صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان شهادت شش تن از اعضای بیت آقای حکیم در عراق
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع شهادت شش تن از اعضای بیت آقای حکیم در عراق
-
حضار
ملت ایران و عراق
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا للّه و انا الیه راجعون
خبر بسیار أسفانگیز و حیرتبار شهادت شش شخصیت از بیت مرحوم آیتاللّه حکیم ـ رحمةاللّه علیه ـ به دست جنایتکار ددمنش دهر، صدام عفلقی با کیفیتی که توسط فرزند برومند ایشان جناب حجتالاسلام سید محمد باقر حکیم ـ حفظهاللّه تعالی ـ گزارش دادند، هر انسان با وجدانی را که از فطرت انسانی منحرف نشده است متأسف و ناراحت میکند. ما در عصری زندگی میکنیم که مقدرات ملتهای در بند مظلوم، به دست مشتی جنایت پیشه که خوی سُبعیت بر آنان غالب است میباشد. دنیا در عصر ما و عصرهایی نظیر آن مبتلا به حکومتهایی بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمیکند. ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تأدیب، تحسین و تأیید میشوند. ما در عصری به سر میبریم که سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانۀ ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند.ما در منطقهای به زندگی مرگبار خود ادامه میدهیم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امریکا، به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت میدهند و در هدم اسلامو قرآن کریم کوشش میکنند. ما در محیطی گذران میکنیم که مظلومان که جرمی جز دفاع از حق ندارند زیر چکمۀ ستمگران خرد میشوند و آخوندهای کثیف درباری به این اعمال وجهۀ اسلامی میدهند. ما و دنیای مسیحیت در عصری هستیم که پاپ، رهبر کاتولیکها به جای آنکه امریکا را در جنایاتی که به بشریت میکند، محکوم کند و پیروان
خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد، از امریکا پشتیبانی میکند و به ستمکاران دیگر توصیۀ همکاری با آن را میکند. اکنون در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است، تکلیف ملتهای در بند این ابرقدرتها و انگلهای آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنههایجنایتبار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشنفکران، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفی انسانی، مذهبی، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند؟ و یا آنکه باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملتهای مظلوم دربند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همت ملت بزرگوار شد. آیا در منطقه قدرتی به پایۀ قدرت رژیم ظالمانۀ شاهنشاهی و ستمشاهی بود و ملتی همچون این ملت مظلوم دربند بود؟ و دیدید که با دست خالی و ایثار جان و توان در مدت کوتاهی از بندها رها و ستمگران و دزدان را یا در بند کشیدند و یا بیرون راندند. محرومان و ستمدیدگان تاریخ باید خود برخیزند و انتظار نکشند که ستمکاران آنان را از بند نجات دهند.
اینجانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارد شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیمالشأنِ مظلومان را به دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقتبار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت میدهم.
باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم نیست. اینان که با آن شکنجهها شهید شدند، در راه اسلام عزیز و مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقاءاللّه در جوار اجداد معظمشان محشورند. لکن مسئلۀ مهم، اسلام است که اگر به این ملحد مخالف بالذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزیز عراق را در زیر چکمۀ دژخیمان جنایتکارش خرد خواهد کرد و به حَرث و نسل ملت عراق بس نخواهد کرد. ارتش عراق که از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاک هستند تا کیْ
تحمل اینگونه ننگها را که این جنایتکار میکند، مینمایند؟ و عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود برای اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران دامن به کمر زدهاند و فعالیت مینمایند، غافل از آنکه اصلاح با این پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر مستمندان و اسلام و مسلمین و غافل از آنکه این شخص که به واسطۀ شکست در جنگ و از دست دادن همهچیز خود آنچنان دیوانه شده است که به هیچ قراردادی پایبند نیست و ملت ایران با آنهمه رنج و درد که از این دژخیم دیدهاند به هیچ وجه به اصلاح تن در نمیدهند و اسلام عزیز اجازت نخواهد داد که با اسم اصلاح، به ملتهای مظلوم، ستمهای فوق طاقت تحمیل شود.
بار دیگر این مصیبت بزرگ را به همۀ مسلمانان بخصوص خاندان معظم حکیم و جناب حجتالاسلام آقای سید محمد باقر حکیم تسلیت عرض مینمایم. والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته.
6 رمضان المبارک 1403 / 28/3/1362
روحاللّه الموسوی الخمینی