صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ساختن ایران با همدستی و اتحاد
- محل تهران، مدرسۀ علوی
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ساختن ایران با همدستی و اتحاد
-
حضار
حضار: روحانیون سیستان و بلوچستان
[بسم اللّه الرحمن الرحیم]
امروز که ما بعد از اینکه این جنایتکار[شاه]را بیرون کردیم، مبتلا هستیم به یک کشوری که همه چیزش درهم ریخته شده است، یعنی الآن نه ما اقتصاد صحیح داریم، نه فرهنگ صحیح داریم، نه ارتش صحیح داریم، همۀ چیزها درهم ریخته است، امروز روزی است که همۀ مسلمین مکلفند از طرف خدای تبارک و تعالی به اینکه همه با هم دست برادری به هم بدهند و این خرابه را آباد کنند. اختلافاتْ الآن سم قاتلی است که اگر چنانچه خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود، باز برمیگردد به آن دورۀ جنایات به فرم دیگر. آنهایی که علاقه به اسلام دارند، آنهایی که علاقه به ملت اسلام دارند، آنهایی که علاقه به کشور دارند، اینها همه موظفند که در این زمان، که بالاتر و حساستر زمانهاست که بر ایران میگذرد، همه با هم برادر باشند، همه با هم رفیق باشند، و همه با هم دست به هم بدهند و این خرابهای که اینها گذاشتهاند و همه چیز ما را بردهاند، این خرابه را از سر، همهمان با هم بنا کنیم.
اگر اختلافات بشود ـ خدای نخواسته ـ این گردنگیر همۀ ماست و همه پیش خدای تبارک و تعالی مقصر هستیم. این کلمۀ من است که به همۀ برادرهای همۀ اطراف ایران، از هر سنخی که هستند، من این سفارش را به همه دارم. و از خدای تبارک و تعالی توفیق همۀ شما را خواستارم.
[سخنان نمایندۀ روحانیون بلوچستان: من از طرف تمام روحانیون بلوچستان و تمام طبقات مردم، از
عشایر گرفته تا غیر عشایر، همبستگی خود را، وابستگی خود را، فداکاری خود را برای این نهضت اسلامی خدمت شما اعلام میکنم. ما مردم بلوچستان، همیشه عقبافتاده و عقبمانده بودیم و همیشه تحت فشار استعمارگرها بودیم، و هیچ کاری نشده. از لحاظ فرهنگ، از لحاظ بهداشت، از لحاظ کشاورزی، از هر حیث ما عقب هستیم. لهذا استدعای من از حضور حضرت آیتاللّه این است که به بلوچستان توجه مخصوصی بشود. ما خیلی سعی کردیم، همچنان که در نجف اشرف با کلانتر[1]خدمت شما رسیدم، عرض کردم که بنده و حاج آقای کفعمی[2]خیلی سعی کردیم که هماهنگی و برادری اینجا برپا بشود. و انشاءاللّه هم اگر شما تحقیق بفرمایید، نخواهید شنید که آنجا، در بلوچستان، کوچکترین اختلافی بین برادران شیعه و سنی رخ داده باشد. نهایتِ اتحاد و اتفاق برقرار است. با اینکه اکثریت با سنّیهاست، صدی هشتاد ـ نود سنی هستند، ولی کوچکترین پروندهای در هیچ جایی نیست که به نام مذهب در بین این دو فرقۀ اسلامی اختلافی افتاده باشد. در وقایع اخیر که یک کمی شلوغ شد، تقصیرِ استثمارگرها بود که اینها را میخواستند به جان یکدیگر بیندازند. ولی بنده و روحانیون و عشایر و قبایل سعی کردیم، نهایت جدیت را کردیم که نگذاریم استثمارگرها ما را استثمار بکنند و به جان یکدیگر بیندازند. و ما هم در این نهضت اسلامی با تمام مسلمانان تهران هماهنگ هستیم، شریک هستیم. این آرزوی دیرینۀ ما بوده که خداوند متعال یک روزی بیاورد که ما اسلام حقیقی و اسلام صحیح و اسلام صدر اسلام را ببینیم. حالا ما خیلی خوشوقتیم. اینقدر خوشوقتیم که من پیرمرد 63 ساله هم احساس جوانی میکنم که قرآن پیاده میشود، اسلامِ صحیح پیاده میشود نه آن اسلامی که ـ بلاتشبیه ـ ما آخوندهای بیسواد درست کردیم. آن اسلامی که در صدر اسلام بوده و اسلام واقعی بوده، آن پیاده بشود. و انشاءاللّه پیاده خواهد شد. ما از شما خیلی شکرگزاریم. خدا شما را برای اسلام و مسلمین حفظ بکند. و همۀ روحانیت را توفیق بدهد که برای این نهضت تشریک مساعی بکنند و فداکاری بکنند.]
انشاءاللّه خداوند توفیق به شما بدهد. اینکه گفتید که برای شما هیچ کاری نکردند،
برای هیچ کس هیچ کاری نکردند! فقط آن چیزی که کردند برای امریکا و دیگر اجانب کردند. شاه سابق که در آن کتاب نوشته است «مأموریت برای وطنم» من این را صحیح میدانم؛ «مأموریت» برای وطن داشت! برای اینکه وطن را بکلی نابود کند، اسلام را نابود کند، عشایر را نابود کند، همۀ طبقات را به نابودی بکشد، همۀ خزاین ما را ببرد، ما را دستنشاندۀ غیر قرار بدهد، کشاورزی ما طوری بشود که ما در همه چیز محتاج به خارج باشیم. اینها همه جزء «مأموریت» او بود، و مأموریتش را هم انجام داد. لکن خدا خواست که رسوا بشود در عالم.
و ما البته از همۀ شما آقایان تقاضای این را داریم که در آن محالی که هستید همه با هم، شما و همۀ علمای آنجا با هم برادر[و]یک جهت باشید. و انشاءاللّه دولت عدل اسلامی که پیش آمد، همه مثل هم، همه برادروار، استفاده از مملکت خودتان میکنید. و مملکت مال خودتان است و خودتان ادارهاش میکنید انشاءاللّه. خداوند شما را حفظ کند.[3]
2 ـ آقای کفعمی، نمایندۀ امام در سیستان و بلوچستان
3 ـ امام خمینی پس از این دیدار و نظر به وضع خاص منطقۀ مزبور در تاریخ 9/1/58 به آقای خامنهای ـ که دوران تبعید خود را در آنجا گذرانده بودند و آشنایی به آن منطقه داشتند ـ مأموریت دادند که به منطقه بروند و نیازهای فوری را بررسی کنند تا اقدام لازم صورت گیرد.