صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ابرقدرتها منشأ مشکلات دنیا
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ابرقدرتها منشأ مشکلات دنیا
-
حضار
حضار: اعضای شوراهای اسلامی روستاهای کشور، مهاجران جنگ تحمیلی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
امروز دو قشر عزیز در اینجا تشریف دارند و ما به هر دو قشر دعای خیر را انشاءاللّه، فراموش نمیکنیم؛ یک قشر، عدهای ازشوراهای اسلامی روستا که باید ما از جهاد سازندگی که در مدتی که این انقلاب پیروز شده است و تحقق پیدا کرده است، در خدمت هستند و از وجود آنها استفادههایی زیاد در جبههها و پشت جبههها شده است و میشود و شوراهای محترم، که در سراسر کشور هستند، آنها هم برای خدمتگزاری به روستاها و محرومین و طبقهای که از سالیان دراز در زحمت بودهاند و برای آنها هیچ کاری نشده بود، انجام خدمت میدهند[تشکر کنیم.]تذکری که به شوراها لازم است داده شود ـ ولو اینکه خودشان توجه دارند ـ یکی این است که توجه کنند که در شوراها یک وقت افراد نفوذی از منحرفین به صورت اسلام و به صورت مقدسمآبی وارد نشوند. اینها که شیاطین هستند، همانطوری که شیطان به شکلهای مختلف وارد میشود و انسان را گول میزند، اینها هم همان شیطانها هستند و به صورتهای مختلف وارد میشوند. باید آقایانی که در شورا هستند، با شناسایی تمام از سوابق آنها و از کارهایی که بعد از انقلاب متعهد بودند و در ضمن انقلاب ـ و مهم این است که قبل از انقلاب چه جور بودند ـ بررسی بشود به اینکه اینها مردمی هستند که به انقلابعقیده دارند، متعهد به اسلام هستند و برای خدمت به این تودههای مستضعف، که همیشه محروم بودند، آمدهاند خدمت کنند. و این از مهمات امور استکه من در هر قشری که آمدهاند اینجا،
این سفارش را کردهام و میدانم که خود شماها متوجه هستید، لکن باز تذکر لازم است.
و یکی دیگر، رفتاری است که با مردم و با این تودههای مستضعف میشود. چه بسا باشد که خدمتها، خدمتهای ارزنده است، لکن گاهی برخورد با بعض افراد، یک برخوردی است که خدمت را هم پایمال میکند. مهم این است که واقعاً احساس بکنند این خدمتگزارها که خدمتگزارند، احساس این معنا رابکنند که این تودهها بندگان محروم خدا هستند و بندگانی هستند که قبل از انقلاب، آنقدر محرومیت داشتند و در انقلاب آنقدر خدمت کردهاند و بعد از انقلاب هم تا قیام به امر درست نشده است، باز جزء محرومین بودهاند و شما میخواهید به اینها خدمت کنید و خدمتگزار آنها هستید. مبادا یک وقتی در ضمن اینکه شما خدمت را میکنید، یک درشتیای باشد که خدمت شما را در خودش محو کند. باید اخلاق اسلامی، آداب اسلامی درست مراعات بشود؛ همانطوری که شیوۀ ائمۀ ما و اولیای خدا و انبیای خدا بوده است که خودشان را خدمتگزار مردم میدیدند و با حسن معاشرت و با رفتار انسانی، با رفتار الهی رفتار میکردند و کارهایی را که باید انجام بدهند، با همین حسن رفتار انجام میدهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پیغمبر و شیعۀ همان امیرالمؤمنین هستید وشیوههای شما باید به همانطور باشد.
و یک کلمه هم به این قشری که از خاندان خودشان، از شهرهای خودشان به واسطۀ این جنگ آواره شدهاند عرض میکنم که ما در مسائل و مشکلاتی که شما دارید، توجه داریم و دولت هم توجه دارند و شوراها هم دارند، بسیج هم دارد؛ به اندازۀ آنکه توانایی دارند، خدمت خواهند کرد و انشاءاللّه که بزودی جنگ پایان پیدا میکند، خدمتها به شماها زیادتر خواهد شد. و من از هر دو قشر سپاسگزاری و تشکر میکنم که آمدهاند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم.
مشکلی که امروز دنیا را تهدید میکند، مشکل این دو ابرقدرت است؛ این دو
ابرقدرت که تمام دنیا را در زیر بال خودشان نگه داشتهاند و از آنها استفاده میکنند. اینها مشغول به یک طرحهایی هستند و درست کردن یک سلاحهایی هستند که برای آتیۀ بشر خطرناک است. گرچه هر دستهای از دستۀ دیگر میترسند و این ابرقدرت از آن ابرقدرت وآن از این، لکن ممکن است که یک وقت در رأس یکی از این دو ابرقدرت، یک دیوانهای واقع بشود؛ مثل هیتلر یا مثل صدام و به واسطۀ آن جنونی که برای قدرت دارد، دنیا را به تباهی بکشد. و اگر ـ خدای نخواسته ـ یک جنگ بین این دو قدرت در امروز تحقق پیدا کند، اینها دنیا را به خاک و خون میکشند و به تباهی. مشکل دنیا امروز اینها هستند. مشکلهای دیگر، مشکلهای منطقهای است و این مشکل را باید ملتها و اشخاص متفکر در همۀ دنیا و تودههای محروم دنیا دنبال این بروند که این مشکل را رفع کنند. اگر آنها بنشینند که دولتهای آنها این مشکل را رفع کند، نخواهد کرد. دولتها نه همچو قدرت و عرضهای دارند و هواهای نفسانی هم که خودشان دارند، مانع از این میشود که با این دو ابرقدرت مخالفت کنند.
باید برای آتیۀ دنیا، امروز تودههای مردم، نویسندگان، گویندگان، فکر بکنند و مردم را آگاه کنند به این خطری که تمام بشریت را تهدید میکند، آگاه کنند همۀ تودههای دنیا را که این خطر بزرگ پیش است و اگراین ابرقدرتها در این حالی که هستند و مشغول تهیۀ سلاحهای بزرگ اتمی و غیر آن هستند، به همینحال باقی باشند، دنیا[را]ممکن است که به خرابی بکشند و عمده ضررش به ملتها برسد. باید هرکس در هرجا هست، نویسندههایی که هستند، روشنفکرانی که هستند و علمایی که در همۀ قشرهای دنیا هستند و دانشمندان، مردم را به این خطر آگاه کنند تا بلکه خود مردم و تودههای مردم در مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاحها را جلوگیری کنند. و اینکه زمزمۀ این هر وقت شده است و میشود، مدتها در این حرف است که میخواهیم تحدید این سلاحهای اتمی را بکنیم و میخواهیم تفاهم کنیم به اینکه این سلاحهای اتمی یا این موشکهای عظیمی را که تازه درست شده است، جلوی این را بگیریم؛ هر دوی اینها شعر است. و امریکا هم همین نظر را دارد که شوروی را اغفال کند و آن سلاحها را در غرب و در هر جایی که
دست دارد، این سلاحها را مهیا کند برای یک روزی که با فشار یک دکمه، دنیا به آتش کشیده بشود.
امروز باید مردم دنیا توجه به این مشکل بزرگ دنیا بکنند و هر قشری، نویسندهای، مطبوعات، در سرتاسر دنیا دنبال این مطلب باشند و مردم را بیدار کنند که در مقابل این کارهایی که اینها میکنند، درست قیام کنند. البته کم و زیاد الآن هستند قشرهایی که تظاهر میکنند بر ضد این سلاحها، لکن باید همۀ مردم قیام کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند.
چنانچه قدرت امریکا نبود، صدام هم نمیتوانست که این کار احمقانه را بکند. و اگر قدرت امریکا نبود، اسرائیل هم نمیتوانست که این کار سفاکانه را بکند. و اگر قدرت امریکا نبود این دولتهای اطراف خلیج و امثال اینها هم این کارهایی را که حالا انجام میدهند، نمیدادند. و دنیا از این دو قدرت اگر بخواهد خارج بشود، باید همانطوری که در ایران عمل شد،[عملکنند؛]که تمام قشرها قیام کردند و تمام قشرها نهضت کردند و انقلاب کردند و به هیچ یک از دو قدرت پناه نبردند، مستقلاً خودشان وارد عمل شدند و با اینکه همۀ کوششها را کرد امریکا از زمان سابق تا حالا برای اینکه اینها را سرکوب کند، نتوانست. تا همه کشورهای اسلامی و غیراسلامی؛ تمام کشورهایی که در دنیا هستند و همۀ آنها هم تودههایشان بیچاره و ضعیف است در تحت سلطۀ حکومتهای خودشان، تا اینها قیام نکنند و تا اینها توجه به این خطر بزرگی که دنیا را دارد تهدید میکند و اگر ـ خدای نخواسته ـ یک وقت واقع بشود، دیگر کشوری باقی نمیماند و انسانی شاید باقی نماند، الاّ کم، باید فکر بکند دنیا.
باید دانشمندها فکر بکنند، مردم را بیدار بکنند. قلم تنها فایده ندارد، گفتن تنها فایده ندارد، اعتماد به دولتها فایده ندارد؛ خود مردم و خود نویسندگان و گویندگان باید مردم را بیدار کنند. و قلمی فایده دارد که بیدارگر تودههای مردم باشد. و چنانچه حال دنیا به همین وضع باشد، از قبیل اسرائیل و صدام باز هم ممکن است باشد، و اگر این از بین رفت
و او از بین رفت، یکی دیگر مثل اینها را بتراشند. شما ببینید که صدام چه کار ناشایستهای کرد که امروز در دام افتاده است و نمیداند چه کند. مَثَل صدام، مَثَل آن کسی بود که ادعای پهلوانی میکرد و هر وقت که میرفت بیرون، یک کسی پیدا میشد او را کتک میزد یا زمین میزد، برمیگشت مادرش را کتک میزد. صدام در هر جبههای که سیلی خورده است و در هر جبههای که شکست خورده است، دنبال آن، یک دسته از این عراقیهای بیچارهای[را]که در تحت ظلم او هستند و دست و پا میزنند، از آنجا بیرون کرده است یا به حبس کرده است و با سلاحهای دور زن، خودش این افراد محروم جامعه را، این شهرهای عربی نشینی که محروم هستند، اینها را هدف قرار میدهد یا شهرهای دیگر ایران را. این همان مسئله است. هر وقت شکست میخورد، یک همچو قضیهای هست. الآن هم که شکست فاحش را خورده است، منتظر باشید که باز اگر ـ خدای نخواسته ـ بتواند، او در شهرهای مرزی یک جنایتی بکند و دوستان و منافقین هم در داخل. و این برای این است که اذهان را از آن شکست بلکه بتواند منصرف کند. در عین حالی که در همین «عملیات محرّم»، که قوای مسلح ایران آنقدر پیشروی کردند و اینها را از کشور بیرون کردند، البته یک مقداری باز هست و قریب به دو هزار نفر از آنها اسیر گرفتند که 1800 نفرش شاید در پشت جبههها آمده باشد و آنطور منهدم کردند بساط آنها را و آنقدر از مهمات آنها را گرفتند به غنیمت و از قراری که میگویند، تاکنون حدود نود خودرو و امثال این را از آنها به غنیمت گرفتهاند و بسیاری از[سلاحها]را منهدم کردهاند. در عین حالی که این مسائل هست و این پیشرفتها هست، صدام در نطق خودش میگوید که ایران حمله کرد، لکن ما آنها را شکست دادیم؛ ارتش ما آنها را شکست داد.
تبلیغات خارجی هم همۀ بوقهای خارجی هم بنایشان بر این است که هر وقت که این شکست میخورد تا مدتی اصلاً حاشا میکنند یا ساکت میشوند. مدتی هم که میخواهند صحبت کنند، میگویند که ایران اینطور میگوید، صدام هم اینطور میگوید. از ایران هم که میخواهند نقل بکنند، یک چیز کمتری را نقل میکنند؛ مثلاً، میگویند که صد نفر را تاکنون اینها گرفتهاند و از آن وقتی که میخواهند نقل کنند با آب و تاب نقل
میکنند. مدتی این کار را میکنند، بعد کمکم که میبینند نمیشود و حاشا کردنش نمیشود، کمکم میروند دنبال اینکه به یک وجهی مسائل را بگویند. در قضیۀ خرمشهر، توجه کردید که قضیۀ خرمشهر، مدتها انکار این میکردند که خرمشهر گرفته شده است از آنها. هم صدام میگفت که این حرفها نیست، ما چقدر از اینها کشتهایم، چه کردهایم، چه کردهایم و هم بوقهای تبلیغاتی دنبال او، این حرفها را میزدند. کمکم که آنهمه اسیر گرفتند و نشان دادند و اینها، آنوقت میگوید که ما به ارتش قدرتمند خودمان دستور دادیم که شما فتح خودتان را کردهاید و حالا عقبنشینی کنید، دیگر ما فتحمان تمام شد.
و تعجب[از]این است که این را در برابر ارتش و نظامیهای خودش و فرماندهان خودش میگوید که آنها در باطن نفسشان به ریشش میخندند ـ اگر داشته باشند ـ و میفهمند که قضیه چی است. در عین حالی که میبیند که همۀ اینهایی که در مقابلش ایستادهاند میفهمند که این دارد بیربط میگوید، با جرأت میگوید. الآن هم همینطور است؛ الآن هم این سردار قادسیه باز میگوید که سپاه قادسیۀ من، ارتش قادسیه من چه کردهاند! اخیراً میگوید که در همین جنگ، چهار هزار نفر ما ایرانیرا کشتیم و تاکنون چقدر از دست داده، آنها را گرفتیم آوردیم و چقدر هم اسیر گرفتیم. این همین معناست که نمیداند اصلش چه بکند و این باید نفرینش را به امریکا بکند که یک همچو کلاهی سر این گذاشتهاند. و اگر انشاءاللّه، خداوند توفیق بدهد به مسلمین و مسلمین درست توجه به مسائل منطقه بکنند و اسرائیل را از منطقه اخراج و از دنیا بیرون کنند، آنها هم باید به امریکا نفرینش را بکنند. این کشورهای اطراف ما هم که تاکنون هر چه توانستهاند کمک کردهاند، حالا تازگی میگویند که اگر ایران بخواهد وارد عراق بشود، ما ایران را حصر اقتصادی و سیاسی میکنیم. شما تا حالا هر کاری توانستهاید کردهاید. آنطوری که میگویند، تاکنون سیمیلیارد دلار حجاز کمک کرده است به ارتش عراق و به عراق راهها را هم باز کردند اینها؛ برای اینکه سلاحها را از هر طرف بفرستند برای اینها و افراد هم فرستادهاند.
آن بدبخت که آن طرف دنیا نشسته، نمیتواند کلاه خودش را نگه دارد، آن هم
میگوید که، آن نُمیری[1]میگوید که ما کمک میکنیم به اسرائیل. آن مردک در داخل خودش به هم ریخته است، نمیداند چه بکند این معنا را، میگوید: ما کمک میکنیم. اینها همه عروسکهایی هستند دست امریکا. امریکا میگوید اینطور بگو، میگوید.
دنیا باید امریکا را از بین ببرد، والاّ تا اینها هستند، این مصیبتها در دنیا هست. اینجا نشد، یک جای دیگر. الآن در بسیاری از جاهای دنیا، امریکا آتش افروخته و جنگهایی که الآن در بسیاری از جاهای دنیا هست، همهاش زیر سر این است. و دنیا را اینها دارند تهدید میکنند و هرگز هم اینها سلاحهایی که میگویند متوقف میکنیم و اینها را محدود میکنیم به حد، هرگز راست نمیگویند. بنابراین، ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم.
و امروز که سالروز لانۀ جاسوسی است، من به ملتمان تبریک عرض میکنم و این عملی که دوستان اسلام، مجاهدین اسلام انجام دادند، یک عمل بسیار خوبی بود و بسیار مؤثری بود که این لانه از اینجا کنده شد. اگر این لانۀ جاسوسی در اینجا بود، شاید ایران را به تباهی میکشید. الآن هم در خارج به عراق هی نقشه میدهند؛ از اینجاها نقشهها میگیرند با آن چیزهایی که دارند و به عراق میدهند. هر کاری میخواهند، بکنند. تاکنون همه تقریباً ـ تقریباً همه، همه نه ـ بسیاری از این کشورهای خلیج و اطراف خلیج و اینها کمکهای همه طرفی کردند به عراق و کاری هم نتوانستند بکنند. حالا تازه میگویند که اگر ایران بخواهد پیش برود در عراق، ما دیگر تاب تحمل نداریم و ما اینها را از جهت سیاسی و از جهت ـ در بعضی جاها هم میگویند ـ نظامی، از جهت سیاسی و از جهت اقتصادی در فشار قرار میدهیم. شما تا حالا هر کاری توانستهاید کردهاید؛ کاری دیگر نمیتوانید بکنید. بیخود خودتان را در دنیا ضایع میکنید و شما بدانید که اگر صدام ـ خدای نخواسته ـ پیش ببرد، تمام شما را به آتش میکشد. صدام وضع روحیش این است.
اصلاً در روحیۀ صدام این تبهکاری است و آدمکشی و جنایت است. اگر ـ خدای نخواسته ـ این یک سلطهای پیدا بکند، حجاز را از بین میبرد، سوریه را از بین میبرد، این کشورهای خلیج را، کویت را هم؛ همۀ اینها را از بین خواهد برد. این مرد اینطوری است، جنس این آدم اینطوری است. همانطوری که جنس اسرائیل اینطور است که جنایتکار است و به جنایت دل خوش میکند، این هم همینطور است. اینها برادر هم هستند.
و خداوند شرّ شیطان بزرگ و شیاطین بزرگ و کوچک را انشاءاللّه، رفع کند و مسلمانها را بیدار کند و دولتهای اسلامی را از این غفلتی که دارند، هوشیار کند و ملت بزرگ ایران، که الگو هستند برای تمام کشورها و ملتها، خداوند آنها را از آفات و بلیات حفظ کند و این آوارگان را انشاءاللّه، خداوند صبر عنایت کند و قدرت به دولت و ملت عنایت کند که آنها را درست ان شاءاللّه، جاهای آنها را بهتر از سابق بسازند و خدمت به این مردم محروم بکنند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه