صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ارزش شأن و مقام شهید ـ برتری خدمت به شهیدان و خانوادههای آنان بر سایر خدمتها
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ارزش شأن و مقام شهید ـ برتری خدمت به شهیدان و خانوادههای آنان بر سایر خدمتها
-
حضار
حضار: مسئولین بنیاد شهید انقلاب اسلامی، و جمعی از خانوادههای شهدا و معلولین
بسماللّه الرحمن الرحیم
ارزش هر خدمتی، موافق ارزش آن کسی است که برایش خدمت میکنیم، هر کس هر خدمتی در راه خدا برای خلق خدا بکند این ارزش دارد. لکن ارزشها مختلف هستند به ارزش آنهایی که برای آنها خدمت میکنیم. همۀ بنیادهایی که برای خدا در راه اسلام به کشور خودشان خدمت میکنند، و همۀ اشخاصی که برای اعتلای کلمۀ اسلام خدمت میکنند، همۀ آنها پیش خدای تبارک و تعالی ارزش دارد و مورد عنایت حق تعالی ـ ان شاءاللّه ـ خواهند شد. لکن ارزش بنیاد شهید، خدمت به شهید و خدمت به بازماندگان شهید و خدمت به آنهایی که در راه اسلام برای فداکاری حاضر شدند لکن معلول شدند و عضوی از اعضای خودشان را از دست دادند یا جراحاتی بر آنها وارد شده است، ارزش این خدمت که برای شهدای اسلام و برای فداکاران اسلام انجام میگیرد شاید از سایر ارزشها بیشتر باشد. دربارۀ شهید آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است در فضل شهادت که انسان متحیر میشود. من بعضی از یک روایت را برای شما ترجمه میکنم تا بدانید که شما در خدمت چه اشخاصی هستید، و بنیاد شما چه ارزشی دارد. در روایتی از رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ نقل شده است که برای شهید هفت خصلت است که اوّلی آن عبارت است از اینکه اول قطرهای که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانی که کرده است آمرزیده میشود. و مهم آن، آخرین خصلتی است که میفرماید. میفرمایند که ـ به حسب این روایت ـ که شهید نظر میکند به
وجه اللّه[1]و این نظر به وجه اللّه راحت است برای هر نبی و هر شهید. شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی هست و وجه اللّه است و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی میشوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همۀ حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی میشود به اینکه حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه اللّه. و اگر کسی فی سبیلاللّه و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدأ همۀ حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هرچه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته میشود. شهدا، شهدایی که خدای تبارک و تعالی و در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم میکنند، و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا میکنند، در عوض خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه میکند برای آنها، تجلی میکند برای آنها. چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا میخواهند، و آنها خودی را نمیبینند و خود را از خدا میبینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمیدارند.فَلَمّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً[2]تجلی میکند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خودِ موسی و موسی «صَعْق»[3][برایش پیش میآید]. آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو[4]انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که
حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی میشکنند و صَعْق برای آنها حاصل میشود و موت اختیاری برای آنها حاصل میشود. خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی میکند، و نگاه میکنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک میکنند و مشاهده میکنند جلوۀ حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه میکند به او و آن هم «یَنْظُرُ اِلی» جلوۀ خدا، الی وَجْهِ اللّه این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. دراین روایتی که در کافی[5]نقل شده است، در این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوهای که حق تعالی میکند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا میکند. شهید همیَنْظُرُ اِلی وَجْهِ اللّهِ[6]و حجاب را شکسته است. همانطوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده دادهاند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل میرسند.
بنیاد شهید از همۀ بنیادها افضل است برای اینکه شهید از همۀ افراد افضل است. خدمت در بنیاد شهید در رأس خدمتها هست. همه خدمت میکنند و همه برای خدا و برای همه فضل است و برای همه ارزش هست در بارگاه الهی. همۀ خدمتگزارهایی که خدمت میکنند. آنهایی که خدمت میکنند برای جنگزدهها آنها هم خدمتشان برای فداکاران است. این جنگزدهها که الآن در ایران هستند و در خارج از وطنشان هستند راجع به اینها هم هر کس خدمت بکند خدمت به فداکاران است، لکن خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمتهاست. معلولی که جان خودش را در دست گرفته و تقدیم کرده است لکن موفق نشده است به شهادت، آن هم فداکاری خودش را کرده است. شما
که خدمت به شهید میکنید و بنیاد شما که بنیاد شهید است، قدر این بنیاد را بدانید و قدر این خدمت را بدانید. برای کم کسی این طور مطلبی که برای شهید گفته شده است برای کم کسی هست. آنها را قرین انبیا قرار دادهاند. خدمت شما به آنها خدمت به نبی اکرم است. خدمت به انبیاست. بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت میکنید. و بنیاد شما بنیاد شهید است. و شهید، افضل است. شهادت از همۀ چیزها[افضل است]و باز در روایتی است که هر خوبی بالاتر از او هم خوبی هست تا برسد به قتل در راه خدا؛ شهادت در راه خدا. بالاتر از او دیگر خوبی در کار نیست. و معلوم[است]نکتهاش برای اینکه، کسی که همه چیزش را برای خدا تقدیم کرده است و حیات که بالاترین سرمایه است برای او در این عالم تقدیم کرده است. دیگر از این بِرّ[7]و از این خوبی بالاتر نمیشود باشد. شما خدمت میکنید به انسانهایی و به کسانی که وابسته هستند به این شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند. و الآن هم شهید هستند نسبت به آنها، و خدمت شما ارزشمندترین خدمتهاست که تصور میشود، به حسب این طور روایات.
من امیدوارم که همۀ ملت ما و همۀ افردی که در سرتاسر کشور ما هستند، خدمتگزار باشند به این کشور و خدمتگزارباشند به جمهوری اسلام. و خدمتگزاری آنها همان مجاهدۀ در راه خداست. و من امیدوارم که همۀ آنها با مجاهدین در راه خدا شریک و سهیم باشند، برای اینکه آنها هم مجاهده میکنند ولو آن پیرزنی که در اَقصی بلاد[8]دارد یک خدمتی میکند برای این مجاهدین. و یا یک پیرمردی که در اقصی بلاد دارد خدمت میکند برای این شهدا و مجاهدین و بازماندگان شهدا. من امیدوارم که خداوند به همۀ آنها ثواب مجاهدین را عنایت بفرماید.
و عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید، خدمت بکنید، گمان
نکنید که شما یک کاری که برای آنها انجام میدهید یک منّتی بر آنها دارید. منّت آنها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید از آنها. اینها خانوادۀ شهدا هستند. و معلولین و خانوادههای معلولین که ارزششان آن قدر است، و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم. هر عملی که انجام میدهیم، هر خدمتی که به آنها انجام میدهیم عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است. و ما باید با کمال خرسندی منّت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم. مبادا یک وقتی یک کلمۀ درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا، یا به این معلولین. و باز کسانی که عائلۀ معلولیناند، توجه داشته باشید که عملی را که میکنید خالص و برای خدا باشد. و برای آن کسی که فداکار برای خدا بوده است، و جانش را در راه خدا اهدا کرده است. شما خدمت به او میکنید و این خدمت به خداست. همان طوری که ما منّت خدای تبارک و تعالی را میکشیم و عبادت او را میکنیم، منّت اوست بر ما، و خدای تبارک و تعالی منّت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است، و هر عملی که بکنیم منّت بر او نداریم و او منّت بر ما دارد. این خدمت هم خدمت به خدای تبارک و تعالی و مجاهدین در راه او و شهدای در راه اوست. و ما باید با سرو جان خدمت بکنیم. و ابداً در نظرمان نیاید که ما یک کاری انجام دادیم. آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتی که دارید، دارید خرج میکنید برای آنها. و من امیدوارم که در راه خدا که شد؛ ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خدای تبارک و تعالی.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
2 - سورۀ اعراف، آیۀ 143: پس آنگاه که نور خدا بر کوه تابش کرد، کوه را مندکّ و متلاشی ساخت.
3 - صَعْق: بیهوش از شدت ترس یا از شنیدن صدای خوفانگیز.
4 - تالی تِلْو: نظیر، مِثل.
5 - این روایت را صاحب وسائل از تهذیب شیخ طوسی، ج6، ص121، ح3، نقل کرده و در کافی نقل نشده است.
6 - نظر میکند به جلوۀ خدا.
7 - بِرّ: نیکی، نیکوکاری.
8 - دورترین شهرها.