صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تجلیل از شخصیت شهیدان رجایی و باهنر و استواری ملت در استمرار انقلاب
- محل تهران، حسینیّۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تجلیل از شخصیت شهیدان رجایی و باهنر و استواری ملت در استمرار انقلاب
-
حضار
حضار: اقشار مختلف مردم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است:اِنا للّهِ وَ انّا اِلَیْهِ راجِعُونَ.[1]با این منطق، هیچ قدرتی نمیتواند مقابله کند. جمعیتی که ـ ملتی که ـ خود را از خدا میدانند و همه چیز خود را از خدا میدانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود میدانند، با این ملت نمیتوانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش، همچون عزیزی میپذیرد، آن کوردلان نمیتوانند مقابله کنند. اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان میکنند که با ترور شخصیتها، ترور اشخاص، میتوانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.
ملتی که قیام کرده است. در مقابل همۀ قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ترور نمیشود عقب راند. آنها گمان میکنند که افکار مؤمنین و ملت بپا خاستۀ ما همچون افکار غربزدهها و غرب است که جز به دنیا فکری نمیکنند و جز متاع دنیا را نمیبینند، آنها هم آنطورند.
ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف
خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علیبن ابیطالب ـ سلاماللّهعلیه ـ با دست یکی از همین منافقین، با دست یکی از همین اشخاصی که به صورت اسلام،[اما]از اسلام جدا بودند،[2]فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون علی بن ابیطالب را فدا کرده است از برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت ما یک مسئله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند در نظر همۀ ما عزیز و ارجمندند؛ و آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی که باهم در جبهههای نبرد با قدرتهای فاسد همجنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودهام و خداوند خواست که باهم از دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند. کسی که هجرت را به سوی خدا میداند و شهادت را فوز عظیم میداند، و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر، اسلام تا کنون داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند. مثل علی بن ابیطالب ـ سلاماللّهعلیه ـ و حسن بن علی ـ سلاماللّهعلیه ـ و حسین بن علی و اصحاب او ـ سلاماللّهعلیهم ـ و سایر ائمۀ ما ـ علیهم السلام ـ آنها همۀ عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ماهم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده[شده]است، حفظ کنیم.
من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، در عین حال، میدانم که آنها به رفیق اعلی متصل شدهاند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاریهایی که الآن برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت، به آنها و به خانوادههای آنها و ملت اسلامی تبریک عرض میکنم که چنین شهدایی تقدیم میکنند. در عین حالی که مصائب اینها مشکل است برای ما، لکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستادهاند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ
راه عقبنشینی ندارند و فکر نمیکنند به سستی. آن کوردلانی که گمان کردهاند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و افکارشان، افکار مادی[است]و برای دنیا کار میکنند و به هوای دنیا هستند.
باید دید که اینهایی که اینطور کارها را انجام میدهند، انگیزۀ آنها چیست. انگیزۀ آنها این است که برای این ملت، بعد یک دستۀ دیگری از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند؟ اینها مگر نشناختهاند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی که سر کردۀ تروریستهاست، کسانی که سر کردۀ اینها هستند و اینها را وادار به خرابکاری میکنند، در بین ملت جای ندارند؟
ما حکومتمان و افرادی که در رأس حکومت بودند چون از همین مردم هستند و از اشخاصی نیستند که از آن بالاها؛ یعنی، آن پایینها آمده باشند و حکومت کرده باشند بر ملت، از این جهت، ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اینکه وقتی که این شهدا نباشند، به جای آنها، داوطلبانی برای شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عین حال که برای این شهدا متأثر هستیم و اینها اشخاص ارزندهای برای ملت ما و برای جمهوری ما بودند، لکن ما باز در صفهای دنبال آنها، افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم، و دنبال او ملت داریم و ملتی که هیچگونه عقب نشینی در این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب، جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید.
در زمانهای سابق، زمان رژیمهایی که در سابق بودند؛ رژیمهای سلطنتی، وضع اینطور بود که اگر یک سلطانی کشته میشد یا میمرد، کشور به هم میخورد. نکتۀ او این بود که آن سلطان و عمال آن سلطان به قدری ظلم کرده بودند بر مردم و بر تودههای میلیونی مردم که به مجرد اینکه او از بین میرفت، خود مردم قیام میکردند بر ضد
حکومت. لکن جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را میآورند و خود ملت یک فردی را کنار میگذارند و خود ملت[اگر]فردی شهید شد، به جای او باز یکی را انتخاب میکنند و خود را از دولت میدانند و دولت را از خود میدانند و خود را از رئیس جمهوری مکتبی میدانند و رئیس جمهوری مکتبی را از خود میدانند. از این جهت، ولو اینکه رئیس جمهور شهید بشود، نخستوزیر شهید بشود و هر مقامی شهید بشود ملت ما هیچ خم به ابرو نمیآورند و کسان دیگر را به جای آنها انتخاب میکنند.
الآن سرتاسر کشور ما را اگر چنانچه ملاحظه کنید، تهران با آن جمعیت کثیری که الآن در نزدیک دانشگاه متمرکز هستند و سایر شهرها هم مثل تهران، ما بین این جمهوری و جمهوریهای عالم و ما بین این دولت و دولتهای سابق این کشور، میتوانید[مقایسه]کنید که چه فرقها هست؟ اگر صدر اعظمی در زمان سابق کشته میشد، امکان نداشت که مردم، تودۀ مردم، بازار مردم هیچ عکسالعملی از خود نشان بدهند، الاّ سرور، الاّ مسرت. و امروز که دو نفر شهید معظّم از ما رفته است، سرتاسر کشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر کشور ما انسجام خودش را حفظ میکند و حفظ کرده است و فردا که اعلام میکنند برای انتخاب رئیس جمهور، همۀ این مردم برای انتخاب حاضرند.
من میدانم که در خارج، الآن عنصرهایی که با این جمهوری اسلامی، بلکه با اسلام مخالف هستند و بوقهای خارج و تبلیغاتی خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند، ایران به هم میخورد و خواهند گفت که در عزای اینها، مردم بیتفاوت بودند و یا خوشحال بودند. و آنها با اینکه میدانند، کوردلانه اینطور انتشارات و تبلیغات را انجام میدهند. الآن ببینید که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همۀ خیابانها و کوچهها و بازارها در سوگ نشستهاند. و الآن که به من اطلاع دادند، گفتند: امروز در اطراف دانشگاه جمعیت بیشتر از آنوقتی است که 72 تن شهید شدند. ملت ما اینطور است. اگر بعد از این هم ـ خدای نخواسته ـ اشخاصی شهید بشوند، ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت. و آن عمده این است که کاری که برای خداست، نه برای افراد، نه برای اشخاص، نه برای شخصیتها، این کار رکود نمیکند با رفتن افراد و با رفتن
شخصیتها. کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا میکند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، «نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی» را ندا داده است و با بانگ «اللّه اکبر»، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و این نهضت را و این انقلاب را بپا کردهاند، همین ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.
در جنگی که در صدر اسلام بود، ندا در دادند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد، لکن بعضی گفتند: اگر شما پیغمبر را میپرستید، شهید شد؛ به شهادت او ترتیب اثر بدهید و اگر خدا را میپرستید، خدا هست، ولو پیغمبر رحلت بفرمایند. امیرالمؤمنین ـ سلاماللّهعلیه ـ جان خودش را فدا کرد برای اسلام و شهید شد و اسلام به جای خودش بود. امام حسین ـ سلاماللّهعلیه ـ خود و تمام فرزندان و اقربای[3]خودش را فدا کرد و پس از شهادت او، اسلام قویتر شد.
با رفتن شهدایی با اینکه بسیار ارزشمند، بسیار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا، در عین حال که ما متأثر هستیم، لکن چون ما توجهمان به خداست و برای خداست و ملت ما برای خدا قیام کرده است، با رفتن اشخاص، هیچ سستی به خودشان راه نمیدهند و گرفتار این خطا نیستند که افراد یک مسئلهای را ایجاد میکنند.
خدای تبارک و تعالی از اول با شما بوده است و مادامی که شما در صحنه باشید و انشاءاللّه، هستید و خواهید بود، خدای تبارک و تعالی شما را پشتیبانی میکند و شما قوی خواهید بود. قوای مسلحۀ ما در جبهههای جنگ، باید توجه کنند که آنها برای خدا میجنگند، نه برای رئیس جمهور و برای نخستوزیر و برای دیگران؛ آنها دل را قویتر کنند و هر چه اشخاص فاسد به این کشور صدمه وارد میکنند، آنها قویتر در مرکز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند.
و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام میدهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه دوازده ساله هم میتواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتی نیست، این کمال ضعف است. من ابنملجم[4]را از اینها مردتر میدانم؛ برای اینکه او آمد در حضور مردم، کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند. و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک کاری انجام میدهند و خودشان را اصلاً ظاهر نمیکنند. من آن عباس آقا که صدر اعظم ایران[5]را در نزدیک مجلس با هفت تیر زد در حضور همه و خودش را بعد هم دید گرفتار میشود، کشت او را مرد میدانم و اینها را نامرد. اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور میدهند که مردم را اغتیال[6]کنند و به طور دزدکی بکشند، اینها تز نامردهاست.
من امیدوارم که کشور ما به همانطوری که در مقابل همۀ قدرتها ایستاد و ایستادگی کرد و زن و مردش و جوان و پیر مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و ایستاد و قدرتهای بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، انشاءاللّه، الآن هم در صحنه هستند. و همۀ اینها ایستادهاند در مقابل اینطور گرفتاریها صبر میکنند. و منطق اینها این است که از خدا هستیم و به سوی خدا میرویم. ما که از خدا هستیم و همه چیز ما از خداست، در راه خدا داریم[عمرمان را]صرف میکنیم و باکی نداریم و اینطور نیست که گمان کنیم که از اینجا که رفتیم، دیگر خبری نیست. آنها باید بترسند که قیامت را هم در همینجا خیال میکنند که هست، بعثت را هم در همین جا خیال میکنند و آن را بعثت امت میدانند، نه بعثت انبیا و قیامت را هم منکر هستند. آنها باید بترسند که مرگ
حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح میدهند. و اما جوانهای ما و سردمداران ما، که برای شهادت حاضر و آغوش باز کردهاند برای شهادت، اینها باکی از شهادت ندارند. و ملت ما از این شهادتها بسیار دیده است و در این چند سال اخیر، صدها شهید داده و هزاران شهید و هزاران معلول و پایدار ایستاده است و امثال این آقایان که شهید شدهاند، در عین حال که در نظر ما بسیار ارجمند هستند، لکن آنها پیش خدا رفتند و ما به جای آنها، اشخاصی داریم مکتبی؛ انسانهایی که به شهادت فکر میکنند و داوطلب شهادت هستند.
و من امیدوارم که ملت ما انسجام خودش را بیشتر کند و در صحنه بیشتر از سابق حاضر باشد و امثال این تفالههایی که ماندهاند از رژیم سابق و از اشخاصی که فرار کردهاند، اینها را انشاءاللّه، با نظارت خودشان و با نظر خودشان، هرجا دیدند معرفی کنند و قوای انتظامی و نظامی و خصوصاً شهربانی، بیشتر قیام کند به امر انتظامات و نظام و سایر چیزها. و امیدوارم که شما پیروز باشید و شما پیروز هستید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته
2 ـ اشاره است به گروه «خوارج» که به ایشان «مارقین» نیز گفته میشده است.
3 ـ نزدیکان و خویشان.
4 ـ عبدالرحمن بن مُلجَم، قاتل حضرت امیرالمؤمنین علی ع.
5 ـ اشاره است به حادثۀ ترور علیاصغرخان اتابک امینالسلطان صدر اعظم محمدعلی شاه قاجار به وسیلۀ عباس آقا تبریزی در تهران.
6 ـ ترور کردن.