صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل
  • حضار حضار: پرسنل سپاه پاسداران مرکز تهران

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

رویارویی ایران، با قدرتمندترین زورگوی جهان

بعضی وقتها هست که یک حرفی یک مسئله‏ای بسیار خوب است، لکن طرحش در یک موقعی خوب نیست. مثلاً فرض کنید نماز که از همه عبادتها افضل است، و مسائلش هم واجب است که انسان یاد بگیرد، یک وقت اتفاق می‏افتد که زلزله آمده است و یک عده از برادرهایمان زیر خاک هستند، و آن وقت ما جمع بشویم، بنشینیم راجع به مسئلۀ نماز صحبت کنیم. مسئله خوب است، وقتش خوب نیست. قضیۀ مطالبی که در این روزها هی ما می‏بینیم پیش می‏آید و موجب یک مثلاً، تشنجی، موجب یک ناراحتی می‏شود. در یک همچه موقعی که کشور شما در سر راه یک خطر بزرگ واقع شده است، شما غافلید که با چی مقابلید الآن. با امریکا که مجهز به همۀ جهازهای درجۀ اول دنیاست. یعنی یک قوه‏ای است که مقابل ندارد در دنیا. لکن ما مجهزیم به یک قدرت بالاتر از آن، و آن توجه به خدا و اسلام است. از این جهت ما الآن مواجهیم با یک همچه قدرت بزرگ، که علاوه بر قدرت تسلیحاتی، قدرتهای بزرگ شیطانی هم دارد. الآن هم در همۀ دنیا دارد فعالیت می‏کند، و تبلیغات می‏کند، و وادار می‏کند همۀ ممالک دیگر را، تا آن قدری که بتواند تمام آن دستجات خودش را تجهیز کند در مقابل ملت ما و شماها و هم از نظر تبلیغات، آن طور تبلیغات وسیع را شروع کردند و دارند می‏کنند، و در مطبوعات خارجی و در رسانه‏های آنجا دارد بر ضد انقلاب ما تجهیزات می‏کنند. و هم ما را از
دخالت نظامی می‏ترسانند. در یک همچه موقعی که وضعمان این طور است، مسئله هر چه هم مسئله مهمی باشد، نباید تشنج ایجاد کنیم. باید مسئله را به طور سالم و عاقلانه و بی‏هیاهو طرح بکنیم.

اجتناب از تشنج در راه هدف اصلی

شما بدانید این را که از هر اجتماعی که امروز بشود، و اجتماعی باشد که تویش یک تشنجی باشد حتی برای یک مطلب حقی، باید دست برداریم و برویم سراغ آن مسئله اصلی. اگر اینطور نکنیم این به نفع آنهاست. آنها ازش استفاده می‏کنند. شیاطین‏اند آنها. از این جهت من آن چیزی را که به صلاح ملت است، به صلاح اسلام است، به صلاح شماست باید عرض کنم. و آن اینکه مسئله صحیح است، حق است، اما تشنج صحیح نیست. قوای شما باید الآن همه مجتمع در یک راه باشد. قوای فکریتان و قوای غیرفکریتان همه باید در یک راه برود. امروز که ما مواجه شدیم با این مسئله، اگر منحرف بشویم، ولو به یک مطلب بسیار خوبی که فرض کنید که یکی از مسائل بزرگ اسلام است، اما الآن مسئلۀ درجۀ اول حفظ اسلام است. شما می‏خواهید برای اسلام خدمت بکنید.

اختلافات داخلی

الآن در رأس همۀ مسائل اسلام این قضیۀ مواجهه با امریکاست. اگر بخواهید قدرتها را جدا کنیم از هم، بخواهیم از هم جدا کنیم، قوا از هم منفصل بشود، کشیده بشود از این طرف و از آن طرف، اینها همه‏اش به نفع امریکا تمام می‏شود. و دستهایی در اینجا هست برای ایجاد یک همچه مسائل. این مسائل را ایجاد می‏کنند. و گاهی هم استفاده از روح پاک جوانان می‏کنند. این جهت خیلی باید مورد نظر همۀ آقایان باشد، که نبادا یک وقتی ما از آن مسیری که داریم، که امروز فقط یک مطلب است، و آن اینکه الآن دشمن ما امریکاست. و باید تمام تجهیزات ما طرف این دشمن باشد. نبادا یک وقتی یک تبلیغات سوئی بشود. و یک چیزهایی بشود که اسباب این بشود که نظرهای ما تشتت پیدا کند.
افکارمان مختلف بشود. ما یک افکاری داشته باشیم، شما یک افکاری داشته باشید، دستجات دیگر افکاری دیگر داشته باشند. همۀ افکار الآن باید یک
[سمت]باشد. چطور در آن وقتی که ما مواجه با این قدرت شیطانی داخلی بودیم، هیچ تشتتی توی کار نبود. همه با هم یک فکر داشتیم. همه «اللّه‏ اکبر» می‏گفتید، و مقابله با یک همچه قدرتی می‏کردید. شما الآن می‏دانید که مقابل ما قدرتی است که صدها مقابل زیادتر از آن قدرت است. هزارها مقابل آن قدرت است. شما امروز یک همچه حالی دارید. مملکتتان یک همچه حالی دارد. مملکت شما الآن یک حالی دارد که اگر دیر بجنبیم از بین رفتیم تا آخر. همه باید یکصدا باشیم. برای مسائلی که برای خودمان طرح است، هر چه هم مسئله بزرگ باشد، مسائلی که برای دوستانمان طرح است، هر چه هم بزرگ باشد، امروز نباید ما تشنج ایجاد کنیم برای آن. مسئله داریم، فرض کنید که یک مسئلۀ مهمی داریم، این مسئله باید مثلاً با من گفته بشود. دو سه نفر تعیین بکنند بیایند با من صحبت بکنند. مسئله فرض کنید به کسی دیگر مرتبط است، باز همانطور بکنند که یک حل بدون سر و صدا باشد. سر و صدای امروز قضیه‏ای است که مقابله با امریکاست. امروز هر سر و صدایی بلند بکنید که غیر از این مسیر باشد بدانید که بردش را آنها دارند. و بسیار احتمال بدهید که یک محرکی، بدون اینکه آدم بفهمد، گاهی وقتها آدم را وادار می‏کنند به یک کاری که خودش هم ملتفت نیست دارد چه می‏کند. این خیلی مورد اهمیت است. و مورد توجه آقایان باید باشد.

پند و اندرز به پاسداران

شما این را بدانید که من به شماها علاقه دارم؛ به پاسدارها. پاسدارها بودند که مملکت ما را در یک زمانی که هیچ کس نمی‏توانست حفظ بکند، اینها حفظ کردند. الآن هم دارند حفظ می‏کنند. این یک علاقۀ الهی است که ما به شما داریم. و این را بدانید که یک مطلبی که برخلاف صلاح شما باشد، این برخلاف صلاح اسلام است، و ما نخواهیم زد. لکن اگر یک مطلبی را من الآن گفتم به شما، که باید راه را چطوری رفت، بدانید که این
هم صلاح شماست، و هم صلاح مملکتتان است، و هم صلاح اسلام است که من عرض می‏کنم. در عین حالی که شما می‏دانید که من با ایشان
[1]محبت دارم، ارادت دارم، دوست دارم او را. ایشان هم به من نوشتند که من مریضم و مرض قلبی دارم و من را عفوم کنید از این کار. منم باز تا حالا جوابی به ایشان ندادم، لکن خوب یک مریض را نمی‏شود الزامش کنیم که شما باید مزاج خودت را از بین ببری. قلبت خدای نخواسته یک وقت از بین برود برای اینکه ما علاقه به تو داریم. علاقه این است که اگر واقعاً یک همچه کسالتی دارند ایشان، بروند خارج و معالجه کنند. و شما هم همراهی کنید با اینکه ایشان بروند خارج معالجه کنند. و اگر اشکالات دیگری دارند خوب خود ایشان بیایند با من اشکالاتشان را بگویند. یا یک کسی را بفرستند با من اشکالاتشان را بگویند. من از این وضعی که هیاهو بشود و در غیر آن مسیر و آن مطلبی که مطلب اصیل امروز ماست، این را صلاح نمی‏دانم. چنانچه هر دسته‏ای که الآن، فرض کنید که، یک اعتصابی بکنند در کارخانه‏ها، یک اعتصابی بشود در وزارتخانه‏ها، در ادارات دولتی، یک اعتصابی بشود، این همه‏اش به نفع آنهاست، و بر ضرر ما. این نظیر همان معناست که عرض کردم، که مطلب خیلی خوب است، وقتش خوب نیست. مطلب، مطلب صحیح است، لکن مطلب صحیح در یک وقت صحیح باید باشد. یک وقت اینکه باید ما همۀ قوایمان را مجتمع کنیم برای نجات دادن یک کشوری. باید اگر مسائلی برایمان پیش بیاید، هر چه هم سخت باشد، تحمل کنیم. و اگر راه حل دارد راه حل بدون یک همچه اجتماعاتی حل عقلایی، که یک نفر، دو نفر بیایند مسائلشان را بگویند و خوب، البته ما هم عرض کردم که علاقه داریم به شما و به ایشان.

در هر صورت من این مطلب را لازم بود تذکر بدهم. و ایشان هم اگر کسالت دارند شما نباید اصرار بکنید که یک نفر آدمی که قلبش در خطر است و باید برود در خارج معالجه بکند، شما اصرار کنید که نه، باید تو باشی و غیر از تو هم نمی‏شود. این برای حفظ
او. باید خوب. شما بعدها ایشان را لازم دارید. از این جهت من تا حالا جواب ایشان را ندادم. ایشان هم نیامده‏اند تا حالا پیش من که ببینم که مسئله همان مسئلۀ کسالت است یا مسائل دیگری هست. و ممکن است که ایشان بیایند پیش من و با ایشان صحبت بکنیم ببینیم چیست قصه.

همه قوا بر ضد امریکا

در هر صورت کلی قضیه را باز من تکرار می‏کنم که بدانید شما با یک قدرتی مواجه هستید که اگر یک غفلت بشود مملکتتان از بین می‏رود. غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است که همۀ قوا، هر چه فریاد دارید سر[امریکا]بکشید. هر چه تظاهر دارید بر ضد آن بکنید. هر عملی دارید، عمل مثبت را،[بر ضد]آن کنید. قوای خودتان را مجهز کنید. و یک تعلیمات نظامی خودتان پیدا کنید. به دوستانتان تعلیم بدهید. به اشخاصی که ـ عرض می‏کنم ـ که همینطوری دارند راه می‏روند تعلیمات نظامی بدهید. مملکت اسلامی باید همه‏اش نظامی باشد. تعلیمات نظامی داشته باشد. یکی از ابواب فقه، باب «رمی» است، که تیراندازی است. خوب، آن وقت تیراندازی بوده، حالا هم تیراندازی است به یک جور دیگر. در اسلام با اینکه «رهان» یعنی یک[شرطی]را بگذارند برای چیزی، که نظیر قماربازی می‏شود حرام است، برای رمی حرام نیست. برای اسبدوانی حرام نیست. «سبق و رمایه» یکی از مسائل فقه است. برای اینکه همه برای همۀ افراد مستحب است که سواری را یاد بگیرند. حالا اتومبیل سواری را، رانندگی را یاد بگیرند. و برای همه مستحب است که تیراندازی را یاد بگیرند. فنون جنگی را یاد بگیرند.

ارتش 20 میلیونی

اگر یک ملت که همه جوانهایش مجهز باشند به همین جهازی علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی هم باشند، سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند، همچی نباشند که یک تفنگی دستشان آمدند ندانند با آن چه بکنندش. باید یاد بگیرید و یاد بدهید رفقایتان را. جوانها را یادشان بدهید. و همه جا باید این طور بشود که
یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست. و الآن هم الحمدللّه‏ آسیب بردار نیست. الآن هم ما پشتیبانمان خداست. و ما برای او نهضت کردیم. برای پیاده کردن دین او نهضت کردیم. و خدا با ماست.

و من امیدوارم که شکست برای شما نباشد ان‏شاءاللّه‏. خداوند همه‏تان را حفظ کند. و این معنایی را که عرض کردم توجه بهش داشته باشید. به رفقایی که دارید، به دستجاتی که هستند آنجا، هر جا که هستند، توجه بدهید، که امروز روزی است که همه با هم یک مطلب باید بگوییم. و آن اینکه الآن شعار مردم شده همه. الآن محرّم است، و همۀ دستجات بیرون می‏آیند. و دستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است. در ضمن عزاداری همان شعارهایی هم که می‏دهند بدهند. ولی عزاداریشان هم باید باشد. خداوند همۀ شما را ان‏شاءاللّه‏ حفظ کند. من دعاگوی همۀ شما هستم. من دیگر حالم مقتضی نیست.

1 ـ آقای لاهوتی.