صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان نگرانی از گرایش تودهها به منافع شخصی ـ حفظ روح انقلابی
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع نگرانی از گرایش تودهها به منافع شخصی ـ حفظ روح انقلابی
-
حضار
حضار: دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
این صحیح است که ملت اگر بیدار باشد، چنانکه بود، و متحد باشد، چنانکه بود، و مسیرش معلوم باشد، چنانکه بود، و الهی باشد، چنانکه بود، واضح است که هیچ قدرتی نمیتواند با آن مقابله کند. چنانکه دیدید که با مجهز بودن آن قدرت شیطانی به همۀ جهازات و با پشتیبانی همۀ دول از او، یعنی دولتهای اسلامی و دولتهای غیر اسلامی و ابرقدرتها همه پشتیبانی کردند از آن معذلک نتوانستند. این معلوم است لکن نباید ما غافل باشیم از یک مطلب؛ و آن اینکه، الآن که ما در این جلسه هستیم اگر مطالعه کنیم حالات ملت را، میبینیم که آن شوری که در اول بود کمتر شده است. این را نباید فراموش کنیم. آن وقت که همۀ مردم میریختند در خیابانها همهشان، همه میریختند در خیابانها و فریاد میزدند «اللّهاکبر» و شاه را نمیخواستند و جمهوری اسلامی را میخواستند، آن وقت یک شور بسیار عجیب خدایی بود و با همان شور پیش بردند و با همان شور و شعف رأی به جمهوری اسلامی دادند که از صد، نود و نه و نیم گفته میشود که رأی دادند که در دنیا سابقه نداشت. اما حالا مثل اینکه ملت با دسیسههایی که دنبالش است افتادند دنبال اینکه ما احتیاج به خانه داریم، ما احتیاج به کار داریم، ما احتیاج به زندگی داریم. از آن قدرت ابتدایی که همه یک جهت داشتند و فراموش کرده بودند گرفتاریهای خودشان را، میریختند در خیابان، هیچکدام به فکر این نبودند که ما حالا کار داریم یا کار میخواهیم یا خانه میخواهیم، اصلاً این مطرح نبود پیششان آن وقت. اگر
این انقلاب به آن جور باقی بماند ما هیچ شکی نداریم که پیروزیم؛ هیچ شک نداریم. لکن حالا ما وقتی ملاحظه میکنیم میبینیم که یک قدری با آن وقت فرق کرده است.
حالا وقتی است که همه همت کنید. نگذارید آن شوری که در مردم بود، آن اجتماع و اتحادی که بود، آن وحدت کلمهای که بود، آن خدایی بودن کارشان، آن تحولی که در مردم از حیث اخلاق و تعاون پیدا شده بود. همین امروز یا دیشب بود که یکی که در همین معرکهها بوده است گفت که وقتی که یک ساندویچ را یک کسی توی خانه میآورد به یک کسی میداد، آن تا آن اندازه که میشد تکهتکهاش کند تکهتکه میکرد و میداد به دیگران؛ خودش استفاده نمیکرد. تا آن اندازه که میشد تکه کند تکه میکرد. لقمه لقمه میداد به اشخاص؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ با هم یک حس تعاون یک حس محبت پیدا شده بود که همین معنا اسباب این شد که بحمداللّه دشمن را از میدان بیرون کردید. اگر بتوانیم همین معنا را حفظ بکنیم شک نکنید که پیروزیم.
و مطالعه بکنید شما که جزء روشنفکران و جزء اهل علم هستید مطالعه بکنید به این کارهایی که دارد میشود از یک طرف آنهایی که در کارخانهها میریزند و در کشاورزی میروند و الآن میروند نمیگذارند که مردم زراعتشان را بردارند و در بین محصلین میروند چی میگویند و در دانشگاهها میروند کاری میکنند و آنهایی که دور هم مینشینند و با قلم چیز مینویسند و چه میکنند در این مطالعه کنید که اینها چه جور آدمی هستند از کجا این سرچشمه میگیرد آیا واقعاً یک مردمی هستند که مسیرشان با ما یکی است؟ مسیرشان با ملت که همه فریاد کردند که ما اسلام را میخواهیم و جمهوری اسلام را میخواهیم اینها هم همان را دارند میگویند یا نه اینها برخلاف مسیر ما هستند اینها دارند قوهها را با هم جمع میکنند و به خلاف مسیر ما میخواهند رفتار کنند. اینها را نباید ما کوچک بشماریم اینها را باید ما هر کدام صدایشان هر جا درآمد من نمیگویم بریزید
بزنید. گفته بشود یک جمعیتی که میبینید دور هم نشستهاند یک چیزی میگویند که برخلاف مسیر ملت ماست، برخلاف جمهوری اسلامی است. چیزهای دیگر طرح میکنند کاری با اسلام ندارند بلکه با اسلام موافقتی ندارند یا شاید هم با آن مخالفت داشته باشند. اینها باید دید که مسیرشان که برخلاف ملت ما است از کجا سرچشمه گرفته که اینها میگویند واقعاً یک مردم ملی هستند اسلام را مضر میدانند با چیزهای خودشان باز هم خلاف مسیر است هرچه هم هرکس ملی باشد صد درصد ملی باشد لکن اسلام را قبول ندارد.
ما این همه ـ شما اینهمه توی خیابانها ریختید و «اللّهاکبر» گفتید و خون جوانهایتان ریخت و خانهها خراب شد و آتش زده شد و اینها جز این بود که میخواستید اسلام را تقویت کنید و یک حکومت اسلامی که طرفدار ضعفا باشد طرفدار طبقه ضعیف باشد تعدیل بخواهد بکند[سرمایه]ها را یا ما میخواستیم مثل یک مملکتی باشیم که کاری به اسلام ندارد لکن آزاد است! آزادند اما به اسلام کاری ندارند ملت ما اینطور بود؟ اگر اینطور نبود و ملت ما اسلام را میخواهد، همۀ مقصدش این است احکام اسلام تحقق پیدا بکند یک حکومت جمهوری اسلامی بشود، اگر دیدید که یک اجتماعاتی ـ یک افرادی ـ برخلاف این مسیر دارند سیر میکنند، زدن و کشتن و از بین بُردن نه، اما گفتن داریم، همانطور که آنها میگویند ما آزاد هستیم مطالبمان را میگوییم و میگویند و مینویسند و در روزنامهها همین اخیراً هم نوشتند، شما هم نویسنده هستید، شما هم گوینده هستید، شما هم چی هستید، مسیرتان را[از]آنها جدا کنید، شما بنویسید شما بگویید شما هم ـ عرض کنم که ـ تظاهر کنید به حرف و گفتن و تبلیغات کنید که نبادا یکوقتی همین دشمنهایی که یک دستهشان دشمن اسلام، یک دسته هم دشمن خود ملتند نبادا اینها با هم یک وقتی جمع بشوند توطئه کنند و حالا ضعیف کمکم قوی بشوند و یکوقت یک اشکالات زیادی سر راه شما ایجاد کنند از حالا باید جلویش را گرفت.
نباید ما بگوییم اینها ضعیف هستند. ما هرچه هم حرکت دشمن ضعیف باشد باید ما توجه کنیم و همین ضعیف را هم کنار بگذاریم و من امیدوارم که با همت شما جوانها با همت شما دانشمندها این مسائل درست بشود، و دست این تتمهای هم که هست کوتاه بشود، و این آشوبها انشاءاللّه از بین برود، مملکت هم مال خودتان بشود خودتان هم ادارهاش کنید، خداوند همۀ شما را حفظ کند و مؤید.
والسلام علیکم و رحمةاللّه