صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان تحول روحی ملت، ضرورت برنامه‏ریزی در مسائل کشور ـ مقاومت ملت در مقابل مشکلات
  • محل تهران، حسینیه جماران
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع تحول روحی ملت، ضرورت برنامه‏ریزی در مسائل کشور ـ مقاومت ملت در مقابل مشکلات
  • حضار حضار: نوری، حسین (امام جمعه همدان) ـ ائمه جمعه و روحانیون استان همدان ـ روحانیون اصفهان ـ اعضای نهادهای اجرایی ـ اهالی جزیره خارک ـ اعضای شوراهای برنامه‏ریزی استانها و وزارتخانه‏ها ـ وزیر مشاور و سرپرست و کارکنان سازمان برنامه و بودجه ـ کارکنا

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

تحول الهی ملت منشأ استقلال کشور

اولاً، باید تشکر کنم از آقایان علمای استان همدان و از علمای اصفهان و از برادرهایی که از خارک آمده‏اند و از برادرهایی که از تمام کشور راجع به برنامه و اینها تشریف آورده‏اند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم. و من امیدوارم که همۀ آقایان در هر جا که هستند، موفق باشند و مؤید به تأییدات خدای تبارک و تعالی.

یک صحبت من با همۀ آقایان، مشترک بین همۀ آقایان و همۀ ملت و همۀ علمای سرتاسر کشور و همۀ رزمندگان و قشرهای دیگری که در هر جا هستند[دارم،]چه آنها که مشغول به یک خدمت دولتی یا مجلسی یا ملی هستند و چه آنها که مشغول به جهاد هستند در[خط]مقدم جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و بالاخره، تمام خواهران و برادران کشور اسلامی ایران و آن این است که همانطوری که آقا فرمودند، خداوند تبارک و تعالی به ما عنایت فرمود و تفضل فرمود، تفضلیکه ما نمی‏توانیم از عهدۀ شکر او برآییم؛ یک تفضل در جنبۀ نفی که بحمداللّه‏، ملت ما با فضل الهی موفق شد که رژیم فاسدی که می‏رفت همۀ ایران را، همۀ جوانان ایران را فاسد کند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرتهایی که دندان و چنگشان بر این مملکت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از
گرفتاریها، به برکت اسلام و به برکت ملت بزرگوار ایران رهایی یافتیم.

و یک جنبۀ مثبت[این]که تحولیدر ایران پیدا شد که نمی‏توانید شما در تاریخ نظیر این تحول را پیدا بکنید؛ تحولی که تمام قشرها را از آن وضعی که داشتند، از آن گرفتاریهایی که داشتند، چه گرفتاریهای اخلاقی و چه گرفتاریهای مادی و چه گرفتاریهای معنوی، متحول کرد به یک انسانهایی که برای خدا، برای اسلام، برای استقلال و آزادی، همه با هم کوشش می‏کنند. نمی‏تواند انسان تصور کند که چه انگیزه‏ای در تمام این کشور، در بچه‏های کوچک دو ـ سه ساله تا پیرمردهای مریض در بیمارستانها پیدا شد که همه از یک حالت طبیعی به یک حالت الهی برگشتند. شما الآن در هر جای این کشور که بروید، می‏بینید که توجه عمومی مردم، توجه توده‏های مردم به اسلام است. و هرگرفتاری که برای دولت پیش بیاید، برای ارگانهایی که در دولت هستند، برای ارتش پیش بیاید، برای پاسدارها پیش بیاید، برای کمیته‏ها پیش بیاید و برای سایر رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمایت آنها مهیا هستند و عمل می‏کنند. که اگر نبود این تحولی که خدای تبارک و تعالی نصیب کشور ما کرده است، اگر این تحول الهی نبود و این تجلی ایمان نبود، هرگز نمی‏توانست کسی باور کند که آن گرگهایی که بر این کشور تسلط پیدا کردند و با چنگ و دندان همه چیز این کشور را در تحت سلطۀ خود قرار داده بودند، آنها بیرون بروند. و نمی‏شد تصور کرد که همۀ قدرتهای بزرگ و آنهایی که دنبالۀ آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه، با هم دست به هم دادند از حیث تبلیغات، تسلیحات و قوای نظامیشان و همه بر ضد این ملت مظلومی که برای خدا قیام کرده است، کوشش می‏کنند. و خدای تبارک و تعالی مع‏ذلک، قدرتی به این ملت عنایت فرموده است که تمام توطئه‏های آنها را خنثی کرده است و می‏کند ان‏شاءاللّه‏. و این از اموری است که ما شکرگزاری او را نمی‏توانیم بحق بجا بیاوریم. لکن آن مقداری که برای ما میسور است در سپاسگزاری و شکرگزاری در این نعمت بزرگ، این است که اولاً: تقوا را پیشۀ خود کنیم و خدای تبارک و تعالی را در تمام امور حاضر و ناظر ببینیم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهیدستی و در غنا، خدای تبارک و تعالی را حاضر ببینیم.

همۀ عالم محضر خداست. هر چه واقع می‏شود در حضور خداست. هر خطراتی که در قلب ما واقع می‏شود در حضور خداست. ما باید به شکر نعمتی که خدای تبارک و تعالی، نعمتهای غیرمتناهی که به ما عنایت کرده است و به شکر این نعمتی که اخیراً به ما عنایت فرموده است، توجه به او داشته باشیم و تقوا را پیشه کنیم، و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را به حال خودمان باز ندارد و عنایت خودش را از ما سلب نفرماید.

بیان وظیفه ائمۀ جمعه، جماعات و علماء بلاد

و یک کلمه به علمای اسلام و خصوصاً علمای ایران و آقایانی که از استان همدان تشریف آورده‏اند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمۀ جمعه و جماعاتی که در تمام کشور هستند و یا امام جمعه هستند یا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند. مردم را دعوت کنید به تقوا. اول واجب است دعوت به تقوا. با همین عنوان، عربی‏اش را بگویید، فارسی‏اش را بگویید و مردم را دعوت کنید که متقی باشند. و در خطبۀ دوم هم احتیاط لازم است که مردم را دعوت کنند به تقوا. و این دلیل بر این است، که در این خطبه واجب فرموده است که مردم را به تقوا دعوت کنند، دلیل بر این است که عنایت حق تعالی به تقوا در درجۀ بالای از سایر عنایتهاست. و ما مردم را، شما آقایان علمایی که ائمۀ جماعت هستید، علمایی که ائمه جمعه هستید، علمایی که مبلغ هستید، در هر جا هستید مردم رابه تقوا و به توجه به خدای تبارک و تعالی دعوت کنید که این دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا ـ که ان‏شاءاللّه‏، مؤثر خواهد بود در همۀ نفوس ـ موجب این بشود که عنایت حق تعالی به ما ادامه پیدا کند و خداوند این نعمت را برای ما حفظ بفرماید.

و یک چیز دیگری که باز مربوط به علماست و مربوط به سایر ملت. و آن این است که علمای بلاد، ائمۀ جمعه و جماعات، مبلغین، مردم را دعوت کنند به حضور در صحنه. تاکنون هر چه برکات به این جمهوری اسلامی رسیده است و هر چه پیروزی نایل این ملت مظلوم ـ که در طول تاریخ مظلوم بود ـ عاید شده است، از حضور ملت و همۀ قشرهاست[که]در صحنه‏اند و از اینکه جمهوری اسلامی را از خود می‏دانند، چنانچه از
خودشان است. اسلام اختصاص به شخصی دون شخصی ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهوری اسلامی خدمتگزار به همه است و مال همه است.

من عرض می‏کنم که هم علما این مطلب را همیشه به مردم گوشزد کنند و هم مبلغین گوشزد کنند که این حضور شما در صحنه و پشتیبانی شما از جمهوری اسلامی و از مجلس و از دولت و از قوّۀ قضائیه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، این رمز پیروزی است که عاید شما شده است و به شکرانۀ نعمت پیروزی، مردم را دعوت کنید به اینکه در صحنه باشند و مردم دنبال این باشند که مشکلاتی که برای دولت یا برای مجلس یا برای ارتش پیش می‏آید، ننشینند و نگاه کنند و ناظر باشند؛ در صحنه باشند و فعالیت کنند. به فعالیت شماهاست که این جمهوری زنده مانده است و ان‏شاءاللّه‏، با فعالیتهای شما هم زنده و شکوفا خواهد بود.

از جمله چیزهایی که باز تکلیف همۀ ماست و تکلیف آقایان است که مردم را به آن دعوت کنند و دنبالۀ حضور در صحنه است این است که مجلس خبرگانی که ما امروز در پیش داریم، اینطور نباشد که آقایان، دیگران کناره‏گیری کنند، سستی کنند؛ ملت را دعوت کنند، خودشان تشریف ببرند به پای صندوق رأی، رأی بدهند، ملت را دعوت کنند به رأی. منتها ملت و شما و هرکس آزاد است همیشه و به هرکس که می‏خواهد رأی می‏دهد، ولو آنکه آقایان و ـ فرض کنید که ـ علمای حوزۀ علمیۀ تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند. شما الزامی ندارید به اینکه هر چه آنها معرفی کردند شما هم همان را معرفی کنید. البته آنها بررسی کرده‏اند، تخصص در این امر دارند، بررسی از امور کرده‏اند و با بررسی، این کار را انجام داده‏اند، لکن این اسباب این نمی‏شود که کسی الزام کند کسی را که تو باید به فلان رأی بدهی. آزاد هستید و رضای خدا را در نظر بگیرید، و توجه به خدا داشته باشید و پای صندوقها بعد از اینکه اعلام کردند، تشریف ببرید و رأی خودتان را بدهید. این رأی به اسلام است. همانطور که جمهوری اسلامی را شما رفتید و رأی دادید و تقریباً از صد کمی کمتر رأی دادید، اینجا هم امید است که به همین‏طورها باشد، ان‏شاءاللّه‏.

و یک کلمه هم با بعضی از گروههایی است که اینجا تشریف دارند. اما از آنهایی که از جزیرۀ خارک آمده‏اند، باید من بسیار تشکر کنم. اینها آنطوری که امام جمعۀ محترمشان نقل کرد الآن برای من ـ قبل از اینکه من بیایم، نقل کرد ـ بچه و کوچک، زن و مرد دنبال این رفتند که این مواردی را که خرابکارها می‏خواهند خراب کنند، اینها دورش خاک بریزند تا نتوانند خراب کنند. این از همان تحولاتی است که درملت ما پیدا شده است که عرض کردم. شما گمان نکنید که اگر همۀ جزیره خارک را به باد فنا می‏دادند در زمان طاغوت، یکی پیدا می‏شد که بگوید: چرا، شاید هم مردم خوشحال می‏شدند که این شاه و ـ نمی‏دانم ـ شاه‏بازیهایی که بوده، بگذارید که به هم بخورد. امروز خدای تبارک و تعالی به واسطۀ اسلام که سایه افکنده است بر همه و سایۀ محبتش بر روی همۀ ملت است، به خاطر اوست که بزرگ و کوچک در صحنه‏اند و در آنجایی که احتمال این هم هست که یک وقت خرابکاری بشود، مع‏ذلک، می‏روند و این کارها را می‏کنند. و من بسیار متشکرم از آنها و دعا می‏کنم خداوند ان‏شاءاللّه‏، آنها را حفظ کند. و خداوند توفیق عنایت کند که خدای تبارک و تعالی توفیقات خودش را از ما سلب نکند و توفیق عنایت کند که ما به خدمت مشغول باشیم.

اهمیت برنامه‏ریزی در مسائل کشور

و یک کلمه هم با این گروههایی که در برنامه هستند، عرض می‏کنم. مسئلۀ برنامه از مهمات یک کشور است. و چنانچه بدون برنامه، یک کشوری بخواهد اداره بشود، نمی‏شود اداره بشود، باید برنامه باشد. برنامه‏ریزیها را باید با کمال دقت، اشخاصی که تخصص دارند، اشخاصی که توجه به مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی و مسائل اسلامی دارند، اینها باید با کمال دقت بررسی کنند و متحداً با هم برنامه‏ریزی کنند و برای کشور راه برنامه‏ریزی، راهی باز می‏کند برای پیشبرد مقاصد کشور. لکن یک نکته را عرض کنم و آن اینکه اگر برنامه‏ریزی را بدون نظارت روحانیون بکنند ـ یعنی، متخصصینی که از روحانیون هستند ـ این موجب این می‏شود که برنامه را که ریختید ببرید مجلس، مجلس
رد کند؛ آنها قبول کردند، ببرید در کمیسیونی که تخصص در این امر دارند، آنها رد کنند. از اینجا بگذرد، ببرید در شورای نگهبان، آنجا رد کنند. این اسباب این می‏شود که کارها معطل بماند. شما در این اجتماعاتی که می‏خواهید بکنید، روحانیونی که در این امر تخصص دارند، آنها را دعوت کنید که نظارت کنند که یک وقت ـ خدای نخواسته ـ برخلاف اسلام چیزی واقع نشود، که اگر برخلاف اسلام واقع بشود، جز اینکه شما زحمتتان هدر رفته است، کاری نکرده‏اید؛ برای اینکه بالاخره وقتی رسید به شورای نگهبان، شورای نگهبان رد می‏کند. آنوقت شما مدتها زحمت کشیده‏اید زحمتتان از بین رفته است، دوباره از سر باید شروع کنید. این را از اول یک کسی که تخصص داشته باشد در امور اسلامی و بینایی و توجه به مسائل کشور و به گرفتاریهایی که امروز ما در کشور داریم، توجه به این مسائل روی‏همرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما کمک کند و نظارت کند تا اینکه مسائل مطابق ارزشهای اسلامی باشد. وقتی مطابق شد، دیگر آسان می‏شود؛ مجلس که برود مجلس قبول می‏کند و شورای نگهبان هم که برود، شورای نگهبان هم قبول می‏کند. این اسباب تند شدن کار می‏شود. آنطور، اسباب این می‏شود که کارها
[به]تعویق بیفتد. و در حالی که برنامه لازم داریم و محتاج است کشور ما به برنامه، چندینماهی دست به دست برود، از این کانال رد بشود، آن کانال رد کنند تا آخر هم به نتیجه نرسد. و اما اگر متخصصین در اصل برنامه‏ریزی، متخصصین در امور اسلامی، اینها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بکنند که مطابق ارزشهای اسلامی باشد، آنوقت دیگر بزودی کار تمام می‏شود و بهتر هم خواهد شد. و من امیدوارم که ان‏شاءاللّه‏، این کار را جدیت کنید که بشود. و عمده این است که همانطور که اول عرض کردم، تقوا داشته باشید. تقوا برای همه لازم است و برای کسانی که متصدی امور کشور هستند، لازمتر است.

آنهایی که متصدی امور نیستند، تقوا یک امری است که برای شخص خودشان و احیاناً هم برای یک عده‏ای که با او تماس دارند، مؤثر است، و خلاف تقوا برای شخص خود آن آدم و برای اشخاصی که با او معاشر هستند، گاهی سرایت می‏کند و مؤثر
می‏شود. اما متصدیان امور به حسب تصدی که دارند، اگرـ خدای نخواسته ـ تقوا نداشته باشند، یک وقت می‏بینید که اینهایی که در رأس امورند، اگر تقوا نداشته باشند، این به همۀ کشور سرایت می‏کند، همۀ کشور را یک وقت ـ خدای نخواسته ـ به باد می‏دهد و لهذا، برای آنها اهمیت تقوا بسیار بیشتر است تا برای اشخاص. آنها، هم برای خودشان خوب است، هم برای دوستانشان خوب است و هم برای کشورشان خوب است، برای تمام کشور. اگر با بی‏نظری و حسن نظر و تقوا در همه جا عمل بشود، اختلافاتی پیش نمی‏آید. همۀ این اختلافات که می‏بینید گاهی پیش می‏آید، همانطوری که اختلافاتی که در دولتهای بزرگ پیش می‏آید، برای این
[است]که تقوا ندارند؛ تقوای سیاسی ندارند، تقوای اجتماعیندارند، تقوای شخصی و اخلاقی ندارند. این اسباب این می‏شود که این می‏خواهد او را بچاپد، او هم می‏خواهد این را بچاپد. این موجب این می‏شود که دعوا بشود. اما اگر تقوا در کار بود و اگر چنانچه هر کسی روی مرز خودش عمل می‏کرد، اینهمه جنگ وجدال پیش نمی‏آمد.

خدمت واقعی در پرتو تقوا و حسن نیت

حالا ما در کشور خودمان که بحمداللّه‏، مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احکام قرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه می‏روند و آن سیر را می‏کنند. برای ما، برای خود ما، این مسئله لازم است که آنهایی که متصدی امور این کشور هستند، چه دولت، چه قوۀ قضائیه و چه مجلس، اینهایی که متصدی راه انداختن کار این ملت هستند و آنهایی که در جبهه‏ها هستند و مشغول جنگ یا تهیۀ جنگ هستند؛ همۀ مردم و خصوصاً اینها، اینها چنانچه بخواهند این کشور پیش برود، اختلافات[باید]از بین برود، اختلافاتی که همه می‏دانیم که اگر ـ خدای نخواسته ـ پیش بیاید، ملت را به تباهی خواهد کشید. اگر اختلافات در سران قوم پیش بیاید، سرایت خواهد کردو یک وقت می‏بینیم که دسته دسته شدند و هر کسی یک طبلی می‏زند. اگر شما بخواهید به اسلام خدمت کرده باشید، بخواهید به قرآن مجید خدمت کرده باشید، بخواهید که در پیشگاه خدا روسفید باشید،
بخواهید که فردا که از اینجا به آن در می‏روید روسفید بروید، باید اینطور باشد که کارهایی را که انجام می‏دهید، بی‏غرض و بی‏مرض و با تقوا و با حسن‏نیت باشد. اشکال خیلی خوب است، در مجلس ـ مثلاً ـ خوب، باید یک مطلب رد و بدل بشود، اشکال بشود، لکن اشکال طلبگی. دو تا طلبه وقتی که با هم می‏نشینند و ـ عرض می‏کنم که ـ صحبت می‏کنند، گاهی می‏رسد به فریاد؛ این فریاد می‏زند سر او، او فریاد می‏زند سر او برای مطلب، اما همه دنبال اینند که حق را پیدا کنند. بعد همکه مباحثه تمام شد، دو تا رفیق هستند؛ می‏روند با هم می‏نشینند و چای می‏خورند. اینجور اشکال، اشکال سازنده است. اشکال مدرسه‏ای، اشکال طلبگی، اشکال سازنده است. طلبه‏ها آزاد در پای درس مراجع خودشان می‏نشینند، آزاد صحبت می‏کنند؛ اینطور نیست که حق صحبت دادن به این ندهند، به آن ندهند. به همه هم مساوی حق می‏دهند. یک بچه‏ای هم برود، بچه طلبه‏ای هم برود، وقتی اشکال بکند گوش به او می‏دهند، جوابش را می‏دهند. این اشکال سازنده است. هر دو می‏خواهند حق را پیدا بکنند. شما هم همین‏طور است، ملت ما هم باید همه همین‏جور باشند. اگر بخواهند تربیت اسلامی داشته باشند، باید توجه کنند؛ گوششان به این باشد که اسلام چه فرموده، ما هم دنبال آن باشیم. اگر آراء خودشان را، اغراض خودشان را ـ خدای نخواسته ـ در پیش بیاورند، هم خودشان تباه می‏شوند و هم دیگران را تباه می‏کنند.برنامه‏ریزی‏اش همین‏طور است و وزارتخانه‏هایش همین‏طور است و مجلسش همین‏طور است، ارتش و قوای مسلحش همین‏طور است، سایر ملتش هم همین‏طور است، قوۀ قضایی‏اش هم همین‏طور است و خصوصاً در قوۀ قضاییه از جاهای دیگر اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه قوۀ قضائیه سروکار با همه چیز مردم دارد. اینها باید با توجه به خدای تبارک و تعالی و حسن‏نیت و توجه به مسائل اسلامی ـچنانچه دارند ـ با اینطور مشی کنند و همین طور سایر برادرهایی که در این کشور هستند.

عزت و اقتدار در پرتو استقلال

اگر ما مشی‏مان را اینطور قرار بدهیم، مطمئن باشید که آسیبی به ماها نمی‏رسد. آن
روز آسیب به ما می‏رسد که از باطنبگندیم؛ افراد باطنشان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دسته‏ای را از بین ببرد و متعفن کند. آن دسته، دستۀ دیگر را، آن دسته، دستۀ دیگر را. آنوقت است که کودتا می‏شود و از بین می‏روید، آنوقت است که ممالک بزرگ به شما طمع می‏کنند و با دست خودتان شما را از بین می‏برند. غالب آن جاهایی که این دولتهای بزرگ و این قدرتهای فاسد غلبه کرده‏اند بر مردم، با دست خود مردم به مردم غلبه کرده‏اند. کم اتفاق می‏افتد که یک دولتی بیاید، بریزد و خودش بخواهد کاری را انجام بدهد. همیشه نشسته‏اند آنجا توطئه می‏کنند، آدم تراشی می‏کنند در خود ملت. اگر توانستند از خود ملت یک بساطی درست می‏کنند و ملت را از بین می‏برند، کشورها را از بین می‏برند. باید ما که یک کشوری هستیم توجه به خدا می‏خواهیم داشته باشیم، می‏خواهیم خودمان مستقل باشیم، می‏خواهیم خودمان همین کار فقیرانه‏ای که داریم، مال خودمان باشد، ما نمی‏خواهیم که همه چیزهای بزرگ را داشته باشیم و اسیر باشیم. ما البته اگر الآن هم تسلیم هر کدام از قدرتها بشویم، هر چه بخواهیم به ما می‏دهند. الآن هم اگر شما دولتتان، ملتتان تسلیم بشوید به امریکا، سرشار همه چیز به شما می‏دهند. اما چی؟ همان چیزی را می‏دهند که به حیواناتشان می‏دهند، همان چیزی را می‏دهند که به اسب‏هایشان می‏دهند، همان چیزی را می‏دهند که به نوکرهایشان می‏دهند. اما اگر ما بایستیم و بگوییم نه، ما نه شرقی هستیم و نه غربی؛ نه این را می‏خواهیم، نه آن را می‏خواهیم و با هیچ کس هم دعوا نداریم، هر کس با
[ما]مصالحه دارد و حاضر است که ما با استقلال خودمان زندگی کنیم، ما با او هم روابط داریم و هر کس این معنا را ندارد، ما نمی‏خواهیم روابط داشته باشیم.

بالاخره، اساس یک کشوری با اتحاد مردمش[محکم]می‏شود. استقلال یک کشوری اگر بخواهد حفظ بشود، باید مردم احساس کنند که ما استقلال می‏خواهیم. آزادی یک کشوری باید مردم احساس کنند که ما آزادی می‏خواهیم، تنفر[داشته باشند]از اینکه ما در تحت رهبری و ـ نمی‏دانم ـ در تحت ذلت کشورهای دیگر باشیم برای شکممان. باید ملت این را احساس کند که ما عروسک خارجی را نمی‏خواهیم که به
ما عروسک بدهید و ما خودمان را تسلیم کنیم. ما این زرق و برق خارجی که برایمان بیاید، نمی‏خواهیم. ما می‏خواهیم مستقل باشیم؛ خودمان درست کنیم. اگر این را ملت احساس کرد، هیچ وقت این آزادی و این استقلال را از دستنمی‏تواند بدهد، هیچ وقت بر آن طمع نمی‏کنند. همۀ طمعها
[برای]این است که توجه کنند، این را با او دعوا بدهند؛ این قاضی را با آن قاضی، این حاکم را با آن حاکم، آن استاندار را با آن استاندار، مردم را با آنها، امام جمعه‏ها را با مردم، مردم را با امام جمعه‏ها، از این حرفها. اگر این مسائل پیش بیاید، بترسید که به زودی ـ خدای نخواسته ـ عنایات خدا از ما سلب بشود و ما برگردیم به همان حال فضاحتی که آنوقت بود، به حالی که جوانهای ما را می‏بردند تا بکلی تباه کنند، می‏بردند تا تمام حیثیت انسانی را از آنها بگیرند. و اگر ان‏شاءاللّه‏، همین طوری که شما بیدار هستید، همین‏طوری که توجه به مسائل دارید، همین‏طوری که توجه به امور الهی دارید، همین طوری که توجه دارید که دشمنهایتان کی هستند، توجه دارید که دوستهایتان کی هستند، اگر اینطور پیش بروید، بدون اینکه جنگی باشد و بدون اینکه نزاعی باشد، کسی بر شما[غلبه]نمی‏کند.

ایستادگی ملت در مقابل مشکلات و سختیها

این هم که می‏بینید یک گوشۀ کشور ما ـ فرض کنید ـ جنگ واقع شد و دو سال هم هست و آنهمه هم به ما و خودشان ضرر زده‏اند، برای این[است]که یک دیوانه‏ای پیدا کرده‏اند، یک نفر آدم که نفهمید چه می‏کند. الآن هم آنطوری که در روزنامه‏ها بوده ـ من نمی‏دانم صحت و سقمش را ـ الآن هم می‏گویند که این آدم به واسطۀ اینکه شکست خورده و باید فرار کند، بنا دارد که مخازن خودشان را از بین ببرد و از این آدم بعید ندانید شما. اما اشخاص متفکر، اشخاص متوجه ـ فرض کنید ـ که همین دولتهای ابرقدرتی که ملتفت مسائل هستند، آنها هیچ وقت خودشان نمی‏آیند در میدان. آنها همیشه این حیوانات را وا می‏دارند که بریزند به جان هم اینها و از بین ببرند اینها را. و ما باید ایستادگی کنیم و این توجه را داشته باشیم که شما خیال نکنید که جنگ است و ما
سختی جنگ داریم. آقا، شما هر کدامتان ادراک کرده باشید، این جنگی که در دنیا پیدا شد، جنگ ثانی، این جنگ دوم ـ جنگ اولش را هم من یادم هست، اما این جنگ دومی که بسیاری از شما یادتان هست ـ این جنگ با اینکه به ما هیچ ارتباط نداشت، ما داخل جنگ نبودیم، ما هیچی، کنار بودیم، در عین حال به واسطۀ همین جنگ، ایران قحطی شد؛ در ایران نان پیدا نمی‏شد، یک چیزی بود سیاه، مثل این عبای من سیاه بود، یک چیز اینطور قلمبه‏ای بود، می‏دادند مردم. یک دانه نان سنگکی شما در تهران پیدا نمی‏کردید. در قم که ما بودیم، تمام دکانها بسته شده بود و هیچ پیدا نمی‏شد. امروز بحمداللّه‏، نعمت فراوان است. می‏گویید گرانی است، شما یک توجهی به سایر جاها بکنید. کجا گرانی نیست؟ قبول دارم که باید گرانی را جلویش را بگیرند. قبول دارم که باید زحمت بکشند. اما یک دولتی است که با تمام کوشش دارد زحمت می‏کشد و خدمت می‏کند. حالا یک دسته فاسق غرغر می‏کنند؛ برای اینکه حکومت دست آنها نیفتاده است و دست یک آدمهای صحیحی افتاده است. خوب، آنها حسابشان علی‏حده است. ملت ما که حسابش این نیست. ملت ما حسابش این است که ببینید که این دولت کارش موازین اسلامی دارد، می‏بیند دارد. البته اگر یک اعوجاجی هم پیدا بشود، مجلس رفع می‏کند. اگر اعوجاجی در مجلس هم پیدا بشود، شورای نگهبان دیگر اغماض نخواهد کرد.

بنابراین، مشکلات جنگ که در دنیا اگر یک جایی واقع بشود، مردم، هم را می‏خورند. در ایران، با این مشکلات جنگ، ارز شما بالا رفته است؛ ارزی که در اول جنگ کم بوده است، حالا بهتر از آنوقت شده است؛ ارزی که در بین جنگ یک وقت پایین آمد، الآن بالا رفته است. و این دیگر چی است؟ برای این است که دولت ما یک دولت دانشمندی است و خدمت دارد می‏کند. سایر ارگانها هم همه خدمت دارند می‏کنند. البته در هر جا دو نفر آدم هم که پیش قاضی می‏روند، یکیشان ناراضی درمی‏آید و این حکم به عدل هم ناراضی درست می‏کند. اما این را نباید پای حساب آورد. ما باید توجه کنیم به اینکه گرفتاری در حال جنگ و انقلاب[است]خود انقلاب
در هر جا واقع شده است، در بعضی جاها، بیشتر از چند میلیون آدم کشته شده در انقلابشان. اینجا انقلاب شده است. انقلاب هم البته ما ضایعات داشتیم، اما نه ضایعات انقلاب، کم بود ضایعات در اینجا. الآن هم بحمداللّه‏، همه جا امن و امان است. یک جنگ بین یک دیوانه و عاقل هم در سرحدات هست. این هم که بیرونش کردند تمام شد وتمام می‏شود، ان‏شاءاللّه‏. باید هر کس که غر به گوشش می‏خوانند، جوابش را بدهد که آقا کجا کجا گرانی نیست؟ خوب، البته، یک مملکت اینطوری است. اگر شما پیدا کرده‏ای یک جایی که نعمت اینطوری که الآن هست در ایران! البته یک چیزهایی که اساسی نیست، فرض کنید سیگار کم است. حالا هم که سیگار زیاد شده ـ فرض کنید ـ یک چیزهای تجملی نیست. شما تجملی را می‏خواهید چه کنید؟ تجملی همانها بود که آنها وارد می‏کردند و شما را اسیر می‏کردند، ارز شما را از بین می‏بردند. اما آنهایی که اساس زندگی است نان است و ـ نمی‏دانم ـ گوشت است و اینها هست. حالا گران است ـ من هم قبول دارم گران است ـ اما نباید ما وقتی که یک جنسی گران شد، در حالی که خوب بود اصلش به حسب قاعدۀ دنیا، قحطی باشد؛ پیدا نشود ـ اصلاً گوشت، من خودم با این چشمهایم دیدم که یک اسبی که مرده بود، یک عده ریختند سرش و گوشتش را بردند. من خودم این را دیدم ـ امروز گوشت هست، منتها گران است. من هم قبول دارم، اما در صدد هستند که درست کنند. و من به شما نوید می‏دهم که ان‏شاءاللّه‏، کشور شما کشور صحیح خوب بشود، به شرط اینکه متعهد به اسلام باشید و متوجه باشید به اینکه خدای تبارکو تعالی عنایت به ما کرد. و ما حفظش باید بکنیم؛ ناشکری نکنید. من می‏ترسم ـ خدای نخواسته ـ از اینکه اگر ناسپاسی خدای تبارک و تعالی از ما دید، با اینکه اینهمه نعمت به ما عنایت کرده است، اگر ناسپاسی ببیند ـ خدای نخواسته ـ عنایتش را کم بکند و ما تباه بشویم. شکر نعمت خدا بکنید. توجه به خدا داشته باشید. ان‏شاءاللّه‏، همه موفق خواهید شد و همه پیشبرد خواهید کرد و مملکت شما یک مملکت نمونه خواهد شد. و همه‏تان سلامت و سعادت داشته باشید.

والسلام علیکم ورحمة‏اللّه‏ و برکاته