به گزارش ایرنا، آخرین بار که در خانه - موزه استاد سرابی حضور یافتم و از تماشای مجموعه غنی و متنوع وی لذت بردم، حدود یک ماه قبل بود؛ آن بار برای دیدن تعدادی از روزنامه های تاریخی در اختیار استاد، خدمتش رسیدم.
آن روز مثل همیشه، حاشیه بر متن غلبه کرد و «طوطی من که به قصد شکر رفته بود، پسته نصیب اش شد»؛ بعد از دریافت نسخه های روزنامه، استاد با بیان شیرین و هیجان زیاد، داستان هایی از دشواری های جمع آوری هر یک از آثارش را توضیح داد که نقل هر یک «مثنوی صد من» می شود.
اما این بار که وارد کوچه «مسگرزاده شرقی» در نزدیکی یخچال تاریخی «قاضی» در ورودی «ویجویه» شدم و در خانه استاد را به صدا درآوردم، رنگ رخساره اش از سر درونش خبر می داد.
وقتی به دعوت استاد سرابی وارد خانه اش شدم، دیدن اتاق های خالی از مجموعه رنگارنگ آثار تاریخی، دلم را لرزاند و تماشای این منظره به مانند آب سردی بود که از فرق سر تا نوک انگشتان پایم ریخته شد.
استاد سرابی در اتاق اصلی محل مجموعه خود که پیش از این با فانوس ها، شیشه های دارو، اسناد و فرمان های تاریخی انباشته شده بود، چهار عدد تخت چوبی گذاشته بود.
این بار دیگر از شکوه و عظمت نمادهای تاریخی ایران زمین در خانه استاد سرابی خبری نبود و چشم از دیدن این همه لختی و عریانی اتاق ها که زار می زدند، خجالت می کشید.
استاد که بنا بر اطلاع قبلی این حقیر، در هفته های اخیر از سنگینی نگاه و سخنان طلبکاران کمرش خمیده است، در واکنش به اظهارات امیدوارکننده ام، بغض اش ترکید و گوشه هایی از درد دل هایش را به دایره ریخت.
استاد سرابی با اشاره به سر دواندن های خسته کننده و تکراری مسوولان گفت: من «موزه مشاغل» را با هزاران امید و خون دل، راه اندازی کردم تا بهانه ای برای جلوگیری از خروج نشانه های هویتی ایران زمین و دیار آذربایجان به خارج از مرزهای کشور و زدن چوب حراج به آنها در حراجی های لندن و دیگر پایتخت های اروپایی و آمریکا شود.
وی تشریح کرد: من در روزگاری که برای خرید چهار تکه سنگ، «قالب پیکان ایرانی»، حدود چهار میلیون تومان دادم، می توانستم با پول آن یک واحد آپارتمان در یکی از مناطق خوب تبریز بخرم، اما این کار را نکردم؛ در همان موقع خریدارانی از اروپا برای خرید این اقلام باستانی به قیمت گزاف به من مراجعه کردند، اما من نه تنها آنها را نفروختم، بلکه بعدتر به «موزه آذربایجان» اهدا کردم.
وی یادآوری کرد: جالب است بدانید در همان روزی که من میهمان خارجی برای معامله اقلام فوق الذکر داشتم، مامور اداره برق به دلیل بدهی برای قطع برق خانه ام آمده بود که با التماس و زاری از او یک روز مهلت خواستم.
مجموعه دار تبریزی با انتقاد از بی توجهی و وعده و وعید های توخالی مسوولان شهری درباره پرداخت طلبش از بابت راه اندازی «موزه مشاغل» گفت: من اگر به دنبال سود و منفعت بودم، سرمایه ام را در جای دیگر می خواباندم؛ من به دلیل پرداخت نشدن طلبم از سوی شهرداری نمی توانم در بین دوستان طلبکارم آفتابی شوم.
وی تشریح کرد: من در تمام این سال ها به دلیل اینکه همه درآمدم را صرف خرید اقلام تاریخی کرده ام، از رفتن به سفر محروم بوده ام و شرمنده اعضای خانواده ام می باشم.
وی تاکید کرد: من گناهی مرتکب نشده ام که مستوجب این همه بی مهری باشم؛ تنها گناه من، دلسوزی به میراث کهن این سرزمین و محروم کردن خودم و خانواده ام از همه خوشی ها برای صیانت از داشته های آباء و اجدادی از محل درآمدهای شخصی بوده است.
استاد سرابی اضافه کرد: دستگاه تلگرافی که من در مجموعه خود دارم، امروز حداقل 20 هزار دلار قیمت دارد و دستگاه مولد برق آن نیز که در ایران تنها 2 نمونه از آن وجود دارد، چهار سال قبل در حراجی لندن 40 هزار دلار فروخته شد، اما من امروز معطل اندکی پول برای پرداخت بدهی هایم هستم.
وی ادامه داد: واقعیت این است که امروز دیگر کارد به استخوان رسیده و طلبکارانم بابت طلب هایشان، اقلام تاریخی مجموعه ام را که هر کدام شان را با خون دل خوردن های فراوان از داخل و خارج جمع کرده ام، به قیمت ناچیز می برند.
استاد که زیر بار سنگین بدهی ها ناچار از فروش خانه اش شده است، گفت: اخیرا وقتی که سفیر یکی از کشورهای اروپایی پس از دیدار، مرا سوار بر دوچرخه دید، صدایم کرد و پرسید که با این وسیله رفت و آمد می کنم و وقتی من پاسخ مثبت دادم، با تاسف سری تکان داد و گفت امثال شما در کشور من با محافظ تردد می کنم؛ اما من احتیاجی به این کارها ندارم و تنها انتظارم این است که نهادهای مسوول، حداقل بخشی از طلب مرا از بابت راه اندازی «موزه مشاغل» پرداخت کنند تا بیشتر از این شرمنده نشوم و کارم لنگ نماند.
وی اضافه کرد: شهرهای بزرگ ایران در حسرت داشتن مجموعه داران و موزه های خصوصی هستند؛ اقلامی که من و امثال من در تبریز با زدن از شکم و خوراک و پوشاک و تفریح خود جمع می کنیم، متعلق به این شهر و مردم آن است؛ من سوالم این است که چرا مدیران ارشد استانی و شهری سری به «موزه مشاغل» نمی زنند تا حداقل دلگرمی خشک و خالی برای ما باشند.
وی با ابراز خوشحالی از بازدید امام جمعه تبریز از «موزه مشاغل» و قدردانی از تلاش های شهردار منطقه هشت برای رفع مشکلاتش گفت: مجموعه داران با راه اندازی موزه ها در برابر گسترش ناهنجاری های اجتماعی نیز بازدارندگی ایجاد می کنند.
مجموعه دار تبریزی یادآوری کرد: در زمان حاضر به دلیل بدهی هایم، نگران از دست دادن میراثی هستم که برای جمع آوری شان عمری صرف کرده ام؛ آثار من امروزه در همه موزه های تبریز موجود است و هر چه در امکان داشته ام برای راه اندازی موزه ها اهدا کرده ام؛ به عنوان نمونه وقتی مطلع شدم که «موزه کاریکاتور» راه اندازی می شود، یک شماره از روزنامه فکاهی «عنکبوت» و 10 عدد کارت پستال گران قیمت با موضوع کاریکاتور را قاب گرفتم و به آنجا اهدا کردم.
وی یادآوری کرد: یک نسخه قدیمی زیارت عاشوار داشتم که نام امام حسین (ع) در آن با آب طلا نوشته شده بود و هیات های عزادارای تبریز برای خریدش سر و دست می شکستند، اما من ترجیح دادم که آن را به «موزه محرم» اهدا کنم.
استاد سرابی اضافه کرد: مدیریت شهری باید توجه داشته باشد که انحلال و جمع آوری «موزه مشاغل» کار آسانی است، اما ایجاد دوباره آن و لو با اختصاص همه هزینه های لازم، حداقل 30 سال زمان می برد.
وی با بیان اینکه من با خون و پوستم به اشیای جمع آوری شده ام عشق می ورزم، توضیح داد: همسر و دخترم وراث من هستند و اگر روزی سرم را زمین بگذارم و مالکیت داشته هایم به آنها برسد، ممکن است آنها اندازه من به این میراث علاقه ای نداشته باشند و مجموعه ای که با صرف عمری و خون دل خوردن های فراوان جمع شده است، در آنی به باد فنا رود؛ بر این اساس ضروری است که نهادهای مسوول نسبت به سرنوشت «موزه مشاغل» حساس باشند.
به گزارش ایرنا، استاد سرابی اقدام در بیش از چهار دهه اخیر مجموعه بسیار غنی و متنوعی از میراث کشورمان جمع کرده است که تنها گوشه ای از آن در قالب «موزه مشاغل» در یخچال تاریخی «صادقیه» تبریز برای بازدید علاقه مندان به نمایش گذاشته شده است.
«موزه مشاغل» تبریز به همت استاد سرابی در دوره مدیریت قبلی شهرداری تبریز، صادق نجفی، افتتاح شد، اما به گفته استاد، طلب وی از بابت اقلام تحویلی به مدیریت شهری برای راه اندازی موزه، بر اساس قیمت های کارشناسی، پرداخت نشده است.
شنیده ها حاکی است که برخی از مدیران شهری تبریز، اعتقادی به لزوم حمایت از فعالیت های موزه ای و مجموعه داران ندارند و می گویند که استفاده تبلیغاتی از افتتاح «موزه مشاغل» در زمان خود انجام شده است و دیگر نیازی به آن نیست.
در این بین استاد سرابی می گوید که شهرداری منطقه هشت تبریز به عنوان متولی «موزه مشاغل» تمام تلاش خود را برای رفع مشکل پیش آمده به کار بسته است.
امید که مدیریت شهری تبریز به عنوان یکی از وظایف شناخته شده خود در سرتاسر جهان، در راستای حمایت از مجموعه داران برای تاسیس موزه های جدید در این کلان شهر بکوشد و با زمینه سازی برای حمایت و ترغیب آنان، برگ دیگری بر دفتر افتخارات «شهر اولین ها» بیافزاید.
518
آن روز مثل همیشه، حاشیه بر متن غلبه کرد و «طوطی من که به قصد شکر رفته بود، پسته نصیب اش شد»؛ بعد از دریافت نسخه های روزنامه، استاد با بیان شیرین و هیجان زیاد، داستان هایی از دشواری های جمع آوری هر یک از آثارش را توضیح داد که نقل هر یک «مثنوی صد من» می شود.
اما این بار که وارد کوچه «مسگرزاده شرقی» در نزدیکی یخچال تاریخی «قاضی» در ورودی «ویجویه» شدم و در خانه استاد را به صدا درآوردم، رنگ رخساره اش از سر درونش خبر می داد.
وقتی به دعوت استاد سرابی وارد خانه اش شدم، دیدن اتاق های خالی از مجموعه رنگارنگ آثار تاریخی، دلم را لرزاند و تماشای این منظره به مانند آب سردی بود که از فرق سر تا نوک انگشتان پایم ریخته شد.
استاد سرابی در اتاق اصلی محل مجموعه خود که پیش از این با فانوس ها، شیشه های دارو، اسناد و فرمان های تاریخی انباشته شده بود، چهار عدد تخت چوبی گذاشته بود.
این بار دیگر از شکوه و عظمت نمادهای تاریخی ایران زمین در خانه استاد سرابی خبری نبود و چشم از دیدن این همه لختی و عریانی اتاق ها که زار می زدند، خجالت می کشید.
استاد که بنا بر اطلاع قبلی این حقیر، در هفته های اخیر از سنگینی نگاه و سخنان طلبکاران کمرش خمیده است، در واکنش به اظهارات امیدوارکننده ام، بغض اش ترکید و گوشه هایی از درد دل هایش را به دایره ریخت.
استاد سرابی با اشاره به سر دواندن های خسته کننده و تکراری مسوولان گفت: من «موزه مشاغل» را با هزاران امید و خون دل، راه اندازی کردم تا بهانه ای برای جلوگیری از خروج نشانه های هویتی ایران زمین و دیار آذربایجان به خارج از مرزهای کشور و زدن چوب حراج به آنها در حراجی های لندن و دیگر پایتخت های اروپایی و آمریکا شود.
وی تشریح کرد: من در روزگاری که برای خرید چهار تکه سنگ، «قالب پیکان ایرانی»، حدود چهار میلیون تومان دادم، می توانستم با پول آن یک واحد آپارتمان در یکی از مناطق خوب تبریز بخرم، اما این کار را نکردم؛ در همان موقع خریدارانی از اروپا برای خرید این اقلام باستانی به قیمت گزاف به من مراجعه کردند، اما من نه تنها آنها را نفروختم، بلکه بعدتر به «موزه آذربایجان» اهدا کردم.
وی یادآوری کرد: جالب است بدانید در همان روزی که من میهمان خارجی برای معامله اقلام فوق الذکر داشتم، مامور اداره برق به دلیل بدهی برای قطع برق خانه ام آمده بود که با التماس و زاری از او یک روز مهلت خواستم.
مجموعه دار تبریزی با انتقاد از بی توجهی و وعده و وعید های توخالی مسوولان شهری درباره پرداخت طلبش از بابت راه اندازی «موزه مشاغل» گفت: من اگر به دنبال سود و منفعت بودم، سرمایه ام را در جای دیگر می خواباندم؛ من به دلیل پرداخت نشدن طلبم از سوی شهرداری نمی توانم در بین دوستان طلبکارم آفتابی شوم.
وی تشریح کرد: من در تمام این سال ها به دلیل اینکه همه درآمدم را صرف خرید اقلام تاریخی کرده ام، از رفتن به سفر محروم بوده ام و شرمنده اعضای خانواده ام می باشم.
وی تاکید کرد: من گناهی مرتکب نشده ام که مستوجب این همه بی مهری باشم؛ تنها گناه من، دلسوزی به میراث کهن این سرزمین و محروم کردن خودم و خانواده ام از همه خوشی ها برای صیانت از داشته های آباء و اجدادی از محل درآمدهای شخصی بوده است.
استاد سرابی اضافه کرد: دستگاه تلگرافی که من در مجموعه خود دارم، امروز حداقل 20 هزار دلار قیمت دارد و دستگاه مولد برق آن نیز که در ایران تنها 2 نمونه از آن وجود دارد، چهار سال قبل در حراجی لندن 40 هزار دلار فروخته شد، اما من امروز معطل اندکی پول برای پرداخت بدهی هایم هستم.
وی ادامه داد: واقعیت این است که امروز دیگر کارد به استخوان رسیده و طلبکارانم بابت طلب هایشان، اقلام تاریخی مجموعه ام را که هر کدام شان را با خون دل خوردن های فراوان از داخل و خارج جمع کرده ام، به قیمت ناچیز می برند.
استاد که زیر بار سنگین بدهی ها ناچار از فروش خانه اش شده است، گفت: اخیرا وقتی که سفیر یکی از کشورهای اروپایی پس از دیدار، مرا سوار بر دوچرخه دید، صدایم کرد و پرسید که با این وسیله رفت و آمد می کنم و وقتی من پاسخ مثبت دادم، با تاسف سری تکان داد و گفت امثال شما در کشور من با محافظ تردد می کنم؛ اما من احتیاجی به این کارها ندارم و تنها انتظارم این است که نهادهای مسوول، حداقل بخشی از طلب مرا از بابت راه اندازی «موزه مشاغل» پرداخت کنند تا بیشتر از این شرمنده نشوم و کارم لنگ نماند.
وی اضافه کرد: شهرهای بزرگ ایران در حسرت داشتن مجموعه داران و موزه های خصوصی هستند؛ اقلامی که من و امثال من در تبریز با زدن از شکم و خوراک و پوشاک و تفریح خود جمع می کنیم، متعلق به این شهر و مردم آن است؛ من سوالم این است که چرا مدیران ارشد استانی و شهری سری به «موزه مشاغل» نمی زنند تا حداقل دلگرمی خشک و خالی برای ما باشند.
وی با ابراز خوشحالی از بازدید امام جمعه تبریز از «موزه مشاغل» و قدردانی از تلاش های شهردار منطقه هشت برای رفع مشکلاتش گفت: مجموعه داران با راه اندازی موزه ها در برابر گسترش ناهنجاری های اجتماعی نیز بازدارندگی ایجاد می کنند.
مجموعه دار تبریزی یادآوری کرد: در زمان حاضر به دلیل بدهی هایم، نگران از دست دادن میراثی هستم که برای جمع آوری شان عمری صرف کرده ام؛ آثار من امروزه در همه موزه های تبریز موجود است و هر چه در امکان داشته ام برای راه اندازی موزه ها اهدا کرده ام؛ به عنوان نمونه وقتی مطلع شدم که «موزه کاریکاتور» راه اندازی می شود، یک شماره از روزنامه فکاهی «عنکبوت» و 10 عدد کارت پستال گران قیمت با موضوع کاریکاتور را قاب گرفتم و به آنجا اهدا کردم.
وی یادآوری کرد: یک نسخه قدیمی زیارت عاشوار داشتم که نام امام حسین (ع) در آن با آب طلا نوشته شده بود و هیات های عزادارای تبریز برای خریدش سر و دست می شکستند، اما من ترجیح دادم که آن را به «موزه محرم» اهدا کنم.
استاد سرابی اضافه کرد: مدیریت شهری باید توجه داشته باشد که انحلال و جمع آوری «موزه مشاغل» کار آسانی است، اما ایجاد دوباره آن و لو با اختصاص همه هزینه های لازم، حداقل 30 سال زمان می برد.
وی با بیان اینکه من با خون و پوستم به اشیای جمع آوری شده ام عشق می ورزم، توضیح داد: همسر و دخترم وراث من هستند و اگر روزی سرم را زمین بگذارم و مالکیت داشته هایم به آنها برسد، ممکن است آنها اندازه من به این میراث علاقه ای نداشته باشند و مجموعه ای که با صرف عمری و خون دل خوردن های فراوان جمع شده است، در آنی به باد فنا رود؛ بر این اساس ضروری است که نهادهای مسوول نسبت به سرنوشت «موزه مشاغل» حساس باشند.
به گزارش ایرنا، استاد سرابی اقدام در بیش از چهار دهه اخیر مجموعه بسیار غنی و متنوعی از میراث کشورمان جمع کرده است که تنها گوشه ای از آن در قالب «موزه مشاغل» در یخچال تاریخی «صادقیه» تبریز برای بازدید علاقه مندان به نمایش گذاشته شده است.
«موزه مشاغل» تبریز به همت استاد سرابی در دوره مدیریت قبلی شهرداری تبریز، صادق نجفی، افتتاح شد، اما به گفته استاد، طلب وی از بابت اقلام تحویلی به مدیریت شهری برای راه اندازی موزه، بر اساس قیمت های کارشناسی، پرداخت نشده است.
شنیده ها حاکی است که برخی از مدیران شهری تبریز، اعتقادی به لزوم حمایت از فعالیت های موزه ای و مجموعه داران ندارند و می گویند که استفاده تبلیغاتی از افتتاح «موزه مشاغل» در زمان خود انجام شده است و دیگر نیازی به آن نیست.
در این بین استاد سرابی می گوید که شهرداری منطقه هشت تبریز به عنوان متولی «موزه مشاغل» تمام تلاش خود را برای رفع مشکل پیش آمده به کار بسته است.
امید که مدیریت شهری تبریز به عنوان یکی از وظایف شناخته شده خود در سرتاسر جهان، در راستای حمایت از مجموعه داران برای تاسیس موزه های جدید در این کلان شهر بکوشد و با زمینه سازی برای حمایت و ترغیب آنان، برگ دیگری بر دفتر افتخارات «شهر اولین ها» بیافزاید.
518
کپی شد