صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تجلیل از شخصیت علی (ع) ـ دفاع از کشور اسلامی در مقابل متجاوز
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تجلیل از شخصیت علی (ع) ـ دفاع از کشور اسلامی در مقابل متجاوز
-
حضار
مناسبت: میلاد حضرت علی (ع)
حضار: محلاتی، فضلاللّه (نماینده امام در سپاه پاسداران)، رحمانی (فرمانده بسیج مستضعفان)، اهالی جنوب تهران، اعضای سپاه پاسداران، پرسنل ارتش و ایتام
بسماللّه الرحمن الرحیم
این روز مبارک را به همۀ آقایان حضار و به ملت بزرگوار ایران و به همۀ مسلمین جهان تبریک عرض میکنم. امیدوارم خداوند به برکت این روز مبارک، برکاتش را بر همۀ مسلمین، خصوصاً به ملت شریف ایران نازل بفرماید.
مولود امروز، وصف کردنی نیست، آنچه که وصف کنند از او، دون شأن اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران دربارۀ او گفتهاند، شمه ای از آن چیزی است که او هست. غالباً مسائلی که درک میکردهاند و میکنند راجع به مولا علی بن ابی طالب، عرضه میداریم. آن چیزهایی را که ما نمیتوانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست، آن چیز قابل ذکر نیست. انسان تا نشناسد، نمیتواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمانهای طولانی است. ولهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمیتوانیم بیان کمال شما را بکنیم.
آن چیزی که موجب تأسف است این است که نگذاشتند حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ آن طور که باید و دلخواه اسلام است، جلوه پیدا کند. در مدت کوتاه خلافت
ظاهری ایشان، سه تا جنگ پیش آمد که از خود مسلمین بود. این منحرفین که ایران را متهم میکنند به اینکه چرا با مسلمین شما جنگ میکنید، علاوه بر اینکه ما حزب بعث را مُسلِم نمیدانیم، بلکه ضد اسلام میدانیم و مردم عراق مبتلای به او هستند و مردم ایران هم همین طور، و جنگ با مسلم نیست گرچه از مسلمین او سپر قرار میدهد و میآورد در جبهه ها، لکن جنگ با مسلم نیست. علاوه بر این ما فرض میکنیم که مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول اللّه مُسلمتر میدانید؟ این معممین اهل سنت بعضیشان ـ درباریهای اینها ـ صدام و امثال صدام را از مقدسهای نهروان[1]بالاتر میدانند؟ آنهایی که جبینشان پینه داشت و نماز شب هم میخواندند. حضرت امیر سه جنگی[2]را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با نزدیکان پیغمبر، با مقدسهای حقه باز کرده است و این برای مصلحت اسلام بوده است. گرچه من میدانم که در بعض دلها اشکال به حضرت امیر هم هست، بعضی اشخاص به حضرت امیر هم اشکال دارند، ولو جرأت نمیکنند بگویند که «چرا با مسلمانها جنگ کرده است!» لکن حضرت امیر تابع اسلام است، اسلام بگوید با مسلمین جنگ کن، جنگ میکند؛ بگوید با کفار جنگ کن، جنگ میکند، وقتی بنا شد یک طایفه ای از مسلمین، اینها توطئه کردند برای اینکه اسلامیکه میخواهد متولد بشود، این را از بین ببرند و یک دستۀ دیگر هم اغفال کردند دنبال این معنا، تکلیف حضرت امیر ـ سلام اللّه علیه ـ است که شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمین[یعنی]کسانی که اظهار اسلام میکردند و فریاد اسلام میکشیدند و همهشان هم از صدام مسلمانتر بودند، شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمانها جنگ بکند برای اطاعت امر خدا و برای حفظ اساس اسلام.
آن روزی که اساس اسلام و اساس دیانت اسلام بستگی دارد به جنگ کردن با کسانی که اظهار اسلام میکنند یا واقعاً هم مسلمان هستند، وقتی بنابراین شد، شمشیر را باید
بکشند مسلمین و با آنها جنگ بکنند. این کوردلهایی که برای طرفداری از قدرتهای بزرگ و برای طرفداری از سلطنت طلبها و منافقین و امثال اینها به ایران و رزمندگان ایران و علمای اسلام در ایران اشکال میکنند، اینها اشکالشان را ببرند در صدر اسلام طرح کنند، ببینند که باید چه بگویند! امیرالمؤمنین را قبول ندارند؟ قبول دارند. در آنجا ببینند چه واقعهای اتفاق افتاد و برای چه اتفاق افتاد، انگیزه چی بود؟ آنها میخواستند برگردانند اسلام را به همان مسائل زمان جاهلیت، ولو در صورت اسلام. تکلیف امیرالمؤمنین در این وقت چی بود؟ جز این بود که عمل کرد؟
ما اعتقادمان این است که صدام میخواهد اسلام را برگرداند به کفر و الحاد. ما اعتقادمان این است که امریکا از اسلام ترسیده است و میخواهد اسلام را به هم بزند، تصریح هم میکند. ما این کسانی که با دولت اسلامیایران معارضه میکنند، اعتقادمان این است که اینها با اسلام دارند معارضه میکنند. ما روی این اعتقاد با اینها تا آخر باید مبارزه کنیم برای اینکه اسلام همچه تکلیفی برای ما معین کرده است. کسی که همه موافقینش عبارتند از اشخاصی که منحرفین هستند از اسلام؛ امریکایش منحرف، دیگرانش منحرف، کسی که این طور است و در مملکت خودش با مسلمین آن طور عمل میکند و با مسلمین ما هم این طور عمل میکند، این کس را جز اینکه با او به مبارزه برخیزیم، راهی نداریم. و ما تا آخر دنبال این مطلب هستیم و خواهیم بود و به حرفهای مفت آنهایی که انحراف دارند؛ انحراف عقلی دارند، انحراف فکری دارند، به حرفهای آنها اعتنایی نمیکنیم، ما تکلیف را ملاحظه میکنیم. علمای اسلام الآن در ایران ـ علمای بزرگ ایران ـ همه شان موافق با این مسئله هستند و مؤمنین هم همین طورند و بازاریها و کشاورزها و دیگران، اهل ادارات، همۀ اینها، اینها خُلَّص از مؤمنین هستند که با این امر موافق هستند. و از آن طرف اگر خدای نخواسته، در این جنگ امریکا پیروز بشود و صدام را پیروز بکند، اسلام یک سیلی ای میخورد که تا آخر، تا زمانهای طولانی،
نمیتواند سرش را بلند کند. وقتی ما در یک همچه مقامیواقع هستیم و یک همچه تکلیفی را احراز کردیم، بر همه ما لازم است و واجب شرعی است که از اسلام دفاع کنیم. علاوه بر همه اینها مسئله، مسئله این نیست که ما جنگ میکنیم، ما دفاع میکنیم. کسی که به ما حمله کرده و این طور ویرانگری کرده است در کشورمان، ما لازم است دفاع کنیم. دفاع را احدی از مسلمین نیست که، احدی از علمای اسلام نیست که بگوید دفاع در اسلام نیست. دفاع هیچ احتیاج به یک ولیای ندارد، هیچ احتیاج به یک امامیندارد. تمام مسلمین اگر یک وقت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان باید دفاع کنند، مستقلاند در این امر. و کشور ایران مستقلاً، ولو اینکه ولی فقیه هم نگوید، ولو این که علما هم نگویند ـ با اینکه میگویند آنها هم ـ مردم مکلف شرعی هستند به اینکه دفاع کنند و حکم عقلشان این است که از کشور خودشان، از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع کنند. و شما میدانید که اگر خدای نخواسته، این حزب بعث مهلت پیدا بکند و مهلت به او داده بشود، این با کشورعراق چه میکند، و با کشور ما چه میکند. و ما تا آخر ایستادهایم. ما دنبال اسلام هستیم. دنبال احکام اسلام، و حکم اسلام این است امروز.
ما از خدای تبارک و تعالی توفیق همۀ مسلمین را خواستاریم که در مقابل این عَلَم کفر قیام کنند، و یک کسی که با تمام قواعد بین المللی مخالفت میکند، صاف میگوید که «ما ساعت چند حمله میکنیم، حملۀ موشکی میکنیم به شهرهای ایران، به شهرهای مسکونی ایران» صریح میگوید، لکن هیچ کشوری او را محکوم نمیکند. و ما صریح میگوییم که ما ابداً نظر نداریم به اینکه به یک کشوری تعدی بکنیم. ما از خودمان دفاع داریم میکنیم و همۀ تبلیغات بر ضد ماست. این برای این است که قضیه، قضیه اسلام و کفر است، نه قضیۀ ایران و عراق است. قضیه این است که از اسلام اینها بد میبینند، اسلام نمیگذارد که آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها که اسلام نمیگذارد به منافع نامشروعشان برسند، آنها قیام بر ضد اسلام میکنند یا وادار میکنند. قیام بر ضد اسلام
است، لکن باید بدانند که با یک کشوری که وضعش این طور است، یک کشوری که وضع روحی مسلمانانش، جوانانش، مشایخش، بچه هایش این طور است، با این کشور نمیتوانند معارضه بکنند. آنهایی که در رأس واقع هستند و در رأس جنایات واقع هستند، آنها عاقلترند از اینکه خودشان را مبتلا کنند به یک امری. بعضی وقتها مبتلا کردند و سیلی خوردند، حالا دیگر مبتلا نمیکنند خودشان را به این امر. اینها وادار میکنند این و آن را به اینکه شیطنت بکنند و این شیطانها هم بدانند که دیگر نمیتوانند کاری انجام بدهند یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه میترسانند؟ کسی که میگوید «من شهادت را میخواهم، دعا کنید که من شهید بشوم» شما او را از قتل میترسانید؟ شما او را از موشک میترسانید؟ یک کسی که بعد از موشک خوردن میایستد و میگوید «جنگ، جنگ تا پیروزی» شما او را از جنگ میترسانید؟ این وضع، وضعی است که خدا پیش آورده است، چیزی را که خدا پیش آورده، با او معارضه نمیشود کرد. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همۀ ما را با استقامت و باپشتکار حفظ کند، تا این که ما با این مقابله کنیم و با هرکس که بخواهد با ما مقابله کند، قدرت مقابله داشته باشیم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه