صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان وظیفۀ پاسداران در مقابله با دشمن درونی و برونی
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع وظیفۀ پاسداران در مقابله با دشمن درونی و برونی
-
حضار
حضار: پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان
بسماللّه الرحمن الرحیم
از شما پاسداران از دو جهت تشکر میکنم: یکی اینکه از راه دور آمدید برای ملاقات و حرفهای خودتان را بزنید، ما هم اگر حرفی داریم بزنیم به شما؛ یکی هم برای اینکه پاسدار هستید، پاسدار اسلام هستید. و من امیدوارم که همۀ ما پاسدار اسلام و قرآن مجید باشیم.
پاسداری از اسلام یکیاش همین است که الآن در سطح کشور بحمداللّه جمعیت کثیری مشغول هستند. و نظم مملکت الآن در دست آنهاست. و اگر آنها نبودند، این انتظامات نبود. و یک پاسداری بالاتر از این است و آن، پاسداری از اسلام، از احکام اسلام؛ و پاسداری انسان از خودش. همان طوری که برای یک کشور دزدهایی هست، خیانتکارهایی هست، جنایتکارهایی هست، و باید با پاسداری جلوی این خیانتها و جنایتها را گرفت ـ و بحمداللّه پاسدارهای اسلامی جلو میگیرند ـ همین طور در خود انسان از این جنود شیطانی زیاد است که انسان اگر پاسداری نکند، انسان را به هلاکت میرساند. اگر پاسدارهای اسلامی ما پاسداری از خودشان هم بکنند که در این خدمتی که هستند یک خدمت صادقانه، یک خدمت عاشقانه برای اسلام و یک خدمتی که مستقیم در راه اسلام باشد اگر بکنند، اینها پاسداری را حقش را عمل کردند.
و اگر خدای نخواسته یک انحرافی حاصل بشود، یک تعدی از طرف آنهایی که
میگویند ما پاسدار اسلام هستیم به برادرانشان بشود، حالایی که قدرتمند هستند و قوی هستند و آزاد هستند، از این قدرت و قوه و آزادی سوءاستفاده کنند، به برادرهای خودشان خدای نخواسته تعدی کنند، به منازل مردم تعدی خدای نخواسته بکنند، آن وقت نه اینکه یک آدم عادی این کار را کرده است ـ آن آدم عادی هم مجرم است ـ لکن یک جمعیتی که به اسم پاسدارهای جمهوری اسلامی هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهوری اسلامی هستند، اگر خدای نخواسته از پاسدارهای جنود اسلامی، پاسدارهای جمهوری اسلامی، یک اشتباه و خطایی حاصل بشود، این فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل بشود. برای اینکه اینها خودشان را معرفی میکنند که ما جنود اسلام هستیم، ما پاسدار اسلام هستیم؛ و همه توقع از پاسدارهای اسلام دارند که روی خط اسلام مشی کنند، کارهایشان کارهای اسلامی باشد.
همان طوری که در طبقۀ روحانیون، که آنها پاسدار اسلام و احکام اسلام هستند، اگر خدای نخواسته یک ملبس به لباس روحانیون یک کار خلاف بکند، این فرق دارد با اشخاص عادی؛ برای اینکه اینها پاسدار اسلام هستند، ملبس به لباس روحانیت هستند، به لباس پاسداری از قرآن و سنت هستند. اگر خدای نخواسته از اینها یکوقت اشتباه، خطایی حاصل بشود، فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل بشود. و لهذا شما جوانها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفهتان زیاد و شغلتان شریف. شغل شغل شریف؛ برای اینکه پاسداری از اسلام یک شغل بسیار شریفی است؛ و مسئولیتش هم زیاد است. باید حفظ کنید این حدود و ثغور اسلامی را. فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم، ما هم بگوییم ما روحانی هستیم، شما هم بگویید ما پاسدار، و خدای نخواسته به وظایفی که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یکوقت خدای نخواسته نکنیم. باید همان طوری که مدعی هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان
ابتدائاً مرزمان همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد؛ تا این ادعای ما پیش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمایید که مردم هم مطلع نشوند که ما برخلاف داریم عمل میکنیم، خدا که میداند؛ در محضر خداست. در پیشگاه خدا ما نمیتوانیم آن وقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم. برای اینکه ما که خودمان برخلاف موازین اسلام خدای نخواسته عمل بکنیم، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم، کسی که خودش برخلاف اسلام عمل میکند نمیتواند بگوید من نگهبان هستم؛ یک کسی که خودش دزد است نمیتواند بگوید من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتی دزد باشد پاسبان نیست؛ دزد است. پاسدار خدای نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد، پاسدار نیست. این یک آدمی است که برخلاف اسلام است.
کوشش کنید برادرها که خودتان را اصلاح کنید و پاسداری از خودتان بکنید. پاسداری از خودتان که کردید، پاسداریتان از جمهوری اسلامی پیش خدای تبارک و تعالی مقبول است و ارزشمند؛ بسیار ارزشمند. در یک همچو زمانی که احتیاج دارد اسلام به اینکه پاسدار داشته باشد، و مردمی که برخلاف هستند و آنهایی که برخلاف جمهوری اسلامی هستند در توطئه هستند، مشغولند آنها به عمل در سرحدات ما، در خود شهرهای ما مشغول به توطئه هستند، دریک همچو موقعی احتیاج به پاسدارها هست. هم پاسداری از خودتان بکنید و هم پاسداری از جمهوری اسلامی. انشاءاللّه خداوند همۀ شما را توفیق بدهد، و مؤید و موفق باشید. آقای مدنی[1]هم انشاءاللّه بعد از اینکه در تبریز کارهایشان را یک مقداری رو به راه کردند، انشاءاللّه میآیند به همدان. موفق باشید انشاءاللّه.