صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان توطئۀ احزاب و گروههای فاسد ـ آزادی و دمکراسی ـ همراهی نمایندگان بامردم
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع توطئۀ احزاب و گروههای فاسد ـ آزادی و دمکراسی ـ همراهی نمایندگان بامردم
  • حضار حضار: نمایندگان منتخب مجلس خبرگان

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

توطئه‏های دشمنان در مواقع حساس

من می‏خواستم اظهار تأسف کنم از اوضاعی که پیش آوردند و همیشه این اوضاع، این طور خرابکاریها، قبل از یک کاری که بنا بود انجام بگیرد، انجام می‏دهند. وقتی که رفراندم می‏خواست بشود، یک شلوغیهایی ایجاد می‏کردند. آنجا که شکست خوردند، بعد در هر موردی اینها با شکست مواجه می‏شوند. حالا هم که بناست این مجلس محترم تحقق پیدا بکند، این خرابکاریها را پیش آوردند برای اینکه اذهان را متوجه کنند به جای دیگر، و شاید به خیال خودشان نتوانند آقایان به کار خودشان ادامه بدهند، بعد هم که این کار درست شد. بعد که بخواهیم مجلس شورای ملی درست بشود و رئیس جمهور، باز هم منتظر هستیم که این مسائل پیش بیاید. لکن ملت راه خودش را پیدا کرده؛ و ملت و دولت، همۀ قشرها، به این راه ادامه می‏دهند ـ چه این شلوغ‏کاریها را اینها بکنند و چه نکنند ـ اینها هم خیلی دشوار نیست. ما می‏خواهیم حتّی‏الامکان با ملایمت با اینها رفتار بکنیم؛ خونریزی نشود. لکن اینها می‏خواهند.

در هر صورت ما منتظر این هستیم که این خرابکاریها به دست این خرابکارها و به دست این اجانب که اینها را آلت قرار دادند برای مقاصد خودشان، و اینها با این اسماءمختلف، مثل «حزب دمکرات»، دمکراتِ کذا، حزب «فدائیان خلق» و این طور الفاظ بیمعنا به این کارهای خلاف انسانی ادامه دارند می‏دهند، با قلم گاهی، با عمل گاهی و همان طور که من پریروز عرض کردم، این گناهش گردن ماست. انقلاب نباید این طور
باشد.

سوء استفاده گروهکها از آزادی

ما می‏خواستیم و آقایان می‏خواستند که بعد از انقلاب هم خیلی با ملایمت رفتار کنند، آزاد کردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد کردند همه را، قلمها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال اینکه اینها یک مردمی هستند که لااقل اگر مسلمان نیستند؛ آدم هستند. برای یک مملکتی که برای خود اینها ملت زحمت کشیده است، لااقل این قدر ادراک دارند که اگر دوباره اوضاع برگردد، برای همه بد است. لکن معلوم شد خیر، قضیۀ این حرفها نیست و اینها عمّال خارجیها هستند حالا یا عمّال امریکا هستند، یا عمّال جاهای دیگر هستند، حالا برای ملت ماهیت اینها، ماهیت این نویسنده‏ها، ماهیت این احزاب، ماهیت این الفاظ فریبندۀ بیمعنا، برای ملت حالا روشن شد.

آزادی در چهار چوب قانون و اسلام

اگر ما الآن دیگر انقلابی رفتار کنیم، نمی‏توانند بگویند که شما آزادی ندادید. ما آزادی دادیم، سوءاستفاده شد و دیگر آزادی نخواهیم داد. آزادی به آن معنا که اینها بخواهند، خرابکاری بکنند این آزادی نخواهد داده شد. آزادی در حدودی که قوانین اقتضا می‏کرد؛ در حدودی که اسلام به ما اجازه می‏دهد. اسلام اجازه نمی‏دهد که ما آزاد بگذاریم که هرکس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر توطئه‏ای می‏خواهد بکند؛ هر کاری می‏خواهد بکند که بکشد به خاک و خون.

ما باید از دولت و از وزیر کشور هم گلایه کنیم که در آن روزی که اینها سیصد نفر را ـ آن طور که گفتند ـ زخمی کردند، از طرف دولت جز یک اظهار تأسف، ما چیزی ندیدیم؛ از رادیو هم ندیدیم چیزی. اگر بنا بود اینها با یک اظهار تأسفی، با یک مثلاً نصیحتی، از کارهای خلاف خودشان دست برمی‏داشتند، حالا چند ماه است که نصیحت شده است، توصیه شده است، التماس شده است؛ همه چیز با اینها رفتار شده
است و اینها اهل این نیستند که با نصیحت دست از کار خودشان بردارند، باید با شدت با آنها عمل کرد. و من شاید امروز یا فردا بسیاری از این احزاب را ممنوع اخطار و اعلام کنم، و نگذاریم هیچ نوشته‏ای از اینها در هیچ جا و هیچ اثری از اینها در هیچ جای مملکت نگذاریم که هیچ خروج کند، تمام نوشته‏هایشان را از بین می‏بریم. برای اینکه بعد که ملت فهمید که اینها خرابکارند، اینها اشخاصی نیستند که بشود با آنها با ملایمت رفتار کرد. «حزب دمکرات» کردستان یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند، یک جمعیت مُفسِد هستند، اینها را ما نمی‏توانیم بگذاریم که همین طور هر کاری دلشان می‏خواهد بکنند؛ حالا هم اعتراض کرده‏اند که خود شماها دارید این کارها را می‏کنید. نظیر آنها که در پریروز و در چند روز پیش از این خرابکاری را کردند، بعد گفتند که خود مردم این کارها را کردند! خودشان ایجاد غائله می‏کنند، بعد گردن اینها می‏گذارند. حالا هم در روزنامه دیدم که آنجا عزّالدین حسینی
[1]فاسد و همین طور قاسملوی[2]فاسد ـ که نیستش لابُد اینجا ـ اینها می‏گویند خود شما، خود پاسدارها که آمدند، اینها مردم را چه کردند. در صورتی که سر پاسدارها را بریدند! سر مردم را بریدند؛ بچه‏ها را چه کردند. یک همچو مردمی‏اند اینها، با اینها نمی‏شود با آشتی و با مصالحه و با این چیزها رفتار کرد، با اینها باید با شدت رفتار کرد، و با شدت رفتار می‏کنیم ان‏شاءاللّه‏.

بی‏نتیجه ماندن توطئه‏ها با رأی به جمهوری اسلامی

البته حتی‏الامکان، حالا هم ما دلمان می‏خواهد که کسانی که قلم دارند، کسانی که عرض می‏کنم که به خیال خودشان «روشنفکر» هستند، کسانی که جبهه‏ها تشکیل دادند، آنها باز ما میل داریم که با ملایمت با آنها رفتار کنیم؛ لکن باید دست از کار خودشان بردارند. مسیر ملت معلوم است، یک چیزی نیست که مجهول باشد. همۀ کسانی که بر اوضاع ایران مطلع هستند، همه می‏دانند که این ملت چه می‏خواهد، بر کسی پوشیده
نیست. به خارجی‏ها، داخلی‏ها، به احزاب، به همه، پوشیده نیست که این ملت آنی که می‏خواهد ، جمهوری اسلامی می‏خواهد، اسلام را می‏خواهد این ملت. چند نفر آدم فاسد بیایند بگویند که نخیر، اسلام نه! همان جمهوری، و بخواهند چند نفر آدم به یک ملت تحمیل کنند و بعد بگویند که ما آزاد نیستیم آزادی این است که شمایی که در اقلیت هستید ـ نه آن اقلّیتی که حزبها بعضیشان اقلّ‏اند و بعضی اکثر ـ آن اقلیتی که شما همۀ گروههایتان را با هم جمع کردید، و همۀ کارها را انجام دادید و همۀ خرابکاریها را هم کردید و از صدْ یک و نیم، فوقش دو، همه روی هم رفته دو، مخالف با قضیه بود! یک همچو رفراندمی در دنیا سابقه نداشت که این طور رفراندم باشد. یک همچو رفراندمِ آزادی که همۀ مردم را آزاد گذاشتند و با آزادی مردم رأی دادند، ولی بعضی جاها هم جلو گرفتند. بعضی جاها هم خود همین شیاطین جلو گرفتند. اینها نمی‏خواهند که این مملکت به حال خودش باقی بماند و این مملکت و این نهضت پیش برود، اینها منظورشان این است که نگذارند پیش برود، و الاّ خرمن سوزی و کارخانه‏ها را از کار بازداشتن و مردم را از رأی دادن بازداشتن و در وقتی که مردم، مجلس خبرگان را می‏خواهند تهیه کنند این بساط را درست کردن، و وقت رأی گرفتن آن طور، و وقت تشکیل این طور ـ بعدها هم که خواهد شد ـ اینها مسیر ملت است؟ شمایی که می‏گویید ما برای ملت و برای توده‏ها و برای خلق داریم کار می‏کنیم، اینها مسیر ملت است؟! به نفع خلق است سوزاندن حاصل رنج یک جمعیت؟ یک سال حاصل رنجشان را شما با یک کبریت آتش می‏زنید، این مسیر ملت است؟! این به نفع توده‏ها و خلق است؟! می‏خواهند توده‏ها و خلق رأی بدهند، جلو می‏گیرید، این به نفع خلق است؟! به نفع توده‏هاست؟! که شما ادعا می‏کنید ما به نفع توده‏ها هستیم، به نفع خلق هستیم و این عمّامه و نَعلَین است که برخلاف است! این عمّامه و نَعلَین چه می‏کند؟ این عمّامه و نَعلَین حالا پنج ماه است به شما مهلت داده در صورتی که همۀ قدرت دستش بود. قدرت در همه جا دست عمّامه و نَعْلَیْن بوده، چه کرده‏اند اینها؟ شما جز خرابکاری کرده‏اید؟ بله، اشکال به عمّامه و نَعْلَیْن است که به شما مهلت داد، این اشکال وارد است به ما. اگر بنا بود که از اول، مثل سایر
انقلاباتی که در دنیا واقع می‏شود، پشت سر انقلاب یک چند هزار از این فاسدها را در مراکز عام می‏آیند دار می‏زنند و آتش می‏زنند، تمام بشود قضیه؛ نمی‏گذارند که یک روزنامه‏ای
[منتشر]بشود، الاّ آن روزنامه‏ای که خودشان می‏خواهند. الآن انقلاب اکتبر[3]که این قدر وقت از آن گذشته، باز روزنامهْ مردم ندارند؛ باز حزبی در کار نیست، یک حزب بیشتر نیست. اینها دارند برای آنها سینه می‏زنند! اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند، می‏گویند آی شد یک حزبی؛ شد «رستاخیز»[4]. ما می‏خواهیم رستاخیز بشود.

برخورد انقلابی با توطئه‏گران

ما یک حزب را، یا چند حزب را، که صحیح عمل می‏کنند می‏گذاریم عمل بکنند، و باقی همه را ممنوع اعلام می‏کنیم، و همۀ نوشتجاتی که اینها داشته‏اند، و برخلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است، ما همۀ اینها را از بین خواهیم برد. ما بعد از اینکه فهماندیم به اینها که شماها دیکتاتور هستید، ما آزادیخواه بودیم و شما نگذاشتید، ما آزادی دادیم و شما نگذاشتید این آزادی باقی بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابی با شما رفتار می‏کنیم. هرچه می‏خواهند روزنامه‏های خارج بنویسند، هرچه می‏خواهند توابع صهیونیسم‏ها و امثال اینها هرچه دلشان می‏خواهد فریاد بزنند. اینها هم اگر چنانچه هرچه دلشان می‏خواهد توی خانه‏هایشان بروند و فریاد بزنند؛ لکن بیرون دیگر نمی‏توانند؛ اینها باید منزوی بشوند.

وظیفۀ حفظ مصالح اسلام

بعد از این هم ما گرفتاری داریم، فردا قضیۀ رئیس جمهور است، همین بساط و همین خونریزی و اینها در قضیۀ مجلس شورا بدتر از این خواهد شد. دیگر خیلی بدتر از این خواهد شد. ما باید جلوی مفاسد را بگیریم، ما موظفیم از طرف اسلام که مصالح
مسلمین را حفظ کنیم. همه موظفیم؛ همۀ ما موظفیم که مصالح اسلام را حفظ کنیم و این طوایف دارند مصالح اسلام را از بین می‏برند.

بنابراین، در کمال تأسف ما دیگر نمی‏توانیم آن آزادی که قبلاً دادیم بدهیم؛ و نمی‏توانیم بگذاریم این احزاب به کار خودشان و فسادهایی که داشتند می‏کردند و می‏کنند[ادامه]بدهند. مردیکۀ سرمایه‏داری که چه است ـ که من حالا نمی‏خواهم اسم کثیفش را ببرم ـ یک مردیکۀ سرمایه‏داری همۀ این غائله‏ها را ایجاد کرد، در آن چند روز پیش از این، و بعد هم حالا فرار کرد. ما نمی‏توانیم مهلت بدهیم. شرعاً جایز نیست برای ما دیگر مهلت. تا آنجایی که ما می‏توانستیم و خطا هم کردیم! و من تصدیق می‏کنم که خطا کردیم، هم ما خطا کردیم، هم دولت خطا کرد، هم شورای[انقلاب]خطا کرد؛ همۀ ما خطا کردیم. ما خیال می‏کردیم که ما با انسان سر و کار داریم، پس با انسانیت رفتار بکنیم، معلوم شد نه. ما با انسان سر و کار نداریم، ما با حیوانات درنده سر و کار داریم! نمی‏شود با حیوانات درنده ما ملایمت بکنیم، و نمی‏کنیم دیگر ملایمت.

و من امیدوارم که این فریادهای اینها و این دست و پا زدنهای اینها و این شایعه پخش کردن اینها ـ حالا هم باز شایعه پخش کرده‏اند که 28 مرداد[5]شاه می‏آید! بسیار خوب بیاید. ما از خدا می‏خواهیم که شاه بیاید اینجا! ـ این شایعه چیزی نمی‏شود.

تنظیم قانون اساسی در چهارچوب شرع

و من امیدوارم که بدون اینکه یک ذره آقایانی که ان‏شاءاللّه‏ با سلامت ـ می‏دانم دیگر گفتن من زیادی است، لکن برای اینکه گفته بشود باز هم ـ بدون یک ذرّه ملاحظه از غرب، از شرق، از نمی‏دانم حزب کذا، حزب دمکرات، از چه از چه، بدون یک ذره ملاحظه، باید این قانون اساسی ما مطابق با شرع، در چهارچوب شرع. اگر یکی یکی از وکلا یا همۀ وکلا بخواهند از این چهارچوب خارج بشود، اصلاً وکیل نیستند برای او! شما آقایان وکیل هستید که زنهای مردم را هم طلاق بدهید؟ زن موکّلینتان[را]؟ نیستند.
اگر طلاق بدهید صحیح است؟ نه. از باب اینکه شما وکیلید برای رسیدگی به قانون جمهوری اسلامی. الآن اگر چنانچه شما بخواهید، یا بعضی از شما بخواهند، که اسم جمهوری اصلاً نباشد، بحث را ببرند روی رژیم سلطنتی، شما حق دارید رسیدگی بکنید؟ شما حق رسیدگی ندارید. برای اینکه جمهوری اسلامی را شما حق رسیدگی دارید. همان طوری که برای طلاق دادن زن مردم، شما و ما، هر کس که وکیل شده است، برای طلاق دادن زن مردم وکالت ندارد؛ وکالتش محدود است. در مسائل غیراسلامی، اگر یک مسئله غیراسلامی در اینجا بیاید، طرحش مردود است.

طرح مسئلۀ غیر اسلامی برخلاف وکالت شماست. مثل یک مباحثه: شما یک مسئله علمی آنجا بحث بکنید، مانع ندارد بحث بکنید، اما برخلاف وکالت شماست؛ همان طور که طلاق دادن زن موکلین‏تان برخلاف وکالت شماست. طرح کردن یک مسئله غیراسلامی هر چه باشد، هر چه مترقی باشد؛ شما نمی‏توانید طرح بکنید. یک دستۀ دیگری درست کند. ملت خودش اختیار دارد یک دسته هم درست کنند که در مسائل غیراسلامی بحث بکند، در چهارچوب مسائل اسلامی. البته مسائل اداری و راجع به ادارۀ امور، راجع به اینها، اینها مسائل دیگر هست. اما مطالبی که مربوط به اسلام است اگر یکی بخواهد طرح بکند بر خلاف او، بر خلاف مسیر ملت است؛ و علاوه بر[آن]، خلاف حدود وکالتش است. حد وکالت بیشتر از این نیست. اگر رأی هم بدهد، رأیش اگر خدای نخواسته همۀ آقایان هم رأی بدهند به یک[مسئلۀ]غیراسلامی، برخلاف وکالتشان است. مردم وکیلشان نکرده‏اند برای[آن]. وقتی بر خلاف وکالت شد، مثل طلاق دادن زن آنها می‏ماند.

هراس نداشتن از شرق و غرب

ما از هیچ چیز باک نداریم. نه باک داریم که شرق ما را یک وقت اشخاص مثلاً غیر آزادی طلب یا دیکتاتور حساب بکند؛ نه باک از این داریم که غرب یک همچو چیزی بکند. البته منافعشان که در معرض خطر است، باید همه تهمتها را به ما بزنند و و ما همه
تهمتها را هم قبول می‏کنیم. نخیر! ما هرچه آنها می‏گویند بسیار خوب، اما ما مسیر خودمان را طی می‏کنیم. ما جمهوری اسلامی را به آن طوری که دستور از خدای تبارک و تعالی داریم و به آن طوری که مصالح مملکت ما، ملت ما اقتضا می‏کند، ما این مسیر را خواهیم رفت؛ و آقایان هم همین مسیر را خواهند رفت. و هر چه هر که بگوید هیچ مورد اعتماد و اعتنا نیست و باکی هم از این نیست که چه بگویند.

البته بخواهید که همۀ مردم برای شما خوب بگویند، باید بروید توی خانه‏هایتان بنشینید و هیچ کس شما را نبیند! برای حضرت امیر هم هزار چیزها گفتند، برای پیغمبر اکرم هم گفتند؛ حالا هم دارند می‏گویند. ما باکی از این نداریم. غربی برای پیغمبر ما بدتر از آن می‏گوید که برای شما و ما می‏گوید! برای همۀ خلفای اسلام، برای همۀ آنها، می‏گویند؛ برای اینکه الآن در معرض خطر است کارشان. وقتی در معرض خطر شدند، یعنی منافعشان در معرض خطر است، البته آنها باید برای ما چه بگویند. لکن ما مسیر خودمان را طی می‏کنیم تا آنجایی که بتوانیم مسیر خودمان را طی می‏کنیم و آقایان هم مسیر خودشان را طی می‏کنند بدون هیچ باکی از حرفهای این ور و آن ور. وجاهت ما نمی‏خواهیم برای خودمان درست کنیم. نه شما می‏خواهید یک وَجیهُ‏المِلّه‏ای بشوید با مردم؛ اگر کسی شما را می‏شناسد، وجیه هستید. نمی‏خواهید حالا درست بکنید. نمی‏خواهید در این مجلس وجاهت درست بکنید. شما این مجلس را می‏خواهید بروید و مطابق آن طوری که ملت شما را وکیل کرده است و مطابق آنکه اسلام شما را موظف کرده است به آن طور عمل بکنید و همین طور هم عمل خواهید کرد.

و من سفارش می‏کنم به آنهایی که خدای نخواسته یک آرایی دارند بر خلاف مسیر ملت، من سفارش می‏کنم به آنها، که طرحشان را و آرایشان را بگذارند برای یک وقت دیگری و یک وقتهای دیگری این کارها را بکنند، حالا وقت این نیست که آرائی که خلاف مسیر ملت است اظهار بکنند و حیثیت خودشان را در بین ملت از بین ببرند. من میل ندارم حیثیت آقایان از بین برود در بین ملت. اگر در این مجلس یک چیزهایی و یک حرفهایی زده بشود که برخلاف مسیر ملت است، اینها وجاهت خودشان را از بین
ملت می‏برند و خدای نخواسته بعدها برایشان خیلی نفع ندارد.

نمایندگان مجلس، وکیل مردمند نه ولیّ آنها

همان مسیری که ملت داشتند، همین چیزی که اگر می‏خواهید مطابق با میل خودتان دمکراسی عمل بکنید، دمکراسی این است که آراء اکثریت، و آن هم این طور اکثریت، معتبر است؛ اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی‏خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش هست.

شما هم خواهش می‏کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح برخلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو عقیده‏تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می‏خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می‏خواهد. ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع[6]است.

در همۀ دنیا رأی اکثریت، آن هم یک همچو اکثریتی، آن هم یک فریاد چند ماهه و چند سالۀ ملت، آن هم این مصیبتهایی که ملت ما در راه این مقصد کشیده‏اند، انصاف نیست که حالا شما بیایید یک مطلبی بگویید که برخلاف مسیر است. یعنی انصاف نیست، که نمی‏شود هم، پیش نمی‏رود. اگر چنانچه یک چیزی هم گفته بشود، پیش نمی‏رود؛ برای اینکه اولاً مخالف با وضع وکالت شما هست و شما وکیل نیستید از طرف ملت برای هر چیزی. و ثانیاً بر خلاف مصلحت مملکت است، برخلاف مصلحت ملت است؛ برخلاف مصلحت خود آقایان است.

اسلام؛ مترقّی‏ترین مکتب

و من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که آقایان ان‏شاءاللّه‏ با سلامت و موفقیت این راه را طی بکنند و یک قانونی که مطابق با اسلام و ترقی و همه چیزش تمام باشد، و ما اسلام را مترقیترین مکتبها می‏دانیم. و هرکس، هر مکتبی، هر چه می‏خواهد بگوید، بگوید. ما اسلام را مکتب مترقی می‏دانیم و شما فرض کنید که مکتب مترقی نیست، ما این را می‏خواهیم. ما این را می‏خواهیم. «مترقی» اسمش را می‏گذارید، بگذارید؛ «غیر مترقی» هم اسمش را می‏گذارید، بگذارید. ما را وحشی هم بدانید، بدانید! ما این را می‏خواهیم. ملت ما هم این را می‏خواهند. و من معذرت می‏خواهم از آقایان در این هوای گرم تشریف آوردند. مؤید باشید.

1 1ـ2ـ دو تن از رهبران حزب دمکرات کردستان. 
2
3 - انقلاب کمونیستی شوروی که در اکتبر سال 1917 م واقع شد. 
4 - شاه در سال 1353 ه.. ش حزب «رستاخیز» را به عنوان تنها حزب قانونی کشور اعلام کرد و عضویت آن را اجباری ساخت و دستور داد کسانی که با آن مخالف هستند ایران را ترک کنند. 
5 - کودتای شاه در 28 مرداد 1332 برعلیه دولت مصدق به کمک امریکا و انگلیس به ثمر نشست. 
6 - قابلِ پیروی.