صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان حاکمیت قانون در حکومت اسلامی
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع حاکمیت قانون در حکومت اسلامی
  • حضار حضار: پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرچک ورامین

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم

حکومت اسلامی، حکومت قانون

ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است، همه بر طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم. جمهوری اسلامی یعنی رژیم به خواست مردم، و احکامْ احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، 99 رأی دادند؛ و الآن رژیم رسمی ما جمهوری اسلامی است. مانده است اینکه احکام، احکام اسلامی بشود. مجردِ بودنِ رژیم اسلامی، این، مقصد نیست. مقصد این است که در حکومت اسلامی اسلام حکومت کند، قانون حکومت کند، اشخاص به رأی خودشان به فکر خودشان حکومت نکنند. رأی ندهند کسانی که خودشان را خیال می‏کنند صاحب رأی هستند، خودشان را متفکر می‏دانند، خودشان را روشنفکر می‏دانند؛ اینها رأی ندهند؛ برای اینکه آرای مردم در مقابل حکم خدا رأی نیست؛ ضلالت است. ما می‏خواهیم که احکام اسلام در همه جا جریان پیدا بکند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند. در اسلام حکومت حکومت قانون است. حتی حکومت رسول اللّه‏، حکومت امیرالمؤمنین ـ سلام‏اللّه‏ علیه ـ حکومت قانون است. یعنی قانون آنها را سرِ کار آورده است.أَطِیعُوااللّه‏َ و أَطِیعُواالرَّسُولَ و أُولِی الأَمْرِ مِنکُم[1]حکم خداست. آنها به حکم قانون، واجب الاطاعه هستند. پس حکم مال قانون است؛ قانون حکومت می‏کند در مملکت اسلامی؛ غیر قانون هیچ حکومتی ندارد.

لزوم پایبندی به قانون

اگر رئیس جمهور در مملکت اسلامی وجود پیدا بکند، باز قانون آن را رئیس جمهور می‏کند با رأی عموم؛ که در رأی عموم رأی فقیه هم هست. و یا نصب فقیه، که همان نصبِ اللّه‏ است، قانون است که حکمفرماست در همه جا. هیچ جا در حکومت اسلامی نمی‏بینید که یک خودسری باشد، یک اِعمال رأی باشد. حتی رسول اکرم ـ صلی اللّه‏ علیه و آله ـ رأیی نداشتند. رأی، رأی قرآن بوده است، وحی بوده است. هر چه می‏فرموده است از وحی سرچشمه می‏گرفته است:و مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوی. إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی. عَلَّمَهُ شَدِیدُالقُوی[2]و همینطور حکومتهایی که حکومت اسلامی هستند آنها تابع قانونند، رأی آنها قانون است. حکومت، حکومت اللّه‏ است، حکومت قانون است.

جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی

ما جمهوری اسلامی لفظی نخواستیم؛ اینکه ما دائماً راجع به این معنا سفارش می‏کنیم که باید حالا که رژیم رژیم اسلامی شده است محتوا محتوای اسلامی باشد، برای این است که یک مملکتی مدعی است من مسْلم هستم، افرادش ادعا می‏کنند که ما مسْلم هستیم لکن در بسیاری جاها دیده می‏شود که پایبند احکام اسلام نیستند. بسیاری از اشخاص ادعای اسلام می‏کنند، همان ادعاست؛ دیگر در عمل وقتی که مشاهده بکنید می‏بینید که خبری از اسلام نیست. ما که می‏گوییم حکومت همان طور که اسلامی است، محتوایش هم اسلامی باشد، یعنی هرجا که شما بروید، در هر وزارتخانه که شما بروید، در هر اداره که شما بروید، در هر کوچه و برزن که شما بروید، در هر بازار که شما بروید، در هر مدرسه و دانشگاه که شما بروید، آنجا اسلام را ببینید؛ احکام اسلام را ببینید. این برای این است که ما حکومت اسلامی خواستیم. ما جمهوری اسلامیِ لفظی نخواستیم. ما خواستیم که حکومت اللّه‏ در مملکتمان ـ و ان‏شاءاللّه‏ در سایر ممالک هم ـ اجرا
بشود.

حکومت خدا بر مردم

آزادی در حدود قانون است بنابراین، این توهّم که خوب حالا جمهوری اسلامی شده است و حالا هر کسی خودش هر کاری می‏خواهد بکند، آزادی شده است و آزاد هر کاری بخواهد بکند، اینها نیست. آزادی در حدود قانون است. یعنی آن مقداری که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی داده است در آن مقدار آزاد هستیم. آزاد نیستیم که فساد بکنیم، آزاد نیستیم که کارهای خلاف عفت بکنیم. هیچ انسانی آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند. هیچ انسانی آزاد نیست که ایذا کند برادر خودش را. آزادی در حدود قانون است. آن مقداری است که خدای تبارک و تعالی به مردم آزادی داده است. و این مقدار آزادی که خدای تبارک و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادیهایی است که دیگران داده‏اند. آنها آزادی غیر منطقی داده‏اند، و اینجا آزادی منطقی است. آنهایی که آنها داده‏اند آزادی نیست؛ آزادی باید منطقی باشد، روی قانون باشد. بنابراین ما آن چیزی را که می‏خواهیم، حکومت اللّه‏ را می‏خواهیم؛ حکومت خدا را می‏خواهیم. ما می‏خواهیم قرآن حکومت کند بر ما. ما می‏خواهیم قوانین اسلام بر ما حکومت کند. ما هیچ حکومتی را جز حکومت اللّه‏ نمی‏توانیم بپذیریم؛ و هیچ دستگاهی را که برخلاف قوانین اسلام باشد نمی‏توانیم بپذیریم. و هیچ رأیی را که برخلاف رأی اسلام باشد و رأی شخصی باشد. رأی گروهی باشد، رأی حزبی باشد، ما نمی‏توانیم بپذیریم. ما آن را می‏توانیم بپذیریم که قانونِ اسلام حکمفرمایی کند. ما تابع اسلام هستیم؛ ما تابع قانون اسلام هستیم. و جوانهای ما خونشان را برای اسلام داده‏اند. جوانهای ما آنقدر جدیت کردند، می‏گفتند ما اسلام را می‏خواهیم، ما احکام اسلام را می‏خواهیم.

عدم تحقق حکومت اسلامی، بدون خودسازی

الآن وظیفۀ ما این است که هر کداممان، در هر جا که هستیم و در حدی که هستیم، ما جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان خودمان را
اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را در خودمان اجرا نکنیم، نمی‏توانیم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم. اگر آن کسی که در رأس حکومت است، مثلِ مثلاً رئیس جمهور یا نخست‏وزیر، اگر خودش اصلاح نکند خودش را و اگر خودش تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی‏تواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلام باشد. و هر یک از آن قدرتها، صاحب قدرتها کسانی که در رأس قدرتها واقع شده‏اند، مثلِ مثلاً رئیس ستاد، مثل رئیس کل ژاندارمری، مثل سایر رؤسا، تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند، اینها نمی‏توانند ریاست اسلامی داشته باشند. اسلام نمی‏پذیرد یک رئیسی را که بر خلاف قوانین اسلام عمل بکند. لشکر اسلام نمی‏پذیرد یک کسی را که در رأس باشد و عمل به اسلام نکند. نمی‏پذیرد یک اداره‏ای را که احکام اسلام در آن جاری نباشد. ما الآن ناقص داریم؛ و بسیار ناقص داریم ما الآن مملکتمان باز اسلامی نیست. هر جا که دست بگذاریم، باز می‏بینیم که یک آثاری از طاغوت هست؛ یک افرادی هست؛ یک افراد توطئه گر هست. نمی‏توانیم ما بپذیریم که در وزارتخانه‏ها، در ادارات، افراد توطئه گر باشند. باید اصلاح بشوند اینها. مملکت باید اسلامی بشود. و الاّ یک مملکتی باشد که یک مهره‏هایی را برداشتند یک مهره‏هایی دیگر جایش گذاشتند، و همان کارها را بکنند، ما همچه چیزی نمی‏خواستیم. مردم خون ندادند که محمدرضا برود، یک کسی دیگری بیاید و همان اعمال او را بکند؛ همان کارهای او را بکند.

هشدار به قدرتمندان

بنابراین، شماها که پاسدار هستید اول باید خودتان را اصلاح کنید. خیال نکنید که ما حالا آزاد هستیم، تفنگ هم داریم، حالا باید به مردم اذیت بکنیم. شما الآن تکلیف دارید. شما الآن تحت نظر هستید. تحت نظر خدا هستید. تحت نظر امام زمان ـ سلام اللّه‏ علیه ـ هستید. شما را مراقبت می‏کنند. نامۀ اعمال شما را به امام زمان عرضه می‏دارند، هفته‏ای دو دفعه ـ به حسب بعضی روایات ـ عرضه می‏دارند نامۀ اعمال ما را. باید متوجه
باشید مبادا از این اختیاراتی که حالا پیدا کردید، از این قدرتی که حالا پیدا کردید، از زیر بار آن قدرت ظالم بیرون رفتید، خودتان یک قدرت ظالمه باشید. مبادا به برادران خودتان تعدی کنید. مبادا یک کسی را بیجا بگیرید. به واسطۀ اغراض شخصی که دارید یک کسی را بیجا محاکمه کنید. یک کسی را بیجا محکوم کنید. اینها تحت مراقبت است. خدای تبارک و تعالی از ما سؤال خواهد کرد. ان‏شاءاللّه‏ خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و همۀ ما را توفیق بدهد که انسان بشویم.

والسلام علیکم و رحمة اللّه‏ و برکاته

 

1 - بخشی از آیۀ 59 سورۀ نساء: «از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر از میان خودتان اطاعت کنید». 
2 - سورۀ نجم، آیۀ 3 ـ 5: «و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. او را جبرئیل، همان فرشتۀ بسیار توانابه وحی علم آموخته است».