صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تعلیم و تربیت انسان در مکتب انبیا
- محل تهران، حسینیۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تعلیم و تربیت انسان در مکتب انبیا
-
حضار
حضار: دانشجویان پاکستانی و معلمان ایرانی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
با اینکه بنا نبود که آقایان دیگر تشریف بیاورند و زحمت بکشند و آنطوری که اطبا هم احتیاط میکنند، خیلی اجازه ندادهاند که من صحبت کنم، لکن امروز از پاکستان دانشجویان محترم و بعض آقایان دیگر و از ایران، معلّمها تشریف آوردهاند. پس این محفل، محفل معلم و دانشجوست؛ دو گروهی که اگر اصلاح بشوند، یک مملکت را اصلاح میکنند و اگر ـ خدای نخواسته ـ در غیر این معنا باشند، کشورها به تباهی کشیده میشوند.
مقام معلّم و مقام دانشجو، که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفۀ معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءاللّه، بر آن طریقی که اسلام میخواهد و مقام انسانیت اقتضا میکند، از همان طریق راه بروند و طیّ مقامات رابکنند و به آنجایی برسند که انسان شوند.
تمام زحمتی که انبیا کشیدهاند و تمام رنجهایی که اولیای خدا از بدو خلقت تاکنون کشیدهاند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید، مقدمۀ این بوده است که این موجودی که در خارج به او میگویند «انسان»، انسان بشود. تمام کتب آسمانی که بر انبیا نازل شده است برای این بوده است که این موجودی که اگر سر خود باشد خطرناکترین موجودات عالَم است، تحت تربیت و تعلیم الهی واقع بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلایق
بشود. نهضتهای اسلامی، نهضتهای توحیدی، تمام برای همین معنا بوده است. در اسلام همۀ امور مقدمۀ انسانسازی است. اگر رها کنند این موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهی میکشد. برای جلوگیری از این فسادهای بزرگ و این جنگهای ویران کن و این کارهای بسیار ناروا که در کشورها هست، انبیا آمدهاند تا بشر را هدایت کنند به راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل بشوند. اگر این موجود دوپا تربیت شد، تمام حوایج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا میکند و اگر این موجود دوپا سرخود شد یا به خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد، تمام عالَم به تباهی کشیده میشود.
از این جهت، تمام انبیا معلّمها هستند و تمام بشر دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب میخواهند این موجود دوپایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات عالَم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند و اجرای این امر را هم خودشان متکفّلند.
از این جهت، معلم و دانشجو محصور به معلمهای دانشگاهها یا دبیرستانها یا سایر جاها نیست و دانشجو هم محصور نیست به همانهایی که دانشگاه میروند. عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شدههای آنها معلّم هستند و سایر بشر دانشجو و باید دانشجو باشند. عالَم باید، تمام دنیا باید دو طبقه داشته باشد: یک طبقه معلّم و استاد و یک طبقه دانشجو و متعلّم. وظیفۀ معلّم هدایت جامعه است به سوی اللّه و وظیفۀ دانشجو تعلّم.
همین معناست که یک جامعهای پیدا بشود که همه متوجه به خدای ـ تبارک و تعالی ـ باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد، اقتصاد هم الهی میشود، فرهنگ هم الهی میشود، ارتش هم الهی میشود، ژاندارمری هم الهی میشود، دانشجو و معلّم هم الهی میشوند. خداست و طاغوت، همین دو، غیر از این نیست. یا راه خداست و یا راه طاغوت. راه خدا راهی است که انسان را در تمام ابعادی که دارد ـ در بُعد عقلانی، در بُعد متوسط که بُعد خیالی است و در بُعد متنزِّل که بعد عمل است ـ این ابعاد را هدایت بکند به
آن راهی که باید باشد. اگر اینها از همان راه مستقیم رفتند، اینها الهی هستند. راه، راه خداست و هر کس از این راه برود، الهی است تا آن وقتی که همه چیز انسان، همۀ اعمال انسان، همۀ حرکات انسان، همۀ تخیلات انسان، همۀ تعقلات انسان، الهی بشود. یا این راه است یا راه چپ و راست، که برخلاف راه مستقیم است، که هر یک از اینها انحراف است و به سوی طاغوت است.اَللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ.[1]ظلمات، تمام عالَم که توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالی که باید همۀ عالَم متوجه به او باشد.وَالَّذینَ کَفَرُوا اَولِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ.[2]همین دو راه است: یا ایمان است و اسلام است و توجه به مکتب الهی[که]ولیّ این امر خداست و خدا مؤمنین را اگر در این راه افتادهاند، هدایت میکند و تمام ابعاد انسانی را الهی میکند و یا کفر است و برخلاف توحید است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ. طاغوت است و منتهی الیه آن جهنم.
در دنیا هم همۀ فسادها و همۀ جنگهایی که در عالَم تحقق پیدا میکند به دست ابرقدرتها، همه جنگهای شیطانی و طاغوتی است. در جنگها هم جنگ طاغوتی هست و جنگ توحیدی. جنگهایی که پیغمبرها میکردند، اولیا میکردند، مؤمنین میکردند برای این بود که اشخاص سرکش را از آن سرکشیها برگردانند و تأدیب کنند. این جنگ، جنگ الهی است و آن جنگهایی که برای احراز مقام است، برای به دست آوردن قدرت است، برای تحمیل بر جامعههاست، برای جنایتکاری این ابر قدرتهاست یا هر قدرتی، این جنگها جنگهای ابلیسی است و جنگهای طاغوت است. عالَم از این دو حال خارج نیست.
هر حرکتی که از انسان صادر بشود، چه حرکتهای قلبی و چه حرکتهای روحی و چه حرکتهای جوارحی، از این دوحد خارج نیست: یا به طرف صراط مستقیم و اللّه است و یا طاغوتی است؛ منحرف یا به طرف چپ یا به طرف راست.اِهْدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ.[3]صراط
مستقیم یک سرش اینجاست و یک سرش به آن طرف عالَم؛ به مبدأ نور:صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم،[4]به آمدن تعلیمات انبیا. انعام کرده خدا بر ما که ما را هدایت کند به این راهی که راه اللّه است و موجب این میشود که تمام عالَم به سعادت برسند و با آرامش و با تربیت صحیح، در این عالَم زندگی کنند و تمام جهاتی که در این عالَم هست برگردانند به همان جهت توحیدی الهی و سایر حرکتها، چه حرکتهای قلبی باشد و چه حرکتهای خیالی باشد و چه حرکتهای جوارحی باشد، برخلاف این مسیر که باشد، همه طاغوتی است. همین دو راه بیشتر نیست: یا طاغوت و یا اللّه.
شما معلّمین و شما دانشجویان از همین راهی که انبیا تعیین کردهاند، راه را طی کنید. همین راه خداست؛ همین راهی که انبیا و اولیای خدا پیش پای بشر گذاشتند، این راه خداست و ما همه باید از همین راه حرکت کنیم. کسانی که دعوت بر غیر این راه بکنند طاغوتند و کسانی که مردم را برخلاف مسیر طبیعی خودشان و مسیری که فطرت آنها متوجه به اوست راهنمایی کنند، ضلالت است. من امیدوارم که معلّمین در هر جا هستند، خواهران و برادران معلّم، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالِم، خودشان را دانشجو بدانند و معلّم. معلّم آنها را به راه راست هدایت انبیا دعوت کند و آنها هم به راه راست هدایت انبیا سفر کنند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته