صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان ضرورت حفظ حوزه‏های علمیه
  • محل نجف ، مسجد شیخ انصاری
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع ضرورت حفظ حوزه‏های علمیه
  • حضار حضار: روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

برنامۀ پیامبر (ص) در مکه

برنامۀ رسول اکرم ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ قبل از مهاجرت به مدینه، روزهایی که در مکه به سر می‏بردند، فقط تبلیغ اِلَی‏اللّه‏ و معرفی ذات مقدس حق تعالی و معرفی اسلام بود. یاورانی نداشتند تا بتوانند با کمک آنان با مشرکین بجنگند و اسلام را گسترش دهند؛ و همان طور که در قرآن ملاحظه می‏فرمایید، سوره‏هایی که در مکه نازل شده فقط جنبۀ پند و موعظه و معرفی اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتی نیست و حتی احکام در آن کمتر ذکر شده.

گسترش اسلام در مدینه، فتح و ظفر در مکه

و آن روز که حضرتش با آن وضعِ شکست خورده و ناگوار از مکه خارج گردید، افراد عادی ـ که سطحی فکر می‏کنند ـ نمی‏توانستند پیش‏بینی کنند که این مهاجرت چه مصالحی به دنبال خواهد داشت لکن وقتی که به مدینه تشریف بردند معلوم شد که چه نتایجی بر هجرت ایشان مترتب بود و چگونه توانستند اسلام را در مدینه گسترش دهند و یارانی پیدا کنند، و بالاخره با فتح و ظفر به مکه بازگشتند به آنگونه که بزرگان قریش نزد آن حضرت خاضع شدند و حضرت هم آنان را آزاد ساخت.

اکنون اگر چه عدۀ کثیری از ایرانیان، بر اثر اختلافی که بین دولتهاست، وجه‏المصالحه شدند و با این وضع فجیع از این مملکت بیرونشان می‏ریزند لکن ممکن است مصالح بزرگ در کار باشد که ما نمی‏دانیم؛ و خداوند تعالی همان طور که حضرت رسول اکرم
ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ را فاتح و غالب به مکه برگردانید شما را به این حوزه‏ها باز گرداند و روزی برسد که نجف بیش از حالا قوی باشد. ما اطمینان داریم که دیر یا زود حوزۀ علمیه به حال اول خود باز می‏گردد و شما ان شاءاللّه‏ اگر به وظایف دینی و علمی خود عمل کردید باز به نجف برمی‏گردید.

وظیفۀ طلاب

بار علمْ بار سنگینی است که به عهدۀ شماست. آنطور نیست که تنها وظیفۀ شما تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام است که به شما سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید، و باید در ضمن تحصیل علم مشغول تهذیب نفس هم باشید و چنانکه غیر را تبلیغ می‏کنید نفس خود را هم اصلاح نمایید. وظایف خود را فراموش نکنید؛ با هم صلح و صفا داشته باشید، دسته‏بندی و اختلافات را کنار بگذارید، با هم برادر باشید، با روح واحد و صفای باطن برای اسلام کار کنید. شما اهل علم هستید و همه از یک ریشه، و ورق[1]یک شجره می‏باشید و اگر شما به عهد خود وفا کنید، خدای تعالی هم وفای به عهد خواهد کرد و شما را به حوزه‏ها باز خواهد گردانید، و ان شاءاللّه‏ باز در اینجا یکدیگر را ملاقات می‏کنیم. و اگر من که روزهای آخر عمرم را می‏گذرانم در میان شما نبودم، شما هستید و بار دیگر در اینجا مجتمع خواهید شد.

عدم امکان زوال حوزه

در هر صورت مسئلۀ زوال حوزه در کار نیست؛ حوزه سرجایش باقی خواهد بود. و صرف نظر از جنبه‏های معنوی و الهی، اصولاً از نظر موازین طبیعی هم زوال حوزه‏های علمیه ممکن نیست؛ زیرا حوزه‏ها مورد توجه تمام مسلمین بخصوص شیعه می‏باشد و پشتوانۀ آن، ملتها هستند، و آنچه ملتها پشتیبان آن باشند دولتها نمی‏توانند با آن مبارزه کنند. دولتها زودگذرند و عمرشان کوتاه است. پشتوانۀ نجف، ملتهای بزرگند و از این جهت محفوظ خواهد بود. اکنون در حوزه‏های ما محصلین افغانی، پاکستانی،
هندوستانی، عراقی، و دیگر ممالک عربی مشغول تحصیلند و این دولت که اصلاً نمی‏توان نام آن را دولت گذارد قدرت ندارد که در برابر ملتها ایستادگی کند و اگر با من و شما معارضه نماید، با ملتها نمی‏تواند معارضه کند. اگر آقایان ایرانی را اخراج کردند، دیگر آقایان که از ممالک دیگرند باید بایستند و به وظایف دینی خود اهمیت دهند. مَثَل شما مَثَل فوجهای سربازی است که اگر دشمن به فوجی حمله کرد و آنان را شکست داد، فوجهای دیگر پابرجا مانده و جای گروههای از بین رفته را می‏گیرند. دشمن از خدا می‏خواهد که وقتی یک گروه سرباز را از پای در آورد بقیه پا به فرار گذاشته میدان را خالی کنند.

غلبه با مظلوم

آقایانی که از دیگر ممالک در اینجا هستند باید پابرجا باشند و به تحصیل علم و تهذیب نفس ادامه دهند و اگر مراجع و من ـ که یکی از طلاب هستم ـ از اینجا رفتم، باز لازم است که آقایان بمانند و به وظایف خود عمل نمایند. البته رفتن من روی مصالحی است که ممکن است بسیاری ندانند ولی دیگر آقایان باید باشند و سنگر را خالی نکنند. چنانکه ما سابقاً دیدیم حوزۀ قم به هم خورد چه به هم خوردنی! عدۀ معدودی پریشان حال که همیشه تحت فشار و آزار بودند استقامت کردند، طولی نکشید که ورق برگشت: ظالم سابق[رضا خان]را بردند و حوزۀ به هم ریختۀ آن روز به صورت حوزۀ پنج ـ شش هزار نفری امروز در آمد ... شما غالبید، مغلوب نیستید. اگر تاریخ ظَلَمه و ستمدیدگان دنیا را مطالعه کنید می‏بینید که غلبه همیشه با مظلوم است. معاویه با آن قدرت و عظمت و بساطی که داشت از بین رفت و امروز در شام که مرکز سلطنت او بود حتی از قبر او خبری نیست ... .

این کسبۀ بیچاره، آنهایی که سالیان دراز در عراق بوده‏اند و ابداً در ایران عُلْقه‏ای[2]ندارند، دوست و آشنا و خویشاوندی ندارند، وضع آنها بسیار مایۀ تأسف است و
امیدوارم ملت ایران با آنها خوش‏رفتاری کنند. آنها مهمانند و من انتظار دارم که ملت شریف و مسلمان ایران با مهمانان و برادران خود مهربان باشند؛ به آنان پناه دهند، منزل و پوشاک و غذا بدهند، گرفتاریهایشان را برطرف نمایند، و مهمتر آنکه آنانی را که به اوضاع ایران آشنا نیستند آشنا کنند. شما آقایان
[که]به ایران می‏روید سلام مرا به برادران ایرانی ابلاغ کنید و بگویید فلانی از شما استدعا دارد که نسبت به برادران رانده شده از عراق، که شاید جمعیتشان حدود صد هزار نفر باشد و در بلاد ایران متفرق می‏شوند، تا می‏توانند مستقیماً کمک کنند و خوش‏رفتاری کنید، چنانکه اگر خودتان دچار چنین بلیه و سرنوشتی می‏شدید، آنچه انتظار داشتید نسبت به این بیچارگان رفتار نمایید، از آنان دلجویی کنید، آنها آواره و دل شکسته‏اند. از خداوند تبارک و تعالی توفیق همه آقایان را خواستارم و امیدوارم که خداوند این حوزه و دیگر حوزه‏های علمیه اسلامیه را حفظ فرماید و شما آقایان را به پایگاه خویش بازگرداند.

 

1 ـ برگ. 
2 ـ وابستگی، علاقه.