صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان خطر مثلث مقدسنماها، روشنفکرمآبها و نفاقپیشگان
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع خطر مثلث مقدسنماها، روشنفکرمآبها و نفاقپیشگان
-
حضار
حضار: سرپرست و کارکنان کمیتههای چهاردهگانه امداد امام خمینی مرکز
بسماللّه الرحمن الرحیم
من از شما خواهران و برادران که امروز تشریف آوردید و از کمیته امداد هستید، از مجاهدات شما تشکر میکنم، و به همۀ شما دعا میکنم. شماها میدانید که ما خرابیهای زیادی از هر جهت داشتیم و محتاج به امداد هستیم. و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است. برای اینکه از ابعاد مختلفه به این مملکت و به این کشور و به این امت خسارت وارد شده است که جبران این خسارتها محتاج به امداد است. یک امدادهایی در مقابل خسارتهای مادی است. خسارتهای جسمانی است که شما آقایان، خواهران و برادران مجاهده میکنید برای امداد به اینها که در این طول مدت در فقر بودند. جراحات بر آنها وارد شده است. صدمات بر آنها وارد شده است. اعضایشان نقص شده است. و خانههایشان از بین رفته است. زندگیهایشان خراب شده است. اینها یک خرابیهایی بوده است که از رژیم سابق بوده است و محتاج به مرمت است که بحمداللّه شما برادرها و خواهرها و سایر اهل خیر کمک کردند و میکنند و جبرانش امید است که آسان باشد و زود. و یک خسارتهای معنوی بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهای روحی بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهای فرهنگی بر این مملکت وارد شده است که آن بیشتر محتاج به امداد است تا این خسارتهای مادی، و این جراحاتی که بر این افراد وارد شده است، و این نقص اعضایی که وارد شده است، و این فقرهایی که هست در این
مملکت. آن خسارات معنوی بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است.
جبران خسارات معنوی محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایی که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایی که اظهار دلسوزی میکنند. چون امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را میداند، هر کسی ملی خودش را میداند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت میداند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان مینشینند و اجناس میفروشند، یک وقت در جاهای دیگر مینشینند و آن حرفهایی را که خودشان میدانند، برای استفاده تحویل میدهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت میگویند هستیم. میگویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز میخورند. اگر همین امروز هم مسئله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها... ـ بعضیشان البته، بعضیشان هم متعهدند ـ همین بعضی از روشنفکرها، همین بعضی از قلم به دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شدهاند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه میزنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه میزنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه میزنند برای استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا میزنند. الآن که من اینجا ایستادهام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه میزنند. به نظرشان فرقی نیست مابین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را میخواهد بکند. او میخواهد اسم بلند کند. او
میخواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او میخواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.
امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روی آوردهاند. مردم انقلابی شدهاند. یک دسته دیگر جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توی خانهها نشسته بودند. اگر کمک نمیکردند، لااقل کاری نداشتند. تماشا میکردند ببینند کی جلو میافتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفهای که با هم دارند جنگ میکنند غلبه میکنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمدهاند زیر بیرق مسلمانها. لکن شیطنتشان را دست برنمیدارند. زیر[پرده توطئه میکنند]در ظاهر فریاد میکنند و اسلام را ترویج میکنند و رژیم سابق را «طاغوت» میگویند و رژیم فعلی را «جمهوری اسلامی» میگویند. لکن در زیر پرده مخالفت میکنند با اسلام. مخالفت میکنند با جمهوری اسلامی. اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینهزن برای کارترند، حالا هم در زیر دارند سینه میزنند برایش. الآن هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم معالواسطه. هر کس پیش بیاید آن طوری است. منافقین این طورند. اصلاً این صفت منافقین است. در زمان رسولاللّه هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم میکردند و تو سر هم میزدند و پیش میبردند و یا عقب مینشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و میگوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابوسفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد میگوید من مسلمانم، با مسلمان که نمیشود کاری کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم میخواند و جماعت هم میخواند و پای منبر رسولاللّه هم مینشیند و اشک هم میریزد، با این که نمیشود کاری کرد. امروز هم مسلمانها مبتلای به دستهای از منافقین
هستند که کار این مسلمانها با این منافقین مشکلتر است، تا کارشان با محمدرضا. محمدرضا ایستاده بود و میزد و میکشت. و تکلیف ملت با او معلوم بود. ملت میرفت به جنگش. اما یک دستهای که در ظاهر اظهار اسلام میکنند، در ظاهر برای اسلام دعوت میکنند، در ظاهر حرف اسلام میزنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالفاند. مخالفت با اسلام میکنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئلۀ منافقین[دشوار است]پیغمبر اکرم هم نمیتوانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمیشد بکنی. حلش مشکل است.
آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دستۀ منافقینی که اظهار اسلام میکنند و کمر اسلام را میخواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئلۀ اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدسمآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و میگوید به اسلام هم من خدمت میکنم. این مقدسمآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفۀ منافقین هم که نمیشود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست. و حل مسئله اینها مشکلتر از هر مسئلهای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام میزنند و میزدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها میگفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلاممآب است و اینقدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوریاند؛ منافقاند. اگر صاف میایستادند، مردانه میایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که میایستد، میگوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که
نخیر من طرفدار شاه هستم[1]. حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.
اما آنهایی که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمیآیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمیخواهیم. مردانه نمیآیند به میدان و بگویند که اسلام برای سابق بوده، حالا دیگر به درد نمیخورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟ کمیتۀ امداد شما نمیتواند حل این را بکند. شما کمیتۀ امدادتان میتواند یک آدم مجروحی را، یک آدم ضعیفی را، یک آدم بینوایی را نجات بدهد و خداوند انشاءاللّه شما را سلامت بدارد برای نجات این طایفه. اما نه کمیتۀ شما و نه سایر قشرهای ملت میتوانند حل این مسئله را بکنند. حل مسئلۀ منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و برای خدا ـ به قول خودش ـ برای اسلام، برای خودش میخواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم[خدمت]بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم، و مخالف امیرالمؤمنین هم که اصلاً مسلمان نیست. این که امیرالمؤمنین را آنجا میگوید مسلمان نیست. به طوری که وقتی میگویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت، میگویند مگر او نماز میخواند؟ تو مسجد چه میکرد علی؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالی. و جز افشاگری؟ ملت باید افشا کند.
اینها که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شدهاند و میخواهند کارشکنی کنند برای اسلام و مسلمین، باید هر چه از آنها پیدا کردند، هر پروندهای که از اینها پیدا کردند این را نشان بدهند تا معلوم بشود که اینها جزو منافقیناند. و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبی که خیلی هم آثار سجده در جبینش هست، یا
یک نویسندهای که از اول که وارد میشود «بسماللّه الرحمن الرحیم» در کلامش مینویسد و بعد هم از «جمهوری اسلامی» شروع میکند[ستایش]کردن و[تمجید]کردن، تعریف کردن. لکن از زیر لطمه بر اسلام وارد میشود. با این نمیشود الآن کاری کرد. هر کاری بخواهید بکنید میگویند او یک مسلمان است؛ یک آدم حسابی است. نمیشود، این تا افشاء نشود. تا مشتش باز نشود توی مردم. این مقدسمآبی که هر روز میرود پشت سر فلان آقا نماز میخواند و گاهی هم سهم امام میدهد برای اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با این رژیم است و میخواهد بزند این رژیم را و از هم بشکند، مشکل است با او معارضه کردن. این را جز افشاگری الآن جور دیگر راه نداریم. راه این است که مطالب اینها و خیانتهای اینها را هر کس پیدا کرد این را بگوید که این طور شد. البته اَعراض مسلمین محترم است و کسی حق ندارد که همینطور بیخودی هر کس هر طوری دلش بخواهد، با هر کس دشمن است بگوید این ساواکی است، نمیدانم این[وابسته]است. اعراض مردم محترم است. مگر اینکه معلوم بشود که این عِرض اسلام را میخواهد ببرد. آن وقت دیگر محترم نیست.
با احتیاط باید عمل بشود. با ضوابط اسلامی باید کارها عمل بشود. کمیتههایی که شما در آن هستید ضوابطش باید اسلامی باشد. روی اغراض نباشد. کسی با یک کسی خوب نیست، فرض کنید که از میآید یک چیزی میگوید، کمیتۀ امداد هم فرض کنید، اقدامی میکند، این طور نباید باشد. باید روی ضوابط اسلامی، بطوری که پیش خدای تبارک و تعالی، روسفید باشیم. اگر هم در اینجا به ما یک چیزی میگویند، آنجا روسفید باشیم. و همینطور همه قشرهایی که الآن دارند خدمت میکنند؛ از دادگاهها گرفته تا پاسبانها، ارتش، ژاندارمری، شهربانی و همه قشرهایی که خدمت در جمهوری اسلامی میکنند، باید اسلامی باشند.
نمیشود یک کسی بگوید من در جمهوری اسلام دارم کار میکنم و معذلک ربا
بخورد. این با اسلام نمیسازد. یک کسی در جمهوری اسلامی، پاسبان جمهوری اسلامی ظلم بکند. پاسدار جمهوری اسلامی که باید پاسداری از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپایید. متوجه باشید. همه قشرها را میگویم. باید متوجه باشند که تخطی از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند. و اتکا به اسلام داشته باشند. و امروز که ما با یک قدرت شیطانی مقابل هستیم، و دنیا الآن توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الآن رفته است. باید ما از این مبارزۀ بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم. ما بر فرض اینکه شکست اقتصادی بخوریم، شکست نظامی بخوریم، لکن باید سرفراز بیرون بیاییم. یعنی باید مثل مجاهدین صدر اسلام که میرفتند و مجاهده میکردند و کشته میشدند، ما هم باید همینطور باشیم. خداوند انشاءاللّه همۀ شما را حفظ کند و موفق. و من از همه شما تشکر میکنم. و به همه شما دعا میکنم. و خدمتگزار همهتان هستم.