به نوشته این روزنامه، «خدایا منو از دست این دیوانه نجات بده، خسته شدم خسته... » زن جوان که حالا دیگر بغض اش را قورت داده، با فریاد این جمله ها را به زبان می آورد.
شوهر که انگار انتظار چنین حرف هایی را ندارد،با قدم های بلند خودش را به زن می رساند و دستش را بالا می برد تا پاسخ چیزی را که شنیده با ضرب شست نشان دهد. اما فکری صاعقه وار از ذهنش می گذرد و دستش را پایین می آورد. با غضب می گوید: «دیوانه خودتی ... »
دختر بچه دو سه ساله که میان این بگو مگو می خواهد با نقشه کودکانه اش قال قضیه را بخواباند، در حالی که پاچه های شلوار مرد جوان را می کشد، با همان لحن معصومانه می گوید: «بابا من تشنمه... » پدر، وسط حرفش می پرد و در حالی که دختر بچه را به سمت زن جوان هل می دهد، می گوید: «به مامان لجبازت بگو» این را می گوید و از راهرو بیرون می رود تا بیشتر از این زیر سنگینی نگاه های کسانی که مشاجره آن ها را تماشامی کردند، باقی نماند.

عشق آتشینی که زود سرد شد
فرصت را غنیمت می شمارم و به زن جوان نزدیک می شوم. از او می پرسم چرا کارشان به اینجا کشید. با صدایی که به سختی از گلو در می آید، می گوید: نزدیک پنج سال است ازدواج کرده ام اما همسرم هر روز به بهانه ای، مرارا به باد کتک می گیرد.
صورتش را میان دو دست می گیرد و به فکر فرو می رود. دوباره سرش را بالا می آورد و ادامه می دهد: «هنوز دانش آموز دبیرستانی بودم که خیلی اتفاقی در راه مدرسه با محمد آشنا شدم. بعد از چند ماه دوستی به خواستگاری ام آمد اما چون کار درست و حسابی نداشت، خانواده ام با ازدواج مان مخالفت کردند. اما لجبازی های من کار خودش را کرد و خانواده ام دست آخر رضایت دادند که با هم نامزد کنیم. »
قطره اشک گوشه چشمش را با پشت دست پاک می کند و باز هم ادامه می دهد:«هنوز یک ماه از نامزدی مان نگذشته بود که بهانه گیری های محمد شروع شد. می دانستم که اگر خانواده ام خبردار شوند، ملامت هایشان دوباره شروع می شود. برای همین همه اتفاقات را توی دلم ریختم! »
دستم را روی شانه اش می گذارم و سعی می کنم دلداری اش بدهم. دخترش را روی پاهایش می نشاند، و می گوید: « فکر می کردم بعد از عروسی اخلاقش عوض خواهد شد اما درست که نشد هیچ، بدتر هم شد. از وقتی دخترم به دنیا آمد، شرایط بدتر شد.
درد بی پولی از یک طرف و دخالت های گاه و بی گاه خانواده شوهرم، زندگی مان را جهنم کرده است. حالا دیگر بعد از 5 سال چاره ای جز جدایی ندارم. البته محمد راضی به طلاق نیست ولی می دانم اگر به خانه برگردم، بازهم در روی همان پاشنه خواهد چرخید!»

مادری که بعد از 20 سال خیانت کرد!
با قصه دردناک این زن به فکر می روم. برایش آرزوی خیر و صلاح و خوشبختی می کنم و از او جدا می شوم. در گوشه دیگر راهرو روی نیمکتی می نشینم تا آنچه را از ماجرای زندگی او به خاطرم مانده روی کاغذ بیاورم.
روبرویم مردی میانسال با یک دختر جوان در حال گفت و گو هستند. این بار، این دختر جوان است که چشم هایش را به من می دوزد و انگار منتظر است تا او را به حرف بگیرم.
کاغذ و قلم را کنار می گذارم و از او می پرسم «چرا پایش به دادگاه کشیده شده است؟» به مرد میانسال بغل دستی اشاره می کند و با حسرت می گوید: «پدرم و مادرم می خواهند از همدیگر جدا شوند البته پدرم تقصیری ندارد، این مادرم است که پاهایش را توی یک کفش کرده و طلاق می خواهد. »
وقتی می بیند چشم هایم از تعجب گرد شده اند، می گوید: « حق دارید تعجب کنید!طلاق در این سن و سال تعجب هم دارد. »
نیم نگاهی به پدرش می اندازد و ادامه می دهد: « مادرم مدتی است با مرد جوانی دوست شده و می خواهد بعد از 20 سال زندگی، از پدرم جدا شود تا با آن مرد ازدواج کند. مادرم حتی برایش مهم نیست که آینده من و برادرم چه می شود! »
مرد میانسال که حالا به گفت و گوی ما اضافه شده است، حرف های دخترش را دنبال می کند: « دیگر درمانده شده ام. حتی حرف های بزرگترهای فامیل هم تاثیری ندارد. زنم خیلی راحت می گوید دوستم ندارد و دیگر نمی تواند زندگی با من را تحمل کند. »
او اضافه می کند: «تا یک سال پیش زندگی خیلی خوبی داشتیم. زندگی که خیلی ها حسرت آن را می خوردند تا اینکه همسرم در تلگرام با یک پسر آشنا شد و پس از آن همه چیز به هم ریخت... »
دادگاه های خانواده هر روز، بیش از روز قبل میزبان چنین زوج هایی هستند که زندگی مشترکشان را در آستانه نابودی قرار داده و حالا آمده اند تا مشکلات زندگی را به آسان ترین راهی که به ذهنشان می رسد حل و فصل کنند!
گشت و گذار در متون دینی و آیات و احادیث، نشان از آن دارد که هیچ دینی به اندازه اسلام بر تشکیل خانواده و تحکیم آن تاکید نکرده است. در منابع مذهبی ما مسلمانان،توصیه های کثیری برای بقای کانون خانواده و استحکام بخشیدن به آن آمده و در عین حال از طلاق به عنوان مکروه ترین و منفورترین حلال خداوند یاد شده است.
بنا به فرموده امام صادق (ع)، در میان آنچه که خداوند برای بندگانش حلال کرده، چیزی به اندازه طلاق مورد خشم و غضب خداوند نیست. در روایت دیگری از رسول اکرم (ص) نقل شده است: « ازدواج کنید و طلاق مدهید که از طلاق عرش بلرزه آید. »
با این حال آمارهای رسمی در کشور ما نشان می دهد که در سال های اخیر نرخ طلاق روندی صعودی داشته و در نقطه مقابل، تمایل جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده روز به روز در حال کاهش است. از این رو پدیده طلاق به یکی از برجسته ترین آسیب ها و عوامل مخرب اجتماعی تبدیل شده که جامعه ایرانی را در معرض تهدید قرار داده است.

شهر اولین ها، رکوردار ثبت طلاق!
مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی، در گفت و گو با «مهدتمدن» آمار تکان دهنده ای را از نرخ ازدواج و طلاق در استان ارائه می کند.
احد جودی با بیان اینکه در پنج ماهه نخست سا ل جاری 3 هزار و 739 واقعه طلاق در آذربایجان شرقی به ثبت رسیده است، می گوید: این آمار نسبت به مدت مشابه سال گذشته 13 درصد افزایش نشان می دهد!
مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی درباره آمار ثبت ازدواج در استان نیز می گوید: در پنج ماهه سا ل جاری، 13 هزار و 547 واقعه ازدواج در آذربایجان شرقی به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 2.9 درصد افزایش داشته است.
جودی با بیان اینکه میانگین سن ازدواج مردان 29.3 سال و میانگین سن ازدواج زنان 23.5 سال است، می افزاید: در پنج ماهه سال 97 بیشترین ازدواج ثبت شده مربوط به گروه سنی 25 تا 29 ساله با 4 هزار و 748 واقعه و بیشترین تعداد ازدواج مربوط به گروه سنی 15 تا 19 ساله با 4 هزار 18 7 واقعه است.
وی ادامه می دهد: تعداد 12 هزار و 67 واقعه به عبارتی 89 درصد ازدواج ها شهری و یکهزار و 480 واقعه یعنی 11 درصد در روستا بوده است.
وی با اشاره به اینکه نسبت ازدواج به طلاق ثبت شده در این مدت، 3.6 است، می افزاید: از این میزان تعداد 3 هزار و 519 واقعه به عبارتی 94 درصد شهری و 220 واقعه روستایی است.
مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی ضمن ابراز تاسف از اینکه 40 درصد از طلا ق ها در استان دوام زندگی زیر چهار سال داشتند، می گوید: از نظر اختلاف سن زوجین در ازدواج و طلاق، بیشترین ازدواج و طلاق در بین زوجین همسن اتفاق افتاده است.
وی اضافه می کند: پس از تبریز بیشترین آمار ثبت طلاق مربوط به شهرستان مراغه و کمترین آمار طلاق نیز مربوط به شهرستان چاراویماق است .

دلسوزی های خانه ویران کن
دکتر رباب بشارت متخصص روان شناسی، معتقد است که یکی از اصلی ترین علل رشد فزاینده این آسیب، دخالت هایی است که خانواده های زوجین جوان، گاه آگاهانه و گاهی از سر ناآگاهی روا می داند.
دکتر رباب بشارت متخصص روان شناسی، معتقد است که یکی از اصلی ترین علل رشد فزاینده این آسیب، دخالت هایی است که خانواده های زوجین جوان، گاه آگاهانه و گاهی از سر ناآگاهی روا می داند.
این متخصص روان شناسی درباره عمده ترین علل وقوع طلاق می گوید: عوامل بسیاری در وقوع طلاق دخیل هستند و در این میان اعتیاد از جمله عواملی است که بسیاری از جدایی ها را رقم می زند. البته در اغلب موارد، اعتیاد به تنهایی برای زندگی مشترک مشکل ساز نیست اما عوارض و آثار ویرانگر آن می تواند موجب از هم گسستگی زندگی زوجین شود.
دکتر بشارت دخالت والدین را نیز از عمده ترین دلایل بروز طلاق در آذربایجان شرقی معرفی می کند و می افزاید: طبق بررسی های صورت گرفته، بخش اعظمی از طلاق ها دراستان ما ریشه در این موضوع دارد.
وی اضافه می کند: والدین غالبا با نیت خیرخواهانه و از سر دلسوزی وارد زندگی فرزندانشان می شوند، اما به دلیل ناآگاهی و راهنمایی های نادرست آتش اختلاف بین آ نها را شعله ورتر می کنند.
وی ادامه می دهد: مشکلات اقتصادی با محوریت بیکاری نیز جزو تاثیرگذارترین علل گسترش طلاق به شمار می آید.
به گفته این مشاور خانواده روابط فرازناشویی یا خیانت زوجین که سبب بی اعتمادی در روابط زناشویی می شود، یکی دیگر از دلایل گسترش طلاق در جامعه ایرانی است.
وی تصریح می کند: در سال های اخیر استفاده بیش از حد و نادرست از شبکه هایماهواره ای و فضای مجازی سبب شده تا زوجین تمایلی به اختصاص زمان برای یکدیگرنداشته باشند که این موضوع به مرور زمان باعث از بین رفتن بسیاری از حریم ها در خانواده و ایجاد مشکلات لاینحل می شود به نحوی که در نهایت راهی جز طلاق برای زوج ها باقی نمی گذارد.
بشارت در بخش دیگری از گفت و گوی خود با «مهدتمدن» مشکلات روحی و روانی زوجین را مهمترین پیامد طلاق معرفی می کند و می افزاید: برچسب منفی مطلقه بودن، طرد اجتماعی یاانزوای خود خواسته، کاهش امنیت اجتماعی، اختلال در هویت فردی و خانوادگی ومشکلات اقتصادی به ویژه برای زنان از دیگر پیامدهای طلاق است.
وی با ابراز تاسف از اینکه قبح طلاق در جامعه ایرانی از بین رفته است، یادآور می شود: به دلیل همین قبح زدایی است که بسیاری از زوجین، طلاق را اولین راه برای رفع مشکل می دانند و با بروز کوچک ترین اختلاف راهی دادگاه های خانواده می شوند.
به اعتقاد این متخصص روان شناسی، انتخاب آگاهانه، داشتن مهارت های سازگارانه،استفاده از خدمات روان شناسی و مشاوره و کسب آموزش های قبل از ازدواج برایداشتن ازدواج موفق ضروری است.

صدایی که باید شنید
فرجام سخن اینکه به نظر می رسد دختران و پسران جوانی که در مختصات جامعه امروزین، خود را از قید هر علقه مذهبی و اجتماعی، آزاد می بینند و خانواده هایشان را در برابر خواسته هایشان تسلیم می کنند، بخش بزرگی از آمار طلاق را رقم می زنند.دستگاه های مرتبط با آموزش های رسمی، از مدرسه و دانشگاه گرفته تا رسانه های پرشمار، نیز متاسفانه تا به امروز چندان اثر گذار ظاهر نشده اند و این در حالی است که صدای آژیر خطر بحران طلاق خیلی وقت است در جامعه ایرانی پژواک یافته و این صدا هر روز بلند تر و بلندتر می شود.
با این حساب جای این سوال خالی است که اگر این حفره عظیم اجتماعی با تدبیر صحیح پر نشود، آیا در عصر جنگ های فرهنگی و شبیخون های اجتماعی، هیچ نشانی از خانواده ایرانی باقی خواهد ماند؟!
6132
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.