صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان کوشش همگانی برای تحقق اسلام ـ رهایی از غرب و دستیابی به استقلال همه جانبه
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع کوشش همگانی برای تحقق اسلام ـ رهایی از غرب و دستیابی به استقلال همه جانبه
-
حضار
حضار: بانوان فرهنگی و مربّیان قرآن کاشمر
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مرحوم آقای طالقانی رفتند و روسفید رفتند. ایشان باید گفت یک عمرتقریباً خدمت کردند و جهاد کردند، و رفتند؛ و ما باید ببینیم که چه بکنیم تا ما هم برویم.
ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانمها سهم بزرگ دارید. یعنی آمدن شما خانمها به خیابانها و میدانهای مبارزه موجب این شد که مردها هم قوّه پیدا بکنند، تقویت بشوند؛ روحیۀ آنها هم با آمدن شما تقویت بشود. شما سهم بزرگی در این نهضت دارید لکن در نیمۀ راه هستیم الآن؛ بیشتر راه مانده است. ما فقط رفتن محمدرضا و کوتاهی دست اجانب مقصد اعلایمان نبود، آن مقدمه بود، یعنی اینها یک خاری بودند بین راه که باید این خارها از بین راه برداشته بشود تا ما بتوانیم به آن مقصدی که مقصد اصلی است به آن برسیم. و آن مطلبی را که مطلب اصلی ماست و اصلی اسلام است آن را تحقق بدهیم.
ما همه رأی به جمهوری اسلامی دادیم شما هم دادید رأی؛ رأی تنها کافی نیست، رأی همین قدر است که رسماً الآن مملکت ایران رژیمش جمهوری اسلامی است. لکن وقتی به حسب واقع جمهوری اسلامی میشود که شما خانمها به وظیفهتان عمل کنید. و این آقایان هم به وظیفهشان و همۀ ما خودمان را وظیفهدار و مکلّف بدانیم. یک
مملکتی که پس از رفتن خرابکارها، یک مملکت جنگزده است، یک مملکت غربزده است، یک مملکتی است که همه چیز ما را عقب راندهاند و همه جهت ما را شکست دادهاند و حیثیت ملی ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش، اقتصادش، همه چیزش درهم و برهم است، این به یک کلمۀ رئیس جمهوری اسلامی درست نمیشود. با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمیشود، فعالیت میخواهد. الآن ما مکلفیم که برای جبران این خساراتی که به مملکت ما وارد شده است، چه خسارتهای معنوی که جوانهای ما را اعم از زن و مرد به واسطۀ تبلیغات فاسدی که کرده بودند از آن وضعی که باید داشته باشند آنها را عقب زدهاند و چه خسارت مادی که مملکت ما را به فقر کشاندهاند، به اسم «اصلاحات ارضی» بیچاره کردند کشاورزهای ما را و مملکت را به تباهی کشیدند و چه مدارس و فرهنگ ما که عقب نگه داشتند نگذاشتند که یک فرهنگ صحیح باشد، مترقی باشد، این آشفتگیها باید به دست ما و شما، به دست ملت و دولت، تنها هیچ کدام نمیتوانند این کارها را درست بکنند. اگر خانمها خیال کردند که کنار بروند و مردها این کارها را انجام بدهند و یا مردها خیال بکنند کنار بروند و خانمها این کار را انجام بدهند، یا هر دو خیال بکنند دولت انجام بدهد، و یا هر سه خیال کنند روحانیت انجام بدهد، این خیال، خیال صحیحی نیست برای اینکه کارها این قدر آشفته است، گرفتاریها این قدر زیاد است که هر شخصی در هر محلی هست، تکلیفی که دارد این است که آنجا را خوب بسازد. اگر شما در محلی هستید که در آنجا مثلاً باید تعلیم و تربیت خانم کوچولوها را بکنید، باید خوب تربیت کنید. اگر در جایی هستید که در آنجا تبلیغ باید بکنید، باید تبلیغاتتان، تبلیغات صحیح باشد و هر قشری در هر جا هست، باید همان پستی را که دارد خوب عمل بکند. اگر در وزارتخانه است، آنجا پشت هر میزی که نشسته تکلیفی را که نسبت به آن وضعی که دارد خوب عمل کند. اگر در ادارات دیگر هست، هر ادارهای که هست، کاری که انجام میدهد صحیح انجام بدهد. که وضع سابق که همه چیز را درهم کرده بود و ادارات ما را اداراتی کرده بود که قابل ذکر نیست، وزارتخانهها همین طور، و سایر قشرها همین طور، و جوانهای ما را به طوری تربیت
کرده بودند که تعهد دیگر نداشتند نسبت به گرفتاریهایی که برایشان پیش میآمد.
اینها باید در هر محلی که هست، محوّل به هر کسی که هست یا بر هر گروهی که هست، اینها باید هر کسی در محل خودش، هر گروهی در محل خودش، هر کسی در پُست خودش، انجام وظیفۀ زمانِ جمهوری اسلامی بکند، یعنی باید این فرم غربی برگردد به یک فرم اسلامی. تا حالا ما همه چیزمان را تقریباً باید بگوییم غربی بود؛ همه چیز غربی بود. حالا باید، بعد از اینکه ما دست آنها را کوتاه کردیم، این طور نباشد که باز دنبال آنها باشیم، همه چیزهای خودمان را فراموش بکنیم، و دنبالهرو غرب یا دنبالهرو شرق باشیم. باید ما توجه داشته باشیم که ما خودمان کی هستیم و چی هستیم، و مملکت ما احتیاج به چی دارد و به کی دارد.
اگر ما این وابستگیهای معنوی را، این وابستگیهایی که جوانهای ما را و دانشگاه ما را و همه چیز ما را به صورت غربی درآورده بود، اینها را اگر برگرداندیم به حال خودش، و پیدا کردیم خودمان را، میتوانیم یک ملت مستقل باشیم و یک ملت آزاد باشیم، پیوند به غیر نداشته باشیم، و خودمان سرپای خودمان بایستیم و کارهای خودمان را خودمان انجام بدهیم، و اما اگر چنانچه از این معنا غفلت بشود و باز همان خیالات و همان بساط غرب در اینجا باشد، امید اینکه بتوانیم ما مستقل باشیم و بتوانیم آزاد باشیم، آزاد فکر بکنیم، آزاد عمل بکنیم، این امید دیگر نیست.
بر همۀ ماست که از این غربزدگی بیرون بیاییم؛ افکارمان را عوض بکنیم، اعمالمان را عوض بکنیم، وضعیت فرهنگمان عوض بشود؛ وضعیت دادگستریمان عوض بشود. همۀ اینها سوغات غرب است. آن دادگستری ما به این ترتیبی که بود در زمان طاغوت این یک سوغاتی بود از غرب آمده بود، باید آن تغییر بکند و یک وضع دیگری پیدا بکند. و همین طور فرهنگمان هم همان طور بود. تمام چیزهایی هم که وسیله قرار داده بودند
برای اینکه جوانهای ما را تباه کنند، همۀ اینها سوغاتهای غرب بود. یعنی بنابراین بود که وسایلی تهیه بکنند که هم زنها و هم مردها را تباه بکنند، نگذارند یک رشد انسانی پیدا بکنند. همۀ وسایل را تهیه کرده بودند برای همین مقصد. در سینما میرفتند، وضع سینما را جوری قرار داده بودند که تباه میکرد. در هر جا که میرفتند همین مسائل بود. ما باید خودمان را تغییر بدهیم تا اینکه بتوانیم سرپای خودمان بایستیم و بفهمیم که ما شرقی هستیم و ما در اسلام هستیم و برنامۀ ما اسلام است.
انشاءاللّه خداوند همۀ شما را حفظ کند و همه را موفق کند به اینکه به این مملکت خدمت بکنید؛ که مملکت الآن مال خود شماهاست و خود شما موظفید که او را حفظ بکنید. سلام بر همۀ شما باشد.