صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ادامۀ جهاد تا استقرار کامل جمهوری اسلامی
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ادامۀ جهاد تا استقرار کامل جمهوری اسلامی
-
حضار
حضار: جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من همیشه دعاگوی شماها، دعاگوی تمام اقشار ملت، دعاگوی پاسداران انقلاببودهام و انشاءاللّه خواهم بود. خداوند این چهرههای نورانی را به نور جمال خودش روشنتر فرماید. خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنایت فرماید. خداوند شماها را با سعادت و سلامت نفس در این دنیا، و با سعادتهای بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرماید.
شماها قشر جوان بودید، قشر جوانی که از همین توده؛ نه در طبقۀ بالا که همه چیز ما را آنها به باد دادند و نه آنهایی که به خارج فرار کردند، یا بودند و اموال این ملت را به یغما بردند. شما جوانهایی که در متن توده، در متن جامعه بودید منت بر ما دارید. همه منتِ اسلام را دارند، ما منتی بر اسلام نداریم؛ اسلامْ منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لکن من منت از شما میکشم. شما جوانهای قدرتمند، شما جوانهای باایمان، شما جوانهای با قدمِ ثابت، این پیروزی را تحصیل کردهاید. من ـ خدا میداند ـ در مدرسه که بعد از یکی ـ دو روز متوجه شدم به این عکسهایی که از جوانهای ما در مدرسه هست ، که البته این بعض از آن شهیدان ما هستند، خدا میداند که بر قلب من چه میگذرد و من چقدر متأسفم، متأثرم. اینها جوانهای خود ما هستند؛ اینها فرزندان من هستند. این جوانهای برومند برای اسلام شهید شدند. خداوند آنها را با صاحب اسلام محشور فرماید.
ما متأسفیم از این کشتارها، از این وحشیگریهایی که رژیم منحوس کرد؛ لکن متشکریم که خون ما، خون جوانهای ما در راه اسلام ریخته شد. اسلام از این شهیدها خیلی داشته است، از این عزیزها خیلی داشته است. و شما جوانها مثل جوانهای صدر اسلام به اسلام خدمت کردهاید. اسلام داشت منسی[1]میشد؛ اسلام را داشتند منهدم میکردند، قرآن را داشتند زیر چکمهها از بین میبردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران که قیام الهی بود، نهضت الهی بود، قرآن را زنده کرد، اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.
و من امیدوارم که از این به بعد باز همۀ ما، همۀ ما مجاهدت کنیم تا جمهوری اسلام را مستقر کنیم در این مملکت و دست اجانب را همان طوری که تا حالا قطع کردهایم، از این به بعد هم نگذاریم سلطه پیدا کنند بر ما، و نخواهیم گذاشت. ما اجازه نخواهیم داد که دولتهای ابرقدرت در مقدرات مملکت ما دخالت کنند، در ارتش ما دخالت کنند، در فرهنگ ما دخالت کنند، در اقتصاد ما دخالت کنند. گذشت آن وقت که اینها بدون چون و چرا دخالت میکردند در این امور.
امروز ملت ما زنده است. امروز جوانهای برومند ما زندهاند، ایستادهاند. اینها بودند که ثابت کردند که توپ و تانک اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ایمان. ایمان به خدا، ایمان به مبادی اسلامی بود که شما را پیروز کرد. عزیزان من! ایمان خودتان را قوی کنید. گمان نکنید که قدرت مادی این کار را کرد. روی حساب قدرت مادی، قدرتهای آنها میلیونها برابر شما بود؛ روی حساب دنیایی نباید شما غلبه کنید؛ آنها باید با یک یورش شما را از بین ببرند لکن همۀ حسابهایی که حسابگرها میکردند باطل شد! و خودشان هم تصدیق کردند که این نهضت موافق با هیچ حسابی نبود؛[این]پیروزی موافق با هیچ حسابی نبود. آنها حسابهای مادی را دارند، حسابهای دنیایی را میکنند. و البته روی
حساب مادی و روی حساب دنیایی، یک جمعیت فاقد همه چیز، یک جمعیتی که نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد نه نظام دارد، هیچ یک از اینها را ندارد بر یک ارتشی که همه چیز داشت، بر یک ابر قدرتهایی که همه چیز داشتند غلبه کرد. این حساب معنوی است نه حساب مادی. روی حساب مادی درست نیست. آنها که حسابهایشان روی مادیات است و روی دنیاست باید بیایند بگویند که روی چه حسابی این ملت غلبه کرد بر همۀ ابرقدرتها. کارتر که از اول پشتیبانی خودش را اعلام کرد؛ و با هیاهو، با نطقها، با حرفها ـ پشت سر هم ـ اعلام پشتیبانی کرد. آنهایی که گفتند ما اسلحه میآوریم، ما کشتیهایمان میآید در آبهای شما ـ آوردند هم بعضی را ـ و ما چه خواهیم و چه خواهیم کرد، کجا رفتند؟ آنها فهمیدند که مسئله مسئلۀ مادیات نیست؛ باید بفهمند این را. نمیدانم میفهمند یا نه! باید این مطلب را بفهمند که همۀ ابرقدرتها پشتیبانی کردند، پشتیبانی از محمدرضا کردند. خود او هم دارای همه چیز بود الاّ انسانیت، الاّ شرف.
روی موازین مادی، روی موازین عادی باید با یک یورش، ما از بین رفته باشیم. باید همۀ ما یک لقمۀ آنها باشیم! لکن قدرت ایمان، پشتیبانی خدای تبارک و تعالی، اتکال به ولی عصر ـ سلاماللّه علیه ـ شما را پیروز کرد. برادران من! از یاد نبرید این رمز پیروزی را. این وحدت کلمهای که در تمام اقشار ایران پیدا شد معجزه بود. کسی نمیتواند این را ایجاد کند؛ این معجزه بود. این امر الهی بود. این وحی الهی بود نه کار بشر. رمز پیروزی شما اول ایمان ثابت؛ و بعد وحدت کلمه. این دو مطلب را حفظ کنید. ایمان خودتان را قوی کنید. شما یک موجود مادی نیستید ـ[به قول]آنهایی که انسان را یک موجود مادی میدانند، انسان را مثل سایر حیوانات میدانند ـ شما یک موجودی هستید که هم جهت مادیت دارید و بالاتر، جهات معنویت. شما دارای یک نفْس قدوسی هستید. شما دارای یک نفْس مجرد[2]هستید که اگر چنانچه در خدمت اسلام، در خدمت خدای
تبارک و تعالی باشید، آن نفْسِ شما نفْسِ طاهر، زکی و سعادتمند است؛ و هر جا که بشود و هر طور که بشود، آن نفْس زکیۀ سعادتمندْ سعادتمند است. در شکستها سعادتمند، در مردن[هم]سعادتمند است. مردن انسان، انسان طاهر، اول زندگی انسانی اوست. اینجا زندگی حیوانی است، زندگی محدود است. آن زندگانی انسانیِ غیرمحدودْ مال یک عالَمِ غیر محدود است. اگر تصفیه کردید، اگر نفْس خودتان را تطهیر کردید، اگر اعمال خودتان را با قرآن کریم وفق دادید، با احکام اسلام وفق دادید، اگر اخلاق خودتان را اخلاق قرآن کردید، اگر نفْس خودتان را تصفیه کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید. مردن چیزِ سهلی است، چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر ـ سلاماللّه علیه ـ مولای همه میفرمود که من به موت آنقدر انس دارم که بیشتر از انسی که بچه به پستان مادرش دارد.[3]برای اینکه او فهمیده بود که دنیا چیست و ماورا چیست؛ فهمیده بود که موت یعنی چه. موتْ حیات است. ما شهید دادیم لکن شهیدان ما زندهاند؛ پیش خدا زندهاند، آنجا رزق میخورند؛ ابدی هستند آنها[4]. و ما هم از خدا میخواهیم که موفق به شهادت بشویم. یک آنْ است و سعادت همیشگی. زحمت یک آنْ، سعادت همیشگی دنبالش؛ سعادت همیشگی.
اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد، مقصد را مقصدِ الهی کنید؛ برای خدا قدم بردارید، مجاهده را برای خدا بکنید، پاسداری را برای خدا بکنید. شما زحمت خیلی میکشید، زحمت خیلی کشیدید، شما به اسلام حق دارید لکن جهاد کنید؛ جهاد نفْس کنید. این شب زندهداریها که الآن مجاهدین ما دارند میکنند، در این دلهای شب با خدای تبارک و تعالی مناجات کنید. از خدا بخواهید که
شما را توفیق بدهد، توفیق شهادت بدهد، توفیق عزت بدهد. شهادتْ عزت شماست. شما نترسید از هیچ چیز. شما طبقۀ ملت، که حقیقتِ ملت شما هستید، واقعیت ملت عبارت از همین توده است، همین کارگر و صانع و بازاری و این صنفِ اداری و کشاورز و اینها تودۀ حقیقی ملت است، آنها که چپاولها را کردند و رفتند، از ملت ما نیستند، شما از هیچ چیز نترسید که با قدرت ایمان بر همۀ مشکلات انشاءاللّه غلبه خواهد شد.
البته الآن میدانید که انقلاب است. و این را بدانید که در تمام انقلاباتی که از اول عالَم واقع شده است تا حالا، انقلابی به این سرعت و به این کم ضایعهای نبوده است. ما شهید دادیم، بسیار هم دادیم لکن در مقابل آنها که قیام کردند و میلیونها آدم از آنها کشته شده است، خرابیها برایشان واقع شده است، ایران بحمداللّه در تحت حمایت ولیّ امر ـ سلاماللّه علیه ـ ضایعاتش کم و عایداتش زیاد. بالاتر از این عایده چیست که یک رژیم 2500 سالۀ ظلم را که ریشههایش در اعماق این مملکت رفته بود شما کندید در ظرفِ چند ساعت؟! البته مقدماتش طولانی بود لکن آن وقت که قیامِ حقیقی شد و آنها خواستند کودتا بکنند ـ کودتا میخواستند بکنند، این کودتا بود ـ شما شکستید در ظرف چندین ساعت و همه چیز را فرو ریختید. آنها هرچه داشتند، هرچه خواستند خرابی کردند؛ هرچه توانستند خرابی کردند. خرابی کردند، رفتند و مملکت ما را به باد دادند و رفتند. الآن ما یک خرابه در دستمان است. شما پنجاه و چند سال با دیکتاتوریها، با اختناقها، با بیارزشیای که به شما دادند، شما را هیچ حساب میکردند، شما پنجاه و چند سال ساختید، تحمل کردید. حالا باید باز برای ساختن تحمل کنید. گمان نکنید که ما یا دولت یا ـ عرض میکنم ـ قشری از دولت بتوانند، قشری از ملت بتوانند این خرابهها را بسازند. این کار همه است؛ همۀ ملت، همۀ ملت مکلفند. اینهایی که گاهی یک نغمهای سر میدهند، یک چیزی میگویند[که]«پس چه شد، چرا، چرا» اینها میخواهند تفرقه بیندازند. «چه شد» یعنی چه؟ بیشتر از این چه بشود؟ ملتی که تمام ابرقدرتها را با مشت
کوبید، باز چه شد؟! ملتی که یک دستگاه جابر را که 2500 سال بر این مملکتْ حکومتِ جابرانه کردند زیر خاک کرد، باز چه شد؟! «چه شد» باید گفت؟!
البته مشکلات داریم؛ الآن ما مشکلاتمان زیاد است لکن همه باید دست به هم بدهیم تا حل مشکله بکنیم. من نمیتوانم، روحانیت هم نمیتواند، دولت هم نمیتواند، هیچ قشری از اقشار نمیتوانند لکنیَدُاللّهِ مَعَ الجَمَاعَة[5]؛ خدای تبارک و تعالی با جماعت است. جماعتْ روی هم وقتی که اتفاق بر یک امری کردند، خدای تبارک و تعالی پشتیبان آنهاست. و ما حس کردیم این مطلب را، ذوق کردیم این مطلب را، که این جماعت ایران که با هم شدند خدا پشتیبان آنها بود، و الآن هم هست. کاری نکنید که عنایت خدا ـ خدای نخواسته ـ کم بشود؛ کاری نکنید که برای ولی عصر ایجاد نگرانی بکنید. تفرقه نداشته باشید با هم؛ با هم تفرقهاندازی نکنید. با هم باشید همه؛ همه با هم جمهوری اسلام، جمهوری اسلامی؛ همه با هم. و من امیدوارم که با تحقق جمهوری اسلامی و توفیق ما و توفیق شما به اینکه یک همچو عدل اسلامی را مستقر کنیم، گرفتاری همۀ ما رفع بشود؛ گرفتاری کارمندها رفع بشود؛ گرفتاری کارگرها رفع بشود. دولت، ما ـ همه ـ در صدد این هستیم که یک زندگی صحیح خوب برای کارمندها، برای طبقۀ ضعیف، برای این مستضعفینی که سالهای طولانی تحت فشار بودند، برای این کارمندانی که در کارخانهها، کارگرانی که در کارخانهها کار میکنند، برای کشاورزها، برای همه... .
اسلام برای همه است. اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار میکند؛ اسلام از طبقۀ بالا پیدا نشده است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود، از همین توی جمعیت پا شد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند؛ از این طبقۀ سوم بودند. آن طبقۀ بالا بالا مخالفین پیغمبر اکرم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت،
همین ملت قیام کرده است و به نفع همین ملت احکام آورده است:اِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَاللّهِ أتقیکم[6]؛ خدای تبارک و تعالی به طبقات نگاه نمیکند که این طبقۀ بالاست، این نخستوزیر است، این اعلیحضرت همایونی است، این نمیدانم چه است، این سردار است. نزد خدای تبارک و تعالی اینها هیچ مطرح نیست. در اسلام تقوا مطرح است. آنکه تقوا دارد، هر که تقوایش زیادتر است، پیش خدا کرامتش زیادتر است. آن کارمندی که در کارمندیاش تقوا دارد، آن نخستوزیری که در نخستوزیریاش تقوا دارد، تقوای سیاسی دارد، آن وزرایی که تقوا دارند، در کارهایی که میکنند متقی هستند، با خدا هستند، آن رئیس جمهوری که تقوا دارد، الهی است، اینها کریمند. و اگر خدای نخواسته تقوا در کار نباشد، همه از نظر خدا منفیاند. آن روزی که بر ملتْ تقوا پیدا بشود ملت برومند است، کریم است، پیش خدا «اکرم» است؛إنّ أکرَمَکمْ عِنْدَاللّهِ أتقیکمْاستثنا ندارد. پیغمبر اکرم برای اینکه اَتْقای ناس بود، اکرم ناس بود. امیرالمؤمنین برای اینکه بعد از رسولاللّه، اَتْقَیالناس بود، اکرم ناس بود. نَسَب و سَبَب، این حرفها توی کار نیست؛ تقوا در کار است. تقوا داشته باشید تا بر همۀ مشکلات غلبه بکنید. با خدا باشید و از هیچ چیز باک نداشته باشید. اتکال به خدا بکنید و... از هیچ چیز نترسید.
منطقْ منطقِ صدر اسلام است که اگر بکشیم بهشت میرویم، و اگر کشته بشویم بهشت میرویم. این منطقْ شکست ندارد. منطقِ دنیا نیست که اگر چنانچه بمیرند، یا به جهنم میروند یا به جایی بدتر از جهنم ـ اگر باشد! منطقْ منطقِ دین است. منطقْ منطقِ اسلام است، منطق قرآن است. باک نیست وقتی که تقوا بود، وقتی با خدا بودیم، باک نیست که مردم از ما اِعراض کنند؛ دنیا پشت بر ما بکند. باک نباید داشته باشیم برای اینکه خدا با شماست. و اگر خدای نخواسته عنایت او برداشته شد، همۀ عالم هم که با شما باشند
فایده ندارد. همۀ ابرقدرتها با این مردیکه[7]بودند فایده نکرد. همۀ دولتهای عربی هم بودند؛ حالا آمدند میگویند چه و چه. همانهایی که آن وقت برادر بودند با این، پشتیبانی میکردند، همه برگشتند! رویشان را برگرداندند و پشت به او کردند! الآن آن وسط نشسته، همۀ دولتها پشت کردند به او؛ همۀ ملتها پشت کردند به او. عایلۀ خودش هم پشت کرده است به او. شما خیال میکنید که الآن این از دست همان عایله و داخلۀ خودش راحت است؟ همان داخله، پدرش را در میآورد. راحتی دیگر برایش نیست.
آن کسی که بر ضد خدا قیام کند، بر ضد احکام خدا قیام کند، آن کسی که خیانت کند بر اسلام، خیانت کند بر مملکت مسلمین، عاقبتش این است. و این عاقبت سهلی است؛ عاقبتهای بالاتر در کار هست. این الآن بهشتش این است که در دنیا باشد با همۀ نکبت! این موفق به توبه نخواهد شد. من نمیگویم نباید بشود اما نخواهد شد! حضرت سجاد ـ سلاماللّه علیه ـ از قراری که منقول است به یزید یاد داد که از چه راه توبه کن. حضرت میگویند: حضرت زینب فرمود، آخر به این!؟[امام سجاد پاسخ فرمودند]این موفق نمیشود به توبه. کسی که امام را بکشد موفق به توبه نمیشود. اگر موفق میشد به توبۀ صحیح، قبول میکرد خدا لکن نمیشود. یعنی قلب جوری میشود، قلب انسان طوری میشود که دیگر برای انسان امکان ندارد آن قلب را از آن طبعی که برایش واقع شده است، از آن ظلمتی که برایش واقع شده است، بتواند نجات بدهد. دعا کنید که انسان اینطور نشود. خداوند در قلب انسان مُهر نگذارد؛ یک مُهری که دیگر نتواند خودش هم هیچ کاری بکند.
خداوند به همۀ شما قدرت، سلامت، پایداری، پاسداری، پاسداری از انقلاب به همۀ شما عنایت کند؛ اما از این به بعد هم محتاجیم به شما. همۀ ما محتاج به خدا هستیم، و ما محتاجیم به این قوا. ما محتاجیم به این جوانهای برومند، جوانهای سرتاسر ایران. شما
پاسدارانِ بحقِ اسلامید. شما مثل جوانهای صدر اسلام هستید. شما اسلام را نجات دادید. باید از این به بعد هم پاسداری کنید که این انقلاب به ثمر واقعیش برسد. خداوند همۀ شما را توفیق عنایت کند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته