صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان لزوم آگاه نمودن مستضعفان جهان
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع لزوم آگاه نمودن مستضعفان جهان
-
حضار
حضار: خاتمی، محمد (وزیر ارشاد اسلامی)، میهمانان شرکت کننده در مراسم دهه فجر، شعرای شرکت کننده در جشنواره، شعرای عربزبان در قم و نونهالانی که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تولد یافته بودند
بسم اللّه الرحمن الرحیم
برادران بسیار عزیز که از شعرا و علما و روشنفکران و نویسندگان از کشورهای مختلف جهان در اینجا آمدهاند خوش آمدند. خوش آمدید در کشوری که زیر بار ستم ستمشاهی در طول تاریخ و ستم رژیم پهلوی در پنجاه سال خرد شده. خوش آمدید در کشوری که برای اینکه، قیام برای اسلام کرده است و میخواهد که اسلام در این کشور حکومت کند، و مورد تجاوز قدرتهای بزرگ بیواسطه یا باواسطه شدهاند، در این کشور آمدید و خوش آمدید در کشوری که به واسطۀ اینکه با ابرقدرتها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت کرده است مورد تجاوز دشمنهای اسلام، از عراق ـ یعنی حزب بعث عراق ـ شروع شده است به دستیاری امریکا و کمک تقریباً همۀ کشورهای جهان و مورد تجاوز همۀ اینها شده است. کشوری که میخواهد عدل الهی را در جهان و ابتدائاً در مرکز خود که ایران است، بپا کند و در همه جا حکومت، حکومت اسلامی باشد و دست قدرتهای بزرگ از کشورهای اسلامی کنار باشد. شما میدانید که کشورهای بزرگ از ابتدا این نهضت اسلامی ایران تاکنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ایران با همۀ قدرتها مخالفت کردند، کارشکنی کردند و هجوم نظامی کردند و واداشتند دشمنان اسلام را که هجوم نظامی کند به مناطقی از کشور عزیز اسلام، به جرم اینکه اسلامی است. و شما
میدانید که الآن که جنگ بین جوانهای متعهد به اسلام و بین صدامین بعثی عفلقی پشت کردۀ به اسلام، درگیر است، علاوه بر کشورهای بزرگی که منافع خودشان را در این کشور و در کشورهای اسلامی دیگر و در سرتاسر جهان، در کشورهای استضعافی در خطر میبینند، همه به کمک این حزب اشتراکی عفلقی عراق شتافتند، و کمک نظامی، کمک مالی و کمک تبلیغاتی به طور وسیع انجام میگیرد. و ما کشورمان یک کشوری است که باید بگوییم جز خدای تبارک و تعالی پناهی ندارد. و ملتها که با ما دوست هستند و آن طبقۀ مستضعفان جهان که با اسلام آشنا و با عدل و کرامت انسانی علاقه دارند، در تحت فشار دولتهایی واقع شدهاند که برای خاطر چند روز عیش و نوش دنیوی، اسلام را بر کنار و بر ضد اسلام قیام میکنند، و به ملتهای خودشان فشار میآورند از خوف اینکه مبادا آنها هم ادعای عدالت و ادعای فرهنگ انسانی بکنند.
امروز تکلیف همۀ شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید، شعرای شما، نویسندگان شما، گویندگان شما، این است که شعرا در اشعارشان قضایای این انقلاب را منعکس کنند؛ اگر توانستند در مجامع عمومی و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسلهای آتیهای که فرزندانشان الآن بعضیشان از کوچولوهایی که در 22 بهمن متولد شدهاند، و آنهایی که در طول تاریخ میآیند. باید مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه کنید، آگاه کنیم به اینکه چه مصایبی بر اینها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی میکنند و آنان که به آنها حکومت میکنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالیشان چطور است. و آنهایی که از دولتهای اسلامی هستند، ذخایر خودشان را به کجا خرج میکنند و در جیب کی میریزند، در عین حالی که ملتهای آنها گرسنه هستند، ملتهای آنها فقیر هستند و بسیاری از آنها از گرسنگی تلف شدند و اینها ذخایر خودشان را، ذخایری که مال خود این ملت است و آنها غاصب هستند، به جای اینکه برای ملت خودشان ولو عشری از اعشار آن را خرج میکردند و
اینها به رشد میرسیدند، تمامش را تسلیم میکنند به آنهایی که دشمن اسلاماند. شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر، مردم را بیدار کنند. و نویسندگان اگر میتوانند در نطقها و نوشتههای خودشان، در مجامعی که میروند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسائل ایران را ابلاغ کنند؛ و اگر نمیتوانند در کتب و رسالههای خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسلهای بعد میآیند، ببینند که دشمنهای آنها کی هست و دوستان آنها کی و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست. اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همۀ نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسلهای آینده هستیم که ممکن بود با نوشتههای شما، با نوشتههای نویسندگان عزیز و با اشعار آنها، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر اینکه بر این ملتها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنجها کردیم، بلکه آنها درصدد علاج برآیند، و امروز نیز ما باید درصدد علاج برآییم.
همۀ شما و همۀ ملتهای ضعیف دردها را میشناسند، میدانند که از کجا صدمه میبینند و کی به آنها صدمه میزند و چه رژیمی آنها را تحت فشار قرار میدهد، و درمان را باید بدانند که تا جهان مبتلا به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران، روی خوش نخواهد دید. و ما، همۀ شماها که نویسنده هستید و خصوصاً شعرا که لسان شعر بالاترین لسان است، باید مردم را آگاه کنیم، نسلهای فعلی را، نسلهای آینده را و بنا بگذاریم بر اینکه اگر نمیشود در جوامع عمومی، از جوامع خصوصی و از افرادی که با آنها آشنا هستیم شروع کنیم، و شمهای از این مسائلی که در ایران وارد شده، واقع شده است،از مصیبتهایی که درزمان رژیم سابق واقع شده است ـ و شاید بسیاری ازشما بدانند ـ با مصیبتهایی که در این زمان واقع شده است و دارد واقع میشود مردم را آگاه کنید، و از شیوۀ مبارزهای که در اینجا شروع شد از اول، و به خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا که آمده است هر روز رشد کرده است، این شیوه را به آنها گوشزد کنید. لازم نیست که ابتدائاً یک عده کثیر باشند، عدههای کوچک و افراد کم، کمکم این قطرهها با هم جمع میشوند و دریا تشکیل میدهند.
ما از صفر شروع کردیم، ایران از صفر شروع کرد. ایران در آن وقتی که همه چیزش در خطر بود و اختناق به طوری بود که زن به شوهر و شوهر به زن نمیتوانست یک کلمه خلاف رژیم بگوید، از صفر، اشخاصی که بیدار شدند و بودند، شروع کردند و این صفر کمکم بزرگ شد و این قطرات کمکم بزرگ شدند و شکل گرفتند و به صورت مشتهای گره کرده و بدون اینکه در آنها یک تشکیلات منظمی باشد و بدون اینکه دارای یک سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هیچ وجه نبود، لکن اینها از هیچ شروع کردند تا اینکه سلاحها را از دست دشمنان گرفتند و کمکم با فریاد اینها برای اسلام، از ارتش، جناحهای بسیاری به اینها ملحق شدند که تا الآن هم هستند و خدمت میکنند و در بین خود ملت هم بسیج شد عدۀ کثیری و الآن هم بسیج میشود.
و ما امیدواریم که ایران به اندازۀ افرادی که دارد، جوانانی که دارد، ارتش داشته باشد. یک ارتش ملی، اسلامی، انسانی که در مواقعی که احتیاج به آن هست، چندین میلیون از افراد حاضر به خدمت باشند. کشورهای دیگر هم آنهایی که بیدارند، آنهایی که توجه به مسائل دارند، آنهایی که غربزده و شرقزده نیستند، آنهایی که منافع خودشان را از شرق نمیدانند و آنهایی که منافع خودشان را از غرب نمیدانند، آنهایی که غرب و شرق را غارتگرانی میدانند، آنها هم باید شروع کنند ولو از صفر. و همان طوری که در ایران از صفر شروع شد و تا حدود بیست سال دائماً در خدمت آمدند و کردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، این رژیمی که تا دندان مسلح بود و او را مسلح کرده بودند، همۀ قدرتها هم با او همراه بودند، با همین مردم عادی کشور ما که متحول شدند به یک انسانهای الهی و به یک انسانهای توحیدی، این رژیم شکسته شد و دنبال او هم دست امریکا از اینجا قطع شد و دست همۀ قدرتها از منافع ما قطع شد. و در این هنگام که شما تشریف دارید در اینجا، ما کارهای خودمان را، دولت ما کارهای خودش را و کارهای ایران را با شایستگی انجام میدهد و کارخانهها را به راه میاندازد، و مسائلی که دارد و مشکلاتی که دارد یکی پس از دیگر حل میکند، و در ظرف چهار سال
تمام چیزهایی که یک کشور مستقل باید داشته باشد. دارا هست، در عین حالی که همیشه در فشار بوده و همیشه در محاصرۀ اقتصادی و در محاصرۀ نظامی بوده. مأیوس از خدا نباشید، خدا را حاضر بدانید و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانید. و مراجعه به صدر اسلام بکنید که یک نفر انسان به تمام معنا، لکن در نظر کفار ضعیف و مستضعف، قیام کرد و یک انقلاب به این بزرگی را که دنیا را تحت سیطرۀ خودش درآورده است ایجاد کرد. از وحدت افراد و کمی افراد هراس نکنید که خدای تبارک و تعالی به شما کمک میکند، و وقتی که شما نصرت بکنید از خدای تبارک و تعالی، وعده نصرت داده است و کمی عده با اینکه قدرت روحی در کار باشد و انسجام در کار باشد و تعهد به اسلام در کار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.
الآن که شما ملاحظه میکنید و صدامیان اشتلم میکشند که حتی در این نبرد آخر گاهی میگویند هفت هزار، گاهی میگویند پانزده هزار، ما از ایرانیان را ـ یعنی از این سپاهیان ایران را ـ کشتیم و از بین بردیم، بیش از چهار هزار ما نفرستادیم در جبههها. ما ارتشمان و قوایمان در کنار هستند الآن. و ما میخواهیم که این دولتهایی که دارند کمک میکنند به یک جنایتکار تاریخ، به یک جنایتگر که از اولی که این حزب در عراق پیدا شد با اصل جنایت پیدا شد و با تز «اسلام نباید باشد»، این دولتهایی که ادعای اسلام میکنند، ما چطور میتوانیم از آنها این ادعا را بپذیریم، دنیا چطور میتواند این ادعا را بپذیرد، که شما مدعی اسلام در لفظ هستید، لکن در عمل اسلام را میکوبید و دشمنان اسلام را تقویت میکنید. امریکا که دشمن همۀ ادیان است حتی مسیحیت، امریکا که اصلاً اعتنا به ادیان ندارد و جز منافع خودش را نمیخواهد، حتی منافع امریکاییها[را]هم نمیخواهد، منافع دولت امریکا را میخواهد و همۀ جهان را به آتش زده است و دارد آتش میکشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال میکنید و ارتش او را در مناطق اسلامی میپذیرید، برای اینکه، ارعاب کنید لبنان را و ارعاب کنید ایران را.
مسلمین با این مردمی که بنایشان بر این معناست باید چه بکنند؟ مسلمین که گرفتار یک همچو حکومتهایی هستند و گرفتار یک همچو سردمدارانی هستند باید چه بکنند؟ باید ساکت بنشینند، تماشاگر باشند؟ اگر ایرانیها هم این فکر را میکردند که به ما چه ربط دارد، ما مشغول کسب خودمان هستیم و کاری به این مسائل نداریم، خدا میداند که اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اینجا آورده بود. اگر مهلت پیدا میکرد این رژیم غیر انسانی، اسلام را از محتوای خودش بکلی خالی میکرد و یک صورت بیمحتوا، حتی صورت را هم نمیگذاشت حفظ بشود. فجایعی که در زمان او واقع شد، تاریخ امید است که ثبت کند و متفکران و متوجهان به مسائل بنویسند و باشد در مخزنها تا ببینند اشخاصی که بعدها میآیند. بنا، بر این بود که اصل اسلام در اینجا محو بشود، شروع کردند تاریخ اسلام را تغییر دادند و شروع کردند، و جوانهای ما را از اسلام میخواستند جدا کنند. مواد مخدره و موادی که انسانکش است، در اینجا به دست همین خاندان پهلوی خریده میشد و پخش میشد. این نه برای این بود که فقط منافع مادی میخواستند، برای این بود که اطاعت امر آنها را بکنند که باید ایران عقب مانده بماند و یک عده افیونی و هروئینی و عیاش نمیتوانند کشور خودشان را حفظ کنند، آنها بنشینند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالی کنند.
خدای تبارک و تعالی با قدرت غیبی خودش به این ملت عنایت فرمود و این جوانها را متحول کرد به یک انسانهای عارفمسلک که برای خدای تبارک و تعالی و به عشق خدای تبارک و تعالی از جانشان میگذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشیدشان میگذرند و این فداکاری موجب این شد که ما در عین حالی که بسیار از بزرگانمان را از دست دادیم و بسیار از جوانان ارزشمندمان را از دست دادیم و خسارات بسیار بر ما وارد شد از دست دشمنها، مع ذلک آنچه که به دست[آورد]اسلام عزیز بود، و اسلام ارزش دارد که همه چیز در راه او داده بشود، چنانچه اولیاء خدا چنین کردند. پیغمبر اسلام هرچه
داشت در راه اسلام داد؛ در تمام عمر آسودگی نداشت این سرور. و حسین بن علی ـ سلام اللّه علیه ـ همه چیزش را فدای اسلام کرد و در صدر اسلام همه چیز فدای اسلام بود، و ما هم باید اقتدای به آنها بکنیم، و ما هم امت همان پیغمبر و شیعه و پیرو همان اشخاصی هستیم که در صدر اسلام بودند. ملتها باید از جا برخیزند، اگر بنشینند و منتظر این باشند که برای آنها چه برای جهات مادیشان و چه برای جهات معنویشان دیگران بیایند و کاری بکنند این اشتباه است و اسباب این میشود که هیچ کاری نتوانند انجام بدهند. و در طول تاریخ به همان طوری که هستند باشند و فرزندان آنها هم به همین ترتیب باشند، و اگر توجه به خدا بکنند و با توجه به خدا اشتغال به کار بکنند و اشتغال به فعالیت برای اسلام بکنند، خدای تبارک و تعالی راهها را بر آنها باز میکند. شاید تاریخ نتواند بنویسد آن راههایی که برای ایران باز شد، آن هدایتهایی که بدون اینکه ماها متوجه او باشیم، هدایتهایی که تحمیل به ما شد. ما میخواستیم یک کار بکنیم، یک وقت میدیدیم که کار دیگر داریم انجام میدهیم، و کار دیگر آن بوده است که باید انجام داد. این را در تاریخ نمیشود ثبت کرد، این علومی است که مال سینههاست.
بکوشید که ملتهای خودتان را اسلامی کنید، ملتهای خودتان را بیدار کنید و تاریخ صدر اسلام را برای آنها بخوانید و کوششهای آنها را برای اسلام و مسائل ایران را در آنجا منعکس کنید. ما که دستمان از تبلیغات کوتاه است، نسبت به آنها نمیتوانیم آن قدر تبلیغ داشته باشیم؛ همۀ رسانههای گروهی در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبلیغ میکنند و هر روز هم ایران را محکوم میکنند. این سازمانهایی که همهشان نوکر امریکا و امثال او هستند. سازمان عفو بین المللی ـ نمیدانم ـ شورای امنیت و امثال اینها که ملاحظه میکنید در طول این جنگی که صدام و صدامیان به ما تحمیل کردند و آن قدر از شهرهای ما را کوبیدند و آن قدر جوانهای ما را کشتند و آن قدر صغیر و کبیر و مردم و زن را زیر آوارها دفن کردند، یک کلمه راجع به این مسائل ذکر نکردند و کاش ذکر نمیکردند.
امروز ما را محکوم میکنند. امروز به ما نسبتها میدهند و روی همان نسبتها محکوم میکنند. قول دشمنهای ما سند این سازمانهاست و گاهی هم خودشان سند درست میکنند، اگر چیزی ندارند، یا در مطبوعاتشان یا در رادیوهاشان یک مصاحبه درست میکنند. مصاحبه با کی؟ مصاحبه با آن که اینجا را چاپیده و فرار کرده، این را سند قرار میدهند و بر ضد ما تبلیغ میکنند. همۀ تبلیغات دنیا بر ضد ماست. ملتها هم ممکن است بسیاریشان بازی بخورند، یک عدهشان هم توجه دارند. تکلیف شما آقایان این است که آنچه دیدید ولو بتدریج برسانید به کشورهای خودتان، به دوستان خودتان، که اینجا همچو نیست که در بین خیابانها کسی نتواند راه برود برای اینکه او را میکشند و همچو نیست که بچههای کوچک را هر روز در خیابانها میکشند و این طور نیست که زندانهای اینجا شکنجه میکنند و چه میکنند و آن طور نیست که ما حمله کردهایم به عراق و آن طور نیست که عراق از مملکت ما باز به طور کلی خارج شده باشد، لکن خارج خواهد شد ان شاء اللّه و تسلیم هم خواهد شد. و قدرتهای بزرگ هم نمیتوانند او را نجات بدهند. و این دولتهای کوچک همسایه، من خوف این را دارم که اگر یک ادامهای اینها بدهند یک روزی پشیمان بشوند که پشیمانی برای آنها سودی ندارد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همۀ شما عزیزانی که وقت صرف کردید و در این کشور ستمدیده آمدید و ستمهایی که به آنها شده است ملاحظه کردید، و قدرتی که جوانهای ما دارند و پشتکاری که دارند و تعهدی که به اسلام دارند ملاحظه کردید، من تشکر میکنم؛ و تشکر بیشتر اینکه شما هم مبلّغ اسلام باشید در مقابل این مبلغین زیادی که مبلّغ کفرند و مبلغ ظلماند. خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و خداوند کشورهای اسلامی را از دست تبهکاران نجات بدهد و همۀ ستمدیدگان اسلام و غیر اسلام را از ستمگران نجات بدهد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته