صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان محاکمه شاه و افشای جنایات امریکا در ایران
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع محاکمه شاه و افشای جنایات امریکا در ایران
-
حضار
حضار: مصدومان و معلولان انقلاب، پزشکان و پرستاران کمیتههای امداد
بسماللّه الرحمن الرحیم
اینکه ما اصرار داریم که در ایران محاکمه بشود این شخص جانی[1]، و محکمه تأسیس بشود برای اینکه بازرسی بشود به جنایات امریکا در ایران، برای این است که کراراً گفتیم که ما یک جنایاتی در اینجا داریم که نمیتوانیم[شاهدان]این جنایات را[بفرستیم]به امریکا مثلاً. علاوه بر اینکه مجالسی که در آنجا و سازمانهایی که در آنجا[2]هست همه در خدمت ابرقدرتهاست. علاوه بر این ما چطور این همه معلول را، این همه مادرهای داغدیده را، این همه زنهای جوان از دست داده را، ما چطور میتوانیم اینها را به امریکا ببریم و عرضه کنیم به آنها، بگوییم که این جنایاتی که وارد کردهاند به اینها وارد کردند. پروندههای آنها در اینجاست؛ و ما نمیتوانیم این همه پروندهها را حمل کنیم به آنجا. اصرار ما برای این است. و من وقتی این اشخاص را میبینم که در این راه معلول شدهاند، یا در این راه جوانهایشان از دست رفته است، دو احساس برای من پیدا میشود: یکی احساس تأثر و تألم که چرا باید یک رژیمی اینقدر از خدا بیخبر و اینقدر حیوانمنش باشد، سبع[3]باشد، که برای چند روز ریاست اینقدر جنایت بکند. چرا انسان اینقدر جنایتکار است. چرا انسان از همۀ حیوانات بدتر است، اگر از آنطرف بیفتد. این
یک[سبب]است که انسان متأثر میشود از اینکه تعلیمات انبیا، از اول تا حالا، نتوانسته است که این انسانهای فاسد را اصلاح کند. این همه تعلیمات الهی نتوانسته امثال محمدرضا و کارتر را به راه بیاورد.
کارتر میرود دعا میکند! برای کی؟ وا میدارد ناقوسها را به صدا درآورند برای کی؟ برای به دست آوردن یک حیثیتی، به خیال خودش، که چهار پنج سال دیگر هم جنایت بکند. به اسم اینکه یک بیمار[4]را من دارم نگهداری میکنم. به اسم اینکه من برای پنجاه نفر امریکایی[5]دارم دعا میکنم و وادار میکنم به دعا. حالا هم افتادند دنبال قشرهای مختلف، و در مدرسهها میروند و امضا میگیرند، و این مسائل. اینها نیست مسئله. مسئله همین است که این قدرتمندها میخواهند به قدرت خودشان تا آن اندازه که میتوانند باقی بمانند، ولو اینکه همۀ قشرها، مظلومین، زیر پا له بشوند. اینها ادعا میکنند که ما این مفلوک[6]را نگه داشتیم برای حس انسان دوستی! و در عین حال فوجهایی از انسانها را میکشند یا وادار میکنند به کشتن. در ویتنام آن کارها را میکنند. در ایران که ما خودمان شاهد هستیم چه کردند: پشتیبانی از یک نفری که جنایاتش آنطور است، و با دست آنها در اینجا جنایات را انجام داده است؛ یعنی پشتیبانش آنها بودند. پشتیبانی از یک کسی که اینقدر جنایت کرده و برای ما اینقدر معلول گذاشته است و آن قدر شهید و آن قدر مادر داغدیده گذاشته، اینها صحبت از انسان دوستی و بشر دوستی[میکنند.]تمام مقصد این جنایتکارها رسیدن به یک نقطه است و آن قدرت است. قدرت برای کوبیدن هر کس در مقابلشان است.
اینکه ما میگوییم بیایند و اینجا ببینند، برای اینکه ما در اینجا داریم معلولین را. ما چه
طور معلولین را از مریضخانهها برداریم ببریم به امریکا. ما میخواهیم اینجا بیایند، عرضه کنیم، ببریمشان در مریضخانهها، ببریمشان توی جاهایی که از معلولین انقلاب نگهداری میکنند، نشان بدهیم که اینها آثار جرم است. آثار جرم را نشان بدهیم به آنها. و اینکه کارتر اصرار دارد که شاه نیاید به ایران، تا میتوانست در امریکا نگهش داشت، حالا در یک جای دیگر برده است و او را نگهداری میکند، که او هم مربوط به خودش است، همه برای این است که مبادا در اینجا بیاید و مسائلی در اینجا کشف بشود که در زیر پرده است؛ مسائلی برای ملت امریکا کشف بشود که بفهمند مستضعفین در دنیا با چه اشخاصی و با چه جنایتکارهایی مواجه هستند که خودشان را به صورت یک آدم انسان دوست میخواهند درآورند و جا بزنند، و به صورت یک کسی که به تعلیمات حضرت مسیح ـ سلاماللّه علیه ـ اعتقاد دارد و اهل این است که دعا بکند و برود کلیسا و وادار کند در سرتاسر امریکا کلیساها برایش ناقوس بزنند!
ما نظایر این را خودمان دیدیم. ما دیدیم رضاخان البته اکثر شما یادتان نیست، شاید بین شما یکی دو تا باشند که یادشان باشد، دیدیم که رضا خان راه میافتاد دنبال اینکه برود این روضهخوانی و آن تکیه و آن تکیه. و حتی میگفتند پیاده میرود آنجا ما دیدیم که مجلس روضه بپا میکند، و خودش وارد میشود و در مجلس روضه. بعد هم دیدیم که آن روزی که قدرت پیدا کرد، تمام مجالس روضۀ ما را تعطیل کرد! ما دیدیم که محمدرضا قرآن طبع کرد و منتشر کرد، و به اسم اسلام این کارها را کرد. و دیدیم که در سال یک دفعه به مشهد[میرفت]و آنجا با کمال بیحیایی در مقابل حضرت رضا میایستاد. دلش آنجا نبود. برای اغفال ملت بود. دیدیم که همین جانی و همان جانی[7]در ایران چه کردند. آن که آن طور اظهار اسلامیت میکرد در جوار حضرت رضا چه کرد و چه قتلعامی کرد در مسجد گوهرشاد و معبد مسلمین. و دیدیم که این آدم که اظهار
میکند من یک مسلمان هستم و من قرآن طبع میکنم و من متعهدم و من قسم خوردم ـ در نطقهایش بود که من قسم خوردم که برای شیعه خدمت بکنم ـ ما دیدیم خدمت او به این مملکت چه بوده است. علاوه بر این همه کشتار و این همه معلولین، تمام حیثیت مملکت ما را از بین برد این آدم. تمام ذخایر ما را از بین برد. تمام قدرتهای انسانی و نیروهای جوان ما را عقب زد و نگذاشت ترقی بکند. ما که میگوییم باید بیاید اینجا و اینجا رسیدگی بشود، برای اینکه اینها اموری است که اینجا باید معلوم بشود. و ما او را میخواهیم. از آنجا هم که رفته است باز. از امریکا میخواهیم او را که تحویل بدهد. این را از یک محلی به محل دیگری که مربوط به خود[امریکا]است برده است.
در هر صورت، من از یک جهت متألمم برای این برادرها و فرزندها و عزیزها؛ چه آنها که اینجا هستند، و چه آنهایی که در مریضخانهها هستند. و در یک جهت هم، من و همۀ مسلمانها مباهات میکنیم به همچو جوانهایی. مباهات میکنیم به جوانهایی که عصر اول اسلام را زنده کردند، مباهات میکنیم به اشخاصی که صحنۀ کربلا را در ایران ایجاد کردند. همان طور که آنها خدمت کردند و جان دادند و از بین رفتند، لکن اسلام را زنده کردند، جوانهای ما هم معلول شدند و جان دادند و همه چیزشان را از دست دادند و اسلام را زنده کردند.
اسلام امروز غیر از آنی است که پیشتر بود. الآن در همۀ قشرهای دنیا توجهشان به ایران است، به جمهوری اسلامی ایران است، که اینجا چه خواهد شد: یک دسته خوف اینکه مبادا این اسلام برود به جاهای دیگر. یک دسته شوق اینکه این اسلام بیاید همه جا. ملتهای اسلامی، اگر ملتهای مستضعف غیراسلامی هم توجه بکنند به خواستههای ما، همهشان عاشق ایناند که این رژیمی که در اینجا انشاءاللّه تحقق پیدا میکند آنجاها هم تحقق پیدا بکند. و آنهایی که خائن بودند و میخواستند استفاده بکنند از عدم تحقق
اسلام، در غیاب اسلام میخواستند استفاده بکنند، خوف این را دارند که مبادا یک همچو امری تحقق پیدا کند. و از آن جمله است آقای کارتر که آن هم از آن اشخاصی است که میترسد که اسلام در ایران تحقق پیدا بکند. برای اینکه اگر اسلام تحقق پیدا کرد، آنها تا آخر منافعشان مدفون است.
و من امیدوارم که شما آقایان، آقایانی که[گروه]وحدت هستند و راهپیمایی کردند و برای اظهار وحدت حرکت کردند و پیاده آمدهاند، و برای این معلولین عزیزی که تأثر من دارم راجع به آنها، و برای خانمهایی که تشریف آوردند، از همه تشکر میکنم. و از همه امیدوارم که همۀ آنها در سلامت و صحت باشند؛ و خداوند شفا بدهد این معلولین ما را[در]سرتاسر ایران انشاءاللّه که همهتان موفق و مؤید باشید.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته