صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان مسئولیت عشایر و دیگر اقشار ـ ساختن ایران به دست مردم
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع مسئولیت عشایر و دیگر اقشار ـ ساختن ایران به دست مردم
-
حضار
حضار: گروهی از عشایر کهکیلویه و بویراحمد
بسم اللّه الرحمن الرحیم
در مسائلی که ما حالا با آن روبه رو هستیم، شاید بیشتر احتیاج به عشایر ـ همۀ عشایر ـ داشته باشیم؛ برای اینکه ـ معالأسف ـ در زمان رضاخان یکی از مقاصدشان این بود که عشایر ایران نباشند؛ یعنی مقاصد خارجیها. آنها فکر کردند که پشتوانۀ ایران و ملت، چه در جهت روحانی و چه در جهات سیاسی و اجتماعی نباشد؛ از این جهت با همۀ این قشرها مخالفت میکردند. با همۀ عشایر و دستههای مرزنشین مخالفت میکردند؛ و در داخل هم با روحانیت مخالفت میکردند. آنی که ما الآن ـ همه ـ به آن احتیاج داریم، این است که کشور ما آرامش پیدا بکند، سروسامان پیدا میکند، اگر آرامش پیدا کند، همۀ مقاصد کشوریها و اهل کشور حاصل میشود؛ و آرامش کشور بسته به این است که همۀ اقشار همراهی کنند، که مهمش عشایر هستند. عشایر اگر ـ چنانچه ـ همت کنند و در هر جا که هستند، آن منطقه را آرام کنند، نگذارند که قشرهایی که میآیند بخواهند اختلاف ایجاد کنند، بخواهند ناآرامی ایجاد کنند ـ یا بعضی از نادانها که خودشان مثلاً کارهایی میکنند و برخلاف شرافت ملی است ـ خود این آقایان عشایر باید در هر جا هستند جلو بگیرند، تا اینکه آرامشی حاصل بشود و چرخهای اقتصادی کشور به راه بیفتد؛ که معالاسف با رفتن اینها فهمیدیم که همه چیزها را خراب کردند و رفتند و چیزی نگذاشتند برای ما.
الآن ما احتیاج به این داریم که آرامش حاصل بشود که بازسازی و تعمیر خرابیهای
سابق میسر بشود. اگر آرامش نباشد، هر جای مملکت یک صدایی درآید، یک اختلافی بشود، خوب، قهراً دولت آن وقت کارهایی که میخواهد برای سازمان دادن بکند، نمیتواند بکند و اما اگر آرامش پیدا بشود، که انشاءاللّه با همت همه، جمهوری اسلامی ـ به حسب معنایش نه فقط رأیش، به واقعیتش ـ تحقق پیدا بکند و دولت مستقلی پیدا بشود، احکام اسلام تحقق پیدا بکند، آن وقت برای همۀ قشرهای ملت سعادت است؛ هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت. در هر صورت ما الآن احتیاج به کمک داریم؛ همۀ ما باید در این مملکتی که خراب کردند و رفتند، همدست بشویم. آرامش را اول حفظ بکنیم، دنبالش هم، همه با هم دست به هم بدهیم، ساخته بشود.
معلوم است همه جا توجه به آن نشده. نه این است که شما خیال کنید که به عشایر شما توجه نشده؛ الآن هر عشیرهای از هر جا که میآید اعتقادش این است که فقط آنجا از همه جا بدتر است. بختیاریها بیایند، همین مطلب را میگویند که هیچ جا به خرابی بختیاریها نیست؛ عرض کنم که بلوچها میآیند همین را میگویند، کردستانیها همین را میگویند. همه هم یک مطلب صحیحی است؛ برای اینکه به هیچ کدام رسیدگی نشده است. من کراراً گفتهام که تهران ـ که مرکز هست و همۀ قوای دولتی در آنجا بیشتر میخواهند فعالیت کنند ـ مثلاً برای تعمیر الآن در تهران سی محله ـ ظاهراً همین حدود که به من نوشته بودند هست ـ که این محله زاغهنشینها و ـ عرض کنم که ـ چادرنشینها و اینها هستند؛ در خود تهران؛ که اینها هم هیچ ندارند؛ نه برق دارند، نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه بهداری دارند؛ هیچ ندارند، در تهران این هست. این برای این بوده است که کاری اینها نداشتند به اینکه ملت چه بشود. آنها میخواستند منافع خودشان را و منافع امریکا و امثال امریکا را تأمین کنند. از این جهت به اینکه به حال ملت برسند، اصلاً این مطرح نبوده پیش آنها، که در یک مملکتی ملت خودش هم یک چیزی است. آنها چیزهایی که باید برای خود ملت صرف بشود دادند به غیر؛ ابداً مربوط به ملت هیچ نشد.
از این جهت شما خیال نکنید که فقط عشایر شما و نقاطی که شما هستید ـ ناحیههای شما ـ بهش رسیدگی نکردند. به هیچ جا رسیدگی نکردند؛ تهرانش اینطور است، شهرستانهای دیگر اینطور است.
از بعضی از شهرهای طرف اهواز ـ شاید طرف بهبهان، آنجاها ـ که من نجف بودم بعضی از تجار کویت ـ که مربوط به آن طرف بود ـ این و آن میآمد[ند]پیش من، که شما اجازه بدهید که از سهم امام، ما یک آبانبار برای فلان شهر، فلان ده، درست بکنیم برای اینها. آب خوردن ندارند؛ باید آب باران جمع بشود. آب باران یک آبانباری میخواهد که درش آب جمع بشود که برای سال این ـ مثلاً ـ ده باشد. آن میگفت که الآن زنهای این ده برای آوردن آب یک فرسخ راه میروند؛ باید بروند تا برسند به یک آبی، کوزهشان را آب کنند از آنجا، بیاورند. در فکر اینکه برای یک ملت یک کاری بکنند نبودند؛ و حالا در فکرند؛ لکن اینقدر آشفته است کار، که مهلت لازم دارد. مهلتهایی میخواهد که اینها بتوانند برسند به کارهایشان؛ و الاّ دولت الآن در فکر این هست؛ برنامههایی برای این مسائل هست. برای اسفالت برنامههایی در دست است که الآن هم که نخستوزیر اینجا بود گفت در جاهای مختلفی شروع شده اینها؛ و انشاءاللّه امیدوارم که آرامش اگر در مملکت باشد ـ برای اینکه، دیگر آن چپاولها نیست، آن دزدیها نیست، و منافعی که در مملکت هست مال خودش، صرف در خودش میشود ـ انشاءاللّه همۀ امور اصلاح بشود.
خداوند انشاءاللّه شما عشایر را ـ که ذخیرۀ مملکت هستید ـ حفظ کند؛ و امید است که انشاءاللّه همۀ ما به وظایف اخلاقی و اسلامی خودمان عمل بکنیم، تا آنکه نگذاریم این قشرها بیایند و فساد بکنند، بین جوانها بروند حرفهایی بزنند که آنها را بخواهند ـ عرض کنم که ـ برخلاف مسیر اسلام و مسیر کشورمان بخواهند تحریکاتی بکنند؛ این دیگر با
خود سران عشایر هست که در آنجاها هر چه بتوانند برای منفعت اسلام، کشور خودشان، و ملت خودشان زحمت بکشند. انشاءاللّه همهتان موفق باشید.
[یکی از حضار اظهار میدارد: اگر حضرت امام امر بفرمایند ما آمادۀ حراست از مرزهای کشور در منطقۀ عشایری هستیم.]
انشاءاللّه موفق باشند. البته مرزها را باید خود آقایانی که در مرز هستند حفظ کنند، که از خارج یک اشخاص غیرصحیحی وارد نشوند. چنانکه گفته میشود، افرادی هستند که از خارج وارد میشوند، اسلحههایی وارد میشود؛ مواد مخدره از قبیل هروئین، تریاک و اینطور چیزهایی که مضر است به حال مملکت، وارد میشود؛ و الآن هم ارتش خیلی قدرت ندارد، ژاندارمری خیلی قدرت ندارد ـ که مشغولند برای اینکه قدرت بهشان بدهند ـ لکن باز میایستند. الآن خود ملت باید این مسائل را حل کند. الآن مملکت مال خودتان شده؛ وقتی مملکت مال خودتان باشد مثل اینکه برای عایلۀ خودتان خدمت میکنید. برای مملکت خودتان هم خودتان باید خدمت بکنید؛ و هر نابسامانیهایی که هست در هر جا، باید خود شماها رفعش بکنید. انشاءاللّه موفق باشید، مؤید باشید ان شاءاللّه.