صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان سرّ پیروزی سربازان صدر اسلام ـ ضرورت پاکسازی کردستان از ضدانقلاب
  • محل تهران، شمیران، دربند
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع سرّ پیروزی سربازان صدر اسلام ـ ضرورت پاکسازی کردستان از ضدانقلاب
  • حضار صدری (فرمانده لشکر 28 کردستان)

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم

لزوم تصفیۀ اشرار از کردستان

من امیدوارم که به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران، کردستان بزودی تصفیه و درست شود. من از فداکاریهای شما برای کشور خود و برای اسلام تشکر می‏کنم. حال که اشرار را از آنجا راندید، باید توجه به این معنا داشته باشید، که آنان شما را رها نخواهند کرد. من به شما ارتشیان دلیر و سپاه پاسداران و شورای انقلاب و فرمانده کل قوا[1]هشدار می‏دهم، که اشرار باید از کردستان تصفیه شوند. آنان کردستان را به فساد کشیدند و مردم کردستان را به طرز وحشتناکی اذیت و آزار کردند. آنان مردم را غارت کردند و همه را کشتند. دیگر نباید به اینها مهلت داد. باید منطقه درست پاکسازی شود تا دست آنها کوتاه و امیدشان قطع شود.

حفظ انسجام و نظم در نیروهای مسلح

البته مسئلۀ مهم این است که ارتش و پاسداران و ژاندارمری ما با یکدیگر همزبان و هم پیمان باشند. و مهمتر اینکه در عمل با هم هماهنگی داشته باشند. زیرا در هماهنگی است که پیروزی میسر می‏شود، باید سران با هم تفاهم داشته باشند، که بحمداللّه‏ دارند. باید سلسله مراتب محفوظ باشد. باید اطاعت بی‏چون و چرا انجام گیرد ولی درست مثل صدر اسلام. اطاعت بدون هیچ اغماضی باید باشد، و محبت و دوستی و برادری هم باید
باشد. حضرت امیر ـ علیه‏السلام ـ رئیس کل قوا بودند، ولی نسبت به سایر افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند. هرگز در سپاه اسلام تحمیل نیست. یعنی درست یک عده برادر هستند که در کنار هم برای خدا می‏جنگند، که یکی فرمانده و دیگری فرمانبردار است، و تخلف از دستور فرمانده جایز نیست. باید نظم کاملاً رعایت شود. باید فرماندهان به سربازان بفهمانند که همه با هم برادریم، و همه با هم می‏خواهیم کاری را انجام دهیم. ولی ارتش هم باید از فرمانده کل قوایش، که آقای بنی‏صدر است اطاعت کند. خلاصه امروز که ما از طرف قدرتها در خطر هستیم، البته به نظر من بعید به نظر می‏رسد، باید منسجم باشیم. زیرا اگر انسجام به وجود آید، هیچ قدرتی نمی‏تواند به شما زور بگوید، و پیروزی از آن شماست. امروز ارتش پشتیبان بسیار قوی دارد و آن ملت است. ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزیز همراه است. امید است که دولت و ملت و ارتش و گروههای متعهد با هم منسجم و یکدست شوند، تا نیرویی به دست آید که هیچ‏کس نتواند در مقابل آن بایستد. من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمری و سایر نیروهایی که برای اسلام زحمت کشیده‏اند، خصوصاً در کردستان فعالیت کردند تا کفار را شکست دهند، تشکر می‏کنم. و به خانواده‏های شهدای بزرگ خود تسلیت می‏گویم. و از خداوند می‏خواهم که به شما و سایرین قدرت عنایت کند. شما الآن سرباز اسلام هستید. درست مثل سربازهای زمان حضرت رسول با شما عمل می‏کنند و مقامتان عالی است و پیش خدای تبارک و تعالی، ارجمند هستید. این مملکت مال شماست و خودتان هم باید نگهش دارید. مهم رضایت خداست، که عمل شما موجب رضایت خداست. ان‏شاءاللّه‏ خداوند همۀ شماها را در پیشرفت و پیروزی تأیید کند.

سرّ پیروزیهای صدر اسلام

خداوند ان‏شاءاللّه‏ همۀ شما را تأیید کند. و سرّ پیشرفتی که در صدر اسلام است این است که، سربازان اسلام با تعداد کمی که داشتند در مقابل تعداد زیادی از سربازان دشمن، که یکی ایران و یکی روم بود و بسیار هم مجهز بودند، ایستادند و پیروز شدند،
زیرا سلاح معنوی داشتند. یعنی اعتقادشان بر این بود که اگر ما برویم و کشته شویم، باز هم سعادتمند هستیم، و اگر بکشیم هم ما سعادتمندیم. آن وقت دشمن فقط برای دنیا بود که آن هم با فشاری که بر آنها می‏آوردند می‏جنگیدند. ببینید در جنگ ذات سلاسل، دشمن، سربازان خود را به زنجیر بسته بود که فرار نکنند. آیا با این اعتقاد می‏شود جنگید؟ سرّ اینکه لشکر اسلام پیروز شد و آنها شکست خوردند همین بود، که آنها روحیه‏شان را به واسطۀ اینکه ایمان به خدا نداشتند، بکلی از دست داده بودند. آخر آنها برای چه کسی کار بکنند و برای چه منظوری خود را بکشند؟ آیا خودشان را بکشند که یک نفر، فرض کنید شاه و یا پسر شاه، آنهمه بساط داشته باشد؟ برای چه این سربازها آنطور فداکاری کنند؟ اما اینجا اینطور نیست، اینجا فداکاری برای اسلام است. فداکاری برای خداست. خدا هم بر ما حق دارد. هر چه ما داریم از خداست و هر چه داریم باید در راه او بدهیم.

بنابراین، سرّ پیروزی صدر اسلام همین دو کلمه بود: ایمان به خدا و ایمان نداشتن به خدا. آنهایی که ایمان نداشتند، ضعیف بودند و اینهایی که ایمان داشتند، قوی. ما باید با یک همچو قدرت و روحیه‏ای که شما می‏گویید که آنها می‏گفتند ما می‏خواهیم شهید بشویم به پیش برویم. من از آن وقتی که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه، زنان و مردان می‏آمدند پیش من و اصرار می‏کردند که شما دعا کنید تا ما شهید بشویم. من دعا می‏کنم که شما موفق بشوید و ثواب شهادت را داشته باشید. برای اسلام خدمت کنید. این روحیه موجب پیشرفت است. جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد. جوانهایی که در ارتش و سپاه پاسداران هستند، تقویت روحی بشوند. الحمدللّه‏ از نظر روحی قوی هستند. ایمان آنها را تقویت کنید. یک سرباز مؤمن می‏تواند یک گروه را در هم بشکند. ان‏شاءاللّه‏ من امیدوارم که این شهیدانی که برای خدا به شهادت رسیده‏اند، نزد خدای تبارک و تعالی، مقاماتی را داشته باشند که لشکر اسلام در جنگ احد و در سایر جنگها داشتند. خداوند ان‏شاءاللّه‏ خانواده‏های آنان را سلامت بدارد، و من هم به آنان تسلیت می‏گویم. اینها از خود ما هستند. مثل اینکه فرزندان خود من باشند. متأثر هستم و
مفتخر به اینکه همچو روحیه‏ای در تمام سربازها پیدا شده. امیدوارم که با همین روحیه بر مشکلات غلبه کنید، و مملکتتان یک مملکت مستقلی برای خودتان باشد. دیگر نه ابرقدرتها بر شما غلبه کنند و نه هر چه دارید در طبق بگذارید و به آنها بدهید. خدا ان‏شاءاللّه‏ همۀ شما را تأیید کند. ان‏شاءاللّه‏

[در اینجا سرهنگ صدری خطاب به امام بیان داشت: به عنوان استدعا در خاتمه عرایضی داشتم. سربازان لشکر 28 انتظار دارند یک پیامی از امام عزیزشان بشنوند، اگر استدعای حقیر مورد تصویب قرار گیرد.]

[امام فرمودند:]

اگر این حرفهایی که من زدم ممکن است منعکس بکنند. من واقعاً شاید همیشه در فکر این کردستان بوده‏ام. در فکر اینکه یک دسته فاسد آمدند و یک ناحیه از مملکت را آنطور کردند. به اسم اینکه ما می‏خواهیم برای مردم کار بکنیم. و حال اینکه دیدیم و شما دیدید که اینها فاسد بودند و می‏خواستند کردستان را خراب کنند. مردم را به بدبختی بکشند. و الحمدللّه‏ با روحیه‏ای که شما داشتید غلبه کردید بر آنها.

من به همۀ سربازانی که در کردستان برای اسلام سربازی کرده‏اند، و همۀ پاسدارانی که برای اسلام پاسداری و فداکاری کرده‏اند، دعا می‏کنم و از همۀ شما و از همۀ آنها متشکرم. من خود را منفعل می‏دانم که چرا نمی‏توانم بروم به همراه آنان جنگ کنم، برای اینکه من ضعیف هستم. امیدوارم که آنها موفق و مؤید باشند و پیش خدا روسفید، چنانچه هستند. و در پیشگاه اسلام از سربازهای اسلام و پاسداران محسوب شوند. با سلامت و سعادت و عزت و عظمت، مملکت خود را اداره کنید و به پیش بروید، ان‏شاءاللّه‏ مؤید باشید.

1 ـ در آن زمان، فرماندهی کل قوا ـ به نیابت از سوی امام خمینی ـ بر عهدۀ ابوالحسن بنی‏صدر رئیس جمهور بود.