صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان پاسخ نامۀ یک جوان
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع پاسخ نامۀ یک جوان
- حضار
[حضور محترم حاج آقا رسولی
بعد از عرض سلام و ارادت و اخلاص، غرض از مزاحمت تقاضای دو خواهش است که در رابطۀ شما با حضرت امام، انجام این دو خواهش زحمت زیادی نخواهد داشت، امیدوارم دریغ نفرموده و ان شاءاللّه خداوند در آخرت مغفرت و فضل و رحمت بیپایانش را دریغ نفرماید. انشاءاللّه.
اولین خواهش این است که سلام بنده را به عنوان یک مسلمانِ مقلد و یک جهادگر و یک برادرِ شهید خدمت مرجع بزرگ و امام عزیز برسانید.
خدمت مقدسشان عرض کنید که به عزت و جلال خدا در این دیار غربت زندهایم به عشق دیدارتان در تلویزیون و کلام حیاتبخشتان، که به کالبد مردۀ ما جان میبخشد. خدمتشان عرض کنید: هنگامی که حضرت امیر بر منبر رفت گفت از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم، من به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین هستم. آنگاه مردی عرب، از حضرت پرسید تعداد ریشهای من چند تا است. ما هرگز آن را نخواهیم بخشید؛ چرا که اگر او و دیگران اگر از دریای بیکران معارف اسلامِ عزیز از حضرتش سؤال میکردند باعث هدایت و سعادت مسلمین و مؤمنین نسلهای آینده میشدند و کوتاهی کردند و البته این اشکال بر خیلی از مسلمینی که زمان پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ اطهار (ع) زندگی میکردند وارد است و چون ما میخواهیم این اشکال بر ما وارد نباشد از حضرت امام انتظار و توقع و خواهش عاجزانه داریم که مردم را و مخصوصاً نسل جوان را که با انقلاب حضرت امام فطرت فقهیشان بیدار شده و مشتاقانه طالب هدایت و شناخت معارف زیبا و فقه اسلام عزیز و پیروی راه ائمۀ اطهار (ع) میباشند فرموده و از مشاهدات خود از عوالم غیب و از مکاشفات خویش از انوار معارف اسلام عزیز، ما نسل جوان را که این انقلاب، آتشی به جانمان انداخته به فیض برسانند. و ما را محروم
نگذارند که آن دنیا اگر قرار است لیاقت حشر با ایشان را داشته باشیم، دامنش را خواهیم گرفت و گلایه خواهیم کرد. دلمان به تفسیر قرآن حضرت امام خوش بود که آن هم متأسفانه قطع شد. امید است حضرت امام آنطور که صلاح میدانند نسل جوان راکه من میدانم بسیارند جوانانی که در این انقلاب دریای فطرت حق جوییشان به خروش آمده است و این حقیر نیز یکی از آنها هستم. ان شاءاللّه امام با نفَس مسیحاییشان این دریاها را آرام ساخته تا امواج این دریاها بستر خویش را به بطالت و گمراهی نیندازد.
و اما خواهش دوم:
بنده در سال 62، حدود 27 آذرماه به مناسبت روز وحدت روحانی و دانشجو نامهای به دفتر امام فرستادم که در آن سه سؤال فلسفی و یک پیشنهاد مشخص و مهم در مورد وحدت روحانی و دانشجو خدمتشان عرض کردهام که چون آنجا مفصل نوشتهام، در اینجا از ذکر آنها خودداری میکنم. البته جواب نامه نیامد. به دفتر حضرت امام تلفن زدم و از دفتر گفتند که نامهها بایگانی میشود و به عرض امام نمیرسد.[1]خواهشم این است که نامه را به عرض حضرت امام برسانید، اگر صلاح دانستند پیشنهادم را در سطح عموم امر بفرمایند و چند خطی یا جواب سؤالهایم را مرقوم فرمایند، آن دستخط را بر دیده نهاده و آرامش روح، شفا و قوّت قلبمان خواهد بود. البته این را به عنوان خانوادۀ شهید تقاضا دارم که امید است انشاءاللّه باحرمت و اعتباری که شهدا وخانوادهشان نزد حضرت امام دارند، بر ما منت گذارده و محروممان نفرمایند، من نیز قول میدهم انشاءاللّه لیاقتش را داشته باشم.
البته میدانم خواهش بیجا از درگاه حضرت امام است و خود را لایق نمیبینم ولی آن حضرت را بزرگتر از خواهش خود میدانیم. ببخشید به طول انجامید. در خاتمه از حضور شما مُجدانه و عاجزانه
خواهشمندم در انجام این خواهش حقیر، دریغ نفرموده و قبول زحمت فرمایید و انشاءاللّه این نیز یکی از برکات سفر شما به این استان باشد. انشاءاللّه خداوند در دنیا و آخرت به شما خیر عنایت بفرماید. قبلاً خود را مدیون این لطف شما میدانم. خدانگهدار. با آرزوی طول عمر با عزت و سلامت حضرت امام و فرج حضرت حجت (عج) و پیروزی رزمندگان اسلام و شفای مجروحین و معلولین انقلاب و جنگ تحمیلی و علوّ درجۀ شهدای عزیز اسلام.
با تشکر، برادر کوچک شما. علیرضا آقاخانی ـ 1/12/64
آدرس: زاهدان ـ جام جم ـ بلوک 36 ـ طبقه دوم ـ پلاک 3]
بسمه تعالی
فرزند عزیزم، امید است که من موفق شوم به قدردانی از امثال شما عزیزان. و از خداوند برای شما توفیق و سعادت خواستارم. خداوند تعالی ملت بزرگوار ما را که در راه اسلام از هیچ فداکاری دریغ ندارند، سعادتمند فرماید و رزمندگان بسیار عزیز را به پیروزی نهایی موفق نماید. من دعای به همه را فراموش نمیکنم. والسلام علیکم.
روحاللّه الموسوی الخمینی