صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان اهمیت و جایگاه رادیو تلویزیون در جمهوری اسلامی ـ حفظ اتحاد و همبستگی در مقابل توطئهها
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع اهمیت و جایگاه رادیو تلویزیون در جمهوری اسلامی ـ حفظ اتحاد و همبستگی در مقابل توطئهها
-
حضار
حضار: شورای 5 نفره صدا و سیما
بسماللّه الرحمن الرحیم
دستگاه رادیو تلویزیون چنانکه من کراراً گفتهام، دستگاهی است که حساسترین دستگاههای تبلیغاتی هر کشوری است که هم از طریق بصر و هم از طریق سمع از آن مردم استفاده میکنند. و آنطوری که به رادیو و تلویزیون توجه میکنند مردم، به هیچ دستگاهی آنطور توجه نمیکنند. از دستگاه کوچکی که برای بچهها گذارده میشود با آن برنامههایی که برای دیگران. اگر این دستگاه اصلاح بشود و برنامههای آن برنامههای اصلاحی باشد، امید است که یک مملکت اصلاح بشود. و اگر این دستگاه دستگاهی باشد که نظیر همان زمان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقی میمانند. از وظایف مهمی که این شورا دارد که در آنجا اعضای محترمشان مجتمعند و آقای موسوی هم که ما از سوابقشان اطلاع داریم و میشناسیم ایشان را، هستند، وظیفۀ مهم این است که مراقبت بشود از این دستگاه، به طوری که محتوایش یک محتوای جمهوری اسلامی باشد.
ما بخواهیم یک جمهوری اسلامی در ایران محقق بشود، همین که ما بگوییم جمهوری اسلامی، رأی بدهیم به جمهوری اسلامی، کار تمام نیست. باید دستگاههای اطلاعاتیش، روزنامههایش، رادیو، تلویزیون، ادارات، تمام مراکز دولتی و تمام مراکز ملی، بازار، در صحرا، در داخل، در کارخانهها طوری بشود که هر کس وارد آنجا شد،
خودش را احساس کند که وارد شده است در یک دستگاهی که از اسلام آنجا خبر هست، اثر هست از اسلام. باید قدم اسلام در همه این دستگاهها باشد. و آن چیزهایی که برخلاف موازین اسلامی است، برخلاف جمهوری اسلامی است که همه برخلاف مصالح ملت است، اگر باشد، اینها باید از بین برود.
مثلاً در تلویزیون یک قضایا، قضایای فیلمهاست. این فیلمها باید یک فیلمهای آموزنده باشد. فیلمهایی که وقتی نگاه کنند جوانهای ما، منحرف بشوند، اینها را باید از آن احتراز کرد.
اگر یک وقت اشخاصی در آنجا باشند که بخواهند یک همچو اعمالی را انجام بدهند، اگر نصیحت میشود بکنید، نصیحت کنید، اگر نه، تصفیه باید بشود. یک مسئولیت بزرگی است مسئولیت شما و آن این است که یا این جمهوری اسلامی را به جلو میرانید به واسطۀ تبلیغاتتان، به واسطۀ نمایشهایی که در آنجا داده میشود، فیلمهایی که در آنجا داده میشود، و یا به عقب میرانید. این خیلی مسئولیت بزرگی است. ما تا بخواهیم این کارکنهای هر جا را، کارمندهای هر جا را، تا بخواهیم که به آنها بفهمانیم که ما نباید همه چیزمان تقلید از غرب باشد، این طولانی است. اینها گمان میکنند که وقتی که در رادیو تلویزیون مثلاً امریکا یک جوری بود، انگلستان یک طوری بود، ما هم باید از آنها تقلید بکنیم. هر چه آنها کردند، ما بکنیم. چنانکه این یک مسئلهای است که تقریباً ما مواجه با آن هستیم. در همه جا که گمان میکنند که باید فرم ممالک ما هم، فرم آنجا باشد. تا ما بخواهیم این فرم را تغییر بدهیم و بفهمانیم به همه قشرها که نباید اینطور باشد و ما خودمان باید در افکارمان، در آرایمان مستقل باشیم، این طولانی است. الآن شما موظفید که همۀ این کسانی که در این کارها هستند، و رأس کار هستند در تلویزیون ـ البته بنگاه بزرگی است ـ مراقبت کنید که یک اشخاص متعهد باشند به اسلام و معتقد به جمهوری اسلامی باشند و بدانند که جمهوری اسلامی یعنی چه. محتوایش باید اسلامی
باشد. باید آنها را در رأس کارها قرار بدهید در سرتاسر ایران. در همه جا و برنامههایتان ـ آنهایی که گفتنی است ـ گویندگانی پیدا بکنید. و خیلیها حاضرند که بیایند آنجا صحبت بکنند. از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص متنورالفکر، اشخاص هر طبقهای بیایند صحبت بکنند و از آنها استفاده بکنید. و باید هم این کار بشود.
و آنی که راجع به دیدنیهاست و فیلمهاست توجه کنید که فیلمها یک فیلمهای انحرافی نباشد. فیلمهایی نباشد که مثلاً فرض کنید یک منظرههایی که سابقاً بود، و انحرافات برای جوانهای ما ایجاد میکرد. ... حتی آنی که برای بچهها نمایش داده میشود، باید یک جوری باشد که این بچه از اول یک طوری بار بیاید که مستقل باشد در فکر. مستقیم باشد و متعهد بار بیاید. و همینطور فیلمهای بالاتر باید خیلی توجه به آن بشود که رسیدگی بکنید، نظارت بکنید. نگذارید دست اشخاصی که متعهد نیستند. اگر پیدا شدند اشخاص، باید به آنها حالی کنید. اگر نمیشوند تصفیه کنید. و این اَمر یک امر ضروری و لازم است.
و از مسائلی که لازم است من تذکر بدهم این است که این انقلابی که در ایران حاصل شد، این انقلاب پیروزیش در اثر دو مطلب بود: یک مطلب مهمش که از همۀ مطالب بالاتر بود این بود که مردم با اسلام پیش رفتند، یعنی سرتاسر این مملکت فریادشان، فریاد این بود که ما اسلام را میخواهیم. از آن رژیم سابق که یک رژیم فاسد بود، مردم بدی دیدند در طول عمرشان. جوانهای ما در تمام عمرشان؛ از آن وقت که چشم باز کردند، بدی دیدند. و این رژیم را فاسد میدانستند. و از آن طرف مسلمان بودند. به اسلام عقیده داشتند. از این جهت ما هر مطلبی را از ملتی بخواهیم اخذ بکنیم، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد. خودمان بخواهیم حکم بکنیم که این ملت ما فلان[موضوع]را میخواهد، این حرف غلطی است. حرف صحیح این
است که ما مطالعه کنیم در حال ملت. گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه میخواهد. ملتی که همه فریاد میزنند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم، «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوییم که نه، این ملتی که قیام کردهاند، برای این قیام کردهاند که دمکراسی باشد. در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش. اما ما میبینیم که همه مردم دارند میگویند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم. ما حق نداریم که تأویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان میخواهد بگوییم که نخیر، مردم که این حرفها را دارند میزنند، یک چیزی دیگر را ما گردنشان بگذاریم. این خلاف واقع است.
و امر دومی که بود، این بود که همۀ قشرها با هم متحد شدند. در این مسئله همه متحد بودند. اگر یک اشخاصی هم بودند که انحرافی داشتند، در این شوری که مردم داشتند، آنها ساکت بودند، کارشکنی نمیکردند. همه با هم مجتمعاً عمل کردند و پیش رفتند و همه با هم اسلام را میخواستند. این دو تا مطلب اساس پیروزی این مملکت بود. و اگر ما خیال کنیم که الآن ما تا آخر مسئله را حل کردهایم یک خیال باطلی است. ما الآن اگر اوایل راه نباشیم، بین راه هستیم،[هنوز]نرسیدیم به آن مقصدی که داریم. خوب مقصد بزرگ ما این بود که اینهایی که تصرف در مملکت ما داشتند، مستشارهایشان در مملکت ما کار میکردند، همه چیز ما را آنها نظارت میکردند، دستور از آنجا صادر میشد و دولتها عمل میکردند، خود محمدرضا این را اقرار کرد که از سفارتخانهها تعیین میکردند که وکلا کی باشند و ما هم عمل میکردیم. منتها این این را که گفت، میخواست بگوید که نه، حالا دیگر ما آنطور نیستیم. در عین حالی که پدرش را اینطوری معرفی کرد. خودش هم در اوایل امر، خودش را این جوری معرفی میکرد. لکن اینکه گفت، ناشیگری کرد. روی این نظر گفت که میخواست حالا بگوید که من دیگر حالا آنطور نیستم و بعد هم همه فهمیدند که در زمان این[شاه]بسیار بدتر بود
وابستگیش به خارج از زمان پدرش. این وابستگی که این داشت بسیار زیادتر بود از آن وابستگیهایی که او داشت. آن هم وابسته بود، اما نه به اندازۀ این.
و آنی که برای ما همه چیز را آورد، این دو مطلب بود: اسلام، وحدت کلمه. معالأسف بعد از اینکه این انقلاب این قدم اول را برداشت و پیروز شد و این سد را شکست، این اشخاصی که آن وقت هم مخالف بودند، لکن حرف نمیزدند و آن اشخاصی که تحت تأثیر تبلیغات سوء غربیها و اینها واقع شدند، اینها شروع کردند یک جبههها درست کردن؛ جبهههای مختلف، در صورتی که صلاح نبود. صلاح این بود که جبههها همه با هم باشند، تا اینکه ما این مسئله را وقتی به آخر رساندیم، آن وقت هر جبههای دلش بخواهد علی_' حدّه، هر حزبی بخواهد علی_' حدّه، هر[گروهی]علی_' حدّه. اما به این زودی که ما[هنوز]در بین راه هستیم، بیاییم متفرق بشویم، این صحیح نبوده است. لکن خوب، شده است. و دنباله این مسائل که از آن وحدت کلمه دست برداشتند و آن وحدت مقصد که عبارت از اسلام بود. باز یک مقداری دست برداشته شد. یک عدهای دست برداشتند. دنبال آن این فجایعی بود که یکی بعد از دیگری[پیدرپی]واقع شد، غائلۀ کردستان، غائلۀ آذربایجان، که الآن ما در آن وارد هستیم.
این غائلۀ آذربایجان و غائلۀ کردستان، یک چیزی نیست که ملت آذربایجان و ملت کردستان بخواهند، یک مسئله تحمیلی است. و از سابق امر دیکته شده. توطئه شده. این مسائل پیش میآید، همچو که در کردستان مطلبی پیش میآید. اشخاص از همۀ ایران مجتمع میشوند آنجا. اینهایی که توطئهگر هستند، از همۀ ایران جمع میشوند آنجا. آن وقت با اینکه ملت کردستان، همه، هر کس با ما ملاقات کرده، کاغذها نوشته، آنها «جمهوری اسلامی» را میخواهند و نه تجزیه میخواهند، و نه چیزهای دیگری. البته مطالبی دارد همۀ ایران. ... همانطوری که برای همۀ ایران است. برای همه است. این
مسائلی نیست. ملت کرد نمیخواهد که این مسائل واقع بشود و جنگ بشود. هیچ ملتی نمیخواهد جنگ بشود. خوب، انسان میخواهد که خونریزی نشود، میخواهد که آرام باشد منطقهای که بخواهد زندگی در آن بکند. لکن توطئه هست در کار. یعنی آنهایی که استفادۀ سرشار از این مملکت میبردند و الآن هم طمعشان به این مملکت هست، آنها هستند که اسباب دست قرار دادند اشخاص را و گروهها را. و اشخاص و گروهها بعضیشان غفلتاً و بعضیشان هم عملاً از آنها تبعیت میکنند و غائله بار میآورند. میخواهند غائله درست کنند. منتها بعضی جاها موفق نمیشوند به درست کردن و بعضی جاها موفق میشوند. همین در قم بنا داشتند که یک غائله درست کنند، منتها موفق نشدند[غائلهای ایجاد کنند]که ریشهدار بشود برای اینکه قم به آن وضع نبود.
الآن در آذربایجان، شما گمان نکنید که ملت آذربایجان از اسلام رویش را برگردانده. آنها همیشه توجه به اسلام داشتند. همیشه متوجه به مصالح کشور بودند. همیشه پیشقدم بوده است آذربایجان. همیشه خون جوانانشان را دادهاند برای اسلام. این جور نیست که حالا گفته بشود که نه دیگر آذربایجانی دیگر کاری به اسلام ندارد؛ پشت کرده به اسلام، و دولت اسلام را دارد میشکند. آذربایجانی رفته است و تلویزیون را گرفته است. رفته است و استاندار را بیرون کرده است. این کارهایی است که مسلمان نمیکند. این کارهایی است که اشخاصی میکنند که توطئهگرند و از امریکا دستور میگیرند یا از جاهای دیگر دستور میگیرند. ملت آذربایجان همچو کاری نمیخواهد، نمیکند. و لهذا آنها فریاد میکنند، که ما اسلام را میخواهیم.
ما احتمال این معنا را که ملت آذربایجان یک همچو کاری بکند، آن هم نسبت بدهند به یک کسی که خودش میگوید دروغ است این حرفها[1]. در رادیوهایشان بخوانند به اینکه لشکر هم به ما پیوست! قوای انتظامی به ما پیوست! این مسئله، همان مسائلی است
که یک مملکت دیگری است که به ما پیوست! این از حلقوم کسی بیرون میآید که اصلاً به اسلام اعتقاد ندارد. از حلقوم کسی برمیآید که خائن به این مملکت است. اینهایی که رفتند الآن تلویزیون را گرفتند و به خیال خودشان یک فتحی کردند، اینها همان دستنشاندههایی هستند که پروندههای بعضیشان موجود است. باید آذربایجانیها توجه داشته باشند. یک وقت تحت تأثیر واقع نشوند که خدای نخواسته برای آذربایجان یک لکه ننگی بشود تا ابد که آذربایجانی که همیشه طرفدار اسلام بود، حالا اینها به اسم اینکه ما مثلاً چه میخواهیم و چه میخواهیم، برخلاف مصالح اسلام، برخلاف دولت اسلام[به آشوب دست بزنند]. این مسئله، قیام بر ضد اسلام است. قیام بر ضد دولت اسلام است. ما نمیخواهیم که خونریزی بشود. ما نمیخواهیم که برادرکشی بشود. والاّ این پوسیدهها که نمیتوانند این کارها را انجام بدهند. ما اگر یک روز بگوییم به مردم، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح میکنند. لکن باید ملتفت باشند، لااقل پشت کنند به این اشخاص. و باید این مطلب را برادرهای آذربایجانی ما، برادرهای کردستانی ما، برادر بلوچستانی ما ـ عرض میکنم ـ سیستانی ما، هر جا که هستند، بختیاریها، همه جا باید این معنا را بدانند مملکتی که مال خودتان است، خودتان باید ادارهاش کنید. تا حالا مال شما نبود این مملکت. هیچ چیز دست شما نبود. همه چیز دست دیگران بود. حالا که این زحمتها کشیده شده است، این خونها ریخته شده است، این نابسامانیها برای یک مملکت پیدا شده، حالا میخواهیم بگوییم دست خود شما باید باشد، حالا یک دسته مغرض، یک دسته انگل، یک دستهای که از خارج یک مقدارشان آمده، یک دستهای که طرفدار خارجیها هستند، اینها آمدهاند و میدان افتادهاند و هر جا یک فساد ایجاد میکنند. باید اهالی هر منطقهای خودش توجه به این داشته باشد که آلودهاش نکنند اینها. یک وقت خدای نخواسته، هر جا یک صدا بلند بشود، و هر جا مسئلهای و غائلهای درست بشود و نتوانند دیگر اصلاحش بکنند.
در هر صورت باید توجه به این معنا داشت. و یکی از وظایف تلویزیون و رادیو این
است که مسائل را آنطوری که هست به مردم بفهمانند مسائل چی هست. اصلاً از کی صدا دارد بلند میشود. اعلان کردند که گروه فرقان[2]هم به ما متصل شد. «چریکهای خلق»[3]هم به ما متصل شد. گروه فرقان کیاند؟ چریکهای خلق کیاند؟ هر آدمی و هر گروهی را باید از رفقایش فهماند که کیها هستند تا بفهمیم اینها چکاره هستند. آن کسی که میگوید «گروه فرقان» به ما گرایش پیدا کرد، چریکهای خلق به ما متصل شد، این همان است مقصدش. همانها هستند. اینهایی که اینها را دارند اداره میکنند. همان قضایا همانها هستند. همانهایند که روابطشان با غیر، الآن بعضیشان معلوم شده است. بازی نخورند برادرهای ما! توجه داشته باشند که هیچ مسلمانی با این امر موافق نیست. هیچ ملایی با این امر موافق نیست. هیچ مرجعی با این امر موافق نیست. و هرگز همچو چیزی را به مراجع نسبت ندهند، که آنها موافق نیستند با یک مسئله خلاف اسلامی.
قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمیشود بگوییم که یک ملا عقیدهاش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت میدهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضدِ حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام میکرد، حضرت امیر قتلش را واجب میدانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست. و اینها الآن قیام کردهاند بر ضد حکومت اسلامی.
در هر صورت من امیدوارم که سر عقل بیایند همه و از این مفسدهها دست بردارند. و همه علمای بلاد، اینها را نصیحت کنند. مراجع اینجا، مراجع جاهای دیگر، علمای بلاد اینها را نصیحت کنند که دست از این کارهای خلاف بردارند، بر ضد حکومت اسلامی قیام نکنند. خیال نکنند که نمیشود آنها را دفع کرد. ما نمیخواهیم، ما نمیخواهیم که برادرکشی در ایران بشود. چنانکه در کردستان هم نخواستیم و نمیخواهیم و دلمان میخواهد که با آرامش و با صحت درست بشود.
در هر صورت یکی از وظایف رادیو تلویزیون این است که مسائل را آنطوری که هست، پخش بکنند، اختیار را دست اشخاصی که میخواهند مسائل را کج و معوج عرضه بکنند، اختیار را دست آنها نباید آقایان بدهند و باید درست توجه کنند. و رادیو تلویزیون سرتاسر مملکت را همچو کنند که همهاش محتوا؛ محتوای اسلامی، موافق مصالح کشور، موافق مصالح اسلام. امروزی که ما با یک همچو قدرت بزرگی مواجه هستیم، و آنها پی توطئهها میگردند، از خارج، از داخل، حالا مبادا یک وقت ملت ما غفلت از این دشمن عظیم بکند. از این دشمن شیطان بکند. و مشغول بشود به این کارهایی که در یک وقت فرصت هم میشود این کارها را بکنید. در یک همچو موقعیتی که ما هستیم هر ندایی که برخلاف پیدا بشود، هر ندایی که موجب تضعیف بشود، این ندا از کفر است. و این ندا از زندقه است. و باید ملت ما توجه به آن داشته باشد. خداوند همۀ شما را موفق کند که حالا که این دستگاه در شورای شما هست، به خوبی انجام وظیفه بدهید. و همه برنامههاتان را رسیدگی کنید که از چیزهایی که برخلاف اسلام است، برخلاف مصالح اسلام است اجتناب بشود.
والسلام علیکم و رحمةاللّه
2 ـ گروهک فرقان، از گروهکهای منحرفی بود که در اوایل انقلاب، چند تن از شخصیتهای انقلابی از جمله آقایان شهید مرتضی مطهری، مفتح، قرنی، حاج مهدی عراقی و احسان پسرش را به شهادت رساند.
3 ـ گروهک چریکهای فدایی خلق، یکی از قدیمیترین تشکلهای مارکسیستی با خط مشی مسلحانه بود که چندین بار دچار انشعاب شد و سرانجام عدهای از اعضای آن به حزب توده پیوستند.