صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان حزب اللّه‏ و حزبهای شیطانی
  • محل تهران، جماران
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع حزب اللّه‏ و حزبهای شیطانی
  • حضار حضار: خامنه‏ای، سید علی (رئیس جمهور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی) ـ هاشمی‏رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، اعضای شورای مرکزی و مسئولان دفاتر حزب جمهوری اسلامی سراسر کشور.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

بیان تفاوت حزب‏اللّه‏ با حزبهای شیطانی

این هم از برکات انقلاب و نهضت اسلام است که با آقایانی که در اطراف هستند ملاقات می‏کنم و امیدوارم این اجتماعات و ملاقاتها مفید باشد. از اول عالم تا حال، دو حزب بوده است: یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی. و آثار هر یک هم جدا بوده است و آنی که مال اللّه‏ بوده، چون مقصد، خدای تبارک و تعالی است، به سوی او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف این راه بوده، که اکثریت هم با اینهاست، حزبهای شیطانی هستند، از صدر عالم تا حالا، زمان رسول اللّه‏ هم بوده است و در زمان خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود. حزبهای الهی، آثارش این است که روح خداست؛ یعنی، کوشش آن این است که دعوت به خود نکند ودعوت به خدا بکند؛ دعوت به طبیعت نکند و دعوت به الوهیت و ملکوت بکند. و این علامتی است که انسان خودش می‏تواند بفهمد که کجا می‏رود؛ آیا طرف حزب خدایی و خدا می‏رود و جزء حزب اللّه‏ است یا طرف حزبهای دیگر؟ انسان می‏تواند تشخیص بدهد که چه کاره است. البته گاهی حجابها مانع می‏شود که انسان بفهمد چه کاره است. آنها که در این راه‏اند که راه را پیدا کنند، می‏توانند حجابها را پاره کنند و بیایند راه حزب اللّه‏ را، از
باب اینکه
حِزْبَ اللّه‏ِ هُمُ الْغالِبُونَ.[1]و حزبهای دیگر هم که فرضاً مدتی بمانند و دست و پا بزنند مغلوب‏اند.

نفاق بدترین و بالاترین انحراف انسان

و آن چیزی که لازم است برای همۀ افراد بشر، این است که توجه کنند که خودشان رادر حزب خدا وارد کنند. انبیا هم برای همین آمدند؛ یعنی، اگر جنگ می‏کردند برای خدا بود و اگر صلح می‏کردند برای خدا و اگر دعوت می‏کردند برای خدا. و هیچ یک از انبیا را سراغ نداریم که گوشه گیری کرده باشد؛ چوپان است، عصایش را بر می‏دارد و راه می‏افتد برای نجات مردم و فرعون، ولی فرعون نتوانست نجات پیدا کند. و اسلام است که راه افتاد با همین فقیرها و با همین مردم که در نظر اشخاص دیگر مردم پایین بودند و اشکال به پیغمبر می‏کردند که با تو یک دسته اراذل و مردم پست هستند! و امروز تمام خوبیهایی که در دنیا هست و تمام آثار خیر، اثر دعوت انبیاست؛ یعنی، مردمی که دعوت انبیا را قبول کردند، آثار خیر گذاشتند و یک دسته هم که اعوجاج داشتند و آثار خیر گذاشتند، باز هم اینها از آثار انبیاست؛ برای اینکه آثار انبیا اسباب این شد تا آنها از خوف ملتها یک همچو کارهایی را انجام دهند و خودشان را به این راه بزنند و وارد بشوند که مقاصدشان را پیش ببرند، لکن این انحراف است و انسان باید از این انحرافها نجات پیدا کند.

و بدترین انحراف این است که انسان در ظاهر یک جوری نمایش دهد که واقعش بر خلاف اوست. این نفاق است و نفاق از بدترین خبرهایی است که در قرآن مجید آمده برای خود منافقین، بخصوص یک سوره آمده است، و برای غیر منافقین بالخصوص سوره نیست. البته برای کفار آمده که کفار منافقین هم هستند. بنابراین، آن قدری که اسلام تکیه کرده است بر اینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند، برای کفار این طور نیست. انسان می‏داند با آدم کافر چه بکند، اما با منافقین نمی‏داند چه کند. زمان

پیغمبر هم همین طور بوده است. و در اسلام از منافقین بیشتر تکذیب شده است و منافق اوضح مصادیق کفر است.

اصلاح نفس قبل از اصلاح دیگران

در هر صورت، باید جامعۀ ما، روحانیون ما، روشنفکران ما و دانشمندان ما در فکر این باشند که این نعمت و فرصتی که خدا به ما داده است، طوری نشود که آن را شکر نکنیم. آقایان در هر جا که هستند، در حزب یا در خارج حزب، باید کاری کنند که مردم را در صحنه نگه دارند. وقتی مردم با هم مجتمع شدند، آن وقت است که می‏توانند کاری انجام دهند و وقتی قطرات جمع شد سیل هم درست می‏شود. بنابراین، ما باید دعوت بکنیم و دعوت ما به خود نباشد، دعوت به دنیا نباشد، دعوت به خدا باشد. وقتی دعوت به خدا شد و دنیا هم الهی شد، می‏شود آخرت و می‏شود ملکوت دنیا و فرقی ندارد ما بین اینجا و ملکوت و جبروت؛ همه‏اش جلوه‏ای است از خدا. آن چیزی که دنیا را بد می‏کند این است که انسان توجه کند به عالم پایین، در مقابل خدای تبارک و تعالی. و کسی که دنیا را دارد و خیرات و مبرات و زکات و خمس و همۀ اینها را می‏دهد، دنیایش بد نیست. و میزان ، حجم نیست؛ میزان، آن وضعیت روحی هر کس است.

و مبدأ همۀ خطرها برای انسان خود آدم است، و مبدأ اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود. و نمی‏شود که یک واعظی که خودش اصلاح نشده بتواند دیگران را اصلاح کند. و آن واعظی می‏تواند موعظه کند که در باطنش هم موعظه شده باشد. و همین طور هر کس که می‏خواهد صحبت کند باید توجه کند که چه می‏خواهد بگوید. آیا در این چیز رضای خدا هست؟ آیا دعوت به خودش هست یا دعوت به خدا؟ بعد هم که صحبت کرد، بنشیند که آیا این صحبت برای این بود یا برای آن. این راهی است برای سیر انسان به خدا که مراقبت کند از خودش و بعد از مراقبت، محاسبه نماید. این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد؛ میزان، ایدۀ حزب است و اگر ایده چیز دیگری باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین، ما باید کوشش کنیم که
حزبمان را حزب اللّه‏ کنیم، خودمان را جزء حزب اللّه‏ قرار دهیم. و من امیدوارم که آقایان موفق شوند در هر جا که هستند، برای اسلام و برای خدا و برای رسیدن به مقصد الهی فعالیت کنند و اگر در بین خودشان دیدند که کسی انحراف دارد، به آقایان اطلاع دهند. من امیدوارم که خداوند تأیید کند که برای اسلام ان‏شاءاللّه‏، مفید واقع شوید.

و السلام علیکم و رحمة اللّه‏ و برکاته.

1 ـ سورۀ مائده، آیۀ 56: لشکر خدا پیروز خواهند بود.