ساز و ملت در ذهنم تداعی میشود. چنین آلت موسیقی در تاریخ هیچ ملتی نیست، ساز تاریخ و هویت ما است، ساز فقط مختص عروسی نبوده و حتی در مراسمات سوگواری ما نیز تاثیر داشته است، مثلا برخی قطعهها وقتی ساخته و نواخته شدهاند که جوانی در روز عروسیاش، فوت شده است، عرفان، سئوگی (عشق)، حماسه، وطن پروری و جنگآوری و بزمی از شاخههای موسیقی عاشیقی هستند.
سخن آخر
سبکهای مختلف موسیقی، فرزندان زشت و زیبای مادری هستند که هر چقدر هم بد باشند، باید برای بقا و ماندگاری آن تلاش کرد. این موسیقی هم متعلق به ملت است و تنها عاشیقها در حفظ آن نقش داشتهاند؛ چرا که ادبیات عاشیقی به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است و هیچ اثر مکتوبی در این خصوص وجود نداشته و قهرمانان این ملت مثل «بابک» و «کوراوغلی» را عاشیقها زنده نگه داشتهاند. میتوان گفت این ساز هویت ما را برای مدتهای طولانی از نابودی محافظت کرده و حال این وظیفه تک تک ما است که ساز و موسیقى عاشیقى را حفاظت کنیم تا به نسل هاى بعدى منتقل شود.
گفتوگو از نسرین سوار-خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
برای دیدن قطعهای از پنجه نوازی سحرآمیز استاد مهدی پور کلیک کنید
انتهای پیام
کپی شد