صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان بعثت، انگیزه و نتیجۀ بعثت، تکلیف ما در برابر بعثت
- محل تهران، حسینیّۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع بعثت، انگیزه و نتیجۀ بعثت، تکلیف ما در برابر بعثت
-
حضار
حضار: اقشار مختلف مردم تبریز
بسم اللّه الرحمن الرحیم
سالروز بعثت رسول اکرم را به تمام مسلمین و به ملت رزمندۀ ایران و به شما اهالی محترم تبریز تبریک عرض میکنم و از خداوند تعالی توفیق تبعیت از این وجود مقدس را برای همگان خواستارم.
ما باید راجع به بعثت و آنچه انگیزۀ بعثت است و آنچه که نتیجۀ بعثت است و آنچه تکلیف ما برای بعثت است، چند کلمه عرض بکنم.
غایت بعثت همان است که خدای تبارک و تعالی در سورۀ «جمعه» فرموده است:هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ و یُزَکِّیهِم وَ یُعلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.[1]غایت بعثت اینهایی است که در این آیۀ شریفه ذکر میفرماید؛ میفرماید که خدای تبارک و تعالی آن خدایی است که مبعوث کرده است در بین شما از خود شما یک رسولی، یک فرستادهای و این فرستاده این چند امر را از طرف خدا باید انجام بدهد:یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِآیات خدا را بر مردم قرائت کند. قرآن آیات الهی است و انگیزۀ بعثت آوردن این کتاب بزرگ است و تلاوت کردن این کتاب بزرگ و آیۀ عظیم الهی است. گرچه همۀ عالم آیات حق تعالی هستند، لکن قرآن کریم فشرده از تمام خلقت و تمام چیزهایی
[است]که در بعثت باید انجام بگیرد. قرآن کریم یک سفرهای است که خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است که تمام بشر از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند. این کتاب و این سفرۀ گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت کتابی است که تمام بشر؛ عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده میکنند؛ یعنی، کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحلۀ غیب به مرحلۀ شهود و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیدهاست به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همۀ مردم، عامی و عارف و عالم و غیر عالم، از او استفاده میکنند و مسائلی در او هست که مختص به علمای بزرگ است، فلاسفۀ بزرگ است، عرفای بزرگ است، و انبیا و اولیاست. بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمیتواند ادراک کند؛ مگر با تفسیری که از آنان وارد میشود، به مقدار استعدادی که در بشر هست، مورد استفاده قرار میگیرد و مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آنها استفاده میکنند و مسائلی هست که فلاسفه و حکمای اسلام از آن استفاده میکنند و مسائلی هست که فقهای بزرگ از آن استفاده میکنند و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده میکنند. مسائل سیاسی، مسائلی اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست. انگیزۀ نزول این کتاب مقدس و انگیزۀ بعثت نبی اکرم برای این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازۀ سعۀ وجودی و فکری خودشان استفاده کنند. مع الأسف، نتوانستیم ما و نتوانستهاست بشر و نتوانستهاند علمای اسلام آنطوری که باید استفاده از این کتاب مقدس بشود، استفاده کنند. باید همگان افکار خودشان را به کار بیندازند و مغزهای خودشان را متوجه کنند به این کتاب بزرگ، تا اینکه این کتاب بزرگ را به طوری که هست و بهطوری که ما میتوانیم از او استفاده کنیم همه استفاده کنند. و قرآن آمده است برای استفاده همۀ طبقات، هرکس به مقدار استعداد خود، البته بعض آیات است که غیر از رسول اکرم و آن که متعلم به تعلیم اوست نمیتواند
بفهمد و به وسیلۀ آنهاست که ما باید بفهمیم. و بسیاری از آیات است که در دسترس همگان است که همه فکرهای خودشان را به کار بیندازند و مغزهای خودشان را متوجه کنند و مسائل زندگی را، زندگی این دنیا و زندگی آن عالم را، از این کتاب مقدس استفاده کنند. پس یک انگیزه از بعثت این است که قرآن که در غیب بودهاست و به صورتهای غیبی بوده است و در علم خدای تعالی بوده است و در غیب الغیوب بوده است، به وسیلۀ این موجود عظیمی که به واسطۀ مجاهدات بسیار و بهواسطۀ بودن او بر فطرت حقیقی و فطرت توحیدی و همه مسائلی که هست، رابطه دارد با غیب، به واسطۀ رابطهای که با غیب دارد، این کتاب مقدس را از مرتبۀ غیب متنزل کرده است و بلکه تنزلاتی حاصل شده است و تا رسیده است به مرتبۀ «شهادت»، که به صورت الفاظ در آمده است و این الفاظ را ما و شما و همه میتوانیم بفهمیم و معانی آن را تا اندازهای که میتوانیم ما استفاده از آن میکنیم. و انگیزه بعثت، بسط این سفره[است]در بین بشر از زمان نزول تا آخر. این یکی از انگیزههای کتاب است و انگیزۀ بعثت است، «بعث علیکم» رسولی را که تلاوت میکند بر شما قرآن را، آیات الهی را.
وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة،این شاید غایت این تلاوت باشد؛ تلاوت میکند برای «تزکیه» و برای «تعلیم» و برای تعلیم همگانی؛ تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزۀ بعثت نزول وحی است و نزول قرآن است و انگیزۀ تلاوتِ قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها، قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند. انگیزه، تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت. هر نفسی نمیتواند این نوری را که از غیب متجلی شده است و متنزل شده است و به شهادت رسیده است ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست؛ باید تزکیه بشود نفوس از همۀ آلودگیها؛ که بزرگترین آلودگی عبارت است از آلودگی نفس انسان و هواهای نفسانیه که دارد. مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمیتواند این قرآن را
که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمیتوانند ادراک کنند، گمان میکنند که میتوانند؛ لکن نمیتوانند. تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خود بینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی کهبَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍاست، لیاقت پیدا نمیکند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند، این نمیشود الاّ اینکه حجابها برداشته بشود و «تو خود[2]حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را، تا بتوانی این نور را به آن طور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کنی. پس، یکی از انگیزهها این است که تعلیم بشود کتاب بعد از تزکیه و تعلیم بشود حکمت بعد از تزکیه.
اول آیهای که به رسول اکرم، به حسب روایات و تواریخ، وارد شده است، آیۀإقرَأ بِاسْمِ رَبِّکَ[3]است. این آیه اولین آیهای است که، به حسب نقل جبرئیل بر رسول اکرم خوانده است و از اول به «قرائت» و به تعلم دعوت شده است.إِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الذِّی خَلَقو در همین سوره است کهکَلاّ إِنَّ الاِنْسَانَ لَیَطْغی، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی.[4]این سوره اولین مورد وحی[است]و در اولین نزول وحی این آیه در این سوره وارد شده است کهکَلاَّ إِنَّ الاِْنْسَانَ لَیَطْغی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی. معلوم میشود که طغیان و طاغوت بودن از اموری است که در رأس امور است و برای طاغوتزدایی باید تعلیم «کتاب» و «حکمت» و تَعلّم «کتاب» و «حکمت» کرد و «تزکیه» کرد. انسان این طوری است، وضع روحی همۀ انسانها این طور است که تا یک استغنایی پیدا میکند طغیان میکند؛ استغنای مالی پیدا میکند، به حسب همان مقدار
طغیان پیدا میکند، استغنای علمی پیدا میکند، به همان مقدار طغیان پیدا میکند، مقام پیدا میکند، به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان میکند. فرعون را که خدای تبارک و تعالی «طاغی» میگوید هست برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزۀ الهی در او نبود و این مقام او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهایی که مربوط به دنیاست و آنها را بدون تزکیۀ نفس پیدا میکنند، هرچه پیدا بکنند، طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاریهای انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا. انگیزۀ بعثت این است که ما را از این طغیانها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری میشود نظیر نور قرآن و جلوۀ نور حق. تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشهاش همان طغیانی است که در نفس هست. ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمیشود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز میشود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل میشود و این فرق نمیکند، از آن مرتبۀ نازلش طغیان است تا آن مرتبۀ عالی آن. از مرتبۀ نازلی که دریک روستا بین افراد اختلاف حاصل میشود ریشۀ آن همین طغیان است، تا مرتبۀ بالاتر و هرچه بالاتر برود طغیان زیادتر میشود. فرعونی که طغیان کرد وأَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلَی[5]گفت، این انگیزه در همه است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سر خود بگذارند،أَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلَیخواهد گفت. انگیزۀ بعثت این است که این نفوس سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری کنترل کند و تزکیه کند نفوس را.
همۀ اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این
است که تزکیه کند مردم را تا به واسطۀ تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمیآید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش را مستغنی نمیداند وإِنَّ الاِْنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی؛ وقتی که خودش را میبیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همۀ بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همۀ بشر هست، این اختلافات ریشهاش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته میشود. اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه باهم اختلاف نمیکنند؛ برای اینکه تزکیه شدهاند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همۀ ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شدهاند، تربیت نشدهاند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشدهاند. و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد میشود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است، غایت آمدن انبیا این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم. اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنۀ توحید، در صحنۀ معارف الهی، در صحنۀ فلسفه، در صحنۀ فقه و فقاهت، در صحنۀ سیاست، در هر صحنهای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ است. و باید کسانی که میخواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند و کسانی که در بشر میخواهند زمامداری کنند اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین است که همگان را تزکیه کند.
و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولتها و
برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. یک نفر در بازار یا یک نفر در روستا اگر طغیان بکند، یک نقطۀ محدودی را به فساد ممکن است بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم اورا پذیرفتهاند، در عالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفتهاند، در سلطانی شد که مردم آن سلطان را پذیرفتهاند، در رؤسایی شد که مردم آنها را پذیرفتهاند، این گاهی یک کشور را به فساد میکشد و گاهی کشورها را به فساد میکشد. این طغیانها که موجب این است که کشورهایی به تباهی کشیده بشود برای این است که تزکیه نشده است کسی که زمام امور به دستش است. شما مقایسه کنید صدام را با یک نفر آدم عادی؛ یک نفر آدم عادی هرچه طغیان بکند و هر چه فرعونیت داشته باشد جز اینکه یک افراد معدودی را به تباهی بکشد یا خانواده خودش را به تباهی بکشد کار دیگری از او نمیآید، اما صدام را ببینید که طغیان کرده است و طاغی است و این طغیان موجب به فساد کشیدن یک مملکت، دو مملکت، بلکه منطقه ممکن است بشود و اگر این طغیان در رئیسهای جمهور بزرگ دنیا باشد، اگر رئیس جمهور امریکا طغیان بکند طغیان او یک کشورهای بسیار را به فساد میکشد. جنگهای بزرگی که در دنیا واقع شد، مثل جنگ اول و جنگ دوم، برای همین بود که طغیان در آن طبقۀ بالا بود. آن طبقۀ بالا که مهذب نبودند طغیان کردند و کشورهای بزرگ را به فساد کشاندند. اگر رئیس حزب جمهوری سوسیالیستی شوروی طغیان کند، طغیان او محدود نیست به این حدود معین، طغیان او کشورهایی را به فساد میکشد.
کسانی که در یک مقامی هستند، چه مقامهای پایین و چه مقامهای بالا، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود، اگر بخواهند این کشور آرامش پیدا بکند، آنها باید آرامش را از بالا شروع کنند؛ از پایین آرامش نمیشود حاصل بشود. باید اشخاصی که زمامدار امور هستند، هر نحو زمامداری، باید از آنجا آرامش را شروع کنند. آرامش آنها کشور را به آرامش میکشد و اگر خدای نخواسته طغیان کنند، طغیان آنها کشور را به هلاکت میکشاند. آنهایی که برای این کشور دلسوزند، آنهایی که برای اسلام دلسوزند، آنهایی
که اسلام را نجات دهندۀ همۀ بشر میدانند، باید به تعلیمات اسلام، لااقل به یکی از تعلیمات اسلام توجه کنند و آن اینکهإِنَّ الاِْنْسَانَ لَیَطْغَی، أَن رَآهُ اسْتَغْنَی. آنهایی که بعثت را یک بعثت الهی میدانند و انگیزۀ بعثت را هدایت همۀ خلق میدانند، باید به غایت بعثت توجه کنند، به انگیزۀ بعثت توجه کنند که خود خدا انگیزۀ بعثت را فرموده است، فرموده است:یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة. تزکیه برای این است که نور هدایت در انسان واقع بشود. تا تزکیه نشدید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه نشدهاید، علم برای شما خطرناک است، خطرناکتر از هر چیزی. تا تزکیه نشدهاید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی میکشاند. کوشش کنید که از این روزی که بعثت شروع شده است، از آن وقتی که بعثت شروع شده است و امروز سالروز این بعثت بزرگ است و این نعمت عظیم الهی است، توجه کنید که بعثت برای چه بوده، انگیزۀ بعثت چه بوده است و اگر کسی تخلف کند از انگیزۀ بعثت چه خواهد شد. انگیزۀ بعثت تزکیه نفوس بوده است و تزکیۀ نفوس به این است که خودخواهیها برود از بین، خودبینیها برود از بین، ریاستطلبیها برود از بین، دنیا طلبیها برود از بین، و به جای همه، خدای تبارک و تعالی و هوایِ برای خدا بنشیند. انگیزۀ بعثت این است که حکومت خدا در دلهای بشر حکومت کند تا اینکه در جامعههای بشر هم حکومت کند. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود و تصفیه در ردههای بالا حاصل نشود، این مملکت و همۀ ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد. آنهایی که این انقلاب را مفید میدانند و این انقلاب را پشتیبانی میکنند و این انقلاب را از ملت میدانند و این انقلاب را میخواهند به نتیجه برسد باید آرامش را به هر نحو که هست در کشور ایجاد کنند و این آرامش از ردۀ بالا باید شروع بشود. مادامی که در ردۀ بالا آرامش نیست، پایینها آرامش پیدا نمیکنند. مادامی که تزکیه در ردۀ بالا نباشد و تصفیه در ردۀ بالا نباشد و خدا خواهی در ردۀ بالا نباشد و فرار از خود در ردۀ بالا واقع نشود، تزکیه نباشد و خودبینیها به جای این تزکیهها باشند و خودخواهیها به جای تصفیهها باشند، در ردۀ بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هرچه فریاد بزنید که آتش بس، نخواهد شد.
همۀ ما مکلفیم به اینکه تزکیه بشویم. بعثت برای تزکیه آمده است. اگر تزکیه نباشد، هر چه در نفس واقع بشود، هر چیزی که در نفس بیاید، حجاب انسان است. همه مکلفیم که تزکیه بشویم تا بتوانیم از نور الهی و نور قرآن استفاده کنیم. لکن این تزکیه برای دولتمردان و ردههای بالا لازمتر است تا برای امثال ماها. ما اگر تزکیه نشویم، یک حد محدود را به فساد میکشیم یا خود را به فساد میکشیم و آنها اگر تزکیه نشوند و خودخواهیها را کنار نگذارند، یک کشور را، بلکه کشورها را، ممکن است به فساد بکشند.
من از همۀ شما دوستان عزیز آذربایجانی و تبریزی که در اینجا تشریف دارید تشکر میکنم که از راه دور آمدهاید و در این محل محقر مجتمع شدید و من به شما آذربایجانیها و به شما تبریزیها امیدها دارم. من امیدم این است که خود شما در آنجا آرامش را حفظ کنید و خود شما تزکیه کنید خودتان را و خود شما برای اسلام و برای پیشرفت مقاصد اسلامی کوشش کنید. اسلام برای همه است و همۀ ما باید از اسلام استفاده کنیم.
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
2 - بخشی از مصرع معروف حافظ شیرازی: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
3 - سورۀ عَلَق، آیۀ 1: «بخوان به نام پروردگارت».
4 - سورۀ علق، آیۀ 6-7: «حقّاً که آدمی نافرمانی میکند، هرگاه که خویشتن را بینیاز بیند».
5 - سورۀ نازعات، آیۀ 24: من پروردگار برتر شما هستم.