صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول اللّه‏ ـ رسالت خطیر روحانیت
  • محل تهران، حسینیه جماران
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول اللّه‏ ـ رسالت خطیر روحانیت
  • حضار حضار: واعظ طبسی، عباس (نماینده امام و تولیت آستان قدس رضوی) ـ فلسفی، محمدتقی ـ ائمۀ جمعه و جماعات استانهای خراسان، باختران، فارس، قم، تهران، طلاب ـ شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی مقیم قم ـ مسئولان دفتر نمایندگی امام در سپاه پاسداران و روحانیون<

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

مبهم بودن کیفیت نزول قرآن در شب قدر

از آقایان علما، دانشمندان، وعّاظ محترم که در اینجا حضور دارند و زحمت کشیده‏اند و من بخواهم اسم کلیاتش را ببرم لازم نمی‏دانم ـ به همه ـ از همه تشکر می‏کنم، و از همۀ آنها در این ماه مبارک رمضان ملتمس دعا هستم برای پیروزی اسلام و برای قطع ید اجانب از ممالک اسلامی.

در ماه مبارک رمضان قضیه‏ای اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام الی الابد مانده است برای امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول اللّه‏ در لیلة القدر، کیفیت نزول قرآن و قضیۀ چه بوده است و روح الأمین در قلب آن حضرت قرآن را نازل کرده است و از طرفی خدااَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ[1]این نزول قرآن در قلب پیغمبر در لیلة القدر کیفیتش چیست؟ باید بگویم غیر از خود رسول اکرم و آنهایی که در دامن رسول اکرم بزرگ شدند و مورد عنایت خدای تبارک و تعالی، عنایات خاص او بودند، برای دیگران مطلقاً در حجاب ابهام است که مسئله تنزّل چی است، نزول در قلب چی است، روح الامین چی است، کیفیت وارد شدن روح الامین با قرآن در قلب رسول اللّه‏
چی است، «لَیْلَةِ الْقَدْرِ» چی است؟ اینها مسائلی است که به نظر سطحی یک مطالب آسانی است، و گاهی هم یک حرفهایی گفته شده است؛ لکن به شما عرض کنم کیفیت نزول قرآن در ابهام باقی مانده است برای امثال ما، و کیفیت نزول ملائکة اللّه‏ در لیلة القدر و ماهیت لیلة‏القدر.

ضیافت پیامبر(ص) در شب قدر به نزول قرآن

و این دعوتی که خدای تبارک و تعالی به حسب آن چیزی که از رسول اکرم منقول است کهدُعیتُمْ اِلی ضِیافَةِ اللّه‏[2]ضیافت چی هست و کی پذیرفته است این ضیافت را، و برای مقدمات پذیرش، این زیارت، این ضیافت چی هست و خود ضیافت چی هست. بایدعرض کنم که غیر از خود رسول‏اکرم ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ کسی به این ضیافتی که خدای تبارک و تعالی دعوت کرده است، آن طور که او اجابت کرده است کسی اجابت نکرده است.

دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبۀ اعلاء اجابت آنی است که پس ازحصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ کشیده‏اند منتهی شد به اینکه خدای تبارک و تعالی از او ضیافت کرد به نزول قرآن.

قرآن آن نعمتی است که در ضیافتی که از رسول خدا شده است، آن نعمتی است که در آن سفره‏ای که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم برخوردار از آن بوده، و مقدمات، آن مقدماتی است که سالهای طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است به آنجایی که لایق این ضیافت شده است؛ و مهم قضیۀ اعراض از دنیاست.

اعراض از دنیا، راه ورود به ضیافت الهی

آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می‏دهد این است که غیرخدا را کنار بگذارد و این برای هرکس میسور نیست؛ برای افراد انگشت شماری که در رأس آنها رسول اللّه‏ است میسور بوده. آن توجه قلبی به مبدأ نور و اِعراض از ماورای او، او را لایق
کرد به ضیافه اللّه‏ و لایق کرد برای اینکه، قرآن یکمرتبه به طور بسیط در قلب او وارد بشود. لیلۀ مبارکه یکی از احتمالاتش بنیۀ خود رسول اکرم است که مشکات نوراللّه‏ است و احتمالات دیگر هم هست. مهم ادراک این معناست که مراتب کمالات انسان برای ورود در ضیافت خدا زیاد است، و باید از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانی است که توجه به غیر نداشتن و غیری را ندیدن و جز خدا ندیدن و توجه به هیچ چیز غیر از او نداشتن. در اینجا باید عرض کنم که از همۀ مردم این معنا مطلوب است، و اگر بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به‏اندازۀ وُسع خودشان باید از دنیا اِعراض کنند و قلبشان را از دنیابرگردانند؛ لکن برای جامعۀ روحانیت که جامعۀ وعاظ هم در بین آنهاست یک مطلوبیت دیگری دارد.

نگرانی پیامبر(ص) نسبت به عدم استقامت امت خویش

پیغمبر در یکی از فرمایشاتشان می‏فرمایند کهشَیَّبَتْنی سورةُ هود[3]آیه‏ای که در سورۀ «هود»وارد شده‏است در سورۀشوری هم به استثنای یک کلمه وارد شده است، لکن سورۀ هود را ایشان می‏فرمایند که «شَیَّبَتْنی»؛ برای اینکه، در آنجا امر به استقامت خودرسول خدا و کسانی که با او هستند هست، تابعین او. این است که استقامت ملت را هم پیغمبر سنگینی‏اش را در دوش خودش می‏دید، و نگرانی‏ای که پیغمبر داشت نسبت به اینکه استقامت نکند ملت، نکند امت، این بود که ـ به حسب احتمال قوی ـ این بود که ایشان را وادار کرد به اینکه این کلمه را بفرمایند. استقامت در هر امر، و این دنبال این است که انسان توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشد و به پیامبران خدا و خصوصاً پیمبر خاتم که اینها چه نحو زندگی کردند و باچه مصیبتهایی استقامت کردند، و در این بیست و چند سال که پیغمبر اکرم در بین این مردم بود چه مصیبتهایی از همین مردم دید، و چه مصیبتهایی را پیش بینی کرد، و توجه به اینکه او ولیّ امر این ملت است و استقامت
این ملت هم از او خواسته شده است، و
فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[4]این است که موجب نگرانی رسول خداست.

مسئولیت خطیر روحانیت و تمام شدن حجت بر آنان

اگر امروز جامعۀ روحانیت در سرتاسر کشور ما، چه روحانیینی که اشتغال به یک عملی داشته باشند از اعمالی که در جمهوری اسلامی‏لازم است و چه آنهایی که اشتغال ندارند، چه ائمۀ جمعه و چه ائمۀ جماعات و چه علمایی که در غیر این دو شغل هستند و در بین مردم برای ارشاد هستند، و چه وعاظ محترم، اینها الآن اسلام سپرده به اینهاست. پیغمبر اکرم توجه به این ملت دارد. تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است. و نامۀ اعمال ما به حسب روایات عرضه می‏شود به امام وقت؛ امام زمان ـ سلام اللّه‏ علیه ـ مراقب ما هستند، مراقب روحانیت هستند که چه می‏کنند اینها. امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمی‏توانند بگویند نمی‏توانستیم، نمی‏توانند بگویند نمی‏دانستیم، نمی‏توانند بگویند که رژیم شاهنشاهی ما را نمی‏گذاشت کاری انجام بدهیم. همۀ اینها مرتفع شده است، و اسلام به دست شما افتاده است، به دست روحانیون در سرتاسر کشور و تحت مراقبت شدید هستید؛ مراقبت خدای تبارک و تعالی و مراقبت فرشتگانی که مأمور این کار هستندوَاللّه‏ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط[5]ماه «رمضان‏ها» می‏آید و می‏رود، و ماهها یکی پس از دیگری می‏روند و عمرها هم می‏رود، آنچه که باقی می‏ماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است، و شاید نامۀ عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دنیا چه بوده است؟ دنیا با قلب شما چه کرده است و شما توجه‏تان به دنیا چه‏اندازه بوده است؟ آن روزی که دستتان نمی‏رسید زاهد و عابد بودید، آن روزی که دست رسید خدای نخواسته عکس او بود؟ مراقبت در کار است. امروز مسئولیت روحانیت و کسانی که در این لباس مقدس هستند، مسئولیتی

است که در طول تاریخ بر عهدۀ روحانیت نبوده است. در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون جمعیتهای روحانیت اینطور حجتی که بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها تمام نبوده است. در طول تاریخ یک همچو فرصتی برای هیچ کشوری پیدا نشده است؛ و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما می‏خواهند حفظش را، به دست این ملت سپرده شده است و از این ملت می‏خواهند حفظش را. شما در ارشادات، در توجه نداشتن به زرق و برق دنیا مهم توجه قلبی است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چیز، اینش مهم نیست. مهم این است که قلب انسان را، قلب انسان را اینها تسخیر کنند. اینکه مال‏اندوزی و ثروت‏اندوزی مذموم است برای این است که این مال‏اندوزی و ثروت‏اندوزی و امثال اینها و زرق و برق دنیا دل انسان را می‏کشاند به طرف غیرخدا و از آن ضیافتهای خدا محروم می‏کند. بخواهید دعوت خدا را به ضیافت اجابت کنید و وارد بشوید در ضیافة‏اللّه‏ بدون اینکه قلبهای خودتان را از این دنیا منسلخ کنید امکان ندارد. اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع می‏شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می‏شود. علاوه بر اینکه، ما مسئولیت خودمان را، مسئولیت شخصی داریم، مسئولیت نوعی هم به عهدۀ ماست، مسئولیت ملت هم به عهدۀ ماست. همان طوری که سورۀ «هود» به پیغمبر فرموده است کهفَاسْتَقِمْ کَما اُمْرِتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ، به شما هم می‏گوید که استقامت کنید و از استقامت خودتان مردم را مستقیم کنید. اگر مردم از ما خطا ببینند، و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت برای خطاهای بعض از ما، مسئولیت، مسئولیت شخصی نیست، مسئولیت اسلامی‏است، مسئولیت عمومی‏است.

شکست اسلام در صورت مهذب نبودن روحانیت

اگر ما خدای نخواسته، با اعمالمان طوری بکنیم که این ملت از ما جدا بشود و این
ملت ما را زیر سؤال قرار بدهد که شما امروز که دستتان باز است یک نحو دیگر دارید عمل می‏کنید و جدا بشود از شما، این مسئولیت اسلام به عهدۀ ماست. اسلام به انزوا کشیده می‏شود و آنهایی که با اسلام مخالف‏اند روی کار می‏آیند خدای نخواسته، و این مسئولیت به عهدۀ ماست. قضیه، قضیۀ شخصی نیست که یک شخص بگوید خوب من یک همچو کاری می‏کنم به دیگران چه، این نیست مسئله. سابق هم وقتی که یک طلبه کاری می‏کرد می‏گفتند طلبه‏ها اینطورند، اگر خدای نخواسته، یک روحانی یک کاری می‏کردند می‏گفتند روحانیون اینطورند. حالا دیگر مسئله اینطور است که اگر اسلام شکست بخورد به وسیلۀ ماها شکست خورده است. اگر شما درست بشوید اسلام شکست نمی‏خورد، با درست شدن شما مردم درست می‏شوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب می‏شوند. اگر خدای نخواسته در منبر شما چیزی بگویید که خودتان عاملش نیستید و در مسجد چیزی بگویید که خودتان بر خلاف او عمل می‏کنید، مردم دلهاشان از شما منصرف می‏شود و این کم کم موجب شکست اسلام می‏شود و این به عهدۀ همه ماست. این مفاسدی که در دنیا هست و الآن این جنجالی که در دنیا هست و اینطور به جان هم افتاده‏اند همه‏اش برای این است که، توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهی ندارند، اخلاق حیوانی؛ و هر روز این اخلاق حیوانی را زیاد می‏کنند. اگر جنگ برای ایران پیش می‏آید نه این است که برای اینکه اسلام را تقویت کنند جنگ با ایران می‏کنند، برای این است که هوای نفس به آن‏اندازه شده است که نمی‏تواند یک کس دیگری را قدرتمند ببیند.

فریبکاری سردمداران سلطه برای اغفال ملتها

اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت می‏سوزد برای همان هوای نفسی است که عمال این دو ابر قدرت و خود آنها دارند. اگر کشورهای اسلامی‏در آتش این مفاسد می‏سوزد برای این است که کسانی که متصدی آن امور هستند هواهای نفسانی دارند و خودشان را می‏بینند و همه را برای خود می‏خواهند. اخیراً نمی‏دانم که توجه کردید یک مطلبی را
رئیس جمهور امریکا گفته است و یک مطلبی هم صدام. رئیس جمهور امریکا گفته است که، یعنی اعلام کرده است یک هفته برای ملتهای زیربند، و از مردم، ملتها خواسته است که شماها باید برای آزادی خودتان از این کسانی که شما را در بند کشیدند جدیت کنید، و رئیس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمی‏دانم که این مطلب را برای کی می‏گوید. برای این ملتهایی که همه در بند خودش هستند می‏گوید؟ او که می‏داند مطلب را، می‏خواهد کی را اغفال کند؟ می‏خواهد ملت امریکا را اغفال کند؟ ملت امریکا می‏داند از پیش که شما چه کردید با دنیا. می‏خواهد بلوک شرق را فقط اشخاصی که مردم را به بند می‏کشند معرفی کند؟ همه می‏دانند که هر دو هستید. می‏خواهد این ملتهایی که در تحت بند هستند بگوید که به من ربطی ندارد. خوب این ملتها شاید اکثراً زیر بند امریکا هستند، در بند امریکا هستند؟ می‏خواهد چی بگوید این آدم؟ یک هفته برای ملتهای دربند که از مردم امریکا خواسته است که شما در این امر جدیت کنید و همۀ مردم را خواسته است که اگر آزادی بخواهید باید آزادی دیگران را هم بخواهید. خود ایشان چه فکری می‏کند؟ اگر ملتهای دربند اینها هستند، که همه شان یا اکثرشان دربند شما هستند، کی باید اینها را آزاد کند؟ چه جور باید اینها را آزاد کنند؟ با پشتیبانی شما آزاد کنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارک رمضان را خواسته است که جنگ موقوف باشد برای اینکه ایشان به عباداتش برسد. و این ماه ـ تعبیرات آنها این است ـ این ماه خداست، این ماهی است که برای عبادت است. بعضیشان هم می‏گویند این ماهی است که جنگ در او حرام است. این هم معلوماتشان است. می‏گوید پیغمبر به کفار هم مهلت می‏داد، آتش بس می‏کرد. پیغمبر اکرم به منافقین هم مهلت می‏داد؟ پیغمبر اکرم اگر چنانچه منافقین می‏آمدند و می‏گویند به ما مهلت بدهید، ما دیگر مسلمان هستیم، و ما با شما هستیم، و مهلت بدهید می‏خواهیم عبادت و نمی‏دانم چه بکنیم، و می‏دید که دارند توطئه می‏کنند، و می‏خواهند که خودشان را قوی کنند به این مهلت و هجوم کنند، باز هم پیغمبر مهلت می‏داد؟ پیغمبر به کفار مهلت می‏داد برای اینکه کفار مطلبشان معلوم بود، آنها پرونده شان واضح بود و روشن. اما به منافقین که در ظاهر می‏خواهند عبادت کنند و مثل آنهایی که در زمان
حضرت امیر ـ سلام اللّه‏ علیه ـ بودند و پینه هم در جبینهاشان بود، به یک همچو اشخاصی هم مهلت می‏داد؟ مهلت برای او جایز بود که به توطئه گرها مهلت بدهد که دست و پای خودشان را جمع کنند و حملۀ بالاتر بکنند؟ ما که می‏شناسیم اینها را، ما که حزب بعث را می‏شناسیم، ما که صدام را می‏شناسیم، ما که می‏دانیم که او برای اصلاح هیچ وقت دستش را دراز نکرده، او با اسم اصلاح می‏خواهد افساد کند؛ می‏خواهد ما را اغفال کند، به دنیا هم بگوید که ببینید من چه آدم سالمی هستم، ماه مبارک که برای روزه است و برای نماز است و برای اطاعت خداست دیگر ما جنگ نکنیم. دریاها را دیگر لااقل چیز نکنیم تا اینکه نفتها را صادر کند و اسلحه‏ها را هم وارد کند و هیچ که هم مزاحمش نباشد، و همان بین رمضان اگر خودش را دید که قوی است، حمله کند. کدام عاقل این را می‏پذیرد؟ این ملتی که جوان داده است، اعم از اینکه کشته شدند و شهید شدند یا معلول شدند، و حالا رسانده است به اینجایی که طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد که شما دست و پایتان را جمع کنید و حمله کنید و عربستان درست کنید و نمی‏دانم «خوزستان» را «عربستان» کنید و امثال اینها؟ باید ما بیدار باشیم و از این فریبها بازی نخوریم، نه از فریب رئیس جمهور امریکا و نه از فریب اینها. آن هم همین حرف را می‏زند که ما می‏خواهیم که ملتهای دربند را آزاد کنیم و از ملتها هم می‏خواهد که با او همراهی کنند. من نمی‏دانم ملت ایران با او همراهی کند که از بندهای آنها آزاد بشوند، عراق چیز بکند، لبنان بکند، فلسطین بکند؟ و همه جایی که شما دست دارید و همه جایی که شما دارید فساد می‏کنید و همه را دربند کشیدید. از آن ور شوروی نشسته است، آن هم نظیر این مسائل را می‏گوید، ما برای صلح هست که خودمان را مجهز می‏کنیم. آن یکی هم می‏گوید ما برای صلح هست. البته به یک معنا صحیح است برای اینکه، هر یک از اینها چشمش را هم بگذارد دیگری او را می‏بلعد؛ اما نباید دیگر مردم دیگری، ملتهای دیگری را اغفال کنند و نباید ما از این حرفها و فریبها اغفال بشویم.

جنگ در رأس تمام مسائل

ما امروز هم در رأس تمام مسائلمان جنگ است؛ اگر یک روز غفلت بکنیم حمله
خواهد کرد برما وهمه چیز ما را ازبین خواهد برد. ما تا همان مسائلی که در اول جنگ گفتیم، تا آن مسائل تحقق پیدا نکند، ما در دفاع خودمان سرجای خودمان ایستاده‏ایم. اگر چنانچه ما از این مسائل غفلت کنیم یا اینکه بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که خوب جنگ، او می‏گوید جنگ را تمام کنیم، شما هم قبول کنید، و بخواهند مردم را سست بکنند، بدانید که اسلام در خطر کفر است. اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقب نشینی کنیم، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقب نشینی کند، نوامیسش، اموالش، جانهای جوانهایش همه اش به باد خواهند رفت.

باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همۀ کسانی که به ما می‏خواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم. و زندگی آبرومند نداشتن و زندگی زیربار بودن، هزار مرتبه از اینکه انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد.

من به ملت ایران عرض می‏کنم، به همه، به همه قشرها، به قوای مسلح، به همۀ قشرهای قوای مسلح، به همۀ قشرهای قوای مسلح عرض می‏کنم که مصمم باشید و مجهز باشید و هر روز قویتر کنید خودتان را. و ملت هم هر روز برای پشتیبانی، دفاع از اسلام بیشتر مصمم بشود و برای جنگ بیشتر مهیا شود که دفاع از اسلام است، دفاع از نوامیس مسلمین است، دفاع از قرآن کریم است، دفاع از ملت ایران است، و ملت‏های دیگر است. و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقب نشینی نکنیم.

ماه رمضان، ماه بیمه نمودن اسلام

و من امیدوارم که همۀ آقایان در این ماه مبارک همتشان را صرف کنند به اینکه مردم را مهیا نگه دارند، و مردم را مجهز نگه دارند، و اسلام را با دست مردم نگه دارید و خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بکنید، و دعوت به اینکه دنبال مسائل باشند، و بگویید به آنها کهفَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ، آنی که پیغمبر را نگران کرده است. الآن بدانید که اولیای خدا توجه دارند و نگران‏اند از اینکه خدای نخواسته، این ملت ما از این راهی که رفته است یک وقت خدای نخواسته سستی کند. و بحمداللّه‏
تاکنون همه با هم بودید و منسجم بودید و همه روحانیون با هم، با دیگران، مردم با هم، با روحانیون منسجم بودند، و امیدوارم که‏از این به بعد هم منسجم باشند و منسجمتر.

و یک کلمه‏ای که این نصیحتی است به اینهایی که در روضه‏خوانیها در ـ عرض می‏کنم ـ مجالسی که دارند، در تکیه‏ها، در اینطور چیزهایی که دارند، که توجه به ضعفای مردم بکنند. در بین مردم مریض هست، در بین مردم ضعیف هست، در بین مردم اشخاصی هستند پیرمرد، اشخاصی هستند پیرزن و ضعیف، صداها زیاد نباشد که مردم را منزجر کند. بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند. بلندگوها را در داخل مسجد بگذارید، و اینطور نباشد که بخواهید اطاعت خدا را بکنید خدای نخواسته، معصیت بشود. و از آداب ماه رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید. اینها روزه می‏خواهند بگیرند، خوب، بعضیشان هست می‏خواهند اول شب بخوابند و روزه بگیرند فردا، بعضی‏ها هستند که کسالت دارند، مریض‏اند، مریضخانه‏ها پر است از اشخاص. معلولین در آنجا هستند، ممکن است اینها ناراحت کند آنها را. در این امور یک قدری ملاحظه برادران ایمانی خودتان را بکنید. و من امیدوارم که طبقات مختلف روحانیت در هر جا هستند همه شان با هم باشند؛ همچو نباشد امام جمعه‏اش علی‏حده یک بساطی داشته باشد، و امام جماعتش هم علی حده و روحانیت دیگرش هم علی‏حده.

اجتماع داشته باشید با هم، برادرید شما. حافظ اسلام هستید شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشید نمی‏شود. شما همه با هم باشید، مجالس داشته باشید، ماه رمضان است حالا. شبها مجالس داشته باشید. مردم را دعوت کنید به اینکه مجالس انس داشته باشند، مجالس احکام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و ان‏شاءاللّه‏ همه موفق باشید که در این ماه رمضان این اسلام را بیمه کنید با دعاهای خودتان و با گریه و زاری خودتان و از آن مسائلی که همیشه داشتید که برای اسلام، برای روضه‏هایی که خوانده می‏شد جانفشانی می‏کردید، آن روضه‏های سنتی را سرجای خودش نگه دارید، و آن مصیبتها را نگه دارید زنده که برکاتی که به ما می‏رسد
از آنهاست، و از کربلا این برکات به ما می‏رسد. کربلا را زنده نگه دارید، و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید، که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می‏شود. و همۀ طوایفی که در ایران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه کنند به اینکه الآن کسانی که مخالف با اسلام هستند و دارند پخش می‏کنند مطالبی را، می‏خواهند بین برادرهای شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. اینها نه خیرخواه شیعه هستند، نه خیرخواه سنی، و اینها با اسلام مخالفند. بیدار باشند همۀ برادرها، با هم باشند. دشمن مشترک ما داریم، به این دشمن مشترک باید ما با هم حمله کنیم و آنها را نگذاریم که خدای نخواسته، در صفوف ما یک رخوتی ایجاد بشود و یک اختلافی ایجاد بشود.

ان‏شاءاللّه‏ خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و برای خدمت به اسلام مهیاتر بکند و برای خدمت به جبهه‏ها مهیّاتر بکند.

والسلام علیکم ورحمة اللّه‏

1 ـ سورۀ قدر، آیۀ 1: «بدرستی که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم». 
2 ـ دعوت شدید شما به میهمانی خدا. بحارالأنوار، ج 93، ص 356، ح 25. 
3 ـ «سورۀ هود، مرا پیر کرد». علم‏الیقین، ج 2، ص 971. 
4 ـ سورۀ هود، آیۀ 112: «آنچنانکه مأمور شده‏ای، استقامت بورز و آنانکه با تو رجوع کرده‏اند».
5 - سوره بروج، آیۀ 20: «خدا از همه سو به آنها احاطه دارد».