صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالمسازی دانشگاه
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالمسازی دانشگاه
-
حضار
حضار: اعضای ستاد انقلاب فرهنگی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
البته اینها که ذکر کردید همهاش جهات خوبی است؛ لکن یک نکته است که باید به آن توجه بشود و آن اینکه الآن که شما بخواهید دانشگاه را برای پذیرفتن معلم، پذیرفتن شاگرد، مهیا کنید، یک عدۀ زیادی چهرههایشان را از آنی که هستند بر میگردانند به یک چهرههای اسلامی، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم، به عنوان ـ مثلاً ـ شاگرد، جا میزنند. این را باید یک فکری برایش بکنید. همه مسلمانند و همه متقی، همه با این نهضت اسلامی موافق، لکن سوابقشان را باید الآن ملاحظه کرد؛ یعنی، بنابراین باشد که یک گروههایی[باشند]برای رسیدگی به سوابق معلمها، به سوابق اینهایی که میخواهند مثلاً وارد بشوند، تا دوباره این مرکز تجمع افرادی[نشود]که آنجا بیایند و قضیۀ تحصیل نباشد و قضیۀ جهات سیاسی باشد و اینطور چیزها. و یک جهت هم اینکه در دانشگاه این مسائلی که قبلاً موجب شد دانشگاه به این فسادی که دیدید کشانده شود، این را یک فکری بکنید برایش که مرکز اشخاص یا گروههایی که میخواهند فعالیت گروهی بکنند نباشد. دانشگاه مرکز تحصیل است و مرکز آموزش است و آموختن است؛ نه مرکز اینکه یک گروهی بیایند برای خودشان یک کاری انجام بدهند. بعد از شش ماه دیگر باز همان مسائل برگردد؛ همان فساد در کار باشد. آن وقت هم باز بخواهید از سر بگیرید، مشکلات زیادتری پیدا بشود. از اولی که بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذیرفته بشود، مهم این است این معلم[هایی]که الآن میآیند و اظهار چه میکنند و شهادت
میدهند و میگویند ما مسلمان و چه و چه هستیم، به این اکتفا نشود؛ سوابق این دیده بشود که این چطور آدمی بوده است؛ چکاره بوده است؛ در دانشگاه که بوده چه میکرده، چه درس میداده؛ چه جور برخورد میکرده با جوانها و چه توطئهها داشته یا نداشته. این مسائل خیلی باید بررسی بشود که دانشگاه وقتی باز میشود، یک دانشگاهی باشد که حالا صد در صد نشد،[طوری]باشد که اشخاصش اشخاص صحیح باشند و بعد هم که باز میشود، یک بازرسیهایی لازم است به اینکه در همه جا حاضر باشند؛ برای اینکه معلمین با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غیر برنامۀ درسیشان چه حرفها آنجا هست؛ چه چیزها آنجا مطرح میکنند. اگر دیدند چیزهایی انحرافی است، اطلاع بدهند. و یک سازمانی باشد برای اینکه اگر هر یک از معلمین یک همچو کاری بخواهند بکنند،[بررسی]بشود. اگر ـ مثلاً ـ گروهها بخواهند در دانشگاه باز این بساط را درست کنند، حاضر باشند یک اشخاصی برای اینکه مانع از این امور بشوند. شما هر چه اصلاح بکنید، وقتی افراد غیر صالح آمدند اصلاحات را به هم میزنند. اصلاحات در یک محیطی که افراد غیر سالم نباشند[...]گروههایی نمیخواهند درس بخوانند؛ اصلاً میخواهند به هم بزنند. یک اشخاصی هستند که واقعاً مطلع بر مسائل نیستند؛ درست ملتفت به مصالح و مفاسد نیستند، اینها را وقتی آوردند برای تعلیم و تربیت میشود تربیت کرد. اما یک گروههایی هستند که اصلاً مصالحشان اینها نیست؛ مصالحشان این است که دانشگاه را به یک صورتی در آورند که هم آنهایی که دانشجو هستند درست[کسب]دانش نکنند و وارد بشوند در یک گروههای انحرافی و به هم بزنند اوضاع را.
عمده این است که دانشگاه طوری بشود که افرادش، خصوصاً معلمینش یک معلمینی باشند که متعهد باشند و آن وقت هم در سر کلاسها آن مقداری که صلاح است اشخاصی، معلمینی، باشند که برای آنها صحبتهای اخلاقی بکنند؛ صحبتهای اسلامی بکنند که این جوان از حالا پرورش پیدا بکند. این بیشتر در دبیرستانها باید بشود؛ پرورش
پیدا کند به یک پرورش صحیحی که برای خودش باشد؛ نه بعد از اینکه پرورش شد، یکی برای روسها عمل کند، یکی برای انگلیسها عمل کند، یکی برای امریکاییها.
اینها یک مهماتی است که باید خیلی درش دقت کرد و البته باید تحصیلات هم طوری باشد که محدود نشوند. آنطوری که در سابق بود، نمیگذاشتند جلو بروند، باید آنطور نباشد. جهات اخلاقی هم خیلی ملاحظه بشود. معلمهایی که میتوانند برای آنها صحبت کنند و اخلاق بگویند و عقاید بگویند، این کاری باشد که مشغول باشند در ضمن تحصیلات. و تحصیلات هم، همان طوری که در اینجا طرح دادید، موافق با وضع مملکت ما باشد؛ نه اینکه ـ فرض کنید ـ یک کلاس هم باز بشود برای ـ مثلاً ـ هنرهای زیبا و کذا که جز برای عقب ماندن ما و جز برای بهرهبرداری دیگران از آن نبوده، یا ـ فرض کنید ـ که فلان موسیقی و چیزهایی که در دانشگاه زیاد شاید بوده؛ من هم خیلی اطلاع ندارم. اینطور چیزهایی که به درد یک کشوری نمیخورد، مثل کشور ما، اینها نباشد؛ آن چیزی که احتیاج داریم باشد. و دنبال این هم باشیم که انشاءاللّه خودمان خودکفا باشیم؛ چنانچه، خوب، طرح شما هم همین طور است.
من امیدوارم که موفق باشید و همۀ گروهها با شما همراهی بکنند؛ از دولت گرفته تا رئیسجمهور، تا دولتی که بعد میآید، همۀ اینها، همراهی بکنند. اگر دانشگاه درست بشود، این مملکت درست میشود. مرکز همۀ فسادها و صلاحها دانشگاههاست و لهذا آن چیزی[است]که مطمح نظر خارجیها بوده است همیشه. آنها حوزههای علمیه را نتوانستند تا حالا منحرف کنند. اخیراً شاید یک خرده انحرافاتی پیدا شده؛ اما در طول مدت نتوانستند منحرفشان کنند. دانشگاه را مرکز تبلیغات قرار داده بودند و انحرافات؛ میکشیدند به آن طرف، یا به این طرف. مهم این است در دانشگاه امروز. و البته در تحصیلات هم، همان طور که طرح دادید، باید[طوری]باشد که انشاءاللّه در آن چیزهایی که ما احتیاج داریم خودکفا بشویم ولو در یک مدت طولانی. و خداوند
ان شاءاللّه همۀ شما را حفظ کند و موفق برای اجرای یک همچو اموری.
فرض کنید که الآن بخواهید بازش کنید، این همان مسائل است بلا اشکال. اگر دانشگاه قبل از اینکه یک اساسی برایش درست بشود باز بشود، همان گروهها میریزند و همان فساد را ایجاد میکنند و همان سنگربندیها را میکنند. تا این ترتیب صحیحی پیدا نکند که بتواند دانشگاه باشد[...]ما دانشگاه میخواهیم؛ نمیخواهیم که یک مرکزی باشد برای اجتماع امور انحرافی. اگر ما بخواهیم اسم دانشگاه داشته باشیم تویش هر کاری هم بشود، آن وقت باید زود باز بشود و باز همانها بریزند توی دانشگاه، همان[بلا]را به سر دانشگاه بیاورند. دانشگاه وقتی باید باز بشود که شما اطمینان پیدا کنید به اینکه این دانشگاه، دانشگاه است؛ دانشگاهی است که برای کشور ما، برای اسلام، مفید است. اما یک دانشگاهی که باز اطمینان به این[نیست]که این قابل است که در آن به ترتیب صحیح عمل بشود معنایش این است که ما یک مرکزی درست کنیم، خرج زیادی بکنیم و باز همان بساط باشد؛ آنها هم که بیایند فعالیتشان زیادتر است و کارهای زیادتری میکنند؛ همان سنگربندیها و همان بساط اعاده میشود.
آن کس که میگوید حالا باید باز بشود این یا توجه ندارد، یا انحراف دارد؛ این دلش میخواهد این جور بشود؛ به اینها نباید اعتنا کرد. شماها باید خودتان با اشخاصی که تخصصاتی دارند بنشینید مشورت بکنید و یکوقتی دانشگاه باز بشود که شما مطمئن باشید که حالا اینکه باز میشود دانشگاه است؛ جای دانش است؛ جای پرورش است. ما که نمیخواهیم یک صورتی درست کنیم و عرضه بداریم به دنیا و به غرب که ما دانشگاه داریم. دانشگاه داشتیم! سی سال دانشگاه داشتیم! این بود که شد.
ما میخواهیم یک چیزی درست کنیم که خودمان باورمان بیاید که ما دانشگاه داریم؛ غرب بپسندد این را یا نپسندد، روشنفکر بپسندد این را یا نپسندد. ما خودمان باید برای خودمان کار بکنیم. فکر این نباشیم که یک کاری بکنیم که یک گروهی بپسندد این را، یا
ما را تأیید بکند؛ این انحراف است. ما باید برای خدا کار بکنیم؛ باید کاری بکنیم که خدا بپسندد و آن کاری است که برای کشور ما مفید باشد و برای ملت ضعیف ما مفید باشد، برای مستضعفین این ملت مفید باشد، هر که هر چه میخواهد بگوید. ما دنبال این نباشیم که ـ فرض کنید ـ برای من یک کسی هورا بکشد یا کف بزند. دنبال این چیزها ما نباید باشیم. دنبال این باشیم که این دانشگاه را خوب درست کنیم؛ ولی بعدش مورد اهانت هم[قرار بگیریم]فحش هم بشنویم، باشد. وقتی تکلیفمان را ادا کردیم، هر کس هر چه میخواهد بگوید. دنبال این نباشیم که وجاهت پیدا بکنیم. بسیاری از اشخاص را من میبینم که ولو عقیدهشان به بعضی مسائل نباشد، لکن بر خلاف عقیدهشان یک چیزی را میگویند برای ایقاع[1]وجاهت بین طبقۀ روشن[فکر]؛ این یک مسئلهای است؛ یک اشتباه است. ما باید فکر این معنا باشیم که چی برایمان مفید است. برای این ملت ضعیفی که عقب مانده است، کوشش کردند برای عقب ماندنش، چی برای این مفید است. چه باید کرد که این عقبماندگی را جبران کرد. ما بخواهیم دانشگاه باز کنیم به همان جوری که بوده است باز همین مسائل است و آخر هم خواهد بود؛ بلکه بدتر خواهد شد؛ برای اینکه دنبال کردید، بعد میگویند که خودشان درست کردند همین را. تا دانشگاه نشده است بازکردنش خطاست و طرحهایی که داده میشود برای باز شدن طرحهایی است که اشتباه است؛ یا تحت تأثیر واقع شده. همانهایی که میخواهند خرابکاری کنند میخواهند حالا باز بشود و یا خودشان اعوجاج[2]دارند و میخواهند همان مسائل پیش بیاید. نه البته آنطوری که بماند چندین سال؛ نه اینکه سر سال که آمد، هر چه شد یک چیز ناقصی را باز کنید، که بدتر از اولش بشود. باید تمام بشود همۀ جهات؛ آن طرحهایی که دارید تمام بشود، درست بشود؛ بعد که باز کنید دانشگاه را، دانشگاه است، این که میآید، برای تحصیل میآید، معلم هم که میآید برای تعلیم میآید، نه معلم میآید برای انحراف، و نه شاگرد میآید برای سنگرگیری، این نباشد، وقتی نباشد، آن وقت
صحیح خواهد شد.
اختلاف سلیقهها را ما نباید گوش بکنیم. ما باید خودمان بفهمیم که چه داریم میکنیم و برای این ملت چه خدمتی باید بکنیم. خودمان وقتی فهمیدیم یک چیزی هست، گوشمان بسته باشد راجع به قلمها و راجع به ... هر کاری بکنید، آنهایی که میخواهند لطمه بزنند و آسیب بزنند کار خودشان را میکنند. شما هر کاری انجام بدهید، آنها کار خودشان را میکنند. یکوقت یک کاری انجام میدهید که تأیید آنهاست، که آنها میتوانند انجام بدهند. یکوقت یک کاری میکنید که نه، بر خلاف آنهاست، آنها باز صدمهای را که دلشان میخواهد میزنند؛ لکن دستشان نمیرسد که صدمه بزنند.
امیدوارم که مؤید و منصور باشید در این امر. ... تشکر میکنم. اظهار تشکر یک برادر است از برادر دیگر والاّ مطلب مال خودتان است. همهمان باید تشکر کنیم که خدا به ما یک همچو مهلتی داده است که بتوانیم در یک همچو کارهایی وارد بشویم.