صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان وظیفۀ حکومت با بیتالمال مسلمین، ثبات اعمال
- محل تهران، حسینیۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع وظیفۀ حکومت با بیتالمال مسلمین، ثبات اعمال
-
حضار
مناسبت: عید سعید غدیر خم ـ مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای خامنهای
حضار: مسئولین جمهوری اسلامی و مقامات لشکری و کشوری[179]و اقشار مختلف مردم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من این عید سعید بزرگ اسلامی را و مذهبی را به همۀ ملتهای مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض میکنم. و به فال نیک میگیرم که در یک همچو روز بزرگی، مسئلۀ تنفیذ صورت گرفت. باید عرض کنم که مصادف با این یوم، مسئولیتهای بزرگی در پیش دارد. حکومت، حکومت حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ و
وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم، و کسانی که در حکومت هستند و در دستگاههای دولتی هستند، سیرۀ آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت اینکه آنطور کسی عمل بکند، ماها نداریم، کسی ندارد. به طوری که نقل کردند در یکی از چیزهایی که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشتهاند که: «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایی که فایده ندارد، احتراز کنید».[1]این یک دستوری هست برای همه؛ یعنی، دستوری هست برای کسانی که در بیتالمال دست دارند. اینطور حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ در وقت حکومتش دستور میدهد برای صرفهجویی. او مضایقه میکند که در یک صفحه که میشود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود؛ یک قلم که میتواند آن مرکّبی که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود، حرفهای غیر اصولی نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیتالمال را میکشیدند، چراغی روشن بود، شمعی روشن بود و کسی آمد با ایشان حرف دیگری میخواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیتالمال است، تو میخواهی حرف دیگر بزنی.
ما چه کنیم با بیتالمال مسلمین؟ وظیفۀ حکومتها چیست با بیتالمال مسلمین؟ این مسئله، مسئلۀ این نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد؛ این دستور است در طول تاریخ برای کسانی که متکفل حکومت هستند که تا اندازۀ ممکن در بیتالمال تصرف نکنند، یک دِرهَمش در آن طرف حساب دارد. باید حساب بدهیم، باید در پیشگاه خدای تبارک و تعالی، در کارهایی که میکنیم، تصرفهایی که در بیتالمال میکنیم، باید بعد حساب بدهیم چرا؟ زیادهروی شده باشد، مجازات دارد؛ عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیتالمال مسلمین را بزرگ بشمارید.
حکومتهای اسلامی باید بیتالمال مسلمین را برای جلال و جبروت خودشان صرف
نکنند، بیتالمال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است. وزارتخانهها باید وقتی که میبینند که کارمند بیتالمال مسلمین هستند و مسلمین هستند و از آنجا حقوق میگیرند و ارتزاق میکنند و اداره، ادارۀ بیتالمال مسلمین است، حتی در آن مسائلی که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مسئله را، مسئلۀ بیتالمال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چیزهایی که مربوط به حفظ مقامات است ـ در حالی که ما الآن درش میگذرانیم ـ آن یک چیز لازم است، امّا به حد لزوم. حتی مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامهها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو ـ تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیتالمال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین نیست، نشود، مسئولیت دارد اینها. باید اشخاصی که، مقاماتی که هستند، ملاحظه کنند که به اندازۀ ضرورت مشاور بگیرند، به اندازۀ ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازۀ دلخواه. و این معنا را باید همۀ ما بدانیم که دلخواههای ما آخر ندارد. گمال نباید بکنیم که اگر ما به آنجا رسیدیم، تمام شد مسئله، آنجا که رسیدیم بیشتر خواهد شد. امروز حکومتهای کوچک تقاضاهای کوچک دارند، هواهای کوچک دارند، لکن اینطور نیست که این هواها محدود بشود. وقتی به یک حکومت بالاتر رسیدند، تقاضاها زیادتر میشود، هواهای نفس بیشتر میشود. وقتی رئیس جمهور یک کشور پهناور مثلاً امریکا یا شوروی یا هندوستان شدند، آن وقت هوایشان بالاتر میرود، قانع نیستند به آنجا، حدود ندارد، انسان لاحد است در همه چیز. گمان نکند انسان که اگر یک جایی دارد که درش زندگی میکند، یک جا بهتر پیدا کند، آنجا وقتی رفت راحت است. آنجا تازه اول این است که یک جای بالاتر داشته باشد.
من به آقای رئیس جمهور عرض میکنم؛ چهار سال گذشت و چهار سالها میگذرد و همۀ حکومتها همین طور است، میگذرد. آن که نخواهد گذشت اعمالی است که ما انجام بدهیم، که اینها ثابت است، در دفترهای خدا ثابت است. اعمال خوب به ما
برمیگردد، اعمال بد به ما برمیگردد، همه چیز از خود ما هست و به ما برمیگردد، عکسالعمل ماست. باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به اینکه آفت انسان، هوای نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه میگیرد از آن فطرت توحید. فطرت، فطرتِ توحید است، فطرتِ کمالطلبی است. کمال مطلق را انسان میطلبد، خودش نمیفهمد، خیال میکند که مقام میخواهد، لکن وقتی بهش رسید، میبیند این هم نیست. همۀ عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست. میبینید که قدرتمندهایی که قدرتشان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعۀ قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوی خودش را نگیرد، این سرکشیای که حدّ و حدود ندارد، انسان را به باد فنا میدهد. باید سرکشی را جلویش را گرفت، و این نَفْس را مهار کرد. در همۀ امور، در تمشیت همۀ امور باید انسان آنچه را که مصلحت اسلام است، کسانی که متصدی امور هستند، آن چیزهایی که مصلحت اسلام است، آن چیزهایی که مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگیرند. از هواهای نفسانی که سرچشمۀ همۀ فسادها هست، جلو بگیرند. گمان نکنند که ما حالا اینجا را میخواهیم کافی است، خیر! هیچ چیز برای انسان کافی نیست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است؛ یعنی قدرت خدا، میخواهد فانی در او بشود و این حد ندارد، لا حد است. لکن چون ما مطلع نیستیم، نمیفهمیم، از این جهت، گمان میکنیم این چیزها را میخواهیم، و همۀ عذابهای انسان برای همین است که نمیداند چی میخواهد. این چند روز دنیا رفتنی است، این ریاستها رفتنی است، آنچه که به جا میماند این است که ما چه کردیم و در محضر مقدس حق تعالی چکاره هستیم. این اگر اصلاح بشود، همه چیز اصلاح میشود. و من امیدوارم که برای همه و خصوصاً آنهایی که کارهایی کلیدی در دستشان است، این مسئله حل بشود و اگر حل شد، مسائل دیگر هم حل میشود.
در این حکومتی که الآن در پیش دارید و در این دورۀ تازه توجه کنید که کارهایی را
که میخواهید انجام بدهید، کارهایی باشد که همهاش صلاح کشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاهها را در مدّ نظر بگیرید که اسلامی بشود. و اگر دانشگاهها اسلامی بشود مسائل ما در آتیه هم حل است. در نظر بگیرید که افرادی که برای اسلام مفید است، انتخاب کنید، خودی را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مسئله در هر انسانی حل بشود، همۀ مسائلش حلشدنی است.
خداوند به همه توفیق بدهد که راه مستقیم الهی را به پیش بگیرند و بگیریم و به این راه مستقیم پیش برویم. صراط که در روایات هست که «أدقّ»[2]از مو[3]، مثلاً تاریکتر است از شب، چه و چه، و در بعض روایات هست که صراط از متن جهنم میگذرد[4]؛ یعنی توی آتش عبور میکند، آتش محیط است، نه رو. ملاحظه کنید آنجا باید عبور کرد، و در این دنیا از همین جا صراط است تا غیر متناهی، و این صورت در آن عالم به آن نحو نمایش پیدا میکند.
در این راه که دارید، توجه کنید که مستقیم باشد، صراط مستقیم باشد، شرقی و غربی نباشد. جوانها را تربیت کنید به اینکه مستقیم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح کنید و همه چیز را. برای این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردمی که شما را به اینجا رساندهاند، و اگر اینها نبودند حالا یا در حبسها بودید یا در قبرستانها. برای اینها باید خدمت بکنید، همهمان خدمت بکنیم، هر کس به هر اندازهای که میتواند.
بزرگترین[سرمایه]تقواست که قرآن و حدیث در آن، آن قدر پافشاری کردند که انسان متقی باشد، مواظب خودش باشد، که نبادا با زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم کند.
عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در
رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید، و این ملت را خدمتگزار باشید.
خداوند انشاءاللّه همۀ ما را، همۀ شما را، همۀ مسئولین را توفیق بدهد که خدمتگزار این ملت باشند؛ توفیق بدهد که رضای خدا را در این عالم تهیه کنند و مرز حرکتشان، حرکت اسلامی و الهی باشد و من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به دستاندرکاران که در کارهایشان موفق باشند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه