صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان لزوم آمیختگی علم و عمل
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع لزوم آمیختگی علم و عمل
-
حضار
حضار: طلاب حوزۀ علمیۀ اصفهان
بسم اللّه الرحمن الرحیم
شما از صفر شروع کردید، و بحمداللّه تا اینجا رسیدید. ... از حال اختناق شروع کردید و به آزادی رسیدید. و من امیدوارم که تا آخر، تا آنجا که مقام انسان است ـ یعنی لایتناهی ـ همه برسید. امیدوارم که انسانهای آگاه و آگاهی دهندهای باشید. شما آقایان همان طور که شغلتان محترم و شریف است، مسئولیتتان زیاد است. شما باید خودتان را بسازید، و بعد ملت را بسازید. خودسازی به اینکه تمام ابعادی که انسان دارد، و انبیا آمدند برای تربیت آن ـ تمام ابعاد را ـ ترقی دهید؛ جنبۀ علمی، همۀ ابعاد علم؛ جنبۀ اخلاقی، همۀ ابعاد اخلاق؛ تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا؛ که سرمنشأ همۀ کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است، و بدبختی هر انسان تعلق به مادیات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز میدارد، و بیرون رفتن از تعلقات مادی و توجه به خدای تبارک و تعالی انسان را به مقام انسانیت میرساند. انبیا هم برای همین دو جهت آمده بودند: بیرون کردن مردم از تعلقات، و تشبث به مقام ربوبیت.
شما آقایان اهل علم، که بعضی لباس[...]ملبس به لباس علم هستید، و بعضی، یا اکثراً انشاءاللّه بعد ملبس خواهید شد، انشاءاللّه این مراتب را طی بکنید. علم تنها اثر ندارد؛ بلکه گاهی مضر است. عمل بدون علم بینتیجه است. علم و عمل دو بالی است که انسان
را به مقام انسانیت میرساند. علم به همۀ شئون و عمل ـ عمل نفسانی، عمل جسمانی، عمل عقلانی ـ انسان را به مراتب انسانیت میرساند. امید است که شما آقایان در خلال تحصیل، توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسهها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا. تمام گرفتاریهای بشر از این تعلقات است. اگر این تعلقات نبود، اگر این توجه به دنیا و تعلق به دنیا نبود، ما اینقدر گرفتاری در ظرف بیش از پنجاه سال و قریب شصت سال نداشتیم. محمدرضا پهلوی به واسطۀ تعلقی که به دنیا داشت، نفسش غیر از دنیا چیزی نمیفهمید، سرمنشأ اینهمه فساد برای ملت و اینهمه بدبختی برای خودش شد. دوستان او، که جنود شیطان بودند، برای تعلقی که به دنیا داشتند، که نفوسشان غیر از دنیا ادراک نمیکرد ـ به واسطۀ همین تعلق ـ منشأ اینهمه بدبختی برای ملت، و بدتر آنکه برای خودشان شدند. هم بدبخت کردند ملت را و به باد دادند همه چیز ملت را؛ و هم بدبخت کردند خودشان را.
انبیا در عین حال که دنیا را اداره میکردند، مملکتها را اداره میکردند ـ که در اسلام نمونۀ بارزش نزدیک به ماست و تاریخ نشان میدهد که در ظرف نیم قرن تقریباً اکثر معموره را فتح کردند ـ در عین حال تعلق نداشتند به دنیا. فتح برای مملکتگیری در اسلام نیست، مملکتگیری برای حکومت در اسلام نیست، حکومت جائرانه مطرح نیست. فتح برای این است که انسانها را، آدمها را به کمال برساند. فتوحات اسلام غیر از فتوحات رژیمهای دیگر است. آنها فتوحاتشان، رژیمها فتوحاتشان، فتوحات برای دنیاست؛ و انبیا فتوحاتشان برای خداست، برای توجه دادن مردم به خداست. آنها مردمی که اسیر ماده هستند و اسیر نفس و شیطان هستند ـ آنها را ـ میخواهند تحت تأثیر خودشان و مکتب خودشان قرار بدهند، و آنها را از حزب شیطان به حزباللّه وارد کنند:اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إلَی النُّورِ و الَّذِینَ کَفَرُوا أَولِیَاؤُهُم الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إلَی
الظُّلُمَاتِ.[1]این دو، این دو جنبه است؛ این دو جبهه است: جبهۀ طاغوت و جبهۀ اللّه. جبهۀ اللّه را که توجه به خدا دارند و ایمان به خدا دارند، خدای تبارک و تعالی آنها را از همۀ ظلمتها، از تمام ظلمتها، اخراج میکند و به نور میرساند. آن نور، نورِ خودِ حق است. اینکه نور است،اللّهُ نورُ السَّمواتِ والأَرضِ[2]از همۀ ظلمتها، که ماعدایاللّه است، آنها را خارج میکند، و به نور میرساند، و به اللّه میرساند. طاغوت مردم را از نور خارج میکند و به ظلمات میرساند:ظُلُمَاتٌ بَعضُهَا فَوقَ بَعضٍ[3]این دو راه است: راه انبیا، و راه طاغوت. راه انبیا راه خداست؛ و خدا ولی است و خدا فاعل است؛ و به دست خدا انسان تربیت میشود؛ و راه طاغوت راه شیطان است، که شیطان مربی انسان است.
عزیزان من! توجه داشته باشید که در جند الهی وارد باشید. درس خواندن تنها انسان را در جند الهی وارد نمیکند. علم تنها ـ خصوصاً علمهای قانونی ـ رسمی انسان را به مراتب انسانیت نمیرساند؛ باید باشد، لکن در جنب آن باید توجه به غیب باشد. درس را برای خدا بخوانید. از صفر شروع کردید؛ و امیدوارم تا غیرمتناهی بروید؛ و بروید تا برسید به آنجا که غیر از خدا کسی را نبینید، همه چیز را از او ببینید، همه کس را جلوۀ او بدانید. اگر همچو تربیتی در انسانها واقع بشود، انسانها الهی میشوند. انسان الهی جنگ و زور ندارد؛ جنگ و جدال ندارد. همۀ جنگ و جدالهایی که واقع میشود برای این است که توجه به طبیعت است. جنگهایی که در اسلام وارد شده است، برای اینکه اینها را از ظلمات به نور وارد کنند. جنگهای اسلامی جنگهای رژیمهای دیگر نیست. اینها از ظلمات به ظلمات دیگر وارد میکنند! از ظلمت به ظلمات وارد میکنند. انبیا میخواهند از ظلمات اینها را به نور وارد کنند.
خداوند همۀ شما را تأیید کند. من از شما فرزندان عزیز، که دلم به شما خوش است،
دلم به چهرههای شما خوش است، و از این صورتهای نورانی حظ میبرم، تشکر میکنم که از راه دور آمدید و در این هوای گرم، و در این منزل تنگ در زحمت واقع شدید. خداوند همۀ شما را از علمای عاملین، و از مجاهدین اسلام قرار بدهد. خداوند همۀ شما را از ظلمات بیرون کند و به نور برساند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته