صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت
-
حضار
حضار: جهاد سازندگی اردستان و قم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من بعد از این نهضت و انقلابی که نسبتاً الحمدللّه به پیروزی رسید و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در این کارهایی که به دست ملت بعد انجام گرفت، از جهاد سازندگی خیلی خوشم میآید. هر وقت که تلویزیون نشان میداد که خواهرها و برادرها از همۀ طبقات مشغولند به یک عملی برای کشور خودشان، من خوشحال میشدم. باید شماها توجه داشته باشید که نگاه نکنید هی به اینکه اداره چه میکند، دولت چه میکند. آنها مشغولند، منتها نمیتوانند آنقدری که ایران احتیاج دارد آنها عمل کنند. ایران مال خود شماست و خود شما باید او را بسازید. و اگر همۀ ملت در این امر، در امر سازندگی همت نکند کارها زمین میماند. انتظار اینکه یک دستهای انجام بدهند تا ما انجام بدهیم، یا کارشکنی یک کسی نکند، البته میدانید که حالا در هر گوشه و کناری برای کارشکنی مهیا هستند. این ملت است که باید این کارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه کنید که سابق، در رژیم سابق که همهاش حرف بود، یکی هم راجع به مبارزه با بیسوادی بود و اینها وقتی رفتند معلوم شد که مبارزهای نکردند. بله آن کاری که کردند این است که باسوادی را نگذاشتند ترقی بکند، نه بیسوادها را سواددار کردند. این هم اگر منتظر بشوند آقایان، ملت منتظر این بشود که دولت این کار را انجام بدهد، نمیتواند انجام بدهد. الآن تقریباً در صد، شاید هشتاد ـ من اطلاع درست ندارم ـ بیسواد ما داریم. یا شاید مثلاً شصت، شصت و پنج، همچو چیزهایی میگویند. من اطلاعی ندارم، اما میدانم که بیسواد زیاد
هست. افغانستان با اینکه ایران از او باید به حسب اینطور امور جلو باشد، بیسواد در آن کم هست. سوادی که میگویم یعنی همین سواد خواندن و نوشتن و این چیزها. آن هم که ما میخواهیم که همۀ ایران انشاءاللّه سواد پیدا بکنند، نمیخواهیم همه دکتر بشوند. خوب چیز غیر معقولی است. یا همه مهندس بشوند. میخواهیم یک مملکتی همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنویسند، امضا کنند، چه بکنند.من گاهی در نجف که بودم گاهی حرم مشرف میشدم ، که افغانیها آمده بودند برای زیارت خواندن، میدیدم همه از رو میخواندند. کتاب دعا را باز کردند از رو میخواندند. شاید مثلاً در سی ـ چهل نفر که آنجا بودند یک نفرشان شاید از رو نمیخواند. شاید هم او خوانده بود، تمام کرده بود. اما همهشان از رو میخواندند. این جور نبود که، آن هم طبقۀ همان پایین بودند به اصطلاح اینها. و ما میل داریم که این هم باز به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشید به اینکه دولت با سواد بکند، نمیتواند. باز میشود همان حرفهای سابق. دولت هم حالا اقدام کردهاند، وزارت آموزش اقدام کردند و خوب هم اقدام میکنند. اما مسئله، مسئلهای نیست که بتوانند آنها چه بکنند. و همین طور در جهاد سازندگی، سازندگی یک مملکتی که همه چیزش از دست رفت و خراب است، این نمیشود با دست دولت انجام بگیرد یا دست یک قشری انجام بگیرد. این را، همۀ مردم باید مملکت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت کنند، که یک مملکت آبادی انشاءاللّه درست بکنند به دست خودشان.
لکن چیزی که الآن مهم است این است که، ـ این را من از باب اینکه نگران هستم برایش کراراً هم گفتم این را به اشخاصی که اینجا آمدند، باز هم عرض میکنم ـ که الآن دستهایی در کار هست. اکثراً از طرف امریکا و دیگران هم همین طور. از شوروی و از سایر جاها هم همین طور. یعنی آنهایی که به این مملکت ما طمع استفاده دوختهاند، دارند و چشم این دارند که ما کار بکنیم، آنها ببرند و مخازن ما را ببرند، و حالا هم
دستشان کوتاه شده است و انشاءاللّه تا آخر هم کوتاه هست. اینها الآن در فکر اینند که نگذارند این ایران یک استقراری پیدا کند. یک نظام صحیحی پیدا بکند.در هر جا مثلاً فرض کنید، که در جهاد سازندگی هم از این قشرها پیدا میشوند که خودشان را جا میزنند و در دانشگاه هم هستند. در همه جا هستند. اینها در کارخانهها هم زیاد هستند. این به نظر من میآید که یک نقشه و توطئهای است که برای این جهت که، استقرار در ایران و نظم در ایران پیدا نشود. در ارتش میروند نمیگذارند که یک انتظامات صحیح پیدا بشود. در ژاندارمری میروند، آنجا را هم مانع میشوند. در شهربانی هم همین طور. تو[ی]سپاه پاسداران هم پیدا میشوند. در دانشگاه هم زیادند و همه جا اینها هستند، حاضرند و اینها برای این جهت نقشه دارند. به نظر من اینطور میرسد که نقشه این است که در داخل ما را، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا کنیم. یک انتظامی در کار نباشد. اختلافات باشد و یک هرج و مرجی باشد. بریزند خانۀ هر کس را غارت کنند. بریزند زمین هر کس را غارت کنند. بریزند باغات هرکس را بخواهند چه بکنند. اموال هر کسی را ببرند. نگذارند یک استقراری پیدا بکند. از آن طرف دشمنهای این ملت، دشمنهای اسلام با قلمهای خودشان و با افکاری که دارند و طرحهایی که دارند در مطبوعات خارجی، در رسانههای گروهی خارجی هم اغتشاشات ایران را، اختلافات ایران را، اینها را یکیاش را چند مقابل کنند و در خارج منتشر کنند، و در خارج منعکس کنند که ایران مثل یک بچۀ صغیری میماند که محتاج به قَیم هست. باز نرسیده به حد بلوغ که خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است این معنا باشد که در خارج منعکس بکنند که ایران هرج و مرج است و همه به جان هم ریختند و همۀ گروهها در هر جا بروی یک اختلافات هست. این را اسباب دست قرار بدهند که ایران قابل این نیست که خودش را اداره کند، باید یکی دیگر ادارهاش کند. بعد اگر خدای نخواسته، یک دخالت نظامی بخواهند بکنند، یک کودتا بخواهند بکنند، موجه نشان بدهند به خارج. به دنیا موجه نشان بدهند که ما برای خاطر حفظ ملت، ملت نمیتوانست خودش را نگه دارد، ما باید حفظش کنیم، این صغیر را ما باید قَیم برایش تعیین کنیم.
در عین حالی که در تمام انقلاباتی که در دنیا پیدا شده هیچ کدام بهتر از ایران نبوده، دنبال سَر انقلابات، میلیون، میلیون و نیم آدم کشته میشدند. ـ برای من صورتش را آوردهاند ـ این انقلاباتی که واقع شده است، دنبال سرش یک میلیون، یک میلیون و نیم کشتار، دو میلیون حبسی[داشتند]، درِ کشور را میبستند به همه جا. الآن هم هر جا که شما ملاحظه کنید که یک انقلابی واقع شده است و یک کودتایی واقع شده، یک چیزی واقع شده، درِ کشورشان را به خارج بستند، همۀ فرودگاهها را ممنوع کردند، تمام مطبوعات را قدغن کردند که نباید منتشر بشود و برای مردم اختناق پیش آوردند. اختناق فوق آن اختناقهایی که سابق بوده. و گاهی در بعضیشان به مجردی که این پیروز شده، قتل عام ایجاد کردند. شروع کردند به کشتن مردم. هر که احتمال میدادند که یک چیزی باشد میکشتند. نه اینکه یک کسی را، یک شهر را قتل عام میکردند. و انقلاب ما از باب اینکه اسلامی بود، از باب اینکه از ملت بود، انقلابی نبود که یک قدرتی به یک قدرت غلبه کند، یعنی یک قدرت نظامی به یک قدرت نظامی یک کودتایی شده باشد، این حرفها نبود. متن نهضت از خود مردم بود. جوشید از خود بین مردم بین زن و مرد و انقلاب هم اسلامی بود. اسلام اینها را وادار کرد که یک همچو انقلابی بکنند. همچو انقلاب اسلامی که از متن ملت بجوشد، دنبالش دیگر این مسائل کم است، هست، اما کم است. و لهذا دیدید که دنبال این انقلاب، تمام راهها و همۀ جاها هم باز بود. هیچ زاید جایی را جلویش نگرفتند. تمام روزنامهها و احزاب آزاد شد. آزادِ آزاد، و کشتار نسبت به مردم هیچ نبود در کار، که آنطوری که آنجا بساط درست میکردند نبود. بله آنهایی که کشتار کرده بودند گرفتند بعضیشان را محاکمه کردند و بعد از محاکمه به جزای خودشان رساندند. اما اینطور نبود که همین طور درو کنند مردم را. یک میلیون جمعیت را بکشند. این حرفها نبود در کار. و اینطور مسائل در عین حالی که در ایران نبودهاست، و باید گفت ایران آرامترین انقلاباتی که در دنیا واقع شده در ایران واقع شده. انقلابات دیگر با یک سال و دو سال و سه سال اینها درست نمیشد. جنگ باید بشود. اینقدر خونریزی، چه،
چه، یک سال، دو سال جنگ بشود تا بعد یک قدرتی بر قدرت دیگر پیروز بشود. اینجا آنجایی است که انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم «قرنی»[1]به من گفت که سه ساعت و نیم، سه ساعت و نیم غلبه کرد ملت بر رژیم. یعنی آن وقتی که آنها کودتا میخواستند بکنند در تهران ما بودیم، و آنها بنا داشتند کودتا بکنند و جلویش گفتند روز هم باید مردم بیرون نیایند. حکومت نظامی روز قرار دادند. آن حکومت نظامی روز را خدا خواست که شکسته شد. آنها به من بعد گفتند که اینها بنا داشتند که کودتا بکنند و خیابانها را وقتی که مردم نیستند، خیابانها را همه را بگیرند و شبش کودتا بکنند. مردم که ریختند در خیابانها اینها این طرحی که داشتند خنثی شد. و ایشان میگفت که آنکه جنگ بین ملت و دولت واقع شد و رژیم واقع شد سه ساعت و نیم بود. در صورتی که جاهای دیگر، الآن شما میبینید که در افغانستان چند سال است که همه مسائل هست و حالا هم معلوم نیست کی ختم بشود. برای اینکه آنجا یک کودتایی است. کودتا یک نفر آدم بخواهد انجام بدهد، یک قدرتی میخواهد یک ملتی را از بین ببرد، اما یک ملت خودش آمده است ـ و خودش آمده ـ و حریفش را بیرون کرده. دیگر خود ملت با خود ملت که کاری ندارد.
حالا هم اشخاصی در بین این ملت هست که الهام از خارج میگیرند. البته اقلیت هم هستند، لکن اشخاصی هستند که با هر زبانی با مردم میتوانند صحبت بکنند و شیطنت بکنند. باید ملت ما توجه به این توطئه داشته باشد که توطئهای که محتمل است این است که ما را به هم بریزند. حتی توی جهاد سازندگی بروند یک کارهایی بکنند که آنجا هم یک اختلافی بشود. نگذارند کار عمل بشود. در دبیرستان بروند. در دانشگاه بروند. هر جا بروند و ما را به هم بریزند. و دائماً شلوغی و دائماً اعتصاب و دائماً راهپیمایی و دائماً کارشکنی برای دولت و ملت، تا منعکس بکنند در خارج که اینها نمیتوانند خودشان را
اداره بکنند، باید یک کسی برود اداره کند. ملت باید توجه داشته باشد به این توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر برای چی ما با هم اختلاف داشته باشیم. سر چی اختلاف داشته باشیم. برای چه اختلاف داشته باشیم. برای چی به جان هم بریزیم، چرا ما خودمان، خودمان را از بین ببریم. باید ملت متوجه باشد که چیزهایی که اسباب اختلاف هست اصلاً ایجاد نکنید. اشخاصی که میخواهند ایجاد اختلاف بکنند موعظهشان کنند، نصیحتشان کنند. اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند و نگذارند اختلاف حاصل بشود. نگذارند جوری وانمود بشود که این ملت ملتی نیست که قابل این باشد که آزاد باشد. حالا که آزاد شده ببینید به جان هم ریختند، قابل آزادی نیست. ملتی که قابل آزادی نیست، باید یکی بیاید، یک رضاخانی را پیدا کنند ـ و اینها دارند، از این چیزها دارند ـ یک رضاخانی را پیدا بکنند. امروز به اسم اینکه این آدم ملی هست، به اسم اینکه یک آدم از این چیزها، از این عنصرها، اینها دارند که بیست سال، سی سال این را با یک صورت ملیت و با یک صورت دلسوزی نگه دارند. آن روزی که میخواهند کار را انجام بدهند به دست او انجام بدهند. به صورت ملیت، به صورت چه انجام بدهند. و توجه این معنا را باید داشته باشند ملت ما. امروز که روز حساسی است، برای اینکه ما میخواهیم که رئیس جمهور تعیین بشود، ملت میخواهد رئیس جمهور تعیین بشود، امروز میبینید که با این حساسیت باز مشغول شدند به توطئهها و مشغول شدند به خرابکاریها. در قم دیدید، در آذربایجان هم هست، در جاهای دیگر هم هست. فردا که شما بخواهید انشاءاللّه وکلای خودتان را تعیین بکنید، بدانید که اغتشاشات بیشتر ایجاد میکنند. بساط بیشتر در میآورند. باید توجه داشته باشد ملت به اینکه مبادا منعکس بشود. کاری بکنیم ما که منعکس بشود اینها با هم نمیتوانند بسازند. اینها به جان هم ریختند و باید یکی برود جلوی این کارها را بگیرد، تربیتشان بکند. این به این است که از کارهایی که، از حرفهایی، از نوشتههایی ... از نطقهایی، از شعارهایی که اسباب اختلاف میشود، از اینها پرهیز بکنند. نباید امروز شعار بدهند بر ضد این، بر ضد او، بر اینطور چیزها. این شعارها صحیح نیست . نباید بکنند. و باید کاری بکنند که مستقر بشود. این حکومت،
برقرار بشود. و ما این دو قدم هم که اسکلت یک حکومتی است، این دو قدم هم برداریم. قدم تعیین رئیس جمهور انشاءاللّه و قدم دوم وکلا؛ و باید ملت متوجه باشد که من چون بنای دخالت ندارم، متوجه باشند خودشان که اشخاصی که صحیحند، اشخاصی که متدینند، اشخاصی که ملی هستند، اشخاصی که چپ و راستی نیستند، از افراد، اینها را تعیین بکنند. در رئیسجمهور همین طور و در وکلاشان هم همین طور. و مهم الآن این است که از این اختلافات و از این شعارها و از این ـ عرض میکنم که ـ چیزهایی که موجب اختلاف میشود دست بردارند. و مشغول بشوند به اینکه همین طور بسازند ایران را و ایران امروز محتاج به کار است. کارخانهها احتیاج به کار دارند. محتاج به سازندگی است.
خداوند انشاءاللّه شماها را حفظ کند. شما جوانها را حفظ کند که همچو همت والایی دارید که میروید در جهاد سازندگی و زحمت میدهید به خودتان. لکن برای خداست این. شما خیال نکنید، هر قدمی که الآن بردارید برای کشور اسلامی، این قدم پیش خدا محفوظ است. خیال نکنید که این قوههای شما هدر میرود. قوای انسان وقتی هدر میرود که برای خدا نباشد. آن وقتی که قوا برای خدا کار بکند هدر نمیرود، پیش خداست. و این سازندگی شما انشاءاللّه خودتان هم ساخته میشوید به آنطوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است و انبیا را برای او فرستاده که هم در این جهاد، جهاد نفسی باشد و هم سازندگی برای ملت. خداوند همۀ شما را موفق و مؤید بدارد. و من هم دعاگوی همهتان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشید انشاءاللّه.