صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان قیام برای رضای خدا و اجرای عدالت
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع قیام برای رضای خدا و اجرای عدالت
-
حضار
حضار: اهالی کُرد روستای قارنا و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من اول راجع به این کلمهای که ایشان گفتند عرضی دارم و بعدِ آن. خداوندا! تو میدانی که ما در این قیام رضای تو را میخواهیم، و تو میدانی که ما از ظلم ولو بر یک نفر بیزار هستیم، و تو میدانی که ما برای اجرای عدالت قیام کردهایم، و تو میدانی که از این تعدیات و ظلمها بیزار و مُنزَجِر[1]هستیم.
من راجع به مسائلی که شما آقایان نوشتید مطالعه میکنم؛ و بعد هم اقدام میکنم.
و شما بدانید که این اشخاصی که ظلم کردند به شما ـ و قبلاً هم به من ـ آقای خلخالی[2]دیشب به من گفتند این را، اینها اشرار بودند. و سرانشان انشاءاللّه گرفتار میشوند و محاکمه میشوند و من در این باب اقدام میکنم که به عدالت عمل بشود. و اینها جزء اشخاصی که مربوط به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی باشد بدانید که اینها نبودند. آنهایی که مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهوری اسلامی باشند آدمکش نیستند، آنها تعدّی و جور نمیکنند. اینها از اشرار بودند که باید انشاءاللّه تعقیب بشوند و من اقدام میکنم انشاءاللّه و نسبت به آن دهکدهای که شما میگویید قارنا ـ هر جا هست ـ تحقیق میکنیم. و انشاءاللّه امیدوارم جبران بشود. و آن را باید من تحقیق بکنم؛ اینها
باید تحقیق بشود. بله، انشاءاللّه خداوند سرپرست آنهاست. و انشاءاللّه امیدواریم جبران بشود اینها.
و من باید از آقایان هم تشکر کنم؛ و باید افتخار کنم که جوانهای ما، آقایان ما، علمای ما، در هر جا که هستند با یک روح اسلامی، با یک روح انسانی، در این نهضت قیام کردند و ما مواجه با یک چهرههایی هستیم که اینها متعهد برای اسلام هستند و همان طوری که شما فرمودید، ما همهمان باید در راه اسلام عمل بکنیم؛ و شهادت در راه اسلام برای همۀ ما افتخار است. از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را و عزت همه را خواهانم.
البته ما الآن یک مقداری از راه را رفتیم؛ و یک مقدار زیادش مانده است. باید در این مقدار زیاد هم همه کمک کنید و همه با هم باشید. ما الآن یک مسافری هستیم که بین راه، در یک منزل بین راهی هستیم، و دزدهای سرگردنه هم باز هستند. از این گردنهها که باید بالا برویم، باز دزدها هستند و باید ما با آشنایی به قوانین اسلام و با هشیاری و با رشدی که برای ملتمان حاصل شده است و امیدوارم از دست نرود، این گردنههایی که هست طی بکنیم و انشاءاللّه به مقصد اعلای ما که آن اسلام است، اسلامی که در آن ظلم برای یک نفر نیست، نه رژیم یا جمعیتی که این طور کارها را، که این آقا میگویند، انجام دادهاند.
ما عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که راضی نمیشود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدّی بشود. اسلامی که حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ میفرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که لشکر مخالف آمده است و فلان زن یهودیّهای که معاهد[3]بوده است خلخال را از پایش درآورده
است.[4]ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چیزی که حکومت میکند یک چیز است، و آن قانون الهی. پیغمبر اکرم هم به همان عمل میکرده است؛ خلفای او هم به همان عمل میکردند؛ حالا هم ما موظّفیم که به همان عمل کنیم. قانون حکومت میکند. شخص هیچ حکومتی ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفۀ رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام.
در اسلام قانون است، همه تابع قانوناند و قانون هم قانون خداست. قانونی است که از روی عدالت الهی پیدا شده است. قانونی است که قرآن است؛ قرآن کریم است، و سنت رسول اکرم است. همه تابع او هستیم و همه باید روی آن میزان عمل بکنیم. فرقی مابین اشخاص نیست در قانون اسلام. فرقی مابین گروهها نیست. با اینکه پیغمبر اکرم عرب بوده است و با عرب صحبت میفرموده است، میفرماید که هیچ عربی بر عجم شرافت ندارد؛ و هیچ عجمی هم بر عرب شرافت ندارد. شرافت به تقواست. شرافت به این است که تبعیت از اسلام، هرکس بیشتر تبعیت از اسلام کرد، بیشتر شرافت دارد و هرکس کمتر، شرافتش کم است، ولو اینکه بسته به رسول اکرم باشد. حضرت صادق[5]ـ سلاماللّه علیه ـ از قراری که نقل شده است، آن آخری که در معرض موتشان بوده است، جمع کردند عدهای را دور خودشان از عشیرۀ خودشان گفتند که شما فردای قیامت نیایید بگویید که من مثلاً پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او بودم. نخیر، اینها نیست در کار، عمل در کار است. باید همه با عملتان پیش خدا بروید. ما همه باید با اعمالمان پیش خدا برویم؛ نه اینکه حَسَبی در کار باشد، نه اینکه نَسَبی در کار باشد. این حرفها مطرح نیست در اسلام. در اسلام یک قانون است و آن قانون الهی.
حکمفرما یک چیز است، و آن «حکم خدا»، همه اجرای آن حکم را میکنند. پیغمبر مجری احکام خداست. امام مجری احکام خداست. دولت اسلامی مجری احکام خداست. خودشان چیزی ندارند از خودشان. همه اجرای دستورهای خدای تبارک و تعالی را میکنند و من امیدوارم که آن آرزویی که ما داریم و آن تقاضایی که ما از خدای تبارک و تعالی داریم ما را موفق کند به اینکه بتوانیم آن کاری را که خدا از ما خواسته است انجام بدهیم و آن خدمتی را که باید به همۀ اجزای ملت، همۀ افراد ملت، بتوانیم بکنیم، خداوند توفیق بدهد که ما این کار را انجام بدهیم ـ انشاءاللّه.