صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان اهمیت همبستگی نیروی هوایی با اسلام ـ عنایات الهی در پیروزیهای ملت ایران
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع اهمیت همبستگی نیروی هوایی با اسلام ـ عنایات الهی در پیروزیهای ملت ایران
- حضار
حضار:معینیپور (فرمانده نیروی هوایی) و پرسنل نیروی هوایی، کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من این پیروزیهای قدرتمندانۀ اسلام در این دهۀ اخیر فجر به همۀ شما آقایان و تمام نیروهای مسلح و امت بزرگ اسلامی تبریک عرض میکنم. مجاهدات شما برادران نیروی هوایی که اول نیرویی بود که به اسلام پیوست و اول نیرویی بود که به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت کرد. این تعهد و این فداکاری که در آن وقت ارزش فراوان داشت، از یاد ملت، از یاد همۀ مستضعفان محو ان شاء اللّه نخواهد شد. و شما در پیشگاه خدای تبارک و تعالی آبرومندید و ارزشمندید که در وقت مشکل این سد را شکستید و در دنبالۀ شما سایر نیروها هم متصل شدند به ملت، و بحمداللّه پیروزی حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد. و شمایی که در آن وقت در خدمت طاغوت بودید، از آن روز تاکنون در خدمت اسلام و در خدمت خدای تبارک و تعالی هستید.
این پیروزی که برای شما و قوای مسلح از اول انقلاب تاکنون پیدا شده است، یک امر عادی نمیشود تلقیاش کرد. اما در اول انقلاب میدانید که ما مواجه بودیم با چه قدرتی که در سالهای طولانی او را مجهز کرده بودند؛ ولو اینکه برای ایران مجهز نکرده بودند برای مقابله با دشمنهای امریکا مجهز کرده بودند و میدانید که همۀ قدرتها هم دنبال او بودند و به او کمک میکردند، و مع ذلک این ملت در آن وقت که چیزی نداشت، دست
تهی بود، بر این قدرتها غلبه پیدا کرد. و از جمله غلبهها قضیۀ اتصال شما برادران بر ملت بود که در آن روز شعارهای ملت، دعوت شما به برادری بود و شما هم پذیرفتید و در کنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستید. باید ما همه بدانیم که دنبال اینکه ملت و همۀ اقشار نظامی و قوای مسلح برای خدا و برای پیاده کردن احکام خدا و برای بیرون راندن شیطان و رژیم طاغوت و جایگزین کردن «اللّه اکبر» به جای آنها. و رژیم جمهوری اسلامی در همه مراحل به ما و شما کمک فرموده است و عنایاتش از شماها سلب نشده است. و من امیدوارم که شما و همۀ ما و همۀ ملت به عهد خودشان برای خدای تبارک و تعالی باقی باشند. و خدای تبارک و تعالی هم اگر شما نصرت بکنید وعده فرموده است که نصرت کند به شما[1]و تاکنون هم نصرت فرموده است.
شما ملاحظه بفرمایید که در هر مرحلهای از مراحل که ملت ایران و ارتش ایران و سپاه ایران و سایر قوای مسلح روبرو شدند با کفار، در عین حالی که اینها ساز و برگشان به اندازۀ آنها نبوده است و آنها از همه جا گدایی کردند و به آنها کمک شده است و ایران جز اتصال به خدای تبارک و تعالی به جای دیگر اتصال ندارد، این خدای تبارک و تعالی است که این پیروزیها را نصیب شما و نصیب ملت شما کرده است؛ والاّ یک قوایی که در سنگرهای از پیش ساخته شده نشستهاند، سنگرهای بسیار عظیم نشستهاند و به همه جور از مهمات مجهز هستند. از سلاحها مجهز هستند، آن وقت یک عده از این طرف در بیابانها راه بیفتند و آنها را از سنگرها بیرون کنند و سنگرها را خالی کنند و از آنها آنقدر اسیر بگیرند که شما میدانید، یک مسئلهای نیست که ما یک امر عادی حساب بکنیم و پای خودمان حساب کنیم. این مسئله مافوق طبیعت است. این مسئله روی عنایاتی است که خدا به شما کرده است و دارد. و برای ما همه این عنایت خدای تبارک و تعالی
بالاترین درجه است. و ما همه مرهون نعمتهای او هستیم، و باید همیشه این مطلب را در نظر داشته باشیم.
و خدای تبارک و تعالی هم به دنبال اینکه این نعمت را شکر میکنید زیاد میکند این نعمت را. اگر شکر بکنید وعده فرموده است که من زیاد میکنم. نعمتهای خودش را زیاد میکند. امروز شما میبینید که همۀ قوای مسلح، قوای مسلح و ملت همه با روحانیت، روحانیت با همه، یک دسته هستند در مقابل کفار و رمز پیروزی شما همین است. یک همچو مجلسی که الآن ما داریم که روحانیت با شما مخلوط هستند، و در سابق اگر یک روحانی هم در آنجا بود روحانی وابسته به دربار بود، و امروز روحانیونی هستند که از خود این مردماند و خدمتگزار این مردماند و از حوزههای علمی هستند و به هیچ جا مربوط نیستند. امروز این مخلوطی که ایران دارد که سپاه با ارتش، ارتش با بسیج، بسیج با همه، عشایر با شما با همه. ملت پشتیبان، روحانیت پشتیبان، همه با هم هستید، این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ایران مرحمت فرموده است. و گمان نکنید در جای دیگر این نعمت باشد، و علتش هم این است که ایران برای اسلام قیام کرد. از اول فریاد زد که ما اسلام را میخواهیم و خدای تبارک و تعالی برای اینکه، به اسلام ارج میگذارد، این کاری که شما کردید، در پیشگاه او ارزش داشت و شما را یاری کرد. و اگر ملتهای دیگری هم همین برنامه را داشته باشند و برای اسلام و برای خدا حرکت کنند، خدای تبارک و تعالی با آنها هم همان خواهد کرد که با شما خواهد کرد. عمده این است که ما تکلیفمان را بفهمیم. عمده این است که بشر بفهمد که باید چه بکند. اگر بشر راه خودش را پیدا بکند، خدای تبارک و تعالی راههای هدایت را، راههای پیروزی را به او نشان میدهد. شما گمان میکنید که این رعبی که خدا در دل اینها انداخته است، به واسطۀ تفنگ ماست؟ به واسطۀ قدرت ماست؟ این یک رعبی است که در صدر اسلام هم خدای تبارک و تعالی پیغمبر اسلام را با همین رعب که به دل دشمنانش میانداخت پیروز
میکرد و الاّ آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگی نداشتند. اینکه یکدفعه وقتی اللّه اکبر گفته میشود فوجها فرار میکنند، سنگرها را خالی میکنند، در همین اخیر که اطلاع دادند این بود که به مجرد اینکه اینها حمله کردند و صدای اللّه اکبر را بلند کردند، آنها فرار کردند. در خرمشهر هم همین شد. جاهای دیگر هم همین. بناءً علیه ما باید این نعمت خدا را حفظ کنیم و این رحمتی که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کند، کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کند. و کوشش این است که اولاً الهی بشویم، در راه خدا خدمت بکنیم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او و به سوی او بدانیم. و دنبال همین معنا آن وقت آن مسئلۀ دوم که وحدت و انسجام است حاصل میشود؛ برای اینکه تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است. وقتی که شما الهی شدید، رحمانی شدید، توجه به خدا داشتید، دنبال او دیگر تفرقه حاصل نمیشود، اختلاف حاصل نمیشود. و بحمد اللّه امروز مابین همۀ قوای مسلح یک انسجام بزرگ هست و امیدوارم که همه توجه داشته باشید که این انسجام را حفظ بکنید.
و به این بوقهای تبلیغاتی که در دنیا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اینها هیچ وقت اعتنا نکنید. آنها گاهی تحریک میکنند ارتش را «ارتش را دیگر، در ایران ارتش دیگر کاری به جمهوری اسلامی ندارد» و گاهی از این طرف تحریک میکنند. اینها شغلشان این است که در هر شکستی که بخورند یک مدتی که اصلاً بروز نمیدهند شکست را، یک مدتی هم میگویند که این میگوید این طوری، آن میگوید این طوری. الآن هم میگویند که دولت ایران میگوید که ما چه کردیم، صدام هم میگوید که ما تمامشان را از عراق بیرون کردیم، همه را کشتیم یا بیرون رفتند و تجهیزات آنها را هم همه را ضبط کردیم؛ اساس صحبت همین است.
و باید دولتهای منطقه این مطلب را بفهمند که اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با
ایران دست برادری بدهند، ایران میتواند آنها را از شرّ همۀ قدرتها نجات بدهد. و آنها دیگر ان شاء اللّه و آنها دیگر خوف اینکه اگر ما چه بکنیم امریکا چه میکند، نداشته باشند. خوب، ما همانهایی که شما میترسید عمل کردیم. ما یک نوکر نشاندار بزرگی[2]از امریکا بیرون کردیم، و ما سفارت امریکا که اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستیم و تصرف کردیم و ما جاسوسهای امریکایی را بیرون کردیم. و ما مستشارهای امریکایی را بیرون کردیم، و امریکا هم نتوانست کاری بکند، میخواست بکند. و ایران در صورتی که یک جمعیت محدود فوقش چهل میلیونی دارد و یک مهمات و اسلحه محدود دارد، در عین حال ایستاده در مقابل همۀ قدرتها و از هیچ قدرتی هم باک ندارد؛ برای اینکه به یک قدرت اتکال دارد و او خداست. وقتی به او اتکال داشت و اتصال داشت، احتیاج به اینکه به دیگران اتصال پیدا کند ندارد. وقتی بنا شد یک جمعیت چهل میلیونی بتواند در مقابل امریکا و در مقابل شوروی، در مقابل فرانسه و در مقابل همۀ اینها بایستد، یک ملت اگر یک میلیاردی شد، آن وقت کسی میتواند با او مخالفت کند؟ این مسلمانها که قریب یک میلیارد جمعیت دارند، لکن متفرق از هم هستند، هر کدام یک سازی میزنند، دولتهایشان با ملتهایشان مخالفاند، ملتها هم با دولتها همین طور، هر دولتی هم با دولت دیگر اگر هم بگوید دوستم، دروغ میگوید. این صدام که حالا اینقدر تا حالا این قدر ادعا میکرد که من وابستگی به امریکا ندارم و من با اسرائیل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من یک عربی هستم که فقط عربیت را میفهمم و امریکا و فرانسه و دیگران را اصلاً کاری ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد که قضیه چی هست؛ حالا معلوم شد که این مرد، هم امریکایی بوده است هم اسرائیلی بوده است و هم در غیاب آنها با شوروی بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنی که در ذهنش نبوده، عرب بوده. با مصر هم به اعتبار اینکه امریکا با مصر است، آن مربوط است و الاّ او تابع این است، میخواهد قدرت خودش را در همۀ منطقه جا بزند. از اول هم که وارد این هجوم
شد، بازیاش دادند و بزرگمنشی خودش باصطلاح و بلندبینی خودش باصطلاح و آن حب شیطانی نفسانی خودش هم بود. امریکا هم بازیاش داد که ایران دیگر چیزی ندارد، خوب ارتشش که از بین رفت و پاسدارها هم که چیزی نیستند و دیگر مردم هم که اصلاً کاری به این حرفها ندارند، تو بیا برو ایران را بگیر، نفت ایران مال تو. وقتی شد، چه خواهی کرد، چه خواهی شد، منطقه را تو بگیر، همۀ منطقه مال تو. یک همچو حرفهایی زدند و کلاه سرش گذاشتند. این بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله کرد به ایران و هیچ یک از اینها ایران را نمیشناختند، یعنی، ایران را خیال میکردند مثل زمان سابق است. ایران را آنها نمیدانستند که وقتی یک ملتی اسلامی شد، یکدفعه فریاد اسلام را زد، این غیر از آن چیزهایی است که آنها میفهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند. نمیفهمند، نه آنها نمیفهمند، بعضی از اینها هم که از خود ما بودند و فرار کردند و منافقی کردند، اینها هم نمیدانستند یعنی چه ایران. اینها هم خیال میکردند که اگر ما یک صدایی درآوریم تمام میشود قضیه یا مثلاً در آمل اگر یک دسته کمونیستها میگفتند اگر ما یک دفعه آمدیم در خیابان، دیگر همه مردم با ما هستند. یک همچو حماقتها اسباب این شد که صدام وارد یک دامی بشود که از صد تا دامی که او دارد بیشتر باشد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما عنایاتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بیشتر از سابق باشیم. و همه ما با هم مجتمعاً ید واحده باشیم بر ما سوی و خداوند همۀ شما را سلامت بدارد. و ارزشهای شما هیچ وقت از ذهن ما خارج نمیشود. و اول کسی که به ما و به اسلام ملحق شدند شما بودید و شما سابقین السابقین[3]هستید و مقرب هستید پیش خدا ان شاء اللّه.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته