صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان رسالت و نقش صدا و سیما ـ شکسته شدن قدرت پوشالی ابرقدرتها در جهان
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع رسالت و نقش صدا و سیما ـ شکسته شدن قدرت پوشالی ابرقدرتها در جهان
-
حضار
حضار: هاشمی، محمد (مدیرعامل صدا وسیما)، مدیران و کارکنان صدا و سیما
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من از دوستان محترمی که در این مجلس حاضر هستند تشکر میکنم و امیدوارم که همه موفق بشوند به اینکه موافق رضای خدا عمل کنند. همان طوری که شما گفتید این دستگاه تبلیغاتی در زمان سابق به طوری فاسد بود که تبدیلش را به یک وضع سالم، مجاهدات زیاد لازم دارد و من از مجاهداتی که در این راه کردند آقایان و بحمداللّه بسیار هم عمل شده است تشکر میکنم. لکن ما نباید اکتفا کنیم به آن چیزی که داریم، باید کوشش کنیم به اینکه آن چیزهایی که نداریم تحصیل کنیم. ما نباید تحت تأثیر هیچ قدرتی واقع بشویم، و تحت تأثیر هیچ تبلیغاتی در عالم واقع بشویم. ما باید در همۀ امور مستقل باشیم و خودمان کار کنیم، توقع نداشته باشیم که خارج برای ما کار بکنند. خارجیها همه الآن در صددند که کارشکنی بکنند، برای ما کار نمیکنند. سابق هم همینطور بوده است. منتها به صورت اینکه برای ایران میخواهند کار بکنند، ایران را به دام کشیدند و آن کردند که همه دیدید.
این دستگاه صدا و سیما امروز وضعی دارد که مسئولیت شما آقایان را خیلی زیاد میکند. سابق تبلیغات عبارت از این بود که اهل منبر یا علما در همان محل محدودی که داشتند، در مسجدی که داشتند میرفتند و برای یک چند نفری یا یک عدهای صحبت میکردند و ارشاد میکردند. امروز این دستگاه در همه کشور پهن شده است و از رادیو گمان ندارم که قشری باشند که محروم باشند. همه گوش میکنند، حتی آنهایی که در
صحرا دارند زراعت میکنند، رادیو هم گوش میکنند و سیما راهم همان طوری که گفتید توسعه اش زیاد شده است و علاوه بر این، این دستگاه خصوصاًرادیو در خارج از کشور بسیار گسترده است. بناءً علیه میتواند این دستگاه با اندک انحرافی میلیونها مردم را منحرف کند و بااندک اشتباهی میلیونها مردم را به اشتباه بیندازد، و میتواند که چنانچه انشاءاللّه صددرصد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، میلیونها جمعیت را، صدها میلیون جمعیت را هدایت کند.
بنابراین، یک دستگاهی است این که نباید ما این را کم بشمریم. دستگاهی است که با صحت او بسیاری از مردم در داخل و خارج صحیح میشوند و با فساد او فاسد میشوند. از آن طرف مسئولیت بسیار است و از آن طرف که راه ارشاد است، ارزش زیاد است. همان طوری که ارزش دارد این دستگاه برای اسلام و جمهوری اسلامی، اسلام از این میخواهد که بهره برداری زیاد در راه اسلام بشود، تبلیغات زیاد در راه اسلام بشود. صدای جمهوری اسلامیکه تقریباًبه اکثر کشورها، به بسیاری از کشورها میرسد، این صدا باید یک صدایی باشد که مردم را ارشاد کند و اسلام را معرفی کند. امروز دارند همه گروههایی که در خارج هستند، چه تبلیغات رادیو و تلویزیونشان و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه میکنند. مسئله، مسئله ایران نیست. اگر تنها مسئله ایران بود چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است. نه مقابله با ایران است. منتها اینها چون فهمیدند که آن چیزی که در ایران واقع شده است، آن این است که اسلام را به آن طوری که هست ـ نه به آن طوری که غربیها معرفی میکردند، حالا هم باز منحرفین معرفی میکنند ـ اسلام را آن طوری که هست معرفی کنند، آن طوری که هست پیاده کنند، آن طوری که هست به خارج ارائه بدهند این یک خطر بسیار عظیمی است برای قدرتهای بزرگ. چنانچه ملاحظه میکنید که با تصریح میگویند که اسلام یک خطری است و صحیح هم میگویند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام میخواهد که این طور مسائل در دنیا نباشد. اسلام میخواهد که همه در آرامش باشند، همه در صلاح
باشند. و ما که میگوییم اسلام را ما میخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما میتوانیم. اما آنکه ما میتوانیم این است که به وسیله دستگاههایی که داریم، به وسیلۀ همین صداوسیما، به وسیلۀ مطبوعات، به وسیلۀ گروههایی که در خارج میروند، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم. اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر به فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزی را القا بکنند، روی فطرت سالم خودش قبول میکند و قدرتمندها از همین معنا میترسند. بنابراین ما یک وظیفۀ بسیار بزرگ بر عهده داریم. نه ما تنها، همۀ مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهایی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن اینکه اسلام را آن طوری که هست، آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم، و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر میتواند مؤثر باشد. آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر میگرداند. و این کار، این هنر از اسلام میآید و این هنر از احکام اسلام میآید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند، اونمیتواند کاری بکند و شما میبینید که با اینکه قدرتهای بزرگ دارای آن قدرتها هستند هر روز در دنیا دارند شکست میخورند.
شما وضع امریکا را در سابق با حالا مقایسه کنید. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه کنید، و همین طور سایر قدرتها را. در سابق امریکا نسبت به ایران و نسبت به سایر کشورهای اسلامیبه خیال خودش یک آقایی بود که با یک کلمه کارها را اصلاح میکرد. آن طور بود که اگر مثلا فرض کنید شاه یک کشوری، رئیس جمهور یک کشور اسلامیمیخواست برود در امریکا، باید مدتها زحمت بکشد تا اجازه به او بدهند، وقتی هم میرفت مدتها زحمت بکشد که پیش رئیس جمهور برود. وضع این طور بود، با یک کلمه کارها را اصلاح میکردند. امروز وضع امریکا این طور شده است که از لبنان با اینکه
لبنان در دست اوست بسیاری اش، با اینکه رئیس جمهورش[1]با اوست، با اینکه بسیاری از جبهههایش با او هستند، همین مسلمانهای معدود کاری کردند که از لبنان فرار کرده، منتها اسمش را گذاشته است کهما جابجا شدیم، جابجایی اسمش راگذاشته!! این فرار است، چرا اسمش را درستنمیگویید؟ و فرار کرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روی مردم بسته است. این از شدت عجز کشور است که برود خارج و از خارج توپش را سوار کند به مردم، موشکش را بفرستد طرف مردم. این کمال عجز است از برای او، لکن اینها با اینکه ادراک این مطلب را کردند به روی خودشاننمیآورند، باز هم آن حرفهای زمان سابق را میزند. رئیس جمهور امریکا گفت ما اجازهنمیدهیم که تنگه هرمز بسته بشود. این خیال میکند حالا هم سابق است که اجازه میخواهد، اجازه ایشان تاثیر دارد! حالا این مردم لبناناند که اجازه ندادند شما در آنجا باشید، و این مردم ایراناند که اجازه ندادند که شما دراینجا باشید. و این مردم ایراناند که باید به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه کرده باشند، عمده این است که نمیدانند که با کی مقابلاند. آن وقتی که با دولتها مقابل بودند، ملتها کاری نداشتند با دولتها، کارهایشان را به دست دولتها انجام میدادند. دولتها هم نوکر آنها بودند ـ حالا هم در بسیاری جاها همین کار را میکنند ـ برای اینکه، دولتها نوکر هستند، ملتها هم کار ندارند. آنجایی که مواجه با ملت هستند آنجا شکست میخورد. لبنان با اینکه ملتش یک مقداری اش در میدان است، مابقی اش طرفدار امریکاست و یا کاری ندارد، آن طور کرده امریکا را که با همه چیزهایی که هی میگفت ما میمانیم در اینجا، مکرر این معنا را بزرگانشان میگفتند، رئیس جمهورشان میگفتند که ما ماندنی هستیم در امریکا، حالا میبینند که فرار کردند، میگویند ما جابجا شدیم. ایران غیرلبنان است. ایران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نیستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ایران تمام اقشارش با هم موافقاند، با هم هستند، با یک همچو ملتیتواند هیچ قدرتی مقابله کند. ملتها ایستادهاند،
مثل ایران ایستادهاند و در راه اسلام دارند از همه چیزشان میگذرند. یک ملتی که از همه چیزش در راه اسلام دارد میگذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداکاری میکنند، این رانمیشود یک دولتی بیاید به او زور بگوید یا فشار به او بیاورد.
امروز وضع، غیر آن وقت است. آن اشتباهات را باید از مغزهاشان بیرون کنند. اشتباه اینکه وضع حالای دنیا با سابق یک طور است، اشتباه اینکه مقابله با ملتها مثل مقابله با دولتهاست، اینها از اشتباهاتی است کهاینها دارند، یا میفهمندنمیخواهند به روی خودشان بیاورند. از این جهت نه شوروی، نه امریکا، نه سایر قدرتها با ملتهانمیتوانند مقابله کنند. آنها میتوانند با دولتها، و همین طور هم کردند. از اول هم بنابر همین بود که اینها دولتها را تحت سلطۀ خودشان قرار میدادند، نوکر خودشان قرار میدادند، به وسیلۀ آنها هر کاری میخواستند میکردند. اما امروز وضع تغییر کرده، دنیا امروز بیدار شده است. دنیا از امریکای لاتین گرفته تا کشور شوروی، امریکای مرکزی و همه جا، تمام دنیا، مظلومین دنیا بیدار شدهاند. مظلومین دنیانمیپذیرند از آنها آن چیزهایی را که در سابق میپذیرفتند. امروز قدرتها باید گوش کنند به حرف ملتها.نمیفهمند این را که نباید بنشینند بگویند که ما اجازه میدهیم یا اجازهنمیدهیم. این اجازه میدهیم و اجازه نمیدهیم مال آن وقتها بود، نه مال حالا. و اینکه ما فلان جا را چه میکنیم، حملۀ نظامیمیکنیم، خوب، شما حمله نظامیتان را کردید و دیدید چه شد. شوروی هم حملۀ نظامیاش را کرده و دارد میکند و میبیند که چه میشود. با اینکه در آنجا، افغانستان هم یک دسته هستند که با اینها مقابله میکنند و الآن فشل کردند آنها را. اینها باید تجدید کنند نظر خودشان را، باید بفهمند این معنا را که امروز غیرسابق است و ملتها غیردولتها هستند.
بنابراین، ما باید این مطلب را به مردم دنیا بفهمانیم که هر کسینمیداند، بداند که امروز وضع غیرسابق است. و مظلومین باید برخیزند از جا، و مظلومین باید داد خودشان را از ستمکاران بگیرند. و این یک مطلب شدنی است. و مسلمین باید با هم باشند، و معالأسف باز بسیاری از سران مسلمین کارشکنی میکنند. مسلمین با هم باشند، اگر
مسلمین با هم باشند، یک قدرتی را تشکیل میدهند که هیچ یک از این قدرتها مثل آن قدرت نیست. برای اینکه، یک میلیارد جمعیت ایماندار غیر یک میلیارد جمعیت بی ایمان است، غیر صد میلیارد جمعیت بی ایمان است. شما ملاحظه کردید که یک جمعیت کمی در ایران و هیچ وسائل نداشت، لکن ایمان داشت، چه معجزهای در دنیا ایجاد کرده و دنیا الآن چطور تحت تاثیر ایران واقع شدهاست. بنابراین، ما باید توجه بکنیم، شمایی که دستگاه تبلیغات در دستتان است، آنهایی که میخواهند صحبت کنند برای مردم، گروههایی که در خارج میروند، باید معرفی کنند اسلام را که اسلام این است و انشاءاللّه مورد قبول میشود.
از اموری که لازم است امروز تذکر بدهم شاید بعد دیر بشود، قضیۀ انتخابات است. همان طوری که مکرر من عرض کردهام و سایرین هم گفتهاند، انتخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند حالا عکسش را دارند میگویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را داردتعیین میکند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همۀ ملت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این این طور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلاً یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟!
این یک توطئهای است که میخواهند همان طوری که در صدها سال توطئه شان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفاده های زیاد کردند و ما ضررهای زیاد از این بردیم، الآن هم گرفتار ضررهای او هستیم. حالا دیدند آن شکست خورد، یک نقشۀ دیگر کشیدند، و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است. دانشگاهیها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسهای و اینها نیست، همهشان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئهای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند.
بیدار باشید! توجه کنید! اینها با توطئههایشان میخواهند کار را انجام بدهند، نمیتوانند با دخالت نظامیکار بکنند، اینها میخواهند با شیطنتهایشان کار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده. حالا میگویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی، در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملاّ بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار میگذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته میشوند، این تمام ملت را میخواهد کنار بگذارد. یعنی نه اینکه این میخواهد مجتهد را داخل کند، این میخواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد. باید دانشگاهیها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادی در دانشگاه هستند که شیطنت دارند میکنند، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند. انتخابات سرنوشت حتی شمایی که در آنجا هستید را تعیین میکند. یک امری که سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظیفۀ آحاد
ملت است که در آن دخالت کند، مربوط به یک قشری، دون قشری نیست، همه باید در این دخالت بکنند. و این شیطنتهایی که الآن دارند میکنند، به طوری که به من گفتهاند برای مأیوس کردن بعضی از جوانهای ماست. این شیطنت را خنثی کنید و فعال وارد بشوید در انتخابات. میخواهید خودتان کسانی را تعیین کنید و انتخاب بکنید، میخواهید ببینید هر قشری که میپسندید حرفهای آنها را و کاندیدای آنها را. شما هم با آنها باشید. در هر صورت ما باید از کید این خائنین هیچ وقت غافل نشویم. اینها دائماً مشغول نقشه کشی هستند و دائماً مشغول توطئه هستند برای اینکه، آن سیلیای که از اسلام خوردهاند اینها، به این زودی جبران پذیر نیست. اینها میخواهند و میدانند که با زور نمیشود این کار را انجام داد. اگر هم یک وقتی میگویند که ما با زور و نظامیمیکنیم، این بیخود میگویند. خودشان هم میفهمند که بیخود میگویند. آنها اگر بخواهند کاری بکنند همین از ناحیۀ خود مردم، از ناحیۀ دانشگاه، از ناحیۀ بازار، از ناحیۀ کارگرها، از ناحیۀ کارخانهها، از این جاها میخواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهید برای خدا باشد یا برای ملتتان باشد یا برای زندگی خودتان باشد، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرفها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید. و من امیدوارم که انشاءاللّه همه موفق بشوید. و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است.
و شما میبینید که الآن تبلیغات در دنیا همۀ کارها را دارد انجام میدهد. شما ملاحظه میکنید که صدام آن طور بیچاره شده است، تبلیغاتش آن طور است، تبلیغات دیگران نسبت به او آن طور است. آن بیچاره آن طور مفلوک شده، دورافتاده به این طرف و آن طرف قرض میکند. دور افتاده به این ور و آن ور استدعا میکند که بیایید ما را صلح بدهید. و دروغ هم میگوید،نمیخواهد صلح بکند، میخواهد اغفال کند. از آن طرف مستأصل شده، از آن طرف رسانههای گروهی همه جا میگویند ایران این جور گفت و عراق آن طور گفت. او را با آب و تاب نقل میکنند، این هم یک کلمه نقل میکنند، و
اخیراً میگویند که خیر. حالا دیگر کار به جاهای مهم رسیده و ممکن است امریکا وارد بشود و ممکن است چه بشود. اینها همه حرف است. صدام رفتنی است، و نه امریکا میتواند نگهش دارد و نه دیگران. و من امیدوارم که انشاءاللّه این غدۀ سرطانی در بلاد مسلمین و آن غدۀ سرطانی در آن طرف بلاد مسلمین که آنجا اسرائیل است و اینجا حزب بعث است، انشاءاللّه خداوند ریشۀ این را بکند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند، و ملت ایران هم انشاءاللّه با قدرت به پیش بروند.
والسلام علیکم و رحمة اللّه