صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان منقطع شدن عذرها در خدمت نمودن به اسلام و کشور
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع منقطع شدن عذرها در خدمت نمودن به اسلام و کشور
-
حضار
حضار: سلیمی (وزیر دفاع) ـ صفایی (رئیس سیاسی ایدئولوژیک ارتش) ـ کارکنان صنایع دفاع ـ پرسنل دایره سیاسی عقیدتی کارکنان صدا و سیمای مرکز اصفهان
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من قبلاً از آقایان و عزیزان حاضر در اینجا تشکر میکنم که در اینجا تشریف آوردید و از نزدیک ما شاهد چهرههای نورانی شما هستیم. امروز که بحمد اللّه ایران به دست ایران و ایرانی اداره میشود و همه شئون کشور در دست خود ایرانیان و خود دلبستگان به اسلام، رهبری میشود، امروز روزی است که همه قشرهایی که در این کشور هستند مسئول هستند. هیچ فردی از افراد این کشور، چه از نویسنده و روشنفکر و چه روحانی و دانشگاهی و چه ارتش و سپاهی و بسیج و عشایر و چه مردم بازار و مردم خیابانها نمیتوانند عذری پیدا بکنند به اینکه ما برای فلان عذر نتوانستیم به این کشور اسلامی خدمت کنیم. تمام عذرها را خدای تبارک و تعالی راهش را بسته و حجت را بر همه ما تمام کرده است. و امروز ایران میدان کار است، میدان نبرد است با شیاطین، و میدان سازندگی جوانان است، و میدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین و خدمت به مستضعفان جهان. هر کس در هر شغلی که به او پیشنهاد میشود، اگر شایستگی ندارد برای آن شغل، برای او صحیح نیست و جایز نیست که در آن شغل وارد بشود، و اگر شایستگی دارد برای آن، برای او صحیح نیست که شانه خالی کند. امروز ما احتیاج به همۀ گروههایی که در کشور هستند داریم، و همۀ ملت ایران احتیاج به گروههای مختلف دارند، و اسلام عزیز هم احتیاج به فعالیت همۀ شماها دارد. از طرف خدای تبارک و
تعالی عذرها منقطع است؛ راه را باز کرد، موانع را برطرف کرد، دشمنان را کنار گذاشت و میدان را برای فعالیت باز کرد. و ما در این کشور، اسلام، در این کشور احتیاج به بسیاری از چیزها دارد که آنها که میتوانند این احتیاج را رفع کنند و شایسته هستند، برای آنها عذری نیست که وارد نشوند.
امروز ما قاضی لازم داریم. قضاوت، شما میدانید که در طول مدت سلطنت، به دست روحانیون نبود که به حسب احکام اسلام مختص به آنهاست. قضاوت به یک صورت مشوه درآمده بود و قاضی یک آدمی بود که به حسب اکثر که به درد هیچ چیز نمیخورد «سیّما قضا».[1]امروز قضاوت احتیاج دارد به افراد، به افراد حوزههای علمیه هرجا که هست، قم، مشهد، آذربایجان، هرجا که حوزۀ علمیه هست، اصفهان. علما و مدرسین حوزهها باید قاضی تربیت کنند و این یک واجب کفایی است برای همه. قضاوت یک واجب کفایی است که اگر کسی بتواند انجام بدهد و به زمین بماند این امر، معاقب است. اینکه «من حالا حالش را ندارم، قضاوت امر مشکلی است» این حرفها عذر نیست. باید همۀ افرادی که خودشان را شایسته میدانند بیایند و این امر بزرگ را و این امر زمین مانده را از زمین بردارند، این بار را از زمین بردارند. و گویندگانی که هرجا ما داریم، در سرتاسر کشور، چه گویندگانی که از طبقۀ روحانی هستند و اهل منبر، و چه گویندگانی که از سایر طبقات هستند، و نویسندگان در هر جا که هستند، چه در حوزههای علمیه و چه در دانشگاهها و چه در سایر جاها هستند، باید با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به این کشور خدمت کنند. عذر نیست برای آنها که چون من وارد یک شغلی نیستم پس نویسندگی هم نکنم. شغل، امروز یک امری است که برای آن اشخاصی که شایسته هستند و ایران احتیاج به آن شغلها دارد، واجب کفایی است. واجب کفایی آن است که به همه واجب است و چنانچه ترک بشود، همه معاقب هستند؛ لکن اگر یک عدهای قیام
کردند به آن امر، از دیگران ساقط میشود. قضاوت از این امرهاست. و رسیدگی به حال مستضعفان، رسیدگی به حال اینهایی که در طول مدت سلطنت و خصوصاً این رژیم اخیر از هر چیز محروم بودند، این هم یکی از اموری است که آنهایی که قدرت دارند به اینکه برای آنها خدمت کنند، خدمت یک امر لازمی است برای آنها و باید خدمت کنند. و مسئلۀ تبلیغ که یکی از امور بسیار مهم است و اکثر شما که در اینجا تشریف دارید مورد عملتان هست.
هر کاری را که انسان عهدهدار شد، مسئول آن کار است. مسئول است در اینکه به راستی و امانت عمل کند، و مسئول است در اینکه با جدیت و فعالیت عمل کند و با خلوص برای خدای تبارک و تعالی. شمایی که در ارتش سازمان ایدئولوژی را دارید و سازمان سیاسی را دارید، الآن مسئول این امر هستید. همۀ جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به اینکه تعلیم بشوم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع میکرد. ما همه احتیاج داریم. ارتش از آن ارگانهایی هست که احتیاجش بیشتر است به این امور، و شما که متکفل این امر سیاسی و این امر تبلیغاتی و این امر ایدئولوژی هستید باید بدانید که مسئولیت بزرگی به عهدهتان است و عمل ارزشمندی هم هست. ارتشی که در طول مدت شاهنشاهی گرفتار بوده است به دست یا مستشارهای خارجی و یا فرماندهان داخلی ـ که از آنها کمتر نبودند ـ و آن چیزی که مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سیاسی ـ اسلامی و مسائل ایدئولوژی اسلامی، بلکه شاید در بسیاری از جاها مردم را از اسلام دور میکردند، مردم را کنار میگذاشتند، ارتش را نمیگذاشتند که حتی مسائل عادی خودش را یاد بگیرد. امروز که ارتش بحمداللّه اسلامی است و نیروهای مسلح ایران بحمداللّه همه متحول شدند به یک نیروهای اسلامی و خدمتگزار به قرآن کریم، امروز احتیاج دارند به تعلیم و تربیت. احتیاج دارند به اینکه مسائل را، مسائل اسلامی را، مسائل
سیاسی ـ اسلامی را، به آنها گفته بشود تربیت بشوند آنها. و محتاج به این است که آقایانی که متکفل این امور هستند، آنها را از گروههایی که هستند، حزبهایی که هستند، آنها را کنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش. ارتش اسلامی قدرتمند، منتها با تعلیمات اسلامی و فهماندن به اینکه اسلام چه سیاستی در جهان دارد و میخواهد چه بکند، اینها باید به آنها گوشزد بشود و آنها تحت تربیت و تعلیم واقع بشوند. اخلاق کریمه، آن قدری که در ارتش و در سپاه و در قوای مسلح دیگر اخلاق کریمه لازم است، شاید در جاهای دیگری به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند که گاهی در جبههها وقتی که میروند ممکن است که با یک وضعی روبرو بشوند که اگر اخلاق اسلامی نداشته باشند، برای خودشان، برای ارتششان غائله بجا بیاورد. اخلاق اسلامی را باید برای آنها بگویید و بحمداللّه آنها، برای پذیرایی الآن مهیا هستند؛ و بحمداللّه بسیاری از آنها هم تربیت شده هستند. شما وقتی ملاحظه میکنید در جبههها، میبینید که این جوانهای عزیز سپاه و ارتش و سایر قوا، اینها چه فداکاریها میکنند و چه مناجاتها با خدا میکنند، اینها ساخته شدۀ اسلام هستند، لکن احتیاج باز دارند به اینکه تربیت بشوند، تعلیم بشوند. و آنهایی که متکفل امور صنایع هستند ـ صنایع دفاع ـ بدانند که امروز ایران احتیاج دارد به وجود آنها و آنها مسئولاند در مقابل خدای تبارک و تعالی. باید با تمام قوا افکار خودشان را صرف کنند که ما در یک همچو قضیهای ان شاء اللّه به خودکفایی برسیم. و شما خدمتی که میکنید خدمت بسیار بزرگی است و مسئولیت هم دارید در مقابل خدمت، چنانچه اجر دارید در مقابل خدمت، اجر اخروی دارید.
و هر کس در هر جا هست و هرجا خدمت میکند، یکی از اموری که بسیار برای او لازم است امانت است، امین باید باشد. اگر خدای نخواسته، در یک گروهی اشخاص غیر امین و اشخاص خائن پیدا بشود، یک وقت میفهمیم که تمام آن گروه را اینها به بدنامی کشیدند یا به فساد. از امور لازم، امانت است در امور. برای بازرسها امانت از امور بسیار لازم است. آنهایی که در شغل بازرسی هستند، آنها باید امین باشند، و مطلبی که
دست آنها میآید به احدی غیر از آنجایی که باید گفته بشود نگویند. عِرض[2]مردم، حیثیت مردم از اموری است که خدای تبارک و تعالی دربارۀ او بسیار تأکید کرده است، و اسلام دربارۀ او بسیار پافشاری کرده است. قاضیهای محترم دادسراها و سایر جاها، کسانی که متکفل قضا هستند یا بازرسی هستند، در هر جا که هستند اینها باید امین باشند و انشاءاللّه هستند. و باید مطالبی که از اشخاص، آنها که سر و کارشان با اعراض مردم است، سروکارشان با حیثیات مردم است، با جان مردم است، با ناموس مردم است، اگر بنا باشد که به غیر آن راهی که خدا تعیین کرده است یک راه دیگر بروند و خدای نخواسته، افشای اسرار مردم را بکنند، ولو یک انسانی باشد معصیتکار، آن را افشا بخواهند بکنند، الاّ آنهایی که معصیت را علن[3]میکنند، آنها دیگر احترامی ندارند در اسلام. آن کسی که علناً آمده است در خیابان و کار خلاف میکند، این دیگر احترام ندارد. اما آنهایی که تحفظ میکنند بر این مسائل، در خلوت یک کار خلاف میکنند، بر فرض اینکه شما مطلع شدید، جایز نیست برایتان که این را افشا کنید حتی برای برادرتان، حتی برای اهل منزلتان. بنابراین، از امور مهمی که برای قاضی، برای آن اشخاصی که بازپرس هستند، برای سازمان بازرسی، از امور مهمی که باید مراعات کنند، این است که امین باشند در آن امری که به آنها محول شده است؛ و این طور نباشد که سازمانی باشد برای بازرسی و آن وقت خودش معصیت خدای نخواسته بکند و افشا کند اسرار مردم را؛ و همان جایی که باید گزارش بدهد، بیش از او تعدی به هیچ وجه نباید بکند.
و من از حوزههای علمیه و از علمای اعلامی که در بلاد هستند و از فضلایی که در حوزهها هستند، از آنها میخواهم که در این امور، در امور قضایی و در امور دادگستری به این کشور کمک کنند. و حوزهها میتوانند در عین حالی که حوزه بقایش هست و باید
باشد، میتوانند عده به مقداری که احتیاج هست به قضای، تحویل بدهند قاضی را، تربیت کنند قاضی را. این یک امر مهمی است برای اسلام و برای مسلمین. اعراض مردم دست قضات است؛ باید آنها را، هم تعلیم کنند و هم تربیت کنند تا بیایند و خدمت کنند به این کشور. و تمام اشخاصی که هستند و هستیم و هستید شما، تمام ما مسئول هستیم. باید فکری بکنیم که خدمتی که از ما میآید امروز بکنیم، خصوصاً در یک عصری که همۀ تبلیغات دنیا تقریباً بر ضد ماست. شما هر رادیویی را که باز بکنید و هر مطبوعاتی را که از خارج اگر آمد ببینید، میبینید که مشحون[4]است از اینکه به دولت ایران حمله میکنند، آن وقت هرچه دروغ هم دلشان میخواهد میگویند. البته ملت ایران هم، دولت ایران هم به آنها خیلی صدمه وارد کرده است؛ شیرهای نفت را بسته است به روی امریکا و به روی اسرائیل. راه برای آنها نیست در اینجا تا اینکه جاهایی را که آنها میخواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمنهایشان بکنند. بیایند اینجا، راهی ندارند. افراد ایران دیگر وابسته به آنها نیستند تا برای آنها کار بکنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنیشان هم تا آخر هست. لکن باید شما آقایان همه با هم باشید، اختلاف نباشد در کار، اتحاد باشد، همبستگی با هم داشته باشید. دانشگاهها با هم دوست و رفیق باشند؛ و دانشگاه با فیضیه پیوند دایمی داشته باشند. و تبلیغاتْ تبلیغاتِ دامنهدار باشد برای اسلام و برای جمهوری اسلامی. و سفارتخانهها در هرجا هستند باید تبلیغ کنند اسلام را و جمهوری اسلامی را. همه باید، ما این امری را که ملت با آن زحمت و با آن همه رنج در ظرف پنجاه سال یا بیشتر و خصوصاً این اواخر کشیده و این همه شهید داده است و این همه معلول داده است که انسان خجالت میکشد از روی آنها، باید ما خدمت کنیم تا بتوانیم یک عشری از اعشار آن کارهایی که آنها برای همۀ ما کردند از عهده برآییم.
برادرها! امروز روز کار است. هر کس در هر جا هست باید کار بکند. ما میخواهیم
خودکفا باشیم؛ خودکفایی را با تبلیغات نمیشود کرد، با کار میشود کرد. رعیت باید کار بکند، کشاورز باید کشاورزی بکند، دامدارها باید دامداری بکنند، و باغبانها باید باغبانی بکنند؛ و دانشمندان باید به طور شایسته دانش خودشان را به دانشجویان منتقل بکنند. و دانشگاه که در رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیت بکنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقیم، به سوی کعبه آمال، به سوی خدای تبارک و تعالی توجه کنند و جوانان را بسازند برای آتیۀ این کشور. و من امیدوارم که همۀ ما موفق بشویم به خدمت. شمایی که در صنایع هستید صنعت را تقویت کنید. آقایانی که در جاهای دیگر هستند آن کارهایی که به آنها محول است تقویت بکنند. مبلغین تبلیغ خودشان را توسعه بدهند، و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل کنند و ننشینند دنبال هم صحبت بکنند و بگویند که حالا که ما داخل کار نیستیم پس باید کارشکنی هم بکنیم. خوب، فهمیدند، در عرض این چهار سال فهمیدند که کارهای آنها در ایران دیگر اثری ندارد. ایرانیها آن راهی را که گرفتند و پیدا کردند، دنبال میکنند. دیگر آنها از هر جا بخواهند این راه را برگردانند، دیگر قدرت این را ندارند. بنابراین، آنهایی که در خارج هستند بروند سراغ یک زندگیای بکنند، خودشان را، عمرشان را تباه نکنند که هی بنشینند و فحاشی بکنند. آنها هم که در داخل هستند و یک قدری فضولی میکنند، آنها هم کنار بگذارند؛ دیگر گذشت وقت اینکه فضولیهای شما یا تبلیغات شما تأثیری در این کشور بکند. بحمداللّه این کشور الآن در تحت عنایت حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصر ـ سلام اللّه علیه ـ به مقامی رسیده است که میتواند راه خودش را طی کند. و امیدوارم که غرور برای ما پیدا نشود و همیشه توجه به خدا و اینکه کارها را غیب دارد انجام میدهد و شما دعا کنید که به دست شما انجام بدهد. خداوند همۀ شما را ان شاء اللّه سلامت بدارد و عزت و عافیت. و همۀ ممالک اسلامی را از شرّ اجانب و غارتگرها نجات بدهد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه